بخشی از مقاله

چکیده

با توجه به اهمیت ویژه جایگاه سیاسی زنان درابعاد نظری وعملی از دیدگاه امام رحمه االله،این پژوهش باهدف تبین چارچوب دیدگاه امام خمینی رحمه االله در بررسی جایگاه و حقوق سیاسی زنان در نظام جمهوری اسلامی می پردازد. امام رحمه االله ایشان، به خوبی می دانست که بدعت های ظاهرشده در دین و پیرایه های به ناحق بسته شده به اسلام درمسائل زنان،سبب شده است که القائات فاسد وافکارمخرب بر زنان تأثیر بگذارد.

مصاحبه ها،سخنرانی ها پیام ها،نامه ها ورفتارعملی ایشان،بیانگرتوجه عمیق وجدی امام رحمه االله به این موضوع حیاتی است.امام خمینی رحمه االله همواره دررهنمودهای علمی خود،از نقش زنان در به ثمررسیدن انقلاب وتداوم نظام جمهوری اسلامی تجلیل کرده است . براساس دیدگاه امام رحمه االله دخالت درسرنوشت خود،حق زنان است ودرشرایط فعلی،حضورآنان در صحنه های سیاسی نه فقط حق،بلکه تکلیف آنان است.درنتیجه دیدگاه امام رحمه االله موجب ارتقای جایگاه سیاسی زنان درنظام اسلامی تا جایی که آنان الگویی برای تمامی زنان مسلمان درهمه جهان باشند.

طرح مسئله

امام خمینی رحمه االله از شخصیت های تاثیرگذارعرصه حاضرند که دیدگاه های ایشان درمورد ماهیت حکومت دراسلام،به برقراری نظامی اسلامی باعنوان »جمهوری اسلامی«درایران انجامد.آنچه باعث شدکه دیدگاه امام رحمه االله را مردم به گونه ای حمایت کنندکه باعث تغییرنظام حاکم شود،آن بودکه ایشان با توجه به عمق باور وایمان ملت،نظام سیاسی ای مبتنی برمذهب ترسیم کرد.به همین دلیل پژوهش درابعاد نظری وعملی دیدگاه های وی درمسائل سیاسی،اهمیت ویژه ای دارد.میزان بالای مشارکت مردم درحمایت و تضمین بقای این نظام جمهوری ازمسائلی است که درچارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران اهمیت زیادی دارد.

دراین میان،نقش زنان ومشارکت آنان درامورسیاسی چه درمرحله پیروزی انقلاب وچه درمرحله تداوم،دارای اهمیت است.امام خمینی رحمه االله همواره دررهنمودهای علمی خود،از نقش زنان در به ثمررسیدن انقلاب و تداوم نظام جمهوری اسلامی تجلیل کرده و خواستار مشارکت بیشتر آنان بوده است .پژوهش حاضر برآن است که به بررسی جایگاه سیاسی زنان در نظام جمهوری اسلامی درچارچوب دیدگاه امام رحمه االله بپردازد.

جایگاه مردم در نظام

برای بررسی جایگاه وحقوق سیاسی زنان درنظام سیاسی اسلامی،نخست باید جایگاه مردم درسلسله مراتب حاکمیت درچنین نظامی تبین شود. یکی ازاصول اساسی نظام سیاسی اسلامی،اصل حاکمیت الهی است.این اصل در پیوند بامقبولیت مردمی است که پایه های حکومت را پی ریزی می کند. در دیدگاه امام رحمه االله بین حاکمیت الهی وحاکمیت مردمی تنافی وجود ندارد،نه به این معنی که این دو حاکمیت،درعرض هم قرارگیرند،بلکه حاکمیت مردم درطول حاکمیت الهی است.

به این ترتیب،امام رحمه االله درکتاب البیع،جمهوریت واستبداد را کنارهم قرارداده است وهردورا نفی می کند زیرا درهردو، قانونگذار فقط بشر است ودر مقابل ازجمهوریتی سخن می گویدکه با سلام قابل جمع باشد. در کلام امام رحمه االله سخنان فراوانی را می توانی را می توان یافت که درآنها براهمیت آرای مردم در حکومت تاکید شده است: "اینجا آرا ملت حکومت می کند.اینجا ملت است که حکومت را دردست دارد.این ارگان ها را ملت تعیین کرده است وتخلف ازحکم ملت برای هیچ یک ازما جایزنیست وامکان ندارد" - امام خمینی رحمه االله،. - 165/ 14 :1378

درعین حال،ایشان بر لزوم حفظ اصول اسلامی نظام تاکید می کند ورأی مردم را تا جایی نافذ می داند که مخالف حاکمیت الهی نباشد:"ما می خواهیم که حکومت ،هم الهی باشد و موافق حکم خدا وهم با رأی مردم باشد وموافق میل مردم". - همان: - 111/3 بر این اساس،دراندیشه امام رحمه االله نظام سیاسی اسلام دارای سه رکن اساسی قانون،مردم ومسئولان سیاسی است.رکن قانون درواقع تنظیم کننده رابطه بین مردم ومسئولان است.

درمورد قانون،همه مردم درپیشگاه قانون الهی برابرند و تفاوتی بین رئیس ومرئوس وحاکم ومحکوم ویا زن و مرد نیست - امام خمینی رحمه االله،. - 618: 1379 دردو رکن دیگر،مردم یا انتخاب گرند و یا تصمیم ساز؛براین اساس،یا درفرآیند انتخاب وگزینش سیاسی حق رأی دارند یا درفرایند تصمیم سازی سیاسی مشارکت می کنند.البته دردیدگاه امام رحمه االله نقش مردم در مقایسه با مسئولان برجسته است ومسئولان وکارگزاران سیاسی،خادم ملت هستند.درآخر می توان گفت: که درتلفیق اسلامیت - محتوای حکومت - وجمهوریت - شکل حکومت - ودر پرتو مردم سالاری دینی وحاکمیت خدادادی مردم، حکومت ازمردم،با مردم و برای مردم است وبه تعبیردیگر حکومت قانون اسلامی - به انتخاب خود مردم - برمردم است - قاسمی طوسی،. - 188 : 1379

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید