بخشی از مقاله
ارائه چارچوبي براي ترسيم آينده هاي محتمل
در صنعت بالگردي کشور ايران
2
خلاصه
امروزه در صنعت بالگردي با توجه به تغييرات فراوان متغيرهاي محيطي تاثيرگذار، حوزه آينده پژوهي به منظور بهبود تصميم گيري و برنامه ريزي بيش از پيش مورد توجه قرار گرفته است . بنابراين در اين مقاله سعي شده تا با استفاده از روش سناريو نويسي و تکنيک عدم قطعيت هاي بحراني چارچوبي جهت ترسيم آينده هاي محتمل بر صنعت بالگردي تشريح گردد. به اين منظور ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانه اي، ادبيات موضوعي صنعت بالگردي را بررسي مي نماييم . سپس در فاز رونديابي به شناسايي پيشران هاي کليدي موجود در صنعت مي پردازيم . پس از آن از طريق پيشران ها و با رويکرد خبره محور عدم قطعيت ها و متغيرهاي موثر را استخراج و رتبه بندي مي نماييم . به اين ترتيب ، با استفاده از دو متغير کليدي اصلي شناسايي شده چهار سناريو براي افق ٢٠ ساله صنعت بالگردي کشور حاصل مي گردد که در هر سناريو ضمن تشريح فضاي صنعت ، علائم راهنما و راهکارهاي پيش رو آورده مي شود. اصولا سناريونويسي با تشريح فضاي علم و فناوري به عنوان پيش نيازي براي سياستگذاريهاي کلان در حوزه فناوري و تخصيص منابع بر فعاليت بنگاه ها و صنعت تاثير مهمي دارد.
کلمات کليدي: صنعت بالگردي، سناريو، روند، پيشران ، عدم قطعيت
.1 مقدمه
افزايش روزافزون تغييرات شرايط محيطي، فشار رقابتي و پيشرفت هاي حيرت انگيز فناوري، روش کسب و کار شرکت ها و صنايع را ناگزير تحت تاثير قرار مي دهد. بدون شک شرکت ها نه تنها مي خواهند در آينده پا برجا بمانند بلکه خواهان کسب قدرت رقابتي نيز مي باشند. بنابراين براي هماهنگي با شرايط جديد و ادامه بقاي خود به اقتضاي شرايط در حال سازگاري هستند. صنعت بالگردي نيز نه تنها از اين قائده مستثنا نبوده ، بلکه با توجه به ماهيت پرهزينه ي صنعت حساسيت بيشتري را پيرامون سياستگذاري هاي آتي نياز دارد. در همين راستا پيش بيني آينده محيط صنعت به عنوان گامي اساسي از فرآيند سياست گذاريهاي کلان علم و فناوري، در صدد شناسايي و ارزيابي مشخصه هاي وضعيت پيش رو ميباشد تا بتوان از دانش حاصله به منظور اولويت بندي اقدامات و تخصيص منابع استفاده نمود. در جهت ترسيم آينده هاي محتمل از ابزاري به نام سناريو در حوزه هاي آينده پژوهي استفاده مي شود. اين ابزار روندهاي تاثيرگذار مهم را تلفيق کرده و آينده هايي که در محدوده اين تاثيرات مي تواند رخ دهد را ترسيم مي نمايد. اين ابزار کمک مي کند تا اقدامات عملي مورد نياز براي مواجهه با فرصت ها و تهديدهاي آينده در زمان مناسب انجام گيرد.
٢. سناريو نويسي
1 اولين مقالات در خصوص سناريونويسي در اواسط دهه ١٩٨٠ منتشر شده است ؛ يکي از اولين تعاريف ارائه شده در اين زمينه توسط مايکل پورتر در سال ١٩٨٥ ارائه گرديد. او بيان مي کند که سناريو ديدگاهي با سازگاري دروني و محتوايي نسبت به آنچه که در آينده مي تواند رخ بدهد، است [١].
پورتر همچنين سناريو را به عنوان تجزيه و تحليل کاملي از ساختار صنعت ، رفتار رقبا و منابع مزيت رقابتي، تحت مجموعه ويژه اي از درک نسبت به آينده تعريف کرد. اين تعريف به اين نکته تاکيد ميکند که سناريو بيش از آنکه از طريق تجزيه و تحليل عوامل پيشران ٢ بدست آيد، با تجزيه تحليل اثر عوامل پيشران در آينده بدست مي آيد[٢]. پير واک ٣ يکي از پيشرانان مبحث سناريونويسي معتقد است که سناريوها به مديران براي ساختاردهي عدم قطعيت هاي آينده کمک ميکند. اين تعريف بر اهميت ويژگي عدم قطعيت در شناسايي عوامل پيشران تاکيد دارد[٣]. با افزايش استفاده از سناريو در کمک به تصميم گيري مديران ، برکاربردهاي عملي سناريو بيشتر تاکيد شد. بر اين اساس گوده ٤ سناريو را چنين تعريف مي کند: يک سناريو، واقعيت آينده نيست ؛ بلکه راهي براي پيش بيني آينده از طريق تشريح شرايط کنوني با استفاده از آينده هاي ممکن و مورد علاقه است [٤]. گوده به نقش پيشران ها در ترسيم سناريو و به حقيقت پيوستن سناريوها اشاره مي کند. او سناريو را مجموعه اي شکل يافته از توصيف موقعيت هاي آينده و منشا وقايعي که باعث حرکت يک عامل از موقعيت کنوني به موقعيت آينده مي شود، مي داند[٥].
تعاريف جديد در خصوص سناريو بيشتر بر ايجاد تمايز بين سناريو با پيش بيني و استراتژي تاکيد دارد. اين تعاريف بر طبيعت فرضي سناريو و
کاربرد آن در کمک به درک آينده بدون پيشگويي آن استوار است . لغت سناريو به معني داستان هايي درباره محيط کسب و کار يک سازمان است .
سناريوها طرح ريزي و پيش بيني نشده و برنامه ريزي و استراتژي در مورد آن ها صورت نگرفته است [٦]. در نظر نگرفتن تفاوت بين سناريو و برنامه باعث سوء برداشت در بکارگيري سناريو مي شود. گوده برنامه ريزي را تصور آينده مطلوب در کنار در اختيار گرفتن ابزار کاربردي براي دستيابي به آن تعريف کرده است . مک کي و مک کيرنان ٥ سناريو را به صورت کارت پستال هايي تعريف کرده اند که شرايط مورد علاقه کسب و کار را براي سازمان در زمان آينده تشريح کرده و با تجزيه و تحليل آينده به شما بر مي گرداند[٧]. دسته بندي هاي متفاوتي به رويکردهاي ترسيم سناريو وجود دارد. هاس و هونتون ٦ سه رويکرد کلي را در ترسيم سناريو بيان مي کنند. اين رويکردها عبارتند از: رويکرد منطق شهودي، رويکرد تحليل تاثيرات روندها و منطق تاثيرات متقابل [٨].
سازمان هايي که از رويکرد منطق شهودي براي تدوين سناريو استفاده مي کنند، معتقدند که تحليل سناريو يکي از راه هاي ارزيابي ريسک ها و پيش بيني اتفاقات کليدي است که منجر به تغييرات و نهايتا تشخيص موازنه اهداف رقابتي سازمان مي شود. در اين ديدگاه سناريوها ابزاري براي نظم بخشيدن به ادراک يک فرد درباره محيط هاي بديلي است که تصميم هاي آن فرد در آن ها گرفته خواهد شد. تدوين سناريو در اين رويکرد تکيه بر دانش ضمني و ذهني شرکت کنندگان دارد[٩]. در ترسيم سناريوها با رويکرد شهودي به مشارکت کنندگان در فرايند، آزادي عمل بيشتري داده مي شود. با استفاده از اين رويکرد مي توان به سناريوهاي جامعي از آينده دست يافت . در اين رويکرد، آينده در قالب چند بسته خلاصه مي شود. نمونه اي از تدوين سناريو هايي که از رويکرد شهودي استفاده نموده است ، تدوين سناريو در انستيتو تحقيقات بين المللي استانفورد٧ مي باشد. تدوين سناريو در اين
روش از هشت گام زير تشکيل شده است :
١. تحليل تصميم ها و موضوعات استراتژيک مهم
٢. تشخيص عوامل کليدي و موثر در تصميم هاي پيش روي سازمان
٣. تشخيص نيروهاي کليدي محيطي و پيشران تغييرات
٤. تحليل نيروهاي کليدي محيطي
1 Michael E. Porter
2 Driving forces
3 Pierre Wack
4 Godet
5 MacKay & McKiernan
6 Huss & Honton
7 Stanford Institute for International Studies
٥. منطق دهي به سناريو
٦. تشريح جزئيات سناريو
٧. تحليل مضامين سناريو بر اساس عوامل کليدي و موثر در تصميم هاي پيش روي سازمان
٨. تحليل مضامين سناريو براي تصميم ها و استراتژي هاي تدوين شده [١٠].
در رويکرد تحليل تاثيرات روندها، تشخيص و شناسايي روندها و برون يابي روندهاي موجود به سمت آينده يکي از روش هاي اصلي است .
روش تدوين سناريو با استفاده از اين رويکرد عبارت است از:
١. انتخاب موضوع و تشخيص نيروهاي پيشران کليدي
٢. ايجاد فضاي سناريو
٣. تشخيص روندهاي مهم و گردآوري سري هاي زماني
٤. تهيه برون يابي اوليه براي روند ها
٥. تهيه ليست رويدادهاي تاثيرگذار
٦. احتمال دهي به رويدادهايي که در گستره زماني آينده امکان رخ دادن دارند[١١].
رويکرد تاثيرات متقابل بر عناصر سازنده آينده و تاثير آن ها بر يکديگر تاکيد مي کند. اين رويکرد که در واقع اصلاح شده تحليل تاثيرات
روند ها بر اساس احتمال به وقوع پيوستن آن ها مي باشد، شامل هشت گام مشخص به شرح زير است :
١. تعريف و مشخص کردن موضوع و دوره زماني مد نظر براي تحليل ها
٢. تشخيص شاخص هاي راهنماي کليدي
٣. پيش بيني تغييرات شاخص هاي راهنماي کليدي
٤. تشخيص و تبيين رويدادهاي تاثيرگذار
٥. احتمال دهي به وقوع رويدادها
٦. تخمين تاثير رويدادها و روندها
٧. تشکيل ماتريس تحليل تاثير متقابل
٨. به اجرا گذاشتن مدل تهيه شده [١٢]
از جمله افراد ديگري که رويکردهاي موجود در زمينه برنامه ريزي بر پايه سناريو را طبقه بندي کرده است ، دنيس ليست ١ است . او در تقسيم
بندي هاي خود سه رويکرد منطق شهودي، آينده نماها و عدم قطعيت هاي بحراني را ارائه کرده است .
رويکرد آينده نماها توسط برتراند دو ژوونل ٢ در دهه ١٩٧٠ توسعه يافت . تکيه اصلي اين روش بر احتمالات ذهني مربوط به رويدادهاي آينده
است . در اين رويکرد استفاده از نرم افزارهاي کامپيوتري براي محاسبات مربوط به احتمالات رويدادها در تقابل با يکديگر الزامي است . اين رويکرد
تشابه بسيار زيادي با رويکرد تحليل تاثيرات متقابل دارد. گامهاي موجود در اين روش عبارتند از:
١. تعريف و مشخص کردن مساله يا موضوع و افق زماني مورد نظر
٢. شبيه سازي سيستم مورد مطالعه و شناسايي متغيرهاي کليدي
٣. جمع آوري اطلاعات و نوشتن فرضياتي درباره آينده
٤. توسعه سناريو
٥. توسعه انتخاب هاي استراتژيک بر اساس بصيرت هاي به دست آمده از سناريوها[١٣]
روش هاي موجود در رويکرد عدم قطعيت هاي بحراني، با تهيه فهرستي از متغيرها و روندهاي مربوط به آينده ، فرايند سناريونگاري را شروع
مي کنند. سپس فهرست تهيه شده به سه دسته تقسيم بندي مي شود. ١- روندها و متغيرهايي که تداوم تاثير آنها بر روي موضوع مورد نظر تا حدود زيادي
قطعي است . ٢- روندها و متغيرهايي که بر موضوع مورد نظر تاثير قطعي ندارند. ٣- روندها و متغيرهايي که تاثير آن ها نامشخص بوده و با عدم قطعيت
بيان مي شوند. روش تدوين سناريو با رويکرد عدم قطعيت هاي بحراني از هشت گام کلي تشکيل يافته که عبارتند از:
١. تشخيص و شناسايي موضوع يا تصميم اصلي
٢. شناسايي عوامل و نيروهاي کليدي و موثر در محيط فعاليت سازمان (مقياس خرد)
٣. تهيه فهرست نيروهاي پيشران تغييرات در مقياس کلان
٤. رتبه بندي عوامل کليدي و نيروهاي پيشران کليدي بر اساس درجه اهميت و عدم قطعيت
٥. انتخاب منطق حاکم بر سناريو
٦. پر بار کردن محتواي سناريو
٧. کند و کاو مضامين سناريو
٨. انتخاب شاخص هاي راهنما[١٢]
چنانچه ملاحظه شد شناسايي عوامل پيشران يکي از عناصر مهم در بسياري از رويکردهاي ترسيم سناريو است . تعاريف متعددي براي عوامل پيشران ارائه شده است . نيروهاي پيشران ، عواملي هستند که سناريوهاي آينده را که مشخص کننده خروجي مسئله هستند را تغيير مي دهند. نيروهاي پيشران روندهاي پويا و بلند مدتي هستند که دلايل و علت هاي وقايع آينده را تحت تاثير قرار مي دهند. به عبارت ديگر، آن ها نقش مهمي را در توسعه آينده ايفا مي کنند. آن ها طرحي از سناريو را هدايت مي کنند که ممکن است در آينده بصورت عملي توسعه يابد. بنابراين ، اين روندها نيروهاي هدايت کننده يا عوامل پيشران ناميده مي شوند[١٣]. با جمع بندي تعاريف ارائه شده از عوامل پيشران ، مي توان نتيجه گرفت که عوامل پيشران آن دسته از روندهاي کلان محيط است که با عدم قطعيت مواجه بوده ، به طور مستقل ، بر آينده مسئله ، موضوع يا سازمان مورد نظر اثر مي گذارد. مي توان اصليترين ويژگي هاي عوامل پيشران را ميزان تاثيرگذاري بر آينده و نيز عدم قطعيت دانست . به منظور شناسايي و دسته بندي عوامل پيشران رويکردهاي گوناگوني وجود دارد. PESTEL يک رويکرد تجزيه و تحليل براي شناسايي عوامل پيشراني که باعث تغيير در محيط استراتژيک مي شوند، است . اين چارچوب عوامل تاثير گذار محيطي را به شش گونه اصلي سياسي، اقتصادي، اجتماعي، تکنولوژيکي، محيطي و قانوني تقسيم بندي ميکند. در کنار اين رويکرد، دسته بنديهاي مشابه ديگري نظير STEP (شامل عوامل : اجتماعي، تکنولوژيکي، اقتصادي و سياستي )، STEEP (شامل عوامل : اجتماعي، تکنولوژيکي، اقتصادي، محيطي و سياستي ) و SPENT (شامل عوامل : اجتماعي- فرهنگي، سياستي- قانوني، اقتصادي، طبيعي و تکنولوژيکي) وجود دارند[١٤].
براي اولويت بندي متغيرهاي اصلي ناشي از عوامل پيشران دو ابزار عمده تجزيه و تحليل متقابل و ماتريس تاثيرگذاري- عدم قطعيت وجود دارد. تکنيک تجزيه و تحليل متقابل توسط تئودور گوردون واولاف هلمر١ در سال ١٩٦٦ ارائه شد. در اين تکنيک ، اولين قدم در اجراي تجزيه و تحليل متقابل شناسايي متغيرهاي کليدي است که در آن براي حذف متغيرهاي اضافي از ماتريس اثرگذاري- اثرپذيري استفاده مي شود. بر اين اساس اين سوال مطرح مي شود که آيا هر نيروي پيشران بر نيروهاي پيشران ديگر اثر مي گذارد؟ و همچنين آيا از نيروي پيشران ديگري اثر مي پذيرد و به آن وابسته است ؟ در نهايت عواملي به عنوان عوامل پيشران شناسايي مي شوند که داراي بيشترين تاثيرگذاري و کمترين تاثيرپذيري باشند. در روش استفاده از ماتريس تاثيرگذاري- عدم قطعيت براي انتخاب از بين عوامل پيشران اوليه دو معيار ميزان تاثيرگذاري عامل و ميزان قطعيت و يا عدم قطعيت آن مد نظر قرار ميگيرد. بدين ترتيب با استفاده از نظر خبرگان هر يک از عوامل در ماتريس تاثيرگذاري- عدم قطعيت در جاي خود قرار ميگيرد[١٥].
٣. روش تحقيق
روش انتخاب شده براي ترسيم سناريوهاي صنعت بالگردي بر پايه رويکرد عدم قطعيت هاي بحراني ميباشد. همچنين فرايند تدوين اين سناريوها، فرايندي مطالعاتي و خبره محور است . در همين راستا در طي مراحل مختلف ترسيم سناريو از پانل خبرگي متشکل از دوازده نفر از خبرگان بخش صنعت و دانشگاه بر اساس مباني روش دلفي استفاده مي شود. به اين ترتيب شناسايي محيط صنعت با استفاده از مطالعات کتابخانه اي انجام گرفته و نيز به همين صورت پيشران هاي صنعت با تفکيک در ميزان قطعيت آن ها مشخص ميگردند. سپس مطابق با پرسشنامه اي نيمه ساختار يافته ، خبرگان با توجه به فضاي صنعت بالگردي و نيز با استفاده از مطالعات تطبيقي صورت گرفته در عوامل پيشران اقدام به تعيين ليست اوليه اي از متغييرهاي کليدي مينمايند. براي تعيين متغيرهاي اصلي، به رتبه بندي اين متغيرها بر اساس درجه اهميت با استفاده از ماتريس اثرگذاري- اثر پذيري پرداخته و از طريق مطالعات تطبيقي و مصاحبه افراد ميزان تاثيرگذاري و تاثير پذيري و نتيجتا اهميت متغيرها تعيين مي شود. در واقع در اين مرحله گزينه هايي که تاثير بيشتري بر آينده صنعت بالگردي ايران دارند پايش مي شوند. پس از تعيين متغيرهاي کليدي اصلي، بر مبناي تکنيک تجزيه و تحليل متقابل تعداد و محدوده سناريوها شکل مي- گيرند. در آخرين مرحله ، منطق دهي سناريوها انجام مي شود. در اين مرحله با تقاطع متغيرهاي اصلي کليدي شناسايي شده ، فضاهايي تشکيل ميشود که هرکدام از ناحيه هاي ايجاد شده نشان دهنده حالتي از آينده ممکن مي باشد. در نهايت شاخص هاي راهنما براي هر سناريو از طريق پانل خبرگي انتخاب مي شوند.
٤. يافته هاي تحقيق
٤-١. شناسايي موضوع (صنعت بالگردي)
بالگرد وسيله پرنده اي است که يکي از مهمترين مدهاي حمل و نقل هوايي را فراهم مي آورد و به دليل ويژگي هاي منحصر به فرد آن مانند قابليت نشست و برخاست عمودي و توانمندي پرواز در حالت ايستا١، موجب برترياش نسبت به پرنده هاي بال ثابت شده و باعث مي گردد تا حمل و نقل بالگردي از مزيت رقابتي چشم گيري در مقايسه با ساير روش هاي حمل و نقل برخوردار باشد[١٦]. به طور کلي بالگردها با توجه به ماموريت آن ها در دو حوزه نظامي و غيرنظامي تقسيم بندي مي شوند. در بخش نظامي معمولا استفاده از بالگرد در جنگ هاي هوا به هوا مد نظر قرار مي گيرد، هرچند کاربردهاي ديگر اين بخش شامل : فوريتهاي پزشکي مجروحين ، جستجو و شناسايي، ترابري سلاح و نفرات ، پليس و پياده نمودن خدمه کشتي بر روي شناورها و يا نجات آنها مي باشد. همچنين در حالي که بالگردهاي نظامي از نظر ارزش ، بالاترين سهم را در بازارهاي جهاني به خود اختصاص داده اند،
به دليل اقبال روز افزون بخش تجاري و غيرنظامي، تعداد تقاضاي بالگردهاي اين حوزه بسيار رو به افزايش است . خدمات موجود در اين قسمت شامل : حمل و نقل هوايي بار و مسافر، تاکسي هوايي، آتش نشاني هوايي، آموزش پرواز، اجاره بالگرد، فيلمبرداري و عکاسي هوايي، گشت و شناسايي، امداد و نجات و کنترل ترافيک شهري مي باشد[١٧]. علاوه بر طبقه بندي فوق دسته بندي ديگري نيز در محصولات صنعت بالگردي مرسوم بوده که بر مبناي بيشينه وزن برخاست بالگرد مي باشد. بر اين اساس بالگردها در پنج کلاس وزني فوق سبک ، سبک ، متوسط ، نيمه سنگين و سنگين طبقه بندي مي شوند.
اين طبقه بندي با توجه به تفاوت هاي عمده فناورانه در ميان بالگردها با توجه به تغييرات وزني آن ها صورت گرفته است [١٨].
در حال حاضر در کشور ايران در حدود هفتصد فروند بالگرد در حال انجام ماموريت در بخش هاي مختلف هستند که بيشترين فراواني در ناوگان ، متعلق به کلاس وزني نيمه سنگين است . پس از آن با جدا کردن بالگردهاي تهاجمي به علت ويژگي هاي منحصر به فرد آن نسبت به کلاس متوسط ، مقام دوم فراواني متعلق به کلاس سبک مي باشد. اين کلاس وزني همچنين بزرگترين گروه مشترک در بخش نظامي و تجاري کشور را نيز تشکيل مي دهد. در کل سهم بسيار کمي از ناوگان بالگردي کشور به بالگردهاي تجاري و غير نظامي اختصاص دارد. مهمترين بهره برداري از بالگرد در اين بخش در حوزة نفت و گاز مي باشد. عمليات فراساحلي ٢ در جنوب کشور يکي از بارزترين مصاديق بهره برداري از بالگرد است . در مجموع صنعت
بالگردي کشور ايران در زمينه هاي زير داراي زيرساخت ها و اقدامات درخور توجهي مي باشد:
بهره برداري از بالگرد در دو حوزه نظامي و غيرنظامي
نگهداري و تعمير ناوگان موجود
ساخت و توليد و پشتيباني قطعاتِ بالگردهاي موجود
بهينه سازي و ارتقاء بالگردهاي موجود
مهندسي معکوس بالگردهاي موجود
پژوهش هاي کاربردي مانند تخمين عمر قطعات و غيره [١٩].
٤-٢. شناسايي عوامل و پيشران هاي کليدي
در شناسايي عوامل و پيشران هاي کليدي از اسناد معتبري که توسط موسسه ناسا١ و وزارت دفاع کشور آمريکا توسعه يافته اند، استفاده مينماييم .
٤-٢-١. پيشران هاي کليدي با قطعيت زياد
با رشد کشورهايي مثل چين ، هند و ديگران سيستم چند قطبي جهاني گسترش پيدا مي کند. قدرت نسبي بازيگران ، قبايل ، کسب و کارها، سازمان ها مذاهب و حتي شبکه هاي جنايي نيز گسترش خواهند يافت . در سال ٢٠٣٠ يک شبکه ارتباطي جهاني مرکب از مليت هاي شناخته شده ، ديگر وجود نخواهند داشت و بازيگران جديدي که نقش هاي جديدي را در بازي جهاني ايفا خواهند کرد ظهور مي يابند و قدرت بيش از پيش پراکندگي پيدا خواهد کرد. خطر ضعيف شدن اتحاد سنتي کشورهاي غربي افزايش مي يابد. هر چه رقباي مدل اقتصادي و سياسي غربي گسترش پيدا مي کند، احتمال جذب کشورهاي بيشتري به مدل هاي جايگزين مانند چين گسترش پيدا مي کند.
جابجايي بيسابقه ي قدرت اقتصادي و دارايي ها که سابقا به سختي از غرب به شرق انتقال پيدا مي کرد، با افزايش نرخ همراه خواهد بود. همان طور که کشورها سرمايه گذاري بيشتري روي اقتصاد خود خواهند کرد، اشتياق به ثبات سياسي- جغرافيايي افزايش پيدا خواهد کرد. در اين ميان اين انتقالِ سرمايه کشورهايي مانند روسيه که مشتاق به چالش کشيدن الگوي غربي دارد را قوي خواهد کرد.
ايالت متحده به عنوان يگانه قدرت برتر اما با اقتدار و سلطه ي کمتر باقي خواهد ماند. کوچک شدن اقتصاد و ظرفيت هاي نظامي ممکن است
امريکا را وادار سازد که به سختي موازنه اي بين اولويت هاي سياست هاي داخلي و خارجي به وجود آورد.
در سال ٢٠٣٠ ادامه ي روند رشد اقتصاد که به بيشتر از ١.٢ ميليارد نفر مرتبط است ، موجب خواهد شد که فشار بر روي منابع انرژي، غذا، آب به شدت افزايش يابد. سرعت نوآوري هاي فناورانه در طول اين دوره ي زماني کليدي خواهند بود. تمام تکنولوژي هاي امروزي براي جايگزيني منابع انرژي کنوني در ابعاد مورد نياز ناکافي هستند[٢٠].
تعداد کشورهاي با جمعيت جوان در کاهش خواهند بود، اما جمعيت جوان چند کشور خاص به صورت برجسته با نرخ بيشتري مسير رشد را ادامه خواهند داد. همچنين شرايط کارگري در کشورهاي جوان مانند افغانستان ، نيجريه ، يمن به شدت تغيير خواهد کرد. پتانسيل تعارض ها به دليل تغييرات سريع در قسمت هاي از خاورميانه بيشتر شده و شيوع عوامل مرگ آور افزايش پيدا خواهد کرد. در اين هنگام علاوه بر آمريکا نيروهاي خارجي مانند روسيه و چين و هند نقش هاي بيشتري را به عنوان متعادل کننده منطقه نسبت به قبل بازي خواهند کرد.
در کنار شدت گرفتن روند جهاني شدن فرصت هاي حملات تروريستي انبوه بوسيله عوامل شيميايي زيستي و سلاح هاي اتمي افزايش پيدا خواهد کرد و تا سال ٢٠٣٠ ناپديد شدن پديده تروريست بسيار نامحتمل خواهد بود. اما اگر اقتصاد به