بخشی از مقاله

چکیده

رامایانا، کهنترین حماسه هندی است که توسط والمیکی به زبان سنسکریت بین قرون 5 تا 3 قبل از میلاد سروده شده و بعدها به صورت منظوم و منثور به زبان فارسی برگردانده شده است. مضمون باروری از مهمترین ویژگیهای اساطیر کهن است که جلوههای آن در نسخههای چهارگانه رامایاناازچَندَرمن کایته، ملّا مسیح پانیپتی و گِردهِرداس با استناد به نسخه منثور فارسی رامایانانوشته اَمَرسینگ، یافت میشود.

درنتیجه کاربرد مظاهر ایزد نباتی و توجه پدیدآورندگان حماسههای فارسی رامایانا در پرداختن به بنمایههای این مفهوم اسطورهای، در ترجمههای رامایانا نیازمند بررسی و واکاوی است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که رام ایزد نباتی در کنار سیتا الهه باروری اسطوره هند از خویشکاری مشترکی، به نام برکتبخشی برخوردارند. در این میان، مسیح پانیپتی در سروده خویش بیشتر به سرشت بارورانه سیتا توجّه کرده است. مترجم حماسه منثور فارسی رامایانا نیز به ویژگی حاصلخیزی رام، روی خوش نشان داده و آن را به عرصه کلمات و عبارات کشانده است. در این پژوهش که به روش کتابخانهای انجام میگیرد، ابتدا مقدماتی درباره اساطیر نباتی و پیشینه آن مطرح میشود، سپس جلوههای این گونه اساطیری از درون آثار مذکور استخراج و بررسی میگردد.

.1 مقدمه

از آنجا که زندگی نوع بشر و سرنوشت او با حاصلخیزی زمین و سرسبزی مراتع و چراگاهها و وجود رمههای بسیار در پیوند بوده است، بدیهی است که هر ملّتی به اسطوره سازی دست یازد و با این عمل در پی برکتبخشی هر چه بیشتر طبیعت باشد، طبیعتی که به سوددهی آن امّیدوار و از آسیب آن هراسان است. اساطیر باروری نمونهای از تلاش بشر ابتدایی است که مرتبط با آیینهای مرگ و رستاخیز گیاهی است. بدیهی است، خدایانی که از دل این اسطوره به ظهور میرسند از خویشکاری مشترکی به نام برکتبخشی برخوردار باشند.

جیمز فریزر اسطورههای باروری را از پایههای اساسی همه اساطیر جهان یاد میکند: »همه ادیان در اصل آیین های باروری بودهاند متمرکز بر گرد پرستش و قربانی کردن ادواری فرمانروای مقدّس که تجسّد خدایی میرنده و زنده شونده،الوهیّتی خورشیدی بود و به وصلتی رمزی با الهه زمین تن درمیداد و هنگام خرمن میمرد و به وقت بهار تجسّد دوباره مییافتاین. افسانه عصاره تقریباً همه اساطیر عالم است« - فریزر،. - 8 :1384 اسطوره های باروری به اسطورههایی اطلاق میشود که به روش های گوناگون با مرگ و رستاخیز طبیعت پیوند دارند. به عبارتی اسطورههاییکه به صورت نمادین مرگ و حیات مجدّد گیاهان و حتّی انسانها و حیوانات را نمودار میسازند از اسطوره های باروری به شمار میآیند، هرچند که این اسطورهها در قالب و چارچوب مشخصی جا نمیگیرند و به اشکال گوناگون هویدا می شوند.

.2 رامایانا اسطورهای بارورانه

به عقیده اسطورهپژوه معروف، مهرداد بهار اسطوره رامایانا در کنار همتایان دیگرش، یک اسطوره باروری است:پدیده» فرهنگی دیگر که در پهنه فرهنگی آسیای غربی عمومیّت دارد مرگ خدای بارورکننده و برکت بخشنده است که همسر الهه به شمار میآید. آیین مرگ و بازگشت او هر ساله برگزار میشد و مهمترین آیین سالانه دینی به شمار میآمد. داستان راماین در هند، داستان سیاوش در ایران، داستان تَموز یا دَموزی در النّهرینبین که بعدها مَردوخ جای آن را گرفت، داستان بَعل در سوریه، داستان آدونیس در فنیقیه، داستان اُزیریس در مصر و داستان آتیس در آسیای صغیر و یونان و حتی داستان یوسف در تورات، همه معرّف موضوع کهن اساطیری و حیات مجدّد روح این خدای برکت بخشنده است« - بهار، . - 398 : 1376

بهار معتقد است که خاستگاه این اسطورهها طبیعت است به این شرح که با توقّف باران، گیاهان میپژمرند و خشک میشوند، با بارش دوباره باران و آغاز بهار، مجدداً گیاهان سر از خاک بیرون میآورند و طی یک رستاخیز، سرسبزی را به دامان طبیعت باز میگردانند. انعکاس مکرّر این جریان در طبیعت در تفکّر اسطورهای، به صورت الهه مادر یا همسری آسمانی درآمده است که اغلب سبب مرگ فرزند یا شوی آسمانی خویش میشود و سپس در پی گریستنهای خویش که همان بارانهای مجدّد است فرزند یا همسر خویش را باز مییابد - رک. بهار،1384 الف: . - 94

در این اسطوره با ایزدی نباتی مواجهیم که مذکّر است و با درخت و سرسبزی طبیعت مربوط میشود و در کنار آن همسری وجود دارد که او نیز الهه گیاهی است. از آنجا که زن در جوامع کشاورزی نقشی عمده برعهده دارد، از نظر باروری نقشی همسان با زمین دارد و همانگونه که بذر از دل زمین جوانه می زند، زن نیز مظهر باروری و زایش و موجب دوام دیرپای نسل بشر است. از این روی بیدلیل نیست که هر دو بر هم تأثیر نهند و ادامه حیات، ناشی از تأثیر و تأثّر زمین و زن باشد - رک. الیاده، . - 107 :1375 همین امر باعث اعتبار و نفوذ اجتماعی و آیینی و مذهبی زن در جوامع کهن گردیده است.

الهه نباتی، زمینهساز مرگ خدای نباتی است. این امر مصادف با فرا رسیدن زمستان است که کل طبیعت میپژمرد و باروری متوقّف میگردد و بازگشت خدای نباتی، نماد رسیدن بهار و بار دادن طبیعت است: »حیات گیاهی در به خاک سپردن و پنهان گشتن دانه به زیرزمین است. دانه تا نیست نشود رستاخیزی و تولّدی دیگر نمییابد. انسان آن عصر به این نتیجه رسید که چنین امری نیز ممکن است بر مردگان وی روی دهد و از سوی دیگر نماد جهان گیاهی، خدای مظهر زندگی نباتی نمیتوانست فارغ از این زاد مرد باشد.

دموزی و اینین، ایزیس و اوزیریس، ادونیس و آفرودیت، سیبل و آتیس، سیاوش و سودابه، رامایِن در هند و یوسف و زلیخا به برداشت انسان کشاورز پیش از تاریخ برمیگردد. مرگ، شهادت، به آتش فرو رفتن، تبعید شدن، به زندان تاریک افتادن همه نماد پنهان شدن و از هستی رهیدن دانه گشته و بازگشت از جهان مردگان، از آتش بیرون آمدن، از تبعید یا زندان رها شدن و به فرمانروایی و قدرت رسیدن، جانشین باز روئیدن و باروری مجدد گردیده است« - بهار، .مهرداد بهار به دلیل سرنوشت یکسان که بر شخصیت رام و سیاوش حاکم است آنها را در کنار هم قرار میدهد و رام را ایزد نباتی میداند. ژرف ساخت هر دو اسطوره باروری است و سیاوش و رام، هر دو خدای بارورکننده بهشمار میآیند: »سبز شدن گیاهان در پی رامه و روئیدن گیاه از خون سیاوش معرّف ذات ایزدی و برکت بخشندگی ایشان است.

در این دو داستان همسران شاهان، مظهر الهه آب، دو شاهزاده مظهر خدای نباتی، طردشد نشان مظهر مرگ خدای نباتی برکت بخش و سلطنت مجدّدشان، حیات مجدّد خدای یاد شده است« - بهار، 1384الف: . - 96 داریوش شایگان نیز عقیده یاکوبی را نقل میکند که او نیز معتقد است اسطوره رامایانا ژرفساختی بارورانه دارد:رامایانا» معنی تمثیلی دارد و متّکی بر علم الاساطیر ودایی است. سیتا در ریگ ودا به معنی شیار آمده و چون مربوط به زمین و کشت و زراعت است پس باید سیتا را الهه حاصلخیزی پنداشت. مضافاً اینکه در رامایانا صفت حاصل خیزی سیتا به وضوح مشهود است. موقعی که پدر سیتا زمین را شخم میزد سیتا به وجود آمد و هنگام مرگ نیز سیتا به آغوش الهه مادر که مظهرش همان خاک و زمین است باز میگردد« - شایگان، 1383، ج. - 248 :1

.1 .2 سیتا الهه نباتی

تا جایی که در حیطه پژوهش نگارنده است در حماسه های منظوم فارسی رامایانا، شواهدی در تأیید نظر مهرداد بهار مبنی بر سبزشدن گیاه و جوشیدن چشمه از زیر پای رام، یافت نشد. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید