بخشی از مقاله
چکیده
در ادبیات جهان، زمین نمادی ارزشمند، بستر حوادث و در تعیین سرنوشت شخصیت ها موثر است. مناطق مختلف زمین تصاویری را در ذهن مخاطبان ایجاد می کنند که یاریگر آنها در درک مفاهیم ادبی و راهنمای آنان در گزینش مسیر درست زندگی هستند.هدف از این پژوهش آن است که با واکاوی نمونه هایی از آثار ادبی به جایگاه علم زمین شناسی در بطن زندگی پی بریم و راه را برای آبادانی و پیشرفت ایران اسلامی و حفظ هر چه بیشتر منابع طبیعی هموار سازیم.
در این مقاله، پژوهشگر به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تطبیقی به تبیین آثار منتخب ادبیات جهان و تحلیل نماد مذکور می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که انسانها گیاهانی در دست باغبان آفرینش هستند که با نوشیدن از آب ذلال وحی و تغذیه از زمین خداوندی می توانند به کمال ازلی و شایسته خود دست یابند. آفت وجود انسانها هواهای نفسانی آنها و علف های هرز پیرامونشان دوستان ناباب هستند.
مقدمه :
در ادبیات جهان، زمین نمادی ارزشمند، بستر حوادث و در تعیین کننده سرنوشت شخصیت ها است. مناطق مختلف زمین، تصاویری را در ذهن مخاطبان ایجاد می کنند که یاریگر آنها در درک مفاهیم ادبی و راهنمای آنان در گزینش مسیر درست زندگی هستند. در ادبیات پایداری فارسی، زمین سوزان جبهه جنوب در غم شهادت سربازان امام زمان - عج - و داغ فراق یاران جاوید الاثر گداخته می شود و زمین سرد جبهه غرب نیز با گرمای رشادت ها، از خود گذشتگی ها و پهلوانی های رزمندگان اسلام خود را تسلی می بخشد. در ادبیات نروژی، آدم ها و حواهای جدیدی ایفاگر نقش هستند که عاشق خاک، احیای زمین های بایر و حفظ منابع طبیعی هستند. در ادبیات فرانسوی، رانش زمین و حیات موجود در اعماق آن، بیانگر عجائب نهفته خلقت و عظمت پروردگار یکتا است. اکنون، با نگاهی به پیشینه پژوهش های صورت گرفته در این زمینه، بیش از پیش، به اهمیت موضوع پی خواهیم برد .
پیشینه پژوهش:
تا کنون، پژوهش های بسیار زیادی در ادبیات فارسی انجام شده است. با این وجود، مطالعه زمین و نقش آن در شکل گیری سرنوشت شخصیت ها کمتر واکاوی شده است. ادبیات نروژی و فرانسوی نیز در ایران مهجور و نا آشنا مانده اند و بجز ترجمه برخی آثار معروف از نویسندگان شهیر این سرزمین ها توجه چندانی به آنها نشده است. از این رو، مقاله حاضر می تواند محرکی برای تحقیقات وسیعتر آتی و گامی در جهت وام گیری فرهنگی از متون ادبی سایر ملل باشد.
از جمله پژوهش های انجام شده می توان به مقاله سهیلا پیروز فر - - 1391 با عنوان "کوه در نهج البلاغه با نظری بر یافته های زمین شناسی"، اشاره کرد که وی به همراه سایر نویسندگان با بررسی کابرد "کوه" در خطبه های نهج البلاغه نشان می دهد که این اشارات نه تنها با یافته های قطعی علم زمین شناسی در تعارض نیستند لبکه منشاء وحیانی سخنان نهج البلاغه را ثابت می کنند . در فصلنامه ادبیات داستانی، ابراهیم رنجبر و رامین محرمی مقاله ای را با عنوان "تمثیل و مضمون دو مولفه سبک رمان نفرین زمین" - - 1391 نوشته اند که غرض اصلی آن نشان دادن درجات نویسندگی آل احمد و اثبات ماهیت تمثیلی رمان نفرین زمین با توجه به قرائن موجود در این اثر ادبی است.
از میان رمان های جدیدی که به زمین و انفعالات درونی آن پرداخته اند می توان به چرا اینجا روی زمین نشسته ام - 1392 - اثر ژوئل الگوف فرانسوی ترجمه موگه رازانی اشاره کرد. این اثر ادبی داستان شهر و محله ای است که با رانش زمین دست و پنجه نرم می کند. ماهان ولی زاده نیز رمانی تخیلی را با عنوان زمین بدون بزرگترها - - 1392 نوشته است که سرگشتگی کودکان و نوجوانان را در زمینی تشریح می کند که دیگر اثری از بزرگترها در آن نیست. هر چند که علوم مختلف به ابعاد گوناگون خلقت و منابع طبیعی از چشم اندازهای متعددی نگریسته اند، پژوهشگران محترم می توانند با انجام مطالعات میان رشته ای و بهره گیری از یافته های جدید علمی بر محدودیت های پژوهش تک رشته ای غلبه کنند.
محدودیت های تحقیق:
در این تحقیق با توجه به محدودیت بسیار شدیدی که مسوولان محترم همایش بر تعداد صفحات مقاله قرار داده اند امکان پرداختن به جزییات آثار منتخب و بررسی میکروسکوپیک آنها وجود ندارد . لذا، پژوهشگر با نگاهی اجمالی به ذکر قطراتی از دریای معانی موجود در این متون ادبی بسنده خواهد کرد و امیدوار است که بتواند گام اندکی در جهت رشد و گسترش مطالعات تطبیقی در ایران بردارد.
بررسی جایگاه نمادین زمین در نمونه هایی از ادبیات جهان:
نقش زمین در اشعار منتخب ادبیات فارسی:
"زمین" در اشعار نو پیوندی ناگسستنی با طبیعت دارد. امیر هوشنگ ابتهاج - - 1306 متخلص به ه.الف سایه شاعر و موسیقی پژوه ایرانی در مجموعه شعر زمین - - 1334به مدح زمین و شماتت کسانی پرداخته است که در دامن این مادر پرورش یافته اند اما دل او را با خشونت های خود رنجانده اند. وی چنین می سراید:
زین پیش شاعران ثناخوان که چشم شان
در سعد و نحس طالع و سیر ستاره بود
بس نکته های نغز و سخنهای پرنگار
گفتند در ستایش این گنبد کبود
اما زمین که بیشتر از هر چه در جهان
شایسته ستایش و تکریم آدمی ست
گمنام و ناشناخته و بی سپاس ماند
ای مادر ای زمین
امروز این منم که ستایشگر توام
از توست ریشه و رگ و خون و خروش من
ابتهاج بر ماندگاری زمین در طوفان حوادث غبطه می خورد و آن را از تمامی پهلوانان نامدار قدرتمندتر می بیند. این شاعر خطاب به زمین می گوید:
...، هر پهلوان به خاک رسیده ست گرده اش
غیر از تو ای زمین که در این صحنه ستیز
ماندی به جای خویش
پیوسته زورمند و گرانسنگ و استوار
ابتهاج از هیاهوی مردمان روی زمین خسته است ولی به آینده امید دارد.