بخشی از مقاله

چکیده

واقعه عظیم جنگ و هشت سال دفاع مقدس و حوادث جانگدازی که در طی این هشت سال در جبهههای نبرد و نیز درون مرزهای سرزمین اسلامیمان گذشت، چنان تأثیری بر ژرفنای روح و روان عاشقان انقلاب نهاد که هر یک به نوبه خود درصدد ادای دین برآمدند. در این میان شعرای متعهد و آرمانگرای انقلاب نیز از همان روزهای آغازین جنگ، عرصه را خالی نکرده و همگام با رزمندگان با سلاح سحرانگیز قلم، حماسهها آفریدند و شورها برانگیختند. در این میان سرودههای قیصر امینپور به سبب برخورداری از خلاقیت در پرداخت مضامین بدیع و روایت آشناییزدایانه از وقایع، جلوه و جایگاه ویژهای یافتهاند. سرودههای پایداری قیصر، چه آن دسته که در ایام دفاع مقدس و با محوریت جنگ و جبهه سروده شدهاند و چه آن دسته که مربوط به سالهای پس از جنگ هستند و طیف مضامین گستردهتری را در برمیگیرند، مشحون است از اقسام هنجارگریزیها و فراهنجاریهای واژگانی، معنایی، نحوی و دیگر تمهیدات و تدابیر شکلگرایانهای که آنها را از پایداری سرودههای دیگر همطیفانش برتری میبخشد. در این جستار برآن بودهایم تا سرودههای او را با رویکردی شکلگرایانه و بر اساس نظریه آشناییزدایی شکلوسفکی و برجستهسازی موکاروفسکی مورد بازخوانی قرار دهیم.

کلیدواژهها: ادبیات پایداری، اشعار قیصر امین پور، فرمالیسم، شکلوفسکی، آشنایی زدایی، برجستهسازی.

-1    مقدمه:

-1-1   آشناییزدایی و برجستهسازی

آشناییزدایی - - defamiliarization از مباحثی است که نخستین بار در مکتب فرمالیسم روسی - Russian formalism - مطرح گردید. فرمالیستها یا شکلگرایان گروهی از نظریهپردازان و پژوهشگران ادبی روسیتبار بودند که در پژوهشها و تحلیلهای نقادانه خود، تمامی رویکردهای فرامتنی از جمله رهیافتهای تاریخی، جامعهشناختی، روانشناختی، زندگی نامه ای و... را به یکسو نهاده و اعلام کردند که تحلیل آثار ادبی میایدب صرفاً »بر اساس قواعد و هنجارهای درون متنی و ادبی« صورت پذیرد. در حقیقت فرمالیستها بنا داشتند، نوعی علم ادبی مستقل را بنیان نهند که از وابستگی به دیگر علوم انسانی و جهتگیریهای سیاسی و اجتماعی رها باشد و وجوه ممیز ادبیات را مشخص کند - ر.ک.قاسمی پور، . - 2 :1391 در راستای تحقق این مقصود، فرمالیستها مقوله »ادبیت - literariness - « را مطرح کردند. »ادبیت« از منظر آنان، »آن دسته از ویژگیها و مشخصههای صوری و زبانی است که آثار ادبی را از دیگر انواع سخن، متمایز و متفاوت میسازد - «همان:. - 4 یاکوبسن یکی از پیشاهنگان این نهضت مینویسد:»

موضوع علم ادبیات، آثار ادبی نیست، بلکه ادبیت است. یعنی آنچه اثری خاص را به اثری هنری مبدل میکند, Lemon & Reis - « 107:1965 - فرمالیستها در پاسخ به این پرسش که »ادبیت« چیست و چگونه در آثار ادبی محقق میشود مقوله »آشناییزدایی« را مطرح کردند. مفهوم »آشناییزدایی« نخستین بار توسط شکلوفسکی در مقاله ارزشمند وی تحت عنوان »هنر به مثابه صناعت« مطرح گردید. او در این مقاله ضمن نفی و رد آراء سمبولیستها مبنی بر اینکه »هنر اندیشیدن در قالب تصاویر است؛ بدون تصاویر هیچ هنری بهویژه هیچ نوع شعری وجود ندارد. - Shklovsky, 1965: 61, in Lemon and Reis - « ادبیت را حاصل اثر مجموعهای از عوامل از قبیل کاربرد خاص زبان، الگوهای آوایی، وزن، کاربست صناعات ادبی همچون اغراق، تکرار، واجآرایی و از جمله تصاویر میداند.

بر اساس نظریه شکلوفسکی، بر خلاف آنچه تا آن زمان پنداشته میشد، آرمان هنر و ادبیات بر غریب و ناآشنا نمایاندن جهان موجود استوار است. شکلوفسکی مینویسد: »عادت، اشیا، لباس، اثاث خانه، همسر انسان و حتی هراس از مرگ را میبلعد. و هنر به این دلیل وجود دارد تا انسان به یاری آن زندگی را دوباره درک کند. - Shklovsky, Ibid: 12 - « در حقیقت به باور فرمالیستها فرآیند ادراک انسان در معرض خودکارشدگی - automatization - و عادتزدگی است، به عبارتی درک و دریافتهای ما از واقعیات و پدیدههای جهان پیرامونمان از فرط تکرر و مواجهه روزمره، اتوماتیک، عادی و ملالآور میشود و ادبیات با به کاربستن انواع و اقسام تمهیدات زیباییشناختی و صناعات ادبی، ما را به دریافتی مهیج، جاندار و نوین از زندگی رهنمون میگردد. لذا می-توان گفت در بوطیقای فرمالیستی، وظیفه بنیادی هنر و ادبیات کشف دوباره موجودیت و هستی اشیاء و پدیده هاست.

مسئله مهم در خصوص فرمالیستهای اولیه و در رأس آنان شکلوفسکی که از سوی فرمالیستهای متأخرتر مورد انتقاد قرار گرفت، این بود که آنان، متن را محدود به تمهیدات و صناعات صوری و ایستا میکردند و از روند خودکارشدگی شگردهای آشناییزدایانه غفلت می-ورزیدند. از این رو موکاروفسکی، فرآیند »برجسته سازی « را در برابر آشناییزدایی پیشنهاد کرد. برجستهسازی - - foregrounding که در واقع صورت پویای آشناییزدایی است، فرآیندی است که در طی آن عناصر زبانی به گونهای غیرمعمول و نامتعارف به کار گرفته میشوند. - علوی مقدم، - 82 :1377 بر مبنای نظریه برجسته سازی زبان، تمهیدات آشناییزدایانه ممکن است در اثر تکرار و به مرور زمان ارزش زیباییشناختی خود را از دست بدهند بنابراین نویسندگان، همواره به تمهیدات و شگردهای تازهای نیاز دارند تا با آن زبان را از حالت کلیشه و خودکارشدگی دور نگه دارند و شگفتی مخاطبین خود را برانگیزند. این شگردها انواع هنجار افزاییها و هنجارگریزی واژگانی، نحوی، معنایی و... را که در ادامه از آنها سخن خواهیم گفت، در بر میگیرند.

بر اساس تقسیمبندی جفری لیچ، برجستهسازی از دو طریق در کلام صورت میپذیرد: .1 هنجارگریزی.2 هنجار افزایی. - صفوی، - 29 :1384 هنجارگریزی، انحراف از قواعد حاکم بر زبان هنجار است. اما بدیهی است که نمیتوان هر نوع عدول و سرپیچی از قواعد و هنجارها را از مقوله آشناییزدایی و دارای ماهیت و خصلتی ادبی قلمداد کرد. از منظر لیچ، سرپیچی از هنجارها تنها تا اندازهای میتواند صورت گیرد که ایجاد ارتباط مختل نگردد. - همان: - 30 دکتر شفیعی کدکنی نیز در »موسیقی شعر« تنها آن دسته از هنجارشکنیها را دارای ماهیت ادبی میدانند که حائز دو شرط بنیادی باشند؛ اول این که اصل رسانگی یا ایصال در آنها لحاظ شده باشد یعنی برای خواننده قابل درک باشد و در ثانی وجهه زیبایی شناختی داشته باشد. - شفیعی کدکنی، - 15 :1368؛ برخی از انواع هنجارگریزی عبارتند از: هنجارگریزی واژگانی، هنجارگریزی نحوی، هنجارگریزی آوایی، هنجارگریزی معنایی، هنجارگریزی نوشتاری و هنجارگریزی گویشی. اما در هنجار افزایی، انحرافی از قواعد زبان هنجار صورت نمیگیرد، بلکه قواعدی افزون بر قواعد زبان هنجار بر آن اعمال میشود.

-2-1 ادبیات پایداری و قیصر امین پور ادبیات پایداری یا ادبیات مقاومت به گونهای از آثار ادبی متعهد و ملتزم، اعم از شعر و نثر اطلاق میگردد که »از طرف مردم و

پیشروان فکری جامعه در برابر آنچه حیات مادی و معنوی آنها را تهدید میکند به وجود میآید و هدفش جلوگیری از انحراف در ادبیات، شکوفایی و تکامل تدریجی آن است.« - بصیری، :1381 ج - 26/1 یا به تعبیری دیگر ادبیات پایداری »بازتاب دردهای مشترک میان تمام جوامع بشری است که شاعران، به عنوان وجدان بیدار جامعه آنها را فریاد میزنند. - «کافی، - 389 :1387 بنابراین جانمایهاین قبیل آثار قاعدتاً مبارزه با بیدادگریهای داخلی و یا تجاوزهای بیرونی در همه حوزههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و به طور کلی استقامت در برابر جریانهای ضد آزادی است - سنگری، 1383، . - 45 ادب پایداری در هر دو صورت مذکور در ادوار گوناگون تاریخ ادبیات فارسی پیشینهای قابل ملاحظه دارد. در هر دورهای همواره بودهاند شعرای آزاده و آرمان-خواهی که دل در گرو آرمانهایشان داشتهاند و در مقابل بیدادگریهای حکام وقت و شرایط نامساعداجتماعی، سیاسی، اقتصادی عصر خود، تاب سکوت نیاورده و اشعارشان عرصه ظهور انتقادات و اعتراضات گاه ملایم و ضمنی و گاه صریح و خصمانهشان گردیده است.

اما در نگاهی کلی در شعر فارسی، دعوت به پایداری به سه حوزه قابل تقسیم است: .1 پایداری در برابر دشمن خارجی، .2 پایداری در برابر دشمن داخلی و .3 پایداری در برابر نفس - صهبا، - 313 : 1384 و بنمایههایی همچون ظلمستیزی، عدالتطلبی، آزادی-خواهی، عشق به میهن، دعوت به همبستگی ملی، اعتراض علیه فقر و فساد، دردمندی و تألم شاعر از بیتفاوتی برخی از اقشار، ترغیب به مبارزه، تقدیس شهادت، مرثیه سرایی برای شهدا، ستایش شخصیتهای انقلابی، ذکر جنایات جنگی دشمن و مواردی از این دست، مضامین معمول و متداول در این شاخه از ادبیات به شمار میروند. چنانکه پیشتر گفته شد رد پای ادبیات پایداری را در همه ادوار شعر پارسی میتوان پیگیری کرد؛ اما به نحوی سازمانیافته نخستین بار در عصر انقلاب مشروطیت است که شعر به وسیلهای برای بیدارسازی و روشنگری اجتماعی تبدیل میشود و شعرا »شعر خود را مصروف ترویج پایداری در برابر مستبدان و نفرت از بیگانگان و عوامل بیلیاقت داخلی آنان مینمایند و از این راه مردم را به مقاومت و ایستادگی در برابر آنها فرا میخوانند - «تسلیم و طالبیان، . - 92 :1390

پس از عصر مشروطیت، که پایههای ادبیات پایداری بهطور جدی و مستحکم در آن عصر استوار شد، وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 و جنگی که پس از آن به مدت هشت سال به مردم این سرزمین تحمیل شد، مجالی فراهم ساخت تا بخش عظیمی از میراث ادبیات پایداری کشور به منصه ظهور برسد. حادثه عظیم جنگ و وقایع تکان دهندهای که در مدت این هشت سال در جبهههای نبرد و در مرزهای سرزمین اسلامیمان گذشت، چنان تأثیری بر ژرفنای روح و روان عاشقان انقلاب نهاد که هر یک به نوبه خود درصدد ادای دین برآمدند. در این میان شعرای متعهد و آرمانگرای انقلاب نیز از همان روزهای آغازین جنگ، عرصه را خالی نکرده و همگام با رزمندگان با سلاح سحرانگیز قلم، حماسهها آفریدند و حاصل دلنوشتههای آنها نوع خاصی از ادبیات پایداری را بنا نهاد که »ادبیات دفاع مقدس« نام گرفت. در رابطه با محور مضمونی این ادبیات، میتوان گفت»استفاده از فرهنگ تشیع و نمادهای دینی مانند عاشورا، کربلا، شهید، امام حسین - ع - ، تقویت روحیه قهرمانی، لحن تند و کوبنده، تصویرپردازی از مقاومت شهرها، تکریم مدافعان و ... از مضامین استفاده شده در ادبیات دفاع مقدس هستند. - «حسینی، - 20 :136 در این میان سرودههای قیصر امینپور به سبب برخورداری از خلاقیت در پرداخت مضامین بدیع و روایت آشناییزدایانه از وقایع،، سادگی و صمیمیت کلام، جهانبینی عمیق الهی و عرفانی لطیف، جلوه و جایگاه ویژهای یافتهاند. مرتضی کاخی، قیصر را»ملک الشعرای جنگ« میداند و میگوید:

»قیصر میان »جنگ« و »زیبایی« که متنافر و متضاد به نظر میرسند، پیوندی استوار ساخته است. کسی که از »زیبایی« با این زبان بلند و عریان سخن میگوید که هنوز بوی باروتهای جنگ به مشامش میرسد... قیصر از کسانی است که اهل خرد او را بزرگ باید بدانند. - «محقق، - 56 :1387 در واقع، شعر انقلاب به خصوص شعر موسوم به دفاع مقدس با نام قیصر امینپور پیوندی ناگسستنی یافته است و اکثریت صاحبنظران عرصه ادب در عصر حاضر او را برجستهترین شاعر دفاع مقدس دانسته اند. عبدالجبار کاکایی قیصر را مسیحی میداند که در کالبد بی جان شعر انقلاب روح دمید. - قاف، - 25 :1386 گرچه عدهای را باور بر این است که قیصر در سالهای پس از جنگ به تدریج از باورهای پیشینش دست کشید و »از شعر ایدئولوژیک به شعر عاشقانه و از شعر جنگ به شعر ضد جنگ رسید - «همان: - 23

اما بهترین پاسخ را به این افراد میتوان در این سخنان سعیدی کیاسری جست: »قیصر شاعری است که از ابتدای شاعری اش تا آخر عمرش، هیچ وقت در حاشیه نبود و این چنین شاعری نمیتواند از تحول برکنار بماند. او در روزگار جنگ، راوی جنگ بود، با روایتهای خودش اما پس از جنگ با حفظ اصول اعتقادی اش به سراغ مضامینی میرود که پیشتر به آنها نپرداخته بود؛ او در هر دو موقعیت به سرنوشت مردم ملتزم است و راوی دردها و آرمانهای مشترک مردم خود است. - «محقق، - 121 -119 :1387 مخلص کلام این که گرچه در مجموعه اشعار متأخر او به ویژه دستور زبان عشق، گرایشهای عرفانی و انزواجویانه پررنگتر شده است، اما در این دلسرودههایش نیز یکسره از اجتماع و مسئله »تعهد« نبریده است و التزام به روایتگری دردهای مردم را نصب العین خود قرار داده است. چنانکه خود او در »دردوارهها« میسراید، درد او همواره درد مردم زمانه بوده است. در این جستار در صدد هستیم، اشعار مقاومتی قیصر امین پور را با رویکردی شکلگرایانه موردبازخوانی قرار دهیم و ضمن بازشناسی انواع جلوههای آشنایی زدایی و برجسته سازی در سطوح گوناگون زبان اشعار وی، فرآیند تأثیرگذاری این تمهیدات شکلگرایانه را در القای معانی و مضامین مورد نظر او مورد بررسی قرار دهیم. میدان تحقیقاتی این پژوهش، تمامی پایداری سرودههای امین پور در جملگی مجموعه اشعار وی میباشند.

-3-1 پیشینه پژوهش در خصوص شعر پایداری قیصر امینپور، آثار متعددی در قالب کتاب، مقاله و رساله پژوهشی به رشته تحریر درآمده است که ذکر

نام همه آنها در گستره این نوشتار نمیگنجد؛ برخی از آنها از این قراراند: پیوند حماسه و عرفان در اشعار قیصر تألیف دکتر مریم نظرچوب مسجدی؛ جلوههای جمالشناختی سبک هندی در شعر پایداری قیصر امین پور به نگارش دکتر حسین آقاحسینی و

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید