بخشی از مقاله

چکیده شیراز قرن هشتم مهد علم و ادب و به ویژه خاستگاه شاعران بزرگ بوده است. سایه استاد غزل فارسی، خواجه حافظ چنان بر این برهه تاریخی گسترده شده است که شعراي دیگر با وجود آثار گرانبهایشان کمتر مجال عرض اندام یافته اند. به درستی نمی دانیم که رابطه این شاعران با حافظ چگونه بوده است، اما با نظري بر اثار ایشان بعضی را با حافظ نزدیکتر می یابیم. یکی از این شاعران ارزشمند، بانو جهان ملک خاتون شاهزاده اي از خاندان اینجو از حاکمان محلی شیراز است که دیوان غزلیات او محتوي بیش از هزار وصد غزل است.

مقایسه غزلهاي جهان با سعدي حاکی از وامدار بودن جهان ملک به سعدي است. وي بسیاري از ابیات و مصرعهاي سعدي را عیناً و یا با اندك تغییري تضمین کرده و اشعار زیادي نیز هموزن و همقافیه با اشعار او اورده است. در مورد حافظ نیز مقایسه حاکی از قرابت شعري جهان با حافظ است. این پژوهش علاوه بر معرفی پیشینه جهان ملک خاتون، جستاري است در دیوان این سه شاعر بزرگ و بیان برخی شباهت هاي اشعار و افکار ایشان.

مقدمه:

شاید امروزه اگر از بسیاري از اهالی جامعهي ادبی و دانشجویان ادبیات فارسی سؤال کنیم، بسیاري از آنها حتی نامی از جهانملک خاتون نشنیده و شمار زیادي نیز جز شرححال کوتاهی از وي در مجموعه مقالات و یا تذکرهها نخوانده باشند. مطمئناً حتّی بسیاري از اساتید این رشته نیز دیوان این شاعره گرانبها را مطالعه نکردهاند. در اثبات این مدعا همین بس که در دانشکدهاي مثل دانشکدهي ادبیات دانشگاه فردوسی که یکی از اقطاب ادبیات کشور محسوب میشود هیچ نسخهاي از این دیوان گرانبها وجود دارد.

اما مهمترین منبعی که ما را به این گنجینهي ادب پارسی رهنمون گشته است، نسخه اي است در کتابخانهي ملّی پاریس که نخستینبار مورد توجه مرحوم سعید نفیسی و هنري ماسه قرار گرفت. سعید نفیسی در مقالهاي بسیار کوتاه، ضمن معرفی جهانملک خاتون با اشاره به همزمانی و هم مکانی او با حافظ و روابط این دو با دربار شیخ ابواسحاق، استدلال میکند که حتماً روابط ادبی میان این دو شاعر وجود داشته است: ...» در اندك رجوعی که به دیوان جهانملک کردم دیدم که شش غزل را به یک وزن و قافیه سرودهاند که یا نخست حافظ غزل خود را گفته و جهانملک از آن استقبال کرده یا آنکه جهانملک مبتکر بوده و حافظ به او اقتفا کرده است.« 

خوشبختانه دیوان جهانملک خاتون با استناد به همین نسخه پاریس و دو نسخهي کوتاه دیگر و به همت دکتر کاشانیراد و دکتر احمدنژاد به چاپ رسیده است. این دیوان مشتمل بر بیش از پانزده هزار بیت در قالب 1413 غزل و تعداد اندکی قصاید و رباعیات و یک ترجیعبند است. پریمرز نفیسی در مقالهاي که در عنوان آن اشتباهاً جهان را شاعرهي قرن هفتم معرفی میکند از قول هنري ماسه نقل میکند که »مجموع اشعار جهان یک مدیحه است در وصف عشق عشقی پاك و پرشور و در عین حال صرفاً انسانی نه عشقی که سعدي بیان میکند و نه آن عشق اسرارآمیزي که نبوغ حافظ را تشکیل میدهد و مخلوط مبهمی از عشق عارفانه و عامیانه می باشد.«  معلوم نیست این استدلال شتابزده از کجا حاصل شده است. هرچند در شعر تمام شعراي سبک عراقی کم و بیش ممکن است رگههایی از عشق پاك انسانی دیده شود، اما بیان اینکه این عشق صرفاً انسانی است نوعی سادهسازي است که منطبق با حال و هواي زمان نگارش مقالهي مذکور است.

در رد این نظریه کافی است نگاهی گذرا به مقدمهي دیوان جهان بیندازیم که خود جهان بر دیوان خویش نگاشته است - و این در دواوین قدیم امر نادري محسوب میشود - . آن جا که میگوید: اما نزد محقّقان دقیقه شناس و مدقّقان مستوي قیاس صورت آن حال و مجاري آن مقال معین و مبین آید که غرض از کلام، معانی ظاهر نیست، بلکه مقصود کلی فهم سرایر است و ایراد دقایق مجازات سواد ارشاد حقایق حالات است که: المجازه قنطرةالحقیقه...« - ص. - 3 نیز با نگاهی به غزلیات جهان، به راحتی می توان ادامهي خط فکري سعدي، عراقی و حافظ را مشاهده کرد. این مفاهیم عاشقانه و عارفانه هرچند با کلماتی گاه سادهتر و زمینی تر بیان میشود، نشاندهندهي اوج هنر شاعري در سبک عراقی با مایههاي عاشقانه و عارفانه است. مثلاً این غزل او را در نظر بگیرید: - 801 -

فکرم به منتهاي جمالت نمیرسد    دست امید من به وصالت نمیرسد

همچون سکندر اربه جهان در طلب دوم    جز حسرتم ز آب زلالت نمیرسد

جان میدهم به بوي وصال تو و هنوز    اندیشهام به خیل خیالت نمیرسد

فریاد بیدلان ز غمت بر فلک رسید    بر خاطر شریف ملالت نمیرسد

قدت نهال روضهي خلد است و مشکل آن    دست ضعیف دل به نهالت نمیرسد

مرغ دلم هواي سر کوي او گرفت    بیچاره گشت و در پر و بالت نمی رسد

اخلاص ما به روي و ریا نیست با رخت    زان روي چشم در خط و خالت نمیرسد

هرچند ماه نو که عیدند شاد از او    لیکن به ابروي چو هلالت نمیرسد

و یا غزلی که مطلع آن این بیت است:    

نمیباید مرا منّت ز هر کس    که روزي ده تویی در عالم و بس

در مقدمه نسخهي چاپی دیوان جهان، دکتر پوراندخت کاشانیراد متذکّر میشود که »مهارت جهان بیشتر در سرودن غزل است و در شیوه غزلسرایی به سعدي نظر داشته است و به ارادت خود نسبت به او تصریح کرده است.« و بعد این دو بیت را شاهد میآورد که:

به رسم تضمین این بیت دلکش آوردم    ز شعر شیخ که جانم به طبع دارد دوست

ز دست دشمنم اي دوستان شکایت نیست    شکایتم همه از دوستان دشمنخوست

وي در ادامه میافزاید: »جهان از شیوهي معاصران خود به خصوص خواجو و حافظ نیز چیزهایی اخذ کرده است.« پروین دولتآبادي نیز در کتاب »منظور خردمند« - که متأسفانه نتوانستم نسخهاي از آن به دست آورم - به بیش از بیست مورد از شباهتهاي اشعار جهان و حافظ اشاره کرده است. در مورد فضل و کمالات جهانملک خاتون در بعضی از تذکرهها و مقالهها مطالبی ذکر شده است. از جمله دولتشاه مینویسد: »جهان خاتون نام ضعیفه مستعده روزگار و جمیله دهر و شهره شهر خود بوده و اشعار دلپذیر دارد و با ستایش خداوند آغاز می کند و از آن جمله این مطلع قصیده او راست:

مصوریست که صورت ز آب می سازد    ز ذره ذرهي خاك آفتاب میسازد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید