بخشی از مقاله
چکیده
هدف این تحقیق بیان اهمیت سرمایه انسانی به عنوان یکی از مهمترین و بزرگترین منابع ودارایی های یک سازمان است که بدون وجود این سرمایه ،منابع دیگر مانند ماشین آلات ،مواد اولیه تجهیزات به شیوه بهینه بکارگیری نخواهد شد؛خصوصا در جامعه امروزی که سیرتغییرات و تحولات روزآمد می باشد،نیاز به سرمایه انسانی به عنوان یکی از حیاتی ترین منابع سازمان که موجب تغییر و تحولات اجتماعی واقتصادی ، فرهنگی میشود،ضرورتی اجتناب ناپذیر مینماید.
کلیدواژهها :سرمایه انسانی ،سازمان،نیروی انسانی، تغییروتحول
مقدمه
علم اقتصاد کلاسیک با کتاب معروف آدام اسمیت تحت عنوان تحقیقی درباره طبیعت وعلل ثروت ملل که در سال منتشر گردید شروع می شود وبا انتشار کتاب اصول علم اقتصاد ومالیات تألیف داویدریکاردو به اوج رونق رسید .کارل ،ترجمه ایرج اسکندری، در قرن هیجدهم ونوزدهم میلادی چندین اقتصاددان کلاسیک همچون آدام اسمیت،آلفرد مارشال وجان استوارت میل در نو شته های خود به اهمیت آموزش و پرورش به عنوان وجهی از سرمایه گذاری ملی توجه کرده اند ودر اتحاد جماهیر شوروی سابق ،در سال استرامیلین اهمیت اقتصادی تربیت ملی را مورد بررسی قرار داد؛که این نظریه همان توجه به مفهوم سرمایه گذاری در سرمایه انسانی بود که در آ مریکا و انگلستان در اواخر دهه واوایل دهه مطرح شد.
سرمایه انسانی ،تا اوایل دهه ،توسعه نیافته بود.در دهه شولتز،هزینه آموزش را به عنوان نوعی از سرمایه گذاری مورد تجزیه و تحلیل قرار داد .مجله اقتصاد سیاسی در ایالات متحده ، در سال مطلبی را تحت عنوان سرمایه گذاری انسانی به چاپ رسانید.گری بکر،نیز در همان سال ،کتابی تحت عنوان سرمایه انسانی منتشر کرد ونظریه تشکیل سرمایه انسانی را مطرح ساخت ؛ از آن زمان بدین سو،مفهوم سرمایه انسانی ،اقتصاد آموزش را تحت الشعاع قرارداد و بر تجزیه وتحلیل بازارهای کار،تعیین دستمزدوسایر شعبه های اقتصادی تاثیر بسزایی گذارده است.
سرمایه،مهمترین عامل تولید در اقتصاد سرمایه داری است .این واژه،اغلب مترادف با کلمه میراث،ترکه،ثروت،ویا دارایی معنا میشود وبه مجموعه اموال و دارایی های متعلق به یک فرد یا گروه اطلاق میگردد.از دیدگاه مگینسون نیروی انسانی برای نیروی کار سازمانی که دارای استعداد هشیاری،توانمندی،خلاقیت،و مهارت ودانش باشد ،صدق میکند. مگینسون همچنین توضیح می دهد که تمامی قابلیتهای نهادی وذاتی دانش مورد نیاز، و مهارتهایی که از طریق استعدادها و قابلیتهای افراد سازمانی ارایه شود را، نیروی انسانی می گویند.
سرمایه انسانی
سرمایه انسانی عبارت است از مهارتها،ظرفیتها وتوانایی هایی که فرد دریافت می دارد ویا تحصیل می کند.این بهبود در کیفیت نیروی انسانی که باعث بهره مندی بیشتر در تولید میشود،در حقیقت بر کیفیت تولیدی می افزاید. از،سویی برای دارنده ی آن افزایش دارآمد فراهم می آورد.و از سوی دیگر،درآمدی که ناشی از سرمایه گذاری ها فیزیکی ویا درآمدی که ناشی از دارایی هاو ثروت است،می تواند به عنوان بازدهی برای سرمایه انسانی قلمداد شود .مفهوم سرمایه انسانی ،به این حقیقت اشاره دارد که بشر به وسیله تحصیل،آموزش و سایرفعالیت ها،برای افزایش درامد در طول مدت اشتغال سطح زندگی آینده خود در وجود خویش سرما یه گذاری می کند.
نیروی انسانی مهمترین عامل تولید است واگر در امور فنی و تخصصی استفاده صحیحی از آن بشود تأثیرزیادی در پیشرفت اقتصادی کشورها خواهد داشت،چون تشکیلات مرکب از انسان است وکاربخودی خود انجام نمی گیرد،ودرمورد ماشین های الک ترونیکی وکامپیوتربالمآل طرح ونصب وتهیه برنامه های ماشین توسط انسانها صورت می گیرد ولی بدون مدیریت صحیح خدمات افراد ماهرومتخصص نمی تواند تأثیرقابل ملاحظه ای داشته باشد.
نیروی انسانی تحصیل کرده ،یکی از با اهمیت ترین ورودی ها در نظام اقتصادی هر کشور از جمله در کشورهای در حال توسعه به شمار میآید.در این کشورها،سرمایه فیزیکی با کمبود روبه رو است و از این رو ،قابلیت دسترسی به نیروی انسانی ماهر،یک نیاز مهم وحیاتی به شمار می رود.درک این واقعیت که آموزش ،میزان بهره وری نیروی کار را افزایش می دهد و کمبود نیروی انسانی ماهر ،یکی از مهم ترین محدودیتهای رشد اقتصادی در کشور های در حال توسعه شمرده می شود،و این امر منجر گردیده که تلاشهای پژوهشی گسترده ای به مشکلات پیش بینی نیاز به نیروی انسانی ماهر،اختصاص یابد.
اثر سرمایه انسانی در تغییر وتحول اجتماعی
نخستین نقشی که سرمایه انسانی در توسعه اقتصادی ایفا می کند ،آن است که بذر تغییرات وتحولات اجتماعی رابپروراند و زمینه های دگرگونی را اشاعه دهد.در واقع ،توسعه نیازمند تغییرات وتحولات مردم است ،و جامعه برای دستیابی به رشد و توسعه بیشتر،ناچار است که به طور مرتب تغییرات وتحولات راتجربه کند .آموزش زمینه تغییر را فراهم می کند. پرورش اذهانی که تغییر وتحول را بپذیرد،به خودی خود فضایی را ایجاد میکند که زمینه ساز توسعه است.
در واقع سرمایه انسانی در باورها ،ارزش ها ، نگرشها و انگیزههای مردم تأثیر مهمی به وجود می آورد .این تحولات دامنه انتخاب را گسترده تر می سازد وافراد را در مقابل گزینه های بیشتر قرار می دهد،وآنها را به سوی اهداف عالی تری هدایت می نماید .سرمایه انسانی در تصمیم و اراده افراد تاثیر می گذارد و در هنگام انتخاب گزینه بهتر،آنان را یاری میکند.این که جوانان بدانند می توانند در شرایط بهتری زندگی کنند،از فرصتهای پیش رو در جهت اعتلای شرایط خود استفاده بهتری بنمایند،برای خود و خانواده آینده بهتری را تصور نمایند،همه زمینه های ایجاد تغیر وتحول را دائمی می سازد.
هر قدر دانش و اطلاعات مردم در اثر سرمایه گذاری در آموزش افزایش یابد،دست یابی به یک جامعه مدرن سهل تر خواهد بود .کوتاه سخن آن که تغییر نیازمند سرمایه انسانی و انباشت مداوم آن است . آموزش تحولات گوناگون را در زندگی بشر به وجود می آورد و توسعه نیازمند انواع گوناگون آموزشهاست.
استفاده کارآمد از سرمایههای فیزیکی
اثر بعدی سرمایه انسانی آن است که جامعه می تواند از سرمایه های فیزیکی و مادی موجود خود استفاده بهتری بنماید .نقش سرمایه انسانی در استفاده از سرمایه های فیزیکی را می توان به طریق زیر تقسیم نمود:آموزش سبب می گردد تا از سرمایه های کمیاب ،در کشورهای در حال تو سعه ،استفاده بهتری به عمل آید .با پیشرفت فناوری، کالاهای سرمایه ای به تدریج اشکال پیچیده ای به خود می گیرند و استفاده صحیح از آنها مستلزم دانش و اطلاعات کافی است که آن متکی بر آموزش می باشد .توسعه ، تعمیرونگهداری در ماشین آ لات به اطلاعات تخصصی نیازمند است .در واقع با نیروی انسانی با کفایت،یک جامعه قادر خواهد بود تا به نحو احسن از سرمایه فیزیکی خود بهره برداری بنماید.
آموزش در ایجاد وتوسعه سرمایه های فیزیکی نقش مؤثری دارد .در حقیقت بسیاری از کشورهای در حال توسعه قادرند برخی از ماشینآلات ،تأسیسات وتجهیزات را کپی یا شبیه سازی کنند وهمانند آن را تولید نمایند.لازم به ذکر است که تولید مجدد این نوع سرمایه ها نیز به دانش فنی قابل ملاحظه ای نیازمند است.تولید الیاژهای مقاوم.ساخت قطعات با کیفیت،طراحی دقیق از یک سو و ایجاد نوآوری و ابداع ازدیگر سو ،همه بر میزان آموزش وحجم دانش فنی کارکنان بخش صنعت استوار است.
کمیت و کیفیت نوسازی و نوآوری مواد اولیه،فرآیند تولید و انواع محصول ،همه مستلزم داشتن نیروهای تحصیل کرده و ماهر می باشد .توسعه صنعتی به طور اساسی به هسته های تحقیق و توسعه متکی است. نیروهای محقق و فرهیخته در سطوح گوناگون می توانند تأثیر بسزائی در تولید انواع سرمایه های مادی و استفاده بهتر از آن داشته باشند. ظرفیت جذب سرمایه های فیزیکی در یک جامعه،به میزان تشکیل سرمایه انسانی بستگی دارد . در واقع هر اندازه نر خ رشد،حجم وسطح سرمایه انسانی در یک کشور اعتلای بیشتری داشته باشد، امکان جذب و استفاده از سرمایه های فیزیکی افزایش خواهد یافت.
در جوامعی که نیروی کار تحصیل کرده به لحاظ کمیت و کیفیت از رشد کافی برخوردار نباشد،امکان استفاده کامل از ظرفیت ماشین آلات و تجهیزات تولیدی ممکن و میسر نخواهد بود . بنابراین همبستگی شدیدی بین نیروکار قابل وکارآمد و استفاده کاملتر از سرمایه فیزیکی وجود دارد.این ضرورت، خصوصا هنگامی که جامعه از سرمایه های خارجی و وام های بین المللی استفاده می کند و آن گاه که کارائی از اهمیت حیاتی بر خوردار می گردد، دو چندان می شود.
بازده بیشتر سرمایه انسانی
بازده اقتصادی سرمایه گذاری در سرمایه انسانی،همواره بالاتر از سرمایه های فیزیکی بوده است .مطالعات انجام شده در پنجاه سال گذشته حاکی از آن است که بازده سرمایه انسانی به ویژه در کشورها ی در حال توسعه و به خصوص در مقاطع پایین تر تحصیلی پیوسته بیش ازبازده سرمایه های فیزیکی بوده است. از طرف دیگر،در بلند مدت سهم نیروی انسانی در تولید ملی به طور قابل ملاحظه ای بیش از سهم عامل سرمایه بوده است.
از آنجا که در کشورهای در حال توسعه ،تعداد نیروی ان سانی کارآمد در مراحل اولیه رشد محدود است، بازده سرمایه انسانی نسبت به سرمایه های فیزیکی بیشتر میباشد. شواهد موجود نشان می دهد که نه تنها در آموزش ،بلکه سرمایه گذاری در بهداشت و سلامتی افراد نیز از بازده قابل توجهی برخودار است.
هر قدر نیروی کار سالم تر باشد،اوقات بیشتری در بازار کار حضور خواهد داشت .عموما افراد سالم سر زندهترند،وانگیزه بیشتری دارند و پشت کار بیشتری از خود نشان می دهند. از انجا که سرمایه انسانی مکمل سرمایه فیزیکی است،بدین معنی که موجب بازده بیشتر ماشین آلات و تجهیزات می شود،وبا توجه به آن که سرمایه گذاری در سرمایه انسانی هر روزه افقهای تازهای را میگشاید، انباشت سرمایه انسانی کمتر دچار »قانون بازده نزولی« شده و همواره دارای بازده فزاینده میباشد.