بخشی از مقاله

چکیده

ولایت فقیه به عنوان مهم ترین و اصلی ترین نهاد نظام جمهوري اسلامی است که نقش بسیار مهمی در اندیشه سیاسی و انقلاب اسلامی ایران دارد. نظریه ولایت فقیه که مبناي نظام جمهوري اسلامی است وظایف، شرایط و اختیاراتی را براي ولی فقیه اثبات کرده که بیشترین قرابت و شباهت را با نظام امامت دارد. این نوشتار بررسی فشرده اي است در مورد یکی از مباحث مربوط به نظریه ولایت فقیه که از زوایاي مختلف به آن پرداخته شده است. این مقاله در مقام بررسی و پاسخگویی به این سوال است که ایا قلمرو اختیارات ولی فقیه محدود به مواردي که در قانون اساسی برشمرده شده می باشد و یا اینکه موارد مصرح در قانون اساسی اختیارات ولی فقیه را محدود نمی کند و در واقع موارد مذکور بخشی از اختیارات شرعی است که بر طبق ادله ولایت فقیه به او داده شده است ؟ این نوشتار با روش امیزه اي از نقل ، تحلیل و ارزیابی با رویکرد کلامی و فقهی است .

واژههاي کلیدي: ولایت فقیه، قانون اساسی، امام خمینی، قواي سهگانه،  نظارت، جمهوري اسلامی ایران

- 1کلیات

- 1-1 بیان مسئله

ولایت فقیه به عنوان مهم ترین و اصلی ترین نهاد جمهوري اسلامی است که مطابق قانون اساسی در اعمال مستقیم و غیر مستقیم قدرت سیاسی نقش بسیار مهمی دارد بدین لحاظ بررسی جایگاه ولایت فقیه در حقوق اساسی جمهوري اسلامی ایران موضوع اساسی و مهمی است که همواره در جامعه ضرورت آن وجود دارد.امروزه جایگاه ولایت فقیه در قانون اساسی از موضوعات مهمی است که در حوزه اندیشه سیاسی جامعه ما مطرح است. مسأله اصلی در این باره این است که آیا اختیارات ولی فقیه محدود به موارد مصرح در قانون اساسی است و یا فراتر از آن در مقابل این سوال دو نوع برخورد و دو نظریه وجود دارد:

دیدگاه اول: براساس این دیدگاه ولی فقیه همچنان که به لحاظ شخصیت حقیقی مانند دیگران و در چهار چوب قانون اساسی داراي حقوق و تکالیف میشود به لحاظ شخصیت حقوقی نیز در چهارچوب قانون اساسی اختیارات و وظایفی دارد.

دیدگاه دوم: این دیدگاه با استناد به دلایل اثبات ولایت فقیه معتقد است که موارد بر شمرده شد در قانون اساسی تنها بخشی از اختیاراتی است که به طبق این دلایل به ولی فقیه داده شده است و هرگز جنبه حصري ندارد.این نوشتار در مقام به بررسی این دو دیدگاه و نتیجهگیري از آن میباشد.

- 2-1 ولایت فقیه در لغت و اصطلاح

واژه هاي به کار رفته در عنوان مورد بحث، تا حدودي براي همگان قابل فهم است ولی براي تبیین دقیق و جلوگیري از افتادن در مغالطه ناخواسته و خطاي اشتراك لفظی، به تعریف واژگان مورد نظر می پردازیم.

الف - ولایت: ولایت به کسر واو، از مشتقات »و ل ي«و اسم مصدر، به معانی قرب، نصرت، تولّی امر - حکومت - و سلطان است - راغب، - .533:1422بدون تردید مقصود از این واژه در این جا، تولّی امر، حکومت و سلطان می باشد.

ب - فقیه: به معناي داناي علم دین و عالم در علم فقه است - الصحاح،ج - 2243 : 6 که البته فقیه گاه به معناي اول و زمانی به معناي دوم به کار می رود، ولی مقصود در این جا دین شناس است که اعم از معناي دوم می باشد.

با توجه به تعریف هاي ارائه شده ولایت فقیه به معناي حکومت و سلطه داناي علم دین - فقیه - است با این معنا که فقیه، زمام امر حکومت را به دست گیرد.با این تعریف معلوم شد که مقصود ما از ولایت فقیه، ولایت در فتاواي شرعی و یا قضاوت نیست، بلکه حکومت در کلیه شئون کشور است، هر چند داوري - قوه قضائیه - و فتوا دهی - قوه مقننه - نیز از اجزاي حکومت به شمار می آید، ولی هدف ما از ارائه این بحث، پرداختن به جنبه اجرایی حکومت توسط فقیه و بررسی این مطلب در علم کلام است. - - واعظی، - 234:1378در قرآن، روایات و بیانات فقها، معمولاً به جاي کلمه حکومت، کلمه ولایت به کار می رود، صرف نظر از دلیل کاربرد این واژه در آن متون و این که از نظر معناي لغوي کلمه »ولایت« مناسب تر از کلمه »حکومت«است چنانکه مقام معظم رهبري فرمودند بار معنایی کلمه ولایت بیشتر است و بر عکس واژه حکومت که در آن ایهام نوعی تحکم و زورگویی وجود دارد، در واژه »ولایت« آمیزه اي از محبت و عاطفه وجود دارد، شاید به همین دلیل کلمه ولایت به جاي کلمه حکومت به کار رفته است. به هر حال کلمه ولایت عیناً به جاي کلمه حکومت به کار می رود و کسی که حکومت را بر جامعه لازم می داند، در اصطلاح و رویکرد فقهی، ولایت را برجامعه لازم می داند. - عمید زنجانی، 1382، ج - 102:2

- 3-1 ضرورت بحث ولایت فقیه

پایداري نظام اسلامی در جامعه، تنها با اتکاء به اصل امامت و ولایت میسر است. زیرا نظام امامت و ولایت در اسلام مآلا به نظام و حاکمیت الهی باز می گردد و نه حکومت بشري و تردیدي وجود ندارد که نظام الهی نظامی است اتم و حکومت خدایی حکومتی است اصلح و افضل.ولایت فقیه تحقق دهنده این نظام و حکومت او در مرحله جعل و تشریع در سلسله طولی ولایت الهیه قرار دارد، زیرا ولایت فقیه متکی به ولایت امام و ولایت امام - ع - متکی بر ولایت پیامبر - ص - و ولایت پیامبر موقوف و منتهی به ولایت االله است: » االله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور« و در مرحله اجراء در تمامی ابعادش چیزي جز اجراء احکام الهی نیست. پس با توجه به این نکات ولایت در مرحله جعل و تشریع و در مرحله اجراء و تطبیق امري ضروري است و نفی استمرار ولایت در زمان غیبت مستلزم تعطیل امامت به معنی رهبري و مآلا نفی ولایت رسول و خداوند است طبیعی است که هیچ مسلمان موحدي به این باور گردن نمی نهد و چنین نظري را نفی ضرورت تلقی می کند.

- 4-1 جایگاه بحث ولایت فقیه در علوم اسلامی

اولین بحث آن است که آیا ولایت فقیه یک مسأله کلامی است و در دانش کلام جاي می گیرد یا این که فقهی است و در علم فقه از آن سخن می رود.گروهی از آن جمله شیخ طوسی بر آنند که این مسأله کلامی و برون دینی است: » انه قد ثبته ان الناس متی کانوا غیر معصومین و یجوز منهم الخطا و ترك الواجب اذا کان لهم رئیس مطاع منبسط الید، یردع المعاند ویؤدب الجانی و یأخذ علی ید السفیه و الجاهل و ینتصف للمظلوم من الظام... - طوسی، .« - 768 :1358چون موضوع علم کلام ، وجود و صفات خداوند است اعم از صفات ذات و صفات فعل و مسأله ولایت فقیه به سان ولایت امام و پیامبر مستند به ولایت خداوند است و ولایت از صفات فعل و تجلی ربویت الهی است.

از این رو، مسأله ولایت فقیه از مسائل علم کلام محسوب میشود گرچه از ان جهت که حق یا مسئولیت فقیه به عنوان یک فرد مکلف مورد بحث است از مسائل علم فقه به شمار میرود. - |ربانی گلپایگانی، - 125 :1381روشن است که اگر مسأله را فقهی بدانیم از وظیفه فقیه در اقدام براي ولایت و نیز وظیفه مردم در اطاعت و قبول ولایت سخن می رود.همان گونه که اگر آن را کلامی بدانیم از نصب خداوند یا معصومین بحث خواهد شد. آن چه به نظر ما می رسد این است که نباید بحث را محدود ساخت بلکه باید همه جنبه هاي آن را بررسی کرد. به تعبیر دیگر، گرچه می توان این موضوع را از یک جنبه نگریست لکن این تخصیص وجهی ندارد. - حکومت اسلامی، شماره 2، مبادي ولایت فقیه -

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید