بخشی از مقاله
جایگاه هندسه در معماري مقدس (اسلامی)
چکیده:
ساختار معماري تشکیل شده از دو وجه کالبد و فضا می باشد ، که خود این دو مؤلفه داراي دو ویژگی کمی شامل( هندسه و تناسبات ، اصل بکار گیري هندسه علمی) و کیفی شامل (اصول و قوائد )هستند:
مطالعات و تجربیات نشان می دهند، به دست آوردن و به کار بسـتن اصـول طراحـی هندسـی در معمـاري ، کـه بـا شـرایط و امکانات طراحی و اجرایی معاصر تناسب داشته باشد، از یکسو در افزایش سرعت و دقـت سـاختمان سـازي از طریـق ترسـیم و اجراي صحیح ساختمان موثر خواهد بود و از سوي دیگر به ایجاد هویت در گـزینش و ترکیـب شـکلها و حجمهـا در طرحهـاي معماري یاري خواهد نمود. علاوه بر آن ، ترویج این اصول و تشویق گرایش به آنها موجب صرفه جویی اقتصادي قابل توجهی از طریق بهینه نمودن سطوح و ابعاد فضاها در هماهنگی با نیازها و محدودیتهاي مختلف اجرایی خواهد بود.
این مقاله که حاصل مشاهدات عینی و مطالعات اسنادي می باشد، به شیوه ي تحلیلی – توصیفی به تشریح موضوع پرداختـه و در آخر با نتایج بنیادي ، سعی در واکاوي جایگاه هندسه در معماري اسلام را داشته و در راه گسترش و بست دانش معمـاري قدم بر خواهد داشت.
واژگان کلیدي : معماري مقدس – کیهان شناسی – دایره – مربع – هندسه مقدس
-1 مقدمه
آدمی همواره در کوشش بوده تا بتواند فضایی مناسب جهت اتصال وارتباط با عالم ماوراء را بنیاد نهد. جایگاهی مقـدس کـه از آن به عنوان مرکز عالم و نقطه اتصال با معبود یاد می شود. در واقع می توان بناهاي مذهبی را جایگـاهی دانسـت کـه محـل برقراري ارتباط با معبود و همچون دري به جهان دیگر است . زرتشتیان آتشکده را جایگاه آتش مقدسی قرار دادنـد کـه هرگـز نباید خاموش شود. مراسم مربوط به نیایش و پرستش آتش ابتدا در فضایی باز انجام می گرفت ، اما به مرور زمان آتشـکده هـا به عنوان مکانی که همه مردم بتوانند رو به سوي نور و آتش به درگاه اهورا مزدا نیایش و عبادت کنند برپا شد، گنبدي بر فـراز بنایی چهار گوش که نشان از سقف آسمان دارد و آسمان را به زمین پیوند می دهد.
جهان اسلام در متن جهان بینی و اعتقادات خود، دو یادگار الهی از حضرت حق دارد که بنا به انتساب مستقیم بـه حضـرت »او« تمامی معنا و معنویت و وجود و ماهیت یک مسلمان را در همه ابعاد از فـرم و معنـا شـکل مـی دهنـد. از ایـن دو یادگـار مستقیم الهی یکی قرآن است که کلمات نازله پروردگار بر جان و قلب رسول گرامی اسلام است و دیگـري خانـه خـدا یـا بیـت العتیقی که اول بیت وضع للناس است 1 این دو بنیان مجرد در قالب هنر مجسم گردیدند و از ایـن دو یادگـار خوشنویسـی بـه
١
عنوان اولین شکوهمندترین بعد هنر اسلامی و نیز معماري مقدس خلق شـد کـه تمـامی معنـا و فـرم هنـر اسـلامی را هویـت بخشیده و معنا داد.
-2 هندسه و معماري
معمـــاري از دو وجـــه کالبـــد + فضـــا تشـــکیل شـــده و ایـــن دو مؤلفـــه داراي دو ویژگـــی کمـــی و کیفـــی هســـتند: -1 ویژگیهاي کمی : شامل هندسه و تناسبات ، اصل بکار گیري هندسه علمی
-2 ویژگیهاي کیفی : شامل اصول و قوائد
هندسه اشاره به اشکال دارد ، نه اعداد ، اشکالی مانند مربع ، مستطیل ، هشت ضلعی و ... در این قسمت نیز ما با همین اشکال سر و کار داریم ، نه اعداد. هندسه را می توان به دو صورت بررسی کرد :
-1 هندسه علمی : ریشه هندسه ، علمی و تجربی می باشد ، مانند تمام دروس علمی و تجربی که با آنها سـر و کـار داریـم و نیز به علم و روش بدست آوردن آن اشاره دارد ، مانند ریاضیات ، هندسه ، فیزیک و ... .
-2 هندسه شهودي : هندسه اي که تجربی نیست و مبناي آن شهود است .پس از شناخت دو نوع هندسه حـال بـه بررسـی ابزارهاي درك انسان از محیط می پردازیم و پس از ارائه تعاریف ایـن بخـش بـه مفهـوم هندسـه در معمـاري خـواهیم رسـید
ما براي شناخت همه چیز در دنیا سه ابزار درك در اختیار داریم :
-1 ابزار حس و تجربه : حس ( شامل حواس پنجگانه) + تجربه . نتیجه این درك به یک قانون علمی می رسـد کـه مـا از آن بنام علم ( ( Science یاد می کنیم.
-2 ابزار عقل : عقل + قیاس علمی . نتیجه درك این ابزار ما را به علم فلسفه می رساند.
-3 ابزار شهود : در این ابزار چیزي با حواس پنجگانه حس نمی شود و چیزي هم یافت نمی شـود کـه بتـوان آن را بـا عقـل درك کرد ، بلکه بصورت مشهود قابل درك است ، مانند : گرسنگی و تشـنگی کـه بـراي درك آنهـا نیـازي بـه علـم و حـواس پنجگانه خود نداریم . بیشتر آگاهیهاي ما به خودمان شهودي است و بطور کلی احساسـاتی کـه خـارج از حیطـه درك حـواس پنجگانه باشد بصورت شهودي تعریف می شود مطالعات و تجربیات نشان می دهند، به دست آوردن و به کار بسـتن اصـول طراحـی هندسـی در معمـاري ، کـه بـا شـرایط و
امکانات طراحی و اجرایی معاصر تناسب داشته باشد، از یکسو در افزایش سرعت و دقـت سـاختمان سـازي از طریـق ترسـیم و اجراي صحیح ساختمان موثر خواهد بود و از سوي دیگر به ایجاد هویت در گـزینش و ترکیـب شـکلها و حجمهـا در طرحهـاي معماري یاري خواهد نمود. علاوه بر آن ، ترویج این اصول و تشویق گرایش به آنها موجب صرفه جویی اقتصادي قابل توجهی از طریق بهینه نمودن سطوح و ابعاد فضاها در هماهنگی با نیازها و محدودیتهاي مختلف اجرایی خواهد بود.
معماري ادوار گذشته ایران ، همواره ملهم از به کارگیري هندسه و شیوه هاي ترسیم غنی و دقیق بود، تا بـدان حـد آگـاهی از قواعد ریاضی و ترسیم و به کار گرفتن انواع خاص از آن ، وظیفه هر معماري بوده و فراتر از آن ، دانش مهندسـی بـا معرفتهـا و بینش هندسی معنی می یافته و وجه تمایز معماران و رقابت آنان با یکدیگر نیز بر همین محـور اسـتوار بـوده اسـت. از همـین روست که ملاحظه می گردد انواع روابط هندسی در معمـاري گذشـته ایـران ، در طراحـی بنـا (پـلان و انـدازه هـاي افقـی) و همچنین در طراحی نما و حجم ساختمان و نیز در جزئیات و تزئینات رعایت می گردیده و به صورت شـبکه اي مخفـی وجـود
٢
داشته استدر. این زمینه ، مطالعات ، تحقیقات وتمرینهاي قابل ملاحظه اي انجام پذیرفته است که غالباً به روابط ترسیمی در نمونه اي ازمعماري ایران پرداخته اند. اما هدف از اجراي پروژة تحقیقاتی حاضر که گزارش آن در پیش رو قـرار دارد، در وهلـه نخست بر روي دیدگاه ها و گونه گونی کاربردهاي هندسه در معماري گذشته است تا در مرحله دوم بتوان با روشی مقایسـه اي و تطبیقی، بخشی از مبانی اصلی راهنما در شیوه هاي طراحـی و کـاربرد هندسـه در معمـاري گذشـته ایـران را کـه در سـایر مطالعات کمتر بدانها پرداخته شده است مورد شناسایی و جمع بندي قرار داد.
عناوین مطالعاتی که در این پروژه مورد توجه قرار دارند عبارتند از :
-1 تدوین مفاهیم پایه و تعریف هاي لازم در مورد هندسه و نقش آن در معماري -2 بررسی نحوه به کارگرفته هندسه در طراحی معماري گذشته ایران (دوران اسلامی)
-3 دســته بنــدي اطلاعــات و ارزیــابی آنهــا بــه منظــور نیــل بــه دیــدگاههایی در اســتفاده از هندســه در معمــاري گذشــته. شایان ذکر است که در مورد شیوه هاي عملی طراحی هندسی در ایجاد نقـوش و طـرح معمـاري ، منـابع متعـددي تـا کنـون نگارش یافته که همگی به عنوان منابع این تحقیق مورد نظر بوده و مطالعه گردیـده انـد. همـان طـور کـه از فهرسـت عنـاوین مطالعاتی مشخص می شود، در این پروژه برآنیم که با دیدگاهی جامع تر به نظریه پـردازي و اثبـات ایـن نظریـه هـا در زمینـه دیدگاه ها و مفاهیم پایه اي کاربرد هندسه در معماري گذشته به ویژه از جنبه شیوه هاي اندازه گـذاري و تناسـبات حاصـل از آن بپردازیم. این نظریه ها قدم اول براي پروژه هاي تحقیقاتی آتی در جهت تبیین نقش و اصـول کـاربرد هندسـه در معمـاري معاصر ایران خواهد بود.
2-1 موزه هنر مردمی آمریکا، نیویورك، طرحی ازTod Williams Billie Tsien Architects
توجه به مقوله هندسه شهودي و درك شهودي و رابطه میان این دو می توان هندسـه را در معمـاري چنـین تشـریح کـرد: در معماري فرهنگهاي مختلف گونه اي شکل بکار می رفت که مبناي علمی نداشت و انسان از طریق شـهود آنهـا را بدسـت آورده بود ( به آنها رسیده بود .( این شهود به یک شهود جمعی وابسته است ، که در مقابل شهود فردي قرار می گیـرد. در جوامـع و فرهنگهاي مختلف بخاطر وجود اشتراکاتی در زندگی و هنجارهاي جوامع و نیز تجربه هاي علمی مشترکی کـه از افـراد بدسـت می آوردند ، به شهودهاي مشترکی میرسیدند ، با این اشتراکات شهودي به تدریج شهود فردي تبدیل به یـک شـهود جمعـی می شد. یعنی درك افراد یک جامعه از یک سري فرمهاي هندسی با یک تعریف مشخص و یکسان ارائـه مـی شـد. دانشـمندان سدة 20 نیز با توجه به نشانه ها ، سمبل ها و ... اصل شهود جمعی را بدست آوردند و با بررسی قبایل بدوي ( کـه هـم اکنـون نیز به زندگی بدوي خود مشغول هستند ) و تحلیل سمبلها ، رقصها ، مجسمه سازیها و ... که به شهود جمعی آنان برمی گـردد ، شهودات و درك آنان را از فرمها و اشکال هندسی بدست آورند که در این زمینه می توان به کـارل گوسـتاو یونـگ دانشـمند اتریشی اشاره کرد .
٣
براي درك بهتر می توان شکل مربع را تحلیل کرد:
•شکل مربع را در نظر می گیریم ، شکل مربع را همه از طریق هندسه علمی بصورت یـک چهـار ضـعلی کـه چهـار گوشـه آن عمود بر هم می باشد درك کرده اند. ولی در درك شـهودي از مربـع ، احساسـاتی ماننـد تعـادل ، تقـارن ، فردیـت ، قـدرت ، سنگینی ، امنیت و ... میرسیم ، در صورتی که ما از مربع تجربه اي نداریم و در درك این مشخصه ها از حس هـاس پنجگانـه و از قیاس عقلی هم استفاده نکردیم ، پس می توان چنین گفت که این دانش شهودي است که ما نسبت به مربع داریـم ، ایـن درك شهودي از مربع بین اکثر ما انسانها یکسان است.تمام اشکال استفاده شده در معماري در پس ذهنیتی ایجـاد شـده از آن اشکال که توسط انسانها مشهود یافته بود ایجاد شده اند که حس خاصی را براي آنان ایجاد می کرد. فضـا در معمـاري ایـران و جهان هندسه مشخصی دارد ( مربع ، مستطیل ، پنج ضلعی منتظم و ( ... سازه معماري پیش از اسلام نیز اقتضا می کـرد کـه با تناسبات رعایت شده به یک سازة هندسی برسیم ، براي مثال براي ایجاد گنبد نیاز به آن داشتیم که زمینه ایجاد شده مربـع باشد. داراب دیبا از هندسه بعنوان مورد بسیار مهمی در درك معماري نام برده و می نویسد: " بدون شک زبـان بیـان معمـاري هاي جهان بر هندسه استوار است و از طریق روابط آن می توان کلیت کالبـدي را آشـکار کـرد. " دیبـا از کـاخ هشـت بهشـت اصفهان به عنوان نمونه اي از یک ساختمان هندسی نام برده و ویژگیهاي آن را چنـین بـر مـی شـمرد : " هندسـه سـاختمان هشت بهشت درسه سطح متفاوت رشد میکند:
-حرکت افقی از آب نما ، پله ، ایوان ، اتاق هاي میانه و فضاي مرکزي -حرکت عمودي که پیوند کف را با تحولات سه بعدي و دگرگونی هاي ارتفاعی که اوج آن در مرکز قرار مـی گیـرد بـا آسـمان تأمین میکند
• هندسهاي که حاصل برخورد سطوح افقی و عمودي است که حاوي گشایشهاي نوري دراتصال احجام و از وراي کالبد مـی-باشد .
... (در ساختمان هشت بهشتبرشهایی) از کالبد توپر در همجواري با شکاف هاي گشوده شده به سوي نـور و طبیعـت نتیجـه ترکیبی است که در آن کثرت و تنوع عناصر درآمیزش با سایه و روشن هاي نـوري ، احسـاس کامـل یـک هندسـه منسـجم را متظاهر می کند. " داراب دیبا در نمونه اي دیگر از ساختمان چهل ستون نام می برد و از آن بعنوان نمونه اي از پیوند هندسی عناصر در سطوح افقی و عمودي و ترکیب فضاهاي پر وخالی یاد می کند.
شکل 2-1 فرم هاي خالص، به تنهایی یا با ترکیبشان، ساختمان هایی تماشایی ایجاد می کنند. گاهی ساده ترین فرم ها برانگیزاننده ترین نتیجه ها را ایجاد می کنند، گردآوري کارهاي سانتیاگو کالاتراوا((Santiago Calatrava, FAIA، و راکمینستر فولر((R. Buckminster Fuller، با آگاهی کمتر به هتل آمریکایی توسط موریس لاپیدوس((Morris Lapidus، که در سال 2007 منفجر شد را رده بندي می کند. این گروه از پروژه ها، مانند Isamu Noguchi، به خوبی کره ها و هرم ها به دور مکعب ها می چرخند-هر کدام به تنهایی یا با ترکیبشان- براي یادآوري؛ حتی ساده ترین بلوك هاي ساختمان می توانند بناهایی تماشایی را ایجاد کنند.
٤
-3 هندسه مقدس در معماري اسلامی
کعبه و محوطه دورانی اطراف آن ، خود نوعی فضاسازي و به یک عبارت نظم بخشیدن به فضایی بود که در دو ساختار هندسی مربع یا مکعب (خود کعبه) و دایره ( محوطه اي که طواف را به صورت دوري میسر می ساخت ) نمایانده می شد بنـابراین یـک معماري مسلمان در ابتدا با دو شکل هندسی دایره و مربع روبرو بود که انتخاب آن توسط حق بـراي فضـا سـازيکعبـه قطعـاً رازها و بنیان هایی را در خود به امانت داشت و معماران اهل ذکر نیز در پی کشف نسبت ایـن اشـکال و بازگشـایی رمـوز زیبـا شناسانه آن و کاربرد این معانی درطرح ها و پلانهاي خود بودند.
-4 معماري مقدس
معماري اسلامی یک تجلی هنرمندانه از حکمت اسلامی و ایرانی به حساب می آید و مسجد به عنوان محل عبـادت مسـلمانان یکی از نمادهاي بارز این هنر اسلامی استاصطلاح. خانه خدا یک اصطلاح کاملاً تـأویلی اسـت، یعنـی محـل تجلـی و حضـور خدا. نقش مسجد در جوامع اسلامی و رابطه متقابل آن با معماري اسلامی دو وجهه را درباره مسجد مورد توجه قرار مـی دهـد. یک وجهه آن، چیستی کاربرد مسجد در طول تاریخ اسلام است. وجهه دیگر آن، نسبت معماري اسلام با مسجد یا تأثیر و تـأثر متقابل معماري اسلامی و مفهوم و معناي مسجد است.
راجع به بعد اول باید گفت که مسجد اصلی ترین مکان در تمدن اسلامی است. چه در دوران صدر اسلام، که یـک مکـان چنـد منظوره به حساب می آمد و چه در این دوره که باز به عنوان اصلی ترین مکان در شهري که هویت اسلامی دارد؛ محسوب مـی شوددرصدر. اسلام، مسجد محلی بود که ابتدا و بالذات محل عبادت و ارتباط انسان با خدا بود، اما صرفاً به عبادت خـتم نمـی شد، بلکه تمامی اموري که در مسائل اجتماعی به جهان اسلام و مسلمین مربوط می شد، در مسجد صورت می گرفـت، اولـین مسجدي را که پیامبر در مدینه ساخت، در نظر بگیرید.
در این شهر معماري مسجد، معماري مرکزي شهر است. هنگامی که معماري کوفه به امیرالمؤمنین(ع) داده شد، حضـرت ابتـدا مسجد کوفه را ساختند. براساس سنت اسلامی بعد از مسجد، مدرسه و بعد بازار ساخته می شود. در تمدن اسلامی براساس آن سنت اسلامی سعی شده است؛ هنگامی که تقسیم وظایف و گستردگی امور سبب شده تا ساختمانهاي مجزایی به وجود بیایند، حداقل با فضا سازي مشابه معماري مسجد، فضاي معنوي مسجد به آن مراکز انتقال داده شود. در تمامی شهرهاي سـنتی چـه در ایران و چه در عربستان و مصر و سوریه و حتی شمال آفریقا و هند می بینیم که در یک شهر اسلامی با هویتی اسلامی بعـد از مسجد جامع که نماد شهر است، مدرسه به وجود آمده است با همان قوس ها و مقرنس هاي معماري مسجد. مدارس همـان فضاي مسجد را تداعی می کنند. زیرا در تمدن اسلامی تعلیم و تربیت جزیی از عبادت به حساب می آید. وقتی به صدر اسـلام برمی گردیم، می بینیم که پیامبر(ص) هنگام حضور در مسجد به گروهی که در حال تعلیم و تعلم بودند، می پیوندد. یا این که پیامبر(ص) فرموده اند: یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است. این مسئله نشان دهنده این است که در اسـلام تعلـیم و تربیت جزیی از عبادت است و براي همین نیز فضاي مدرسه در معماري، شبیه فضاي مسجد می شود.
مسئله بعدي بازار است. به بازارهاي سنتی موجود مانند بازار وکیل، بازار کاشان و بازار اصفهان که توجه کنید، مـی بینیـد کـه معماري آن معماري قدسی است. وجود مقرنس ها و مبناهاي قوسی و دایره اي از این دست است. این نشان دهنده ایـن اسـت که معمار مسلمان یا طراح شهر اسلامی با همانند کردن فضاي معماري بازار و مسجد، می خواهـد بگویـد کـه هنگـامی کـه از مسجد خارج و به سمت بازار روان شدي، جدایی از آن عبادت خدا حاصل نشـده و تفـاوتی بـین تجـارت و عبـادت نیسـت. آن چیزي که ما را به همانندي تجارت و عبادت می رساند، کالبد یا همان فضا است.به همین دلیـل در معمـاري اسـلامی، فضـاي مسجد، بازار و مدرسه را شبیه و یکسان دیده می شود، هر چند آن را به عنوان یک قصور تلقی نمـی کنیـد. در بررسـی تـاریخ معماري اسلامی تا دوران معاصر متوجه می شوید که مسجد و مدرسه و بازار هویت واحدي دارند، اما دارالامـاره هـا ایـن گونـه نیستندزیرا. اصلاً بعد از زمان امیرالمؤمنین(ع) هویت سیاست از دیانت جدا شد. اگر بعد از حضرت علی(ع) کسانی که از سـنخ
٥
و جنس ایشان بودند، حکومت را به دست می گرفتند، دیگر معماري حکـومتی نداشـتیم، بلکـه معمـاري سیاسـی نیـز همـان معماري مذهبی می شد. حضرت علی(ع)، دارالاماره درست نکردند. متأسفانه به دلیل سکولاریسمی که در متن جامعه به وجود آمد، سیاست بنیان خود را از معنویت جدا کرد. امویان و مروانیان و حتی عباسیان تحت تأثیر همین نگره بودند. بغـداد سـاخته منصور دوانیقی است. اما معماري ساختمان هاي درالاماره آن همانند معماري مساجد نیست.
البته بحث دیگري نیز در اینجا مطرح می شود و آن این که در شهر غیر عرب مسلمان حضور معمـاري قدسـی را در دارالامـاره ها نیز می توان دید. قصرهاي باشکوه اندلس و مصر با آن معماري شبه قدسی مویدي بر این گفتار است. یکی از قصوري که در هنر اسلامی قابل بحث است قصرالمشتی یا قصر زمستانی است.در آنجا ما پیکره نگاري زنان رقاص را داریـم.امـا مـا در مسـجد نقوش حیوانی و انسانی را نداریم، زیرا این به منزله همان تمثیل و شمایل بت است.
در معماري مقدس بین النهرین و جنوب ایران یک معماري مقدس به نام زیگورات داریم که الان نمونه بارز آن در شهر شـوش با عنوان زیگورات چغازنبیل است. در بررسی این زیگورات ها در تاریخ هنر مشخص می شود کـه شـبیه کـوه بـودن اینهـا چـه دلایلی می تواند داشته باشد. این زیگورات ها به صورت پله پله بوده اند و هفت اشکوب داشتند که روي هـم قـرار مـی گرفـت. آنها شبیه کوه بودند چون در جهان بینی انسان مقدس، کوه نماد تجلی حضور خداوندي است. از یـک طـرف طبـق آیـه قـرآن »کالجبل الراسخ«، کوه نماد ثبات و پایداري استهمان. طور که قبلاً اشاره شد معمـاري نشـان دهنـده تثبیـت یـک حکومـت است، کوه نیز در ذهن انسانی با هر هویت مذهبی نماد ثبات و مقاومت است.
در عهد عتیق نیز بدان اشاره شده است، وقتی موسی در کوه سینا با خدا حرف می زند، یا کشتی نوح بر کوه جودي فـرود مـی آید. حتی در تمدن هاي بین النهرین و عیلامی که قبل از مادها بودند نیز کوه را مقدس می شمردند. زیگورات چغازنبیـل نیـز براي آن زمان است.آنها معبد را شبیه کوه می ساختند که نماد تثبیت و قدرت باشد. همچنین براي اینکه در ذهن انسان اولیـه هر چقدر از سطح زمین فاصله می گرفتی به آسمان نزدیک می شدي.
شخص در مسجد احساس استعلا پیدا میکند
آسمان در ذهن انسان نماد تجلی و حضور خدا بود. شما براي این که از لحاظ معنوي از سطح پست و مادي فاصله می گرفتید، باید به بلندي می رفتید. اسم کعبه نیز این احساس است. کعبه یعنی محل برآمده و از سطح فاصله گرفته. بنابراین انسان هـاي قدیم زیگورات ها را چون کوه می ساختند. زیرا کوه را مقدس می دانستند. در تمدن هاي شرقی چین و هند نیز کـوه مقـدس است. پیامبر (ص) نیز آیات وحی را از (جبل النور) دریافت کرد. مهمترین موعظه عیسی در تاریخ مسیحیت در کوه انجـام مـی شود. کوه در عرفان نیز تجلی دارد و ما عارفان کوه نشینی را داریم. چه در عرفان اسلامی و چه در عرفان هندي.
یک بحثی در معماري مقدس وجود دارد با عنوان فیزیک معنا. یعنی ایـن کـه در تفکـر انسـان مقـدس فیزیـک (مـاده) یـک ارتباطی با متافیزیک دارد. اگر شما در فیزیک از سطح به سمت بالا فاصله بگیرید، به همان اندازه هم در معنویـت و متافیزیـک می توانید بالا بروید. محراب در سوره آل عمران نوعی پناهگاه معرفـی شـده اسـت و قـوس و مقـرنس آن آرام آرام مـا را از آن حدود مادي جدا و وارد یک قلمرو معنوي می کند. این دوار بودن گنبد و مقرنس ها و قوس محراب ما را از آن محـدودیت بـه یک استعلاي روحی می کشاند.
معماري اي که فیزیکی را بنا می کند که جلوه هاي متافیزیکی دارد. در فلسفه معماري براي بنا سه ساحت در نظر گرفته مـی شود: سرپناه، ساختمان و معماري، در فلسفه معماري، معماري را آن ساحت سومی می دانیم که همراه با مصالح مادي و کالبـد ساختمانی، اصول زیبایی شناختی و معنوي نیز در آن حضور دارد.پس بین سـرپناه ،سـاختمان و معمـاري یـک تفـاوت مطلـق
٦
وجود دارد.سرپناه بنایی است که ما را از گزند عوامل طبیعی مصون می داردساختمان. بنایی است کـه صـرفاً کـاربردي اسـت. امادر معماري بجاي خطوط مستقیم، از قوس استفاده میکنیمچرا: که اصولاً خود قـوس یـک مفهـوم زیبـایی شـناختی دارد. معماري در عرف ما و تاریخ هنر به آن فضاي کالبدي گفته می شود کـه مفـاهیم متـافیزیکی و معنـوي آن مقـدم بـر مفـاهیم فیزیکی و مادي آن است.
این مسئله را ما نه تنها از تاریخ هنر مقدس ادیان می توانیم بفهمیم، بلکه از تبارشناسی واژه انگلیسی architecture نیز این مطلب برمی آید.
واژه archi از لحـــاظ زبـــان شناســـی نـــوین، معـــادل واژه آرك در زبـــان پهلـــوي و عـــرش در زبـــان عربـــی اســـت. از لحاظ زبان شناسی نوین این چند واژه در زبان هاي مختلف با یکدیگر، هم عرضند. در هر سه زبان این واژه به معنـاي قـوس است، که شکلی زیباست. در فرهنگ معماري قوس به آن خطوط منحنی گفته می شود که تمثیلی بـراي دایـره اسـت و دایـره تمثیلی براي تمامیت و کمال است. وقتی معماري مسجد را ملاحظه می کنید، متوجه می شوید که خطوط ، مستقیم نیستند.
در معماري هر چه خطوط مستقیم باشد، استحکام و ثبات را تداعی می کند و هر چه قدر منحنی باشد زیبایی را متجلـی مـی کند.بنابراین هیچ معماري قدس اي پیدا نمی شود که در آن از قوس استفاده نشده باشد.مقرنس، ایوان و گنبد مسـجد مبتنـی بر قوس هستند.جزء دومarchitecture, tectureاست، که معادل تخنه است تخنه در زبـان یونـانی معـادل هنـر اسـت و در عربی به فن ترجمه شده است. به تعبیر فلوطین، تخنه یعنی تقلید از صور ازلی، این ارتباطات خیلی لطیف است و همـه بیـانگر این است که این معماري مقدس است. معماري مقدس در تمدن اسلامی کعبه بود.
کعبه مبتنی بر دو شکل هندسی است، (هندسه مقدس) ، این دو شکل یکی مکعب و دیگري دایره است که نماد تجسم، عـرض، مـــاده و مادیـــت اســـت، امـــا ایـــن کعبـــه وقتـــی مناســـکش کامـــل مـــی شـــود کـــه بـــه دور آن طـــواف شـــود. طواف دوار است، در حالی که خود مکعب برآمده است. طواف یک سطح است. ایـن نمـاد دوار کـه جـزء ذاتـی معمـاري کعبـه محسوب می شد، در معماري مسجد تبدیل به گنبد می شود. معماري مسجد مبتنی بر چهار گوشه است. یعنـی بنیـان هـا بـر چهار جهت است، اما ساختار فضایی را به شکل گنبد دارید. اگر دقت کنید همه مساجد چهار وجهی، شش وجهی و یـا هشـت وجهی هستند. اما روي همه اینها گنبد قرار دارد. آن چهار وجهی نماد مربع، مکعب و در حقیقت محصور بودن ما در عالم ماده است.این بنیان تأویلی مسجد است، چنانکه وقتی وارد مسجد می شویم، این چهار جهت و این محدودیت به ما القا می کند که دو سه روزي قفسی ساخته اند از بدنم؛ اما وقتی سر به طرف بالا می بریم و به محراب نگاه می کنیم، کـه در سـوره آل عمـران نوعی پناهگاه معرفی شده است قوس و مقرنس آن آرام آرام ما را از آن حدود مادي جدا و وارد یک قلمرو معنوي می کند. این دوار بودن گنبد و مقرنس ها و قوس محراب ما را از آن محدودیت به یک استعلاي روحی می کشاند.
در حدیثی پیامبر (صمی) گوید؛ هنگامی که در معراج سیر می کردم گنبد عظیمی را دیدم که کاملاً سفید بـود و بـه صـورت دوار بر چهار پایه قرار داشت و روي هر پایه چهار کلام اول سوره فاتحه الکتاب یعنی بسم، االله، الرحمن و الـرحیم نوشـته شـده بود. پس معماري مسجد یک صورت تأویلی در عرش دارد.در (من لایحضرالفقیه) نیز حدیثی از امام جعفر صادق (ع) اسـت کـه می فرمایند: مربع بودن کعبه به دلیل محاذات بودن کعبه با بیت معمور است. مربع بودن بیـت معمـور نیـز بـه دلیـل محـاذات بودن با عرش است و مربع بودن عرش به این خاطر است که اسلام بر چهار رکن بنا شده است و آن تسبیحات اربعه است 2و یـا اینکه در جایی دیگر آمده؛ خداوند عرش را از انوار چهارگانه سرخ، سبز، زرد و سفید خلق کرد.