بخشی از مقاله

چکیده

یکی از اقدامات روانی تبلیغاتی که دشمن در برابر رقیب خود به کار می برد تا با آن گروه مقابل را از پاي درآورد جنگ نرم است .مهم ترین ویژگی تهدید نرم که نسبت به تهدیدات سخت ، ویژگی متمایزي نیز به شمار می رود ، حقوقی بودن ، عرفی بودن یا قانونی بودن چهارچوب فعالیت ها و اقدامات درآن است .جنگ نرم بی گمان از جهات بسیار ترجیحاتی بر جنگ سخت دارد :خسارت کم، پنهان بودن، وسیع تر بودن گستره ي نتایج، عمیق تر بودن اثرگذاري ها از جمله این جهات هستند .نگارنده در این پژوهش ضمن اشاره به انواع راه و روش هاي جنگ نرم، به چرایی این جنگ و دلایل اختصاصی جنگ نرم علیه جمهوري اسلامی ایران پرداخته است که مهمترین علت آن را ابهام در سیاست فرهنگی رسمی نظام و شکاف میان مسئولان و نخبگان می داند.

مقدمه

جنگ نرم در مقابل جنگ سخت تعریف می شود و در حقیقت شامل هرگونه اقدام روانی، تبلیغاتی، رسانه اي و فرهنگی می شود که جامعه یا گروه هدف را نشانه می گیرد و بدون درگیري نظامی و گشوده شدن آتش اعمال خشونت ، رقیب را به انفعال یا شکست وامی دارد . جنگ نرم در پی از پاي درآوردن اندیشه و تفکر جامعه ي هدف است تا حلقه هاي فکري و فرهنگی آن را سست کند و یا بمباران خبري و تبلیغاتی در نظام سیاسی – اجتماعی – حاکم تزلزل و بی ثباتی تزریق کند. با این اوصاف طیف وسیعی از اقدامات از جنگ رایانه اي و فعالیت هاي اینترنتی تا راه اندازي شبکه هاي رادیوي و تلویزیونی و شبکه سازي و موارد دیگر ذیل عنوان جنگ نرم می گنجند. جنگ نرم گاه به عنوان جایگزین روش هاي سخت - وقتی آن روش ها با شکست یا ناکارآمدي مواجه شده باشند - و گاه به عنوان مقدمه و پیش درآمد و زمینه ساز این روش ها مورد استفاده قرار می گیرد.

تاریخچه ي مفهوم جنگ نرم

نخستین بار، جوزف ناي – نظریه پرداز سیاسی آمریکایی – در کتاب خود از مفهوم - - قدرت نرم - Soft Power - - - استفاده کرد و پس از آن این مفهوم و مفاهیم مشابه آن نظیر جنگ نرم یا تهدید نرم وارد ادبیات علوم سیاسی شد .ناي، قدرت نرم را - - توانایی کسب مطلوب از طریق جاذبه ، نه از طریق اجبار یا تطمیع - - تعریف می کند - ناي 1389 الف. - : 24

این مفهوم ، به وسیله ي - - کمیته ي خطر جاري - - در سال هاي پایانی دهه ي 1980 عملیاتی و در راستاي پیشبرد سیاست هاي ایالات متحده به کار گرفته شد .کمیته ي خطر جاري در اوج جنگ سرد و در دهه ي 1970 با مشارکت اساتید برجسته ي علوم سیاسی و مدیران سابقه دار - - سازمان سیا - - و - - پنتاگون - - تاسیس گردید .درآن مقطع و در پی اصلاحات گورباچف مبنی بر ایجاد فضاي باز سیاسی و تغییر در قوانین اقتصادي - پروسترویکا - شوروي ، این کمیته با منتفی دانستن امکان کسب پیروزي آمریکا در جنگ سخت و رودررو با اتحاد جماهیر شوروي ، تنها راه به نوزاد درآوردن بلوك شرق را جنگ نرم و فروپاشی از درون معرفی کرد .این رویکرد با موفقیت توام شد و چنین بود که سیاست گذاران پنتاگون سیا با سه راهبرد - - دکترین مهار - - ، - - نبرد رسانه اي - - و - - سامان دهی نافرمانی مدنی - - توانستند اتحاد شوروي را به فروپاشی و شکست وادارند - .افتخاري. - 1389

تفاوت جنگ نرم و جنگ سخت

تهدیدات نرم را می توان با دو معیار اساسی از تهدیدات سخت باز شناخت:

اولین معیار غیرخشونت آمیز بودن روش تهدید ، و معیار دوم نرم افزاري بودن پیامد تهدید است .بنابراین چنانچه تهدیدي از سوي عامل آن به روش غیرخشونت آمیز اجرا گردد و پیامدهاي ناشی از آن نیز نرم افزاري باشد ، تهدید نرم نامیده می شود .لحاظ کردن غیرخشونت آمیزبودن در روش و نرم افزاري بودن در پیامد تهدید در واقع خالص کردن و ناب کردن تهدیدات نرم و تمایز قطعی میان چنین تهدیداتی با تهدیدات سخت است - .همان - مهم ترین ویژگی تهدید نرم که نسبت به تهدیدات سخت ، ویژگی متمایزي نیز به شمار می رود ، حقوقی بودن ، عرفی بودن یا قانونی بودن چهارچوب فعالیت ها و اقدامات درآن است.

براین اساس در تهدیدات نرم اغلب آسیب رساندن به طرف مقابل با روش و ابزارهاي علنی صورت می گیرد و عامل تهدید اقدامات خود را به گونه اي انجام می دهد که کاملا "طبیعی و معمولی و در عین حال قانونی است .این جا است. در چنین وضعیتی تهدید شونده ممکن است آماج را درك کند ، اما در درك اهداف عاجز بماند ؛ بنابراین نتواند به درکی درست از تهدید نایل آید و اقدام دفاعی مقتضی را انجام دهد.

همچنین ممکن است تهدیدشونده ، حتی بتواند آن اهداف امنیتی تهدیدگر را بشناسد ، اما به علت استفاده ي تهدیدگر از ظرفیت هاي حقوقی و قانونی نتواند در سطح بین المللی یا ملی تهدید بودن چنین اقداماتی را اعلام کند و با این مستمسک مقابله ي احتمالی خود با آن اقدام را توجیه کند - عبداله خانی 1386 الف. - : 67-70 با تعاریف و اوصافی که از تهدیدات نرم گفته شد ، حال بهتر می توان به تفاوت هاي این تهدیدات با تهدیدات سخت پی برد.

به عبارت دیگر عکس معیارهاي تهدیدات نرم ، اصلی ترین معیارهاي تهدیدات سخت است .بنابراین خشونت آمیز بودن در روش اقدام و سخت افزاري بودن در پیامد آن دو معیار اصلی تهدیدات سخت به شمار می روند .این تهدیدات اغلب با ابزارها و تجهیزات مرگبار انجام شده و نتیجه ي آن ها هم تخریب ، انهدام ، کشتار و وحشت آفرینی است .هم چنین تهدیدات سخت برخلاف تهدیدات نرم از حداقل ظرفیت ها براي اقدامات در چهارچوب هاي حقوقی مانند حقوق بین الملل یا حقوق شهروندي عرف جامعه ؛ و یا قوانین و مقررات مانند : قوانین مالی یا رژیم هاي بین المللی برخوردار است .بنابراین تهدیدات سخت افزاري بیش تر با اجبار و زور سروکار دارند و در آن ها تهدیدگر طرف مقابل را وادار به انجام کاري کرده یا او را از انجام آن نهی می کند.

در حالی که در تهدیدات نرم افزاري تهدیدگر با استفاده از اقناع ، فریب ، اختلال و جذابیت ، طرف مقابل را وادار به انجام کاري می نماید یا به دارایی هاي او لطمه می زند .در تهدیدات سخت ، تهدیدگر مهم ترین عامل در شکل گیري تهدید است .بنابراین بدون دولت ها، سازمان ها، یا افراد تهدیدگر امکان شکل گیري تهدیدات سخت در نزد تهدید شونده به شدت کاهش می یابد ؛ مثلا "تصور درك تهدید حمله ي همه جانبه ي نظامی بدون اقدامات و فعالیت هاي تهدیدگر تقریبا "غیرممکن است .یعنی باید برخی اقدامات و فعالیت هاي تا حدودي روشن از سوي یک تهدیدگر در راستاي تدارك حمله ي همه جانبه ي نظامی وجود داشته باشد تا امکان درك تهدید جنگ براي تهدیدشونده حاصل آید - همان. - - 78

چرایی جنگ نرم

جنگ نرم بی گمان از جهت بسیار ترجیحاتی بر جنگ سخت دارد و همین سبب می شود که قدرت هاي متخاصم در بدو و درصورت توانایی براي مقابله با حریف به سراغ آن بروند و چنانچه پاسخ مطلوب را از این راه نگرفتند سراغ دیگر گزینه ها را بگیرند .اما این ترجیحات کدام اند؟ در پاسخ به نظر می رسد موارد زیر را می توان به عنوان مهم ترین موارد ذکر کرد :

1.خسارت کم

جنگ نرم اساسا "نسبت به جنگ سخت به مراتب خسارت هاي مادي و معنوي کم تري را متوجه عامل تهدید می کند .در جنگ نظامی هرچه هم که کشور مهاجم از برتري نظامی بیش تري برخوردار باشد ، با این همه حجمی از نتایج سوء و خسارات مادي و معنوي ناگزیر گریبان گیرش خواهد شد .علاوه بر هزینه هاي بالاي ادوات نظامی، در جنگ نظامی لاجرم تلفات نیروي انسانی وجود دارد و همین مساله تاثیرات سوئی را بر افکار عمومی داخلی و خارجی کشور تهدیدکننده تحمیل می کند .علاوه بر خسارات مادي، خسارات معنوي حمله ي نظامی هم بالا است.

از جمله اقناع افکار عمومی داخلی و خارجی نسبت به دلایل تهاجم و استمرار نبرد نظامی خصوصا "با توجه به گستردگی رسانه ها و مخاطبان شان امري بسیار سخت و دشوار است - .موقعیت دشوار امریکا و متحدان اش در حال حاضر و پس از حمله به عراق و افغانستان مثال خوبی براي این مورد است - .ماهنامه موعود - - 1387، سینماي غرب و ارتباط آن با اهداف صهیونیسم، شماره-92 ص - 22-24

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید