بخشی از مقاله

چکیده

این مقاله درصدد است با استفاده از نظریهی »موازنه قوا« و با روش توصیفی تحلیلی راهکارهای اتخاذشده توسط ج.ا.ایران را در مواجهه با تحولات سیاسی، امنیتی و استراتژیک منطقهی خاورمیانه مورد ارزیابی و بحث و بررسی قرار دهد و هدف اصلی آن ارائهی پیشنهاداتی برای اتخاذ تصمیمات درست و منطقی است که به واسطهی انجام آنها منافع ملی و استراتژیک ج.ا.ایران به نحو شایستهای تأمین شود. اساس کار پژوهش بر پایهی تجزیه و تحلیل تحولات خاورمیانه و تضاد منافع ج.ا.ایران با برخی از بازیگران منطقهای و فرامنطقهای از جمله عربستان سعودی، ترکیه و ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه است.

براساس نتایج این پژوهش، در شرایط حساس و شکنندهی خاورمیانه، ج.ا.ایران باید با توجه به دارابودن مؤلفههای قدرت ملی، نقش ممتاز و محوری خود را در منطقه ایفا کرده و با ترسیم برنامههای حسابشده و دقیق و استفاده از تمامی امکانات - سیاسی، نظامی، اطلاعاتی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی - پیشنهادات ارائه شده در این پژوهش را عملیاتی کند، بهطوریکه جوابگوی تمامی تغییر و تحولات در راستای تأمین منافع استراتژیک خود باشد و با حضور مؤثر خود در بطن تمامی جریانات منطقهای موازنهی قوای منطقهای و بینالمللی را به سود خود تغییر دهد.

.1 مقدمه

در دنیایی که رقابت در آن لجامگسیخته است، کشورها به تنهایی قادر به دستیابی به اهداف استراتژیک نیستند و چارهای جز پیوستن به اتحادهای استراتژیک منطقهای و جهانی ندارند. آمیختگی وصفناپذیر فرهنگی، اطلاعاتی و اقتصادی کشورها شرایطی را پدید آورده است که وضعیت امنیتی آنها نیز بر یکدیگر تأثیر نموده و ناامنی یک کشور میتواند به آسانی کشورهای همسایه و منطقه را ناامن کند. منطق اتحاد استراتژیک در خاورمیانه به این وضعیت برمیگردد که بازیهای آینده در این منطقه نه تنها براساس ایدئولوژی است، بلکه برای تثبیت حوزههای نفوذ و نقشها صورت میگیرد.

ساخت قدرت و سیاست در خاورمیانه به گونهای است که همواره درجهای از رقابتها اعم از سازنده یا غیرسازنده در بین بازیگران اصلی منطقهای و فرامنطقهای وجود خواهد داشت. در چنین شرایطی به همان اندازه بر اهمیت و نقش حضور بازیگران و قدرتهای اصلی منطقه همچون ج.ا.ایران که دارای پایههای مستقل قدرت، بخصوص از جنبههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی می-باشد؛ به عنوان عنصر متعادلکنندهی قدرت در سطح منطقه روزبهروز افزوده میشود.

- گلشنی و سهرابی، . - 1393 از آن-جاییکه هر کشور در یک محیط امنیتی بسیار ویژه قرار گرفته است، این محیط باعث بوجودآمدن تهدیدها و فرصتهای بسیاری برای آن کشور میشود. ج.ا.ایران به عنوان یکی از مهمترین و قدرتمندترین بازیگران خاورمیانه درصدد است که روابط سیاسی خود را براساس دگرگونیهای امنیتی و سیاسی در کشورهایی که از آنها به عنوان عمق استراتژیک یاد می-شود، ساماندهی کند.

عمق استراتژیک ابزارهای سیاسی، جغرافیای، نیروی انسانی، اعتقادی، نیروهای بالقوه و بالفعل یک کشور برای دفاع از خود در مقابل کشورهای متخاصم است و در کلیت مفهومی، یعنی هر چیزی که نقطهی قوت یک کشور و نقطهی تهدید برای کشور رقیب باشد و بتواند نقش بازدارندگی را برای آن کشور ایفا کند. عمق استراتژیک بالاترین و دستنیافتهترین نقطهی اتکای استراتژیک اعم از خودی یا دشمن است.

در این معنا، سوقالجیشیترین نقطهی صحنهی کنترل یا نبرد، نقطهای است که استحکام و دوام آن موجب بقای سایر نقاط عرصهی نبرد شده و دسترسی حریف به آن به معنای دسترسی به سایر نقاط استراتژیک است - عباسی و محمدی، 1392، . - 78 براساس اسناد بالادستی، منطقهی خاورمیانه حوزهی نفوذ اصلی سیاست خارجی ج.ا.ایران است. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که نقش مؤثر ج.ا.ایران در تحولات خاورمیانه چیست؟ در پاسخ به این سؤال، فرضیهی پژوهش نیز بیان میدارد که ج.ا.ایران باید از طریق اتحاد با کشورهای همسو و تضعیف کشورهای مخالف خود به طرق مختلف، نقش مهم و اساسی خود را در تحولات خاورمیانه ایفا کرده و موازنهی قوا را به سود خود تغییر دهد.

این پژوهش حول محور بند 14 پیشنویس پیشنهادی افق آینده پیشرفت میچرخد و هدفهای مطلوب و قابل تحقق ج.ا.ایران در آینده و پس از آغاز اجرای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در زمینهی دستیابی به اهداف سیاست خارجی و حفظ تمامیت ارضی، استقلال و امنیت و تعاملات هوشمندانهی بینالمللی را مورد بحث و بررسی قرار میدهد و درصدد است با ارائهی پیشنهاداتی که در بخشهای پایانی پژوهش خواهد آمد، به ارتقا و تکمیل این سند کمک کند.

.2 پیشینهی تحقیق

در زمینهی سیاست خارجی و نحوهی تأثیرگذاری سیاستها، کنشها و رفتارهای کشورهای مختلف از جمله ج.ا.ایران در تحولات منطقهای و فرامنطقهای جهت نیل به اهداف و منافع راهبردی، پژوهشهای برجسته و ارزشمندی انجام شده است که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود.

.1,2 سیاست خارجی مهمترین وجه زندگی اجتماعی- سیاسی ملتها و کشورها به شمار میرود و تلاش برای درک و فهم ماهیت و رفتار سیاست خارجی کشورها یکی از دلمشغولیهای فکری و ذهنی محافل علمی و دانشگاهی است. در حوزهی مطالعاتی سیاست خارجی ایران اسلامی بسیاری از تحلیلگران براساس ایستارها، ارزشها، برداشتها و چارچوبهای مفهومی خاص به بحث و بررسی سیاست خارجی پس از انقلاب پرداختهاند که یکی از شاخصترین نوشتارهای از این دست، کتاب ارزشمند »سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران« به قلم وزین »سیدجلال دهقانی فیروزآبادی« میباشد؛ اثری که یکی از ویژگیهای بارز آن جامعنگری و توصیف سیاست خارجی ج.ا.ایران در هر دو حوزهی نظری و عملی است و نویسنده در آن به بحث و بررسی مبانی نظری، اصول کلی، اهداف و استراتژیها و منابع و نهادهای تصمیمگیری سیاست خارجی ج.ا.ایران پرداخته است و تحولات سیاست خارجی را در دولتها و ادوار مختلف پس از پیروزی انقلاب اسلامی را توصیف و تحلیل مینماید.

.2,2 کتاب »ایران و خاورمیانه، گفتارهایی در سیاست خارجی ایران«، شامل مجموعه مقالاتی است که توسط »امیر محمد حاجی یوسفی« گردآوری شده است. این کتاب در ارتباط با تحولات خاورمیانه و پیامدهای آن برای ج.ا.ایران به نگارش درآمده است و درصدد تخمین پیامدهای تحولات منطقه خاورمیانه برای ج.ا.ایران و ارائهی راهکارهایی برای استفاده از فرصتهای پیشآمده و برونرفت از بحرانهای ایجادشده، میباشد. هدف اصلی نگارش کتاب در واقع تحلیل سیاست خارجی ج.ا.ایران در منطقهی خاورمیانه و تأکید بر چالشها و ارزیابی سمتگیریهای آن بوده است - حاجییوسفی، . - 1383

.3 چارچوب نظری

نظریهی »موازنه قوا1« محصول بازسازی تاریخی سه قرن، بین سالهای 1648 - معاهدات وستفالیا - و - 1945 پایان جنگ جهانی دوم - اروپا میباشد که پس از جنگ دوم جهانی توسط »هانس مورگنتا2« تدوین شد - مورگنتا، . - 1389 »مورگنتا« معتقد است هر کشور در روند تعامل با دیگر کشورها به مقتضای موقعیتی که در صحنهی بینالمللی دارد، خواهان سه استراتژی حفظ وضع موجود، توسعهطلبی امپریالیستی و یا کسب اعتبار است؛ بنابراین میتوان سیاست خارجی همهی بازیگران بینالملل را تابعی از حفظ، افزایش و یا نمایش قدرت دانست - سیفزاده، 1393، 143 و . - 152 در خصوص موازنه قوا، نظریهی واحدی وجود نداشته و تمامی نظریات با آن از نظریه واقعگرایی الهام گرفته است. دولتها بازیگران اصلی نظام بینالملل بوده و تحت فشارهای نظام آنارشیک بینالمللی به طور عقلانی در پی افزایش قدرت و امنیت خود هستند.

لذا مکانیسم بقا، اجتماع دولتها - به طور منفرد و جداگانه - و مقابله با تمرکز و انباشت قدرت را ضروری و موازنه قوا را به عنوان یک پویش بنیادین سیاست بینالملل که همزمان بازتولید اجتماع دولتها و افزایش بقا واحدها را میسر ساخته، مطرح می-نماید - چگینیزاده، 1392، . - 232 نظریههای واقعگرایی و نوواقعگرایی بر این نکته تأکید دارند که نظم منطقهای و بین-المللی از طریق موازنه قوا به وجود آمده و تداوم مییابد - مقتدر، 1384، . - 46 از دید واقعگرایان پیوند دو عامل قدرت و ترس، رفتار موازنهساز را طبیعی مینماید.

بقا به عنوان مفهومی ذاتی در واحدهای سیاسی، نگرش آنان به قدرتیابی دیگر واحدها را متأثر از خود ساخته و موجب ترس در بازیگران میشود. موازنه قوا نتیجهی طبیعی این فرایند است. بنابراین موازنه قوا پویش درونسیستمی است که تعادل، ثبات و دوام را تضمین میکند - عباسی و محمدی، 1392، » . - 72کنت والتز3« پایهگذار نظریه نوواقعگرایی معتقد است که ساختار نظام بینالمللی عامل شکلگیری رقابت میان دولتهای امنیت-طلب است.

بنیان فکری نوواقعگرایی براساس این مفروضات بنا شده است: آنارشی ویژگی مشخص سیاست بینالملل است - آنارشی به این معناست که هر یک از واحدهای تشکیلدهندهی نظام بینالملل مسئول امنیت خود بوده و آزاد هستند که هرطور که مناسب میبینند اهداف داخلی و خارجی خود را تعقیب کنند - و دولتها بازیگران عقلایی، موجودیتهای بیمانند و مهمترین بازیگران نظام بینالملل هستند - پارسای و مطهرنیا، . - 1393

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید