بخشی از مقاله
چکیده
محقّقان علوم ادبی از دیر باز براي سهولت مطالعه ادبیات آن را براساس ساختار ظاهري و محتوا تقسیمبندي کردهاند. قدیمترین تقسیمبندي رایج از ارسطوست که در جهان اسلام و ایران هم روایی گرفت ولی پس از گذشت زمان در ایران با رویکردهاي دیگري انواع ادبی دیگري هم مطرح شد. با توجه به رویکردهاي جامعه ایرانی – اسلامی و کثرت و تنوع محصولات ادبی اعم از نظم و نثر محقّقان علوم ادبی از نوع ادب تعلیمی اعم از اخلاقی، عرفانی و ... نیز سخن به میان آوردند. اختلاط انواع ادبی هم موضوعی بوده است که در بین محققان ایرانی و غیرایرانی مطرح شده است. بخشهاي قابل توجهی از ادب تعلیمی در ادب فارسی به ویژه نوع عرفانی آن به خاطر تأثیرگذاري در مخاطب و خلاقیتهاي زبانی و ادبی حقیقتاً از نوع ادب غنائی است و طرح مسایل غنائی در ضمن ادب تعلیمی در مثنويهاي عطّار که از شاهکارهاي ادب عرفانی است بسیار ممتاز و متمایز است. در این مقاله به جنبهها و جلوههاي این بخش از مثنويهاي عطار پرداخته شده و قهرمانان و ویژگیهاي آنان معرّفی و تحلیل شده است.
واژگان کلیدي: عطّار، جلوههاي تغزّلی، اختلاط انواع، ادب تعلیمی
مقدمه
محقّقان براي مطالعه دقیقتر ادبیات آن را براساس شباهتها و تفاوتها اعم از ظاهري و محتوایی به بخشهایی تقسیم کرده و به آن »انواع ادبی« گفتهاند. بنابراین »نوع ادبی صرفاً یک لغت نیست« - رنه ولک و آوستن وارن، 1373 ص - 259 محقّقان در تعریف نوع ادبی دیدگاههاي متفاوتی دارند. شفیعی کدکنی در مقاله خود انواع ادبی را در مجموعه خصایص فنّی عامی که هر کدام داراي مشخصات و قوانین ویژة خود هستند دانسته است. - شفیعی کدکنی، خردوکوشش ش 11و12، 1352 ص - 99 و شمیسا آن را در ردیف نظامهایی از قبیل سبکشناسی و نقد ادبی قرار داده و آن را از اقسام جدید علوم ادبی به حساب میآورد. - شمیسا، 1383 ص - 17
اندیشمندان نظریه ادبیات نیز در اینباره اظهارنظر کرده و نوع ادبی را عبارت از »گروهبندي آثار ادبی که از لحاظ نظري مبتنی بر شکل بیرونی - مجرّد و ساختمان خاص - و نیز شکل درونی - نگرش، لحن، مقصود و با تسامح موضوع و مخاطب - است« - رنه ولک و آوستن وارن، 1373 ص - 266 دانستهاند. به اعتقاد آنان »سنّت زیبا شناختی که اثر ادبی در آن شکل میگیرد مشخّص کنندة ]نوع ادبی[ آن است« - همان ص . - 259 در نظرشفیعی کدکنی »فایدة اصلی این کار یعنی تقسیمبندي آثار براساس انواع، این است که به خوبی میتوان علل ضعف یانیرو یافتن یکی از انواع را دردورهاي خاص بررسی کرد« - شفیعی کدکنی، 1352 ص - 98 و حتّی در برطرف کردن برخی ضعفها که در اثر عوامل خارجی پدید آمدهاند، کوشید. - همان - در هر حال به قوي زرینکوب »در شعر و ادب فنونی هست که به منزله انواع در علوم طبیعی است. بعضی انواع عالیترند و بعضی پستتر و از این جهت براي فهم و ادراك شعر و ادب نیز مثل سایر عوارض طبقهبندي لازم است« - زرینکوب 1382 ص - 69 و این طبقهبندي »مستلزم تحقیق در ماهیت و اوصاف شعر« است. - همان -
با آنکه محققان علوم ادبی از دیرباز تلاش کردهاند تا بخشهاي گوناگون ادبیات را در ذیل یکی از انواع ادبی قرار دهند ولی گاهی »به دشواري میتوان یک اثر ادبی را در نوع دقیق و شاخه خاص خودش قرار داد زیرا اگر از نظر گاهی به یک نوع نزدیک باشد، از دیدگاهی دیگر به نوعی دیگر شبیه است.« - شفیعی کدکنی 1352 ص - 104 به همین دلیل شمیسا هدف طبقهبندي کردن آثار را »دشوار و دیریاب« خوانده است. - شمیسا 1383 ص - 18 و معتقد است به دلیل همین دشواري است که در بررسی آثار گاه به تقسیمبندي براساس صورت بسنده می شود و اشکال این نوع تقسیمبندي ظاهري را در این میداند که »ممکن است آثاري که از نظر صورت به هم شبیهاند از نظر ماده و معنی با هم متفاوت باشند و این اشکال البتّه در مورد آثاري که از نظر ماده و معنی با هم شبیهاند نیز صادق است،
چه ممکن است اینگونه آثار به حدود و قالبهاي مختلف ارائه شده باشند.« - همان - در تاریخ ادبیات اروپا با دو نظر سنّتی و امروزي درباب انواع ادبی مواجهیم. الف - نظریه کلاسیسم که به آن »خلوص انواع« یا »نوع مجزّا« نیز گفته میشود - رنه ولک و آوستن وارن - 269 /1373 و به زعم زرینکوب »رأي ارسطو درباب شعر و خطابه« آن را به وجود آورده است. - زرینکوب همان ص - 37 براساس این دیدگاه که دستوري و نظم دهنده است انواع نه تنها در ماهیت با هم متفاوتند بلکه باید آنها را از هم مجزّا نگاه داشت و درهم نیامیخت و افزون بر آن موضوعاتی که درهر یک از انواع هم مطرح میشود کاملاً متمایز است. مثلاً حماسه و تراژدي به مسایل پادشاهان و نجبا اختصاص دارد. - رنه ولک و آوستن وارن، همان ص - 269
ب - نظریه توصیفی امروزین که در این نظریه »تعدد انواع را محدود نمیکند و به نویسنده نمیگوید از چه قوانینی پیروي کند« - همان ص - 270 علاوه بر این معتقد است که انواع سنّتی را میتوان با هم درآمیخت و نوع تازهاي مانند »تراژدي– کمدي« ایجاد کرد. یعنی میتوان برمبناي »جامعیت« یا »خلوص« یعنی براساس »ترکیب« یا »تحلیل« انواع تازهاي ساخت. - همان - شفیعفی کدکنی هم با این نظر موافق و معتقد است همه انواع را میتوان در کنار هم دید و تداخل انواع را امري طبیعی خواند. در نظر او »ممکن است برخی از خصایص شعر غنایی در فصلی از یک حماسه با یک شعر نمایشی به وجود آید و این درهم آمیختگی در ادبیات ملل اسلامی و به خصوص ادبیات پارسی به گونه آشکاري مشاهده می شود« - شفیعی کدکنی، همان، ص - 104 ترکیب »غزل- مثنوي« و »حماسه عرفانی« از این مقولهاند - شمیسا 1383، صص 19 و - 24 در نظر وي این ظهور معلول ظهور نویسندگان بزرگ است - همان، ص - 19
برخلاف اندیشمندان غربی ادیبان مشرق زمین به طبقهبندي آثار ادبی توجه نکردهاند و در ملل اسلامی تحت تأثیر ادباي عرب اشعار براساس ظاهر یعنی لفظ و وزن و قافیه و عیوب قافیه بودهاند و براساس همین تقسیمبندي دیوان شاعران را براساس قالب چون قصیده و غزل و آن هم به ترتیب الفبا صورت گرفته است که این امر مانع مطالعه در جوانب روحی و معنوي شاعر و بررسی سیر صعودي یا نزولی یک اندیشه یا زمینه وجدانی و عاطفی گشته است - شمیسا همان صص - 99-97 یکی از انواع ادبی رایج در تاریخ ادبیات ایران شعر تعلیمی است. تعلیم در لغت به معنی آموختن و آگاهانیدن است - دهخدا 1377 ذیل واژه - و »شعر تعلیمی به معنی خاص و محدود خود و طبق نمونههاي سنّتی اروپایی، شعري است که عقیدهاي خاص را عرضه میکند یا ّفنی را میآموزد.« - فرشیدورد، 1363 ج 1
ص 75 و پورنامداریان 1380 ص - 255 پس میتوان گفت: »شعر تعلیمی آن است که قصد گوینده و سرایندة آن، تعلیم و آموزش باشد، خواه آموزش اخلاق و سیاست و خواه آموزش مذهب یا علوم و فنون و آیینها« - همان - در آثار گذشته ما ادبیات تعلیمی را به نامهاي مختلفی چون زهد و تحقیق، پند و حکمت و وعظ و تعلیم خواندهاند و آن را به انواع اخلاقی، مذهبی، سیاسی، فلسفی و علمی تقسیم کردهاند. - رستگار فسائی، 1380 ص - 377 هرچند که در قدیم منظومههاي تعلیمی بیشتر شامل سرودههاي اخلاقی، مذهبی و عرفانی بوده است. در نظر فرشیدورد شعرهاي اخلاقی که در بسیاري از موارد با عرفان آمیخته است از مهمترین اشعار تعلیمی فارسی میداند - فرشیدورد، همان، صص - 75-74 و در نظر زرینکوب در عالیترین شکل این نوع شعر کلام صوفیه است