بخشی از مقاله

چکیده

مرادی بافقی، برادر بزرگتر وحشی بافقی، از شاعران قرن دهم هجری قمری است. این دو برادر نزد شرفالدین علی یزدی به علمآموزی پرداختهاند. فخرالزمانی در تذکرهمیخانه چنین نقل کرده که اساساً تخلص مرادی، وحشی بوده و پس از وفات نابهنگامش، برادر کوچکتر این تخلص را برای خود برگزیده است. وی آنچه را که از اشعار برادر بزرگترش برجای بوده و تخلص نداشته، در دیوان خود جای داده است. علاوه بر آنچه فخرالزمانی در باب مرادی گفته، وحشی بافقی ترکیببند سوزناکی نیز در سوگ برادر دارد که نشاندهنده اهمیت وی نزد این شاعر مشهور ادب فارسی است. همچنین در مثنوی ناظر و منظور نیز از مرگ برادر خود بهتلخی یاد میکند.

از مرادی بافقی و اشعارش اطلاعات اندکی در تذکره ها و دیگر منابع مربوط به تاریخ ادبیات برجای مانده است. با توجه به اهمیت تاریخی برادر بزرگتر وحشی و تأثیرش بر برادر کوچکتر، در این مقاله کوشیدهایم تا با جستجو در تذکره ها و دیگر منابع تاریخی و همچنین دیوان برادرش، بر مبنای این احتمال که وحشی اشعار برادر خود را وارد دیوان خویش کرده است، آگاهی های تازهای درباره احوال و اشعارش ارائه دهیم و احتمال اینکه برخی از اشعار دیوان وحشی بافقی در اصل از آنِ مرادی بافقی بوده را بررسی کنیم.

کلیدواژهها: مرادی بافقی، وحشی بافقی، اشعار بازمانده، سبک

مقدمه

تذکرهنویسان از شاعری به نام مرادی بافقی، که برادر بزرگتر وحشی بافقی شاعر مشهور قرن دهم هجری بوده است، نام برده و تنها سه بیت به او منسوب کردهاند. این سه بیت چنین است:

ای تازگی ز روی تو گل را و لاله را    ماند غزال چشم تو چشم غزاله را    

چون گردباد عمری در هر گل1 زمینی     گردیدم و ندیدم مثل تو نازنینی    

بعد مردن تربت ما را عمارت گو مباش    بر سر قبر شهیدان گنبد گردون بس است    

تمام اطلاعاتی که درباره این شاعر از این منابع برمیآید، علاوه بر مطالب فوقالذکر، این است که همانند وحشی بافقی به فراگیری دانش نزد شرفالدین علی یزدی پرداخته - اوحدی بلیانی، 4069 :1389 و 4581؛ واله داغستانی: همانجا؛ بهوپالی، 863 :1390؛ لکنهوی، 194 :1361؛ خاضع، - 307 :1341 و در بازگشت از سفر حج در شهر تبریز درگذشته است - تهرانی، 1403، ج . - 1026 :9 با این حال، نقل قولی که عبدالنبی فخرالزمانی در تذکره میخانه از وحشی بافقی کرده، ما را به کسب اطلاعاتی تازه در باب اشعار برادر بزرگترش، مرادی بافقی سوق می دهد: »برادرم قبل از این وحشی تخلص می کرد و در حضور سلطان نیز به همین خطاب مخاطب شدم، بنابراین وحشی تخلص کردم و آنچه اشعار برادرم بود، همه را بیتخلص داخل دیوان خود نمودم تا به نظر هر کس برسد، بداند که اشعار بیتخلص از برادر و با تخلص از من است.« - فخرالزمانی، - 182 :1340 این اشاره ما را بر آن داشت تا با توجه به این نکته به بررسی دیوان وحشی بافقی بپردازیم و البته با در نظر گرفتن مسائل تاریخی از جمله نام ممدوحان وی، صحت و سقم انتساب برخی از اشعار وحشی به مرادی را بسنجیم.

از آنجا که کمال الدین - شمسالدین - محمد وحشی بافقی از مشاهیر شاعران ایرانزمین محسوب میشود و برادر بزرگتر وی، که پیش از او شاعری میکرد و به قول فخرالزمانی در ابتدا تخلص »وحشی« از آن او بود،احتمالاً تأثیر بسیاری بر او نهاده است، شناخت احوال و اشعار مرادی بافقی اهمیت دارد. اهمیت این برادر نزد وحشی تا بدانجاست که پس از مرگ نابهنگامش، ترجیعبندی با مطلع زیر در سوگ او سرود: آه ای فلک ز دست تو و جور اخترت کردی چو خاک پست مرا، خاک بر سرت - وحشی بافقی، - 620 :1388

و در اواخر مثنوی ناظر و منظور از مرگ برادر به تلخی یاد میکند:

مرا هجری است ناپیدا کرانه    که داغ اوست با من جاودانه...

مرا حال برادر چیست آنجا    رفیق و مونس او کیست آنجا

برادر نی که نور دیده من    مراد جان محنتدیده من

»مرادی« خسرو ملک معانی    سرافراز سریر نکتهدانی

سمند عزم تا زین خاکدان راند    هزاران بکر معنی بیپدر ماند... - همان: - 775

بررسی سه بیت منسوب به مرادی

همانگونه که پیش از این ذکر کردیم، تنها سه بیت در تذکرهها به نام مرادی بافقی ضبط شده است. این سه بیت با مضمون عاشقانه،مشخصاً از قالب غزلیات برگزیده شده اند و سبکی هندی دارند؛ سبک هندی آنان از اینرو مسجّل است که تمثیلات و تشبیهات در بیت اول و سوم و نوع ترکیبسازی در بیت دوم - گُل زمین - به شیوه شاعران این سبک است و البته همین که بتوان از غزلیات شاعری، بیت فردی را برگزید، از مختصات سبک هندی است - شمیسا، . - 291- 287 :1382 شادروان سعید نفیسی - 659 :1363 - نیز مرادی را به عنوان شاعری که »غزل را خوب میگفته است« معرفی می کند.
گرچه سه بیت برای شناخت سبک فردی شاعری به هیچ وجه ملاک مناسبی نیست، با این حال، با توجه به اینکه این سه بیت، تمام داشتههای مورد اطمینان ما از این شاعر است، باید آن را غنیمت شمرد.

اشعار بدون تخلص وحشی

حال با توجه به عبارات منقول در تذکره میخانه، برای یافتن اطلاعاتی بیشتر از اشعار مرادی بافقی، به بررسی دیوان برادرش کمالالدین محمد وحشی میپردازیم و اشعار بدون تخلص او را از نظر میگذرانیم:

الف - غزلیات:

با توجه به اینکه سه بیت بازمانده از مرادی در تذکرهاه مضمونی تغزّلی دارند، ابتدا به بررسی غزلیات دیوان وحشی میپردازیم. اکثر غزلیات وحشی بجز موارد زیر، تخلص دارند:غزل شماره 86 - ص - 192 به مطلع:

یک التفات ز فرماندهان نازم نیست    ز دور رخصت یک سجده نیازم نیست

غزلی استکاملاً به سبک وقوع و واسوخت و با توجه به اینکه وحشی در این زمینه صاحبسبک و به نوعی مبدع است، نمیتوان آن را از مرادی دانست؛ مخصوصاً از آن رو که سه بیت بازمانده از وی در این سبک نیستند. غزل شماره 303 - ص - 326 به مطلع:

برو که با دل پردرد و روی زرد بیایم    اگر چو باد روی، تند همچو گرد بیایم

این غزل وقوعی نیست و شباهت بیشتری به سه بیت مرادی دارد. غزل شماره 338 - ص - 346 به مطلع:

نوبهار آمد ولی بی دوستان در بوستان    آتشین میلی است در چشمم نهال ارغوان

در این غزل از نام گلها و تصاویر طبیعت استفاده شده که با بیت اول منقول از مرادی متناسب است. غزل شماره 369 - ص - 365 به مطلع:

بر آن سرم که نیاسایم از مشقت راه    روم به شهر دگر چون هلال اول ماه

این غزل درباره پرهیز از تعلقات دنیوی و قناعت سروده شده و مخصوصاً بیت آخر آن کاملاً وقوعی است؛ به گونهای که سبک مخصوص وحشی را میتوان در آن مشاهده کرد. غزل شماره 382 - ص - 372 به مطلع:

چون کوه غم تاب آورد جسمی بدین فرسودگی    غم برنتابد بیش از این باید تن فرمودگی

این غزل کاملاً محتوایی عاشقانه از نوع سبک عراقی دارد؛ البته در سه بیت مرادی چنین سبکی نمود ندارد، اما می توان احتمال داد که این غزل از او باشد. موارد فوق، چند غزل بدون تخلص دیوان وحشی بافقی بود اما با توجه به اینکه دو غزل در دیوان وی بیت تخلص ندارند و این ابیات از نسخهها افتاده است و احتمال دارد کهاین ابیات هم اساساً بیت تخلص نداشته و از سرودههای مرادی باشند، آنها را بررسی میکنیم. هر دو غزل تنها در نسخه مجلس آمدهاند: غزل شماره 180 - ص - 253 به مطلع:

پی وصلش نخواهم زود یاری در میان افتد    که شوق افزون شود چون روزگاری در میان افتد

این غزل به سبک غزلیات وحشی است و وقوعی مینماید. غزل شماره 189 - ص - 257 به مطلع:

ما را به سوی خود خم موی تو می کشد    زنجیر کرده بر سر کوی تو می کشد

این غزل نیز با توجه به ابیات دوم تا چهارم به سبک وقوع است و نمیتواند از آنِ مرادی بافقی باشد. ب - قصاید:

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید