بخشی از مقاله
چکیده
شهروندی جایگاهی است که فرد به واسطه عضویت در نظام اجتماعی دارای ساختار حقوقی و سیاسی مشخص، به دست می آورد. حقوق شهروندی از مباحث مهم حقوق اساسی است که شکل گیری آن، از پیامدهای رسمیت یافتن موقعیت و جایگاه شهروندی افراد در دولت - کشورهاست. توجه به حق مشارکت سیاسی، به عنوان یکی از عناصر اصلی حقوق شهروندی، در واقع احترام گذاشتن به هویت انسانی او به عنوان موجودی دارای قابلیت تشخیص و تمیز، به شمار می رود.
از منظر جامعه شناسی سیاسی، نظام های اجتماعی مطلوب، نظام هایی هستند که پیوسته زمینه های مشارکت فزاینده شهروندان را باز تعریف و بازتولید نموده و براساس تحقق مشارکت آنان، استقرار یافته باشند. در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران، آحاد ملت به عنوان شهروندان جامعه ای دمکراتیک، از حق مشارکت سیاسی برخوردارند. این حق در قانون اساسی جمهوری اسلامی، از طریق برگزاری انتخابات و همه پرسی برای انتخاب رهبری و مسئولان عالی نظام، تاسیس شوراها، آزادی فعالیت احزاب، برگزاری اجتماعات سیاسی، آزادی مطبوعات مورد تاکید قانون گذار قرار گرفته است.
کلمات کلیدی: شهروند، حقوق شهروندی، مشارکت سیاسی، قانون اساسی، ایران
مقدمه
شهروندی اصطلاحی است که از زمانی که مساله حق و تکلیف در جوامع انسانی مطرح و ساز و کارهای قانونی برای اداره زندگی اجتماعی شکل گرفته است، پدید آمده و گستره ای از مباحث حقوقی را در عرصه های مختلف زندگی اجتماعی رقم زده است. هر چند گذار جوامع اولیه بشری از وضعیت سنتی به وضعیت شهر نشینی، در شرایط و موقعیت های تاریخی، فرهنگی و سیاسی متفاوتی رخ داده است اما وجدان جمعی و اندیشمندان اجتماعی در همه این جوامع، در نهایت به راهبردهای مشابهی در خصوص مفاهیم پایه ای شهروندی رسیده اند و مصادیق آن را در اسناد حقوق سیاسی و اجتماعی خود منظور نموده اند.
اصولا انسان اجتماعی در زندگی فردی و جمعی خود، با برخی از موضوعات و مسائلی که با حیثیت و ماهیت انسانی او مرتبط است، مواجه می شود و در دریای مواج تزاحم منافع، برای دفاع از وجود و ماهیت انسانی خود، ناچار از تمسک به اصول و قالب های مشخص و رسمی شده ای می شود که از یک طرف در برابر هم نوعان خویش و از طرفی دیگر در مقابل حاکمان، به زنده ماندن کالبد و ماهیت انسانی خویش امیدوار باشد. مشارکت سیاسی، به عنوان یکی از عناصر اصلی حقوق انسانی در جوامع مدرن، از جمله حقوق اساسی شهروندی به شمار آمده است. حق حاکمیت انسان بر تعیین سرنوشت خویش، موضوعی است که در حوزه های تمدنی متعدد مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است.
با مروری بر متون سیاسی کهن در اندیشه افرادی مانند افلاطون و ارسطو و با مروری بر نظریه های سیاسی- حقوقی معاصر در آثار روسو در قرارداد اجتماعی - 1978 - و آثار اندیشمندانی دیگر چون منتسکیو، کانت، الکسی دو توکویل، ماکس وبر، دورکهایم و توماس هامپری مارشال - ساجدی، - 1395 در کنار دست آوردهای حوادثی مانند انقلاب کبیر فرانسه - - 1789، انقلاب مشروطیت - - 1906 و انقلاب اسلامی ایران - - 1979 و...، اهمیت و جایگاهی را که حقوق شهروندی خصوصا حق مشارکت سیاسی برای جوامع و ملت ها داشته، نمایان می شود. به رسمیت شناختن نیاز مشارکتی افراد، در واقع احترام گذاشتن به هویت انسانی او به عنوان موجودی ذی شعور است که از قابلیت تشخیص و تمیز در میان انواع انتخاب ها برخوردار است و چون موجودی اجتماعی است، در فرآیند ایفای نقش اجتماعی خویش، باید اجازه بیان آراء، عقاید و آمال و آرزوهای خود را در چارچوب فرهنگ و فکری که به آن دلبستگی و تعلق دارد، داشته باشد و ساز و کارهای حقوقی و سیاسی جوامع باید زمینه ارضای این نیاز انسانی را فراهم نماید.
بر همین اساس کشورهای دارای ساختار و ظرفیت های دمکراتیک، ساز و کارهای ویژه ای برای تحقق حق مشارکت شهروندان به عنوان پارامتری تعیین کننده و موثر در شکل گیری و استمرار نظام سیاسی و اجتماعی، ایجاد کرده اند. جمهوری اسلامی ایران نیز، هر چند به لحاظ ماهیتی، نظامی دینی و دارای رویکرد خاص اسلامی در موضوع حاکمیت می باشد، ولی به عنوان نظامی که مدل جمهوریت را در صورت بندی نظام حقوقی و سیاسی خود برگزیده است، توجه ویژه ای به طراحی و ایجاد زیر ساخت های حقوقی لازم برای عینیت بخشیدن به ویژگی های جمهوریت نموده است که این مهم در اسناد بالادستی آن، خصوصا قانون اساسی جمهوری اسلامی و قوانین عادی مرتبط با آن، به شکلی صریح و در برخی اصول به شکلی ضمنی، پیش بینی و به آن پرداخته شده است. در این پژوهش، سعی بر این است که مصادیق مصرح آن در قانون اساسی، مورد بررسی و تاکید قرار گیرد.
شهروندی و حقوق مترتب بر آن
اصولا شهروندی با مفهوم دمکراسی قرین و همراه بوده و از زمان هایی که اندیشمندان اجتماعی به موضوع دمکراسی پرداخته اند، ناچار از تعریف جایگاهی به عنوان شهروندی شده اند. شهروندی، جایگاهی است که فرد به واسطه عضویت در نظام اجتماعی به دست می آورد. ریشه شهروندی به شهرها یا پولیس های یونانی و دولت-شهرهای روم باستان برمی گردد. در آن دوران، شهروندی هم به معنای عضویت در یک اجتماع سیاسی بود و هم به معنای برخورداری از یک دسته