بخشی از مقاله
چکیده
هر آنچه بشر امروزی در جهان هستی بهآن دست یافتهاست، بهگونهای محکوم به پیروی از نظمی خاص است. همین پدیده باعثشده که انسان همواره در پی این نظمها و نظامها به کنکاش بپردازد؛ جهان غرب در پیشرفتهای چندین دهه اخیر خود بر این پدیده نام سیستم را گذاشتهاست. هرچند این اصطلاح بهشکل امروزی آن، در نظر ما مفهومی بیگانه است، اما ریشه این مفهوم از نظر فرهنگ غنی و پُر بار گذشته ما ریشهای عمیق و جایی بس وصیع دارد؛ تعمقی بر اشعار شاعران حکیم و سایرفلاسفه و بزرگان پارسی، ما را بر این حقیقت آگاه میکند که گذشتگان ما این مفهوم را بهکمال میشناختهاند و اغلب پدیدههای جهان را با آن تفسیر و تأویل میکردند. این نوشتار تلاش در بررسی نگرش سیستمی از منظر مولانا در یکی از بزرگترین یادگاران ایران زمین، مثنوی معنوی دارد. بیشک آثاری همچون مثنوی معنوی بزرگتر از آن است که تحلیل مفاهیمی همچون نگرش سیستمی در آنبتواند در ظرف دانشی محدود نگارندگان این مقاله جای بگیرد.
مقدمه
در اواخر قرن نوزدهم بود که بشر آن عصر، شاهد تحولاتی در علوم پایه نظیر فیزیک، شیمی وزیستشناسی بود و توانست به یاری این علوم،پای به قلمرو ناشناختهای از اسرار جهان گذارد که کلیت، نظام و پویایی در جهان مادی و پدیدههای منتسب بهآن، دستمایهایناکتشافات بود. در این هنگامه، به جای تشریح یک کل بر مبنایاجزای تشکیل-دهنده آن، نحوه چیدمان اجزا در کل مطالعه میشد؛بدینسان بستری برای کلنگری فراهم شد. ولی اندکی پیش از جنگ جهانی دوم، علوم گوناگون، حرکتموضوعی خود را بهسوی کلّیتی نو در بستر جنبش ظهور علوم میان رشته-ایپیش گرفتند.[8]
اکنون این پرسش پیش میآید که انقلاب آرام وبی سروصدای سیستم چه زمانی به وقوع پیوست؟بهترین پاسخ آن است که بگوئیم از این انقلاب دیری نمیگذرد. بهواقع،بخش اعظم آن در قرن حاضر پدید آمده ودر طول جنگ جهانی ودوران پس از آن، بهسرعت تحول وتکامل یافتهاست.از آنجا که اینگونه نگرش در اندیشیدن به جهان هستی،شیوهی متفاوتی را به کار میگیرد، نظم تازهای محسوب میشود.پیدایش رشتهی سیستمی،نتیجه طبیعی رشتههای متداول موجود از قبیل فیزیک،مهندسی، مدیریت وزیستشناسی است که از طریق فرآیند استنتاج وشناسایی همانندیهای ظاهری آنها پدید آمدهاست.اگر بخواهیم سیستم را با زبانی علمی بیانکنیم، باید عبارت »فرا-رشته« را برای آن به کار بریم؛ زیرا بالاتر از همهی رشتهها قرارگرفته ومانند چتری بر سر آنها گسترده شدهاست وهدف آن، نظم بخشیدن به مجموعهای از اصول جامع وهمگانی است.[7]
طرز نگرش سیستماتیک بهمنظورهای علمی وعملی و فلسفی، در زندگی انسان ظاهر شدهاست.جنبهی عملی آن، محصول تجربیات دو جنگ جهانی به ویژه جنگ جهانی دوم است که مبنای طرحریزی وایجاد سیستمهای مختلف سلاح وابزار جنگی شد. در این عصر،خلاء امتزاج دو یا چند شاخه از علوم بشری، برای بررسی و حل مسائل پیچیدهاحساس شد که پیامد آن،پیدایش علوم میان رشتهای بود و برای حل مسائل پیچیده،از علوم گوناگون در قالبهای به اصطلاح سیستماتیک - نظاممند - ،بهرهگیریشد. نگرش سیستمی به مسائل و پدیدهها و همینطور نظریه عمومی سیستمها را میتوان به این تحولات و دیدگاهها نسبت داد.
ویژگی خاص این نگرش، توجه به کل یا کلگرایی است کهبخش اعظم مفاهیم مرتبط با آن درشناخت سازمانها و درک صحیح موقعیت ونیز ادارهی امور پدیدههای مرکب وپیچیده، مورد استفاده قرار گرفتهاست. هنگام بررسی یک مسأله، دیدگاهها ونگرشهای متنوعی به کار میرود وهمین نگرشها و دیدگاههای متفاوت، سنگ زیربنای اندیشهی سیستمی است.[9] برخلاف برخی از جنبشهای فکری که در یک رشتهی علمی ودر محدودهی معینی رشد کردهاند،نگرش سیستمی در خارج از محدودهی یک علم معین متولد شد ودر محیطی میان رشتهای بارور شد.
شاید تأثیر تفکر سیستمی بیشتر برحوزهی ابعاد انسانی سازمان بودهاست؛نگرش سیستمی بر نگرش مبتنی بر تفکیک علوم به حوزههای تخصصی وریز به نگرش مبتنی بر ترکیب یافتههای رشتههای گوناگون علمی تأکید میکند. بهاینترتیب منگرشانسیستمی،جّو فکری موجود را به نحوی اثربخشی تغییر دادند واعتبار وکاربردعامنگرش تحلیلی تجزیهمدار- آن گونه که در فیزیکتکاملیافته بهکار گرفته میشد را زیر سؤال بردند.[9]
نظریه عمومی سیستمها در یک مفهوم ارگانیک و بیولوژیککه معمولاًانقلاب ارگانیک نامیده میشود، ریشه دارد.برتالنفی این مفهوم را درعبارت زیر خلاصه کردهاست:»برخلاف پدیدههای فیزیکی مانند جاذبه و الکتریسیته، دیده حیات فقط در موجودیتهای منحصربهفرد" به نام "ارگانیسم" یافت میشود.هر ارگانیسم یک سیستم است؛ بدین معنی اجزا وفراگردهای آن در تعاملی طرفینی،نظمی پویا دارند.[9]« در قلمروعلمی، این طرز نگرش حداقل بهسه صورت عمده تجلی کردهاست:
.1 مجموعهنگری والگوسازی که نمونههای بارز آن در علومی همچون ریاضیات جدید،فیزیک،زیستشناسی و برخی از رشتههای علوم اجتماعی مانند جامعهشناسی،روانشناسی و... بهخوبی مشهود است.
.2در آمیختن دیسیپلینهای مختلف علمی بهمنظور شناخت بهتر پدیدهها.ایجاد رشتههایی مانند سایبرناتیکس که از رشتههای برق،فیزیک، فیزیولوژی اعصاب و غیره کمک گرفته،پژوهش عملیات که از آمار در ریاضیات اقتصاد ومهندسی برق وجامهشناسی،روانشناسی استفاده کرده وایجاد رشتههای مرکب علمی مانند روانشناسی اجتماعی وبیوشیمی ونمونههایی از اینگونه در آمیختگی رشتههای مختلف علمی است.
.3کاهش اهمیت رابطهی زنجیرهی علت ومعلول وافزایش اهمیت رابطه متقابل ومتعامل اجزا در شناخت رفتار یک سیستم که البته این ویژگی در هر دو مورد ذکر شده فوق نیز مستتر است.اصیلترین چهره سیستم، در قالب فلسفی وعقلی خودنمایی میکند.به اعتقاد نظریهپردازان، پیچیدگی یا سادگی هر نظام به میزان تعامل یا ارتباط با محیط اطرافش بستگی دارد.هر اندازه یک سیستم نسبت به محیط بازتر وبا عوامل محیطی بیشتر ومتفاوتتر ومتغیرتر سروکار داشتهباشد، در سطح پیچیدهتری قرار خواهد داشت.[7]
تعریف سیستم
واژهی سیستم از کلمه یونانی systemaمرکب از - - syn بهمعنای با هم و histanai به معنای »سبب برای« مشتق شدهاست.[6] مفهوم سیستم بازتوسط دیفای - defay - پیشنهاد شدکه برتالنفی آن را وارد زیستشناسی میکند. بهزعم رابینز، سیستم عبارت است از اجزا پیوسته ومرتبط بههم که به نحوی تنظیم شدهاند که یک کل متشکل از تک تک اجزا را به وجود میآورند.[10] کافمن5 سیستم را اینگونه تعریف میکند:مجموعهای از بخشها که بهطورمستقل با یکدیگر برای رسیدن به نتایج مورد انتظار بر اساس نیازها کار میکنند. هال وفاگن سیستم رامجموعهای از موضوعها بههمراه روابط بین این موضوعها وروابط بین نسبتهایشان می-داند.[14]