بخشی از مقاله

چکیده:

دراین پژوهش که با استفاده از روش تحلیلی و کتابخانهای صورت گرفتهاست و حاصل تحلیل نمونههای تعلیمی ادبیات فارسی دوره دوم متوسطه است درونمایه نمونههای تعلیمی در قالبهای نگارشی مختلف مشخّص شده است، آنگاه سعی شدهاست میزان تاثیر درونمایه در ساختار هر قالب نگارشی و هم چنین میزان گرایش نمونههای تعلیمی به سایر انواع ادبی بر اساس تقسیمبندی جهانی محتوا مشخص گردد. اهمیت این پژوهش از آن جهت است که:

-1 میزان توجه مولفان و صاحبنظران کتب درسی را به مایههای تعلیمی در ادبیات متوسطه مشخص ساختهاست.

-2 شاخصهای تشخیص نوع تعلیمی را از سایر انواع ادبی تا حدودی برجسته ساختهاست.

-1 مقدمه

-1-1   بیان مساله:

درباره ادبیات، هدف، وظیفه و رسالت آن، از زمان ارسطو تاکنون، سخن بسیار گفتهشده و عقاید گوناگون ابراز گردیدهاست برخی لغتنامهها چون غیاثاللغات، آنندراج، ناظمالاطبا و دهخدا معانی مختلفی در باب ادب ذکر کردهاند، مانند: فرهنگ، دانش، اخلاق پسندیده، خصال حمیده، حسن معاشرت، پرهیز از نکوهیدههای گفتاری و رفتاری، نیکوکار شدن، حدّ و اندازه چیزی را نگه داشتتن و به فضایل آراسته شدن و... .

به عقیده ژان پلسارتر، نویسنده و متفکّر فرانسوی»غرض از ادبیات، تلاش و مبارزه است؛ تلاش و مبارزه برای نیل به آگاهی، برای جستجوی حقیقت و وصول به حقیقت، برای آزادی انسان و... -

دانش آموزان مقطع متوسّطه به عنوان گروه گستردهای از جامعه، مخاطبان کتب تحصیلی مرتبط با دوره خود می باشند گروههایی که در حال و آینده خودمتأثّر، از نظام اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هستند و خواهند بود. اگر ادبیات را تعبیری از اجتماع بدانیم گفتهایم که ادبیات، در هر روزگاری، به درستی انعکاس دهنده شرایط جاری خود است و این خطاست اگر منظور از ان، این باشد که ادبیاتبخشی از واقعیّت جامعه را بیان میکند و به تصویر می کشد، این هم شاید بازاری و مبتذل باشد و گفتن این که، ادبیات، انعکاس دهنده یا تصویر کنندهزندگی است حتّی میتواند مبهمتر و مبتذلتر باشد.

با توجّه به اینکه کتب ادبیات دورهمتوسّطه - به استثنای پایه دهم سال تحصیلی - 95/96گلچین آثار متعدّد نویسندگان و شاعرانیاند که میتوانند آیینه تمامنمای شادیها، لذّات، آلام و رنجها، روحیّات و احساسات مجموعه ای از اهل قلم در دوره های متعدّد و یا نمایانگر نوعی بینش در هر عصر و زمان باشند لذا به عنوان منبع اصلی برای استناد به نمونههای مورد پژوهش مورد استفاده قرارگرفته است.

در برنامههای درسی، مهمترین عنصر بعد از هدف، محتواست. محتوای کتاب درسی، مجموعهای از دانشها، گرایشها و مهارتهای ذهنی و علمی است که همراه با فرصتهاو فعّالیّتهای یادگیری فراگیران ارائه می شود تا در نهایت فراگیر را به هدف های برنامه برساند. یکی از گسترده ترین اقسام شعر و نثر در ادبیات جهان و خصوصاً ادبیات فارسی، حوزه تعلیمی آن است چرا که تقسیمبندی در سایر حوزه های غنایی، حماسی و نمایشی بار تعلیمی را نیز بر دوش می کشد.

در کتب ادبیات دوره دوم متوسّطه، تقسیم بندی هایی با نام فصل صورت گرفته است که جزئی از کلّ مستقل را تشکیل می دهند سیر متفاوت اما منطقی ارائه مطالب در فصول مختلف این دوره، انسجام موضوعی و محتوایی را افزایش دادهاست شناخت محتوای دروس ادبیات فارسی با توجّه به تقسیمبندی جهانی محتوا، میتواند نقش بسزایی در رسیدن به اهداف جزئی و کلّی آموزش ایفا کند.

در این پژوهش تلاش می شود تاثیر درونمایه بر محتوای آثار تعلیمی و همپنین تاثیر آن بر گرایش نوع تعلیمی به سایر انواع ادبی - حماسی، غنایی و نمایشی - مشخص گردد. همچنین میزان توجه مولفان این کتب به متون تعلیمی به صورت نموداری مشخص میگردد و انتظار می رود نتایج پژوهش نیز برای صاحب نظران عرصه تعلیم و تربیت مفید واقع گردد. در ابتدا شایسته است نظر به ضرورت پژوهش توضیحاتی اجمالی در باب کلید واژه های این پژوهش ارایه نمایم:

-2-1   تقسیم بندی آثارادبی بر اساس اندیشه و محتوا:

در کتاب ادبیات فارسی سال اوّل دبیرستان - چاپ - 1387 در صفحه - 10 - بعد از مقدّمهای بسیار مختصر در باب تقسیم بندی آثار ادبی از گذشته تا امروز، بر اساس ظاهر و صورت آثار، ادبیات جهانی را برای اساس اندیشه و محتوا به چهار نوع ذیل تقسیم کرده است: الف: ادبیّات حماسی. ب: ادبیّات غنایی. پ: ادبیّات تعلیمی. ت: ادبیّات نمایشی.

-3-1  تعلیم در لغت:

»آموختن و یاد دادن است، علم یا هنری را به کسی یاد دادن، کسی را چیزی آموختن - .«معین، :1375 ذیل واژه تعلیم - »بیاموختن، آگاهانیدن، آموختن، تربیت و تأدیب - .

تعلیمی: »مربوط به تعلیم، امور تعلیمی، تسمه ای که به لگام اسب می بندند، عصای سبکی که به دست می گیرند - .«معین، :1375 ذیل واژه - و در اصطلاح: »اثری است که دانشی را برای خواننده تشریح کند، یا مسایل اخلاقی، مذهبی و فلسفی را به شکل ادبی عرضه کند - .

 شعر تعلیمی: »شعری است که قصد گوینده آن، تعلیم و آموزش است و مادّه اصلی شعر تعلیمی، علم، اخلاق و هنر است؛ یعنی: حقیقت، نیکی و زیبایی - .

ادبیات تعلیمی نیز دو حوزه شعر و نثر را در بر میگیرد. شعر تعلیمی در ادب فارسی از ادب غرب، وسیعتر است. برروی هم، »دو نوع شعر تعلیمی در ادبیات ملل دیده می شود: الف: حوزه اخلاقی که موضوع آن خیر و نیکی است. ب: حوزه علمی یا ادبی که موضوع آن حقیقت و زیبایی است

»قسمت عمده ای از ادبیات جهانی را ادبیات تعلیمی تشکیل میدهد در ایران نیز شعر تعلیمی در آثار اغلب شعرای غیر درباری دیده میشود حتی ادب درباری نیز در برخی موارد، مایه های تعلیم و اخلاق به خود میگیرد. نوع دیگری از شعر تعلیمی - علمی یا ادبی - در ادبیات ما وجود دارد که شاعران، قالب شعر - یعنی وزن و قافیه و دیگر ظرافات خاصّ شاعری - را برای آموزش موضوعی خاص به کار بردهاند. از این رهگذر، منظومه های بسیاری در زمینه های پزشکی، ریاضیّات، نجوم، ادب، لغت و تاریخ به وجود آمده است مثل نصابالصبیان ابونصر فراهی در لغت.

شعر و نثر تعلیمی هم به صورت داستانهایی از حیوانات در آثاری چون کلیله و دمنه، مرزبان نامه، مثنوی مولوی، بوستان و گلستان سعدی آمده است و هم به صورت حکایات ساده و سخنان پندآموز و حکمت آمیز در قالب قطعه، غزل، قصیده و رباعی دیده می شود که گاهی به شکل مجموعه ای مستقل در آمده اند؛ مانند داستان ها، قطعات و شعرهای تعلیمی و گاهی نیز در میان آثار دیگر پراکنده اند؛ چون شعرهای تعلیمی شاهنامه و گرشاسب نامه که در لابه لای اشعار و داستان ها آمده و یا شعرهایی اخلاقی که در قصاید بیان شده اند.    

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید