بخشی از مقاله

چکیده

یادگیری سازمانی و سازمان های یادگیرنده از واژه هایی هستند که بیش از 20 سال از طرح آنها توسط دانشمند بزرگ عرصه مدیریت و پدر یادگیری سازمانی یعنی گریس آرجریس نمی گذرد . سازمان یادگیرنده سازمانی است ماهر و خلاق ، دانش را به چنگ می آورد و در سرتاسر سازمان توزیع می کند . رفتار خود را اصلاح می کند و از تجربه گذشته یاد می گیرد که چه کاری انجام دهد و چه کاری انجام ندهد و این مهم از طریق ایجاد و بسط دانش و بینش جدید و مشترک تحصیل می گردد.

تحولات و دگرگونی های دنیای امروز به دلیل آموزش و یادگیری می باشد . بدون شک اهمیت یادگیری در رشد آدمی ، بسی فراتر از چشم انداز اندیشه های اوست . از آنجاییکه محیط زندگی آدمی همواره در معرض تغییر و تحول است ، وی برای غلبه بر این دگرگونی ها ناچار است یاد بگیرد . گفته شده است انسان هایی که یادگیری را متوفق می سازند این امر در سازمان ها صادق است . سازمان های امروزی با ساختار های سنتی توان و انعطاف لازم برای همسویی با تغییرات پیرامونی ناشی از جهانی شدن و پیچیدگی های ناشی از آن را ندارد و برای بقاء خود ناچارند تغییر ساختار دهند یا خود را به ابزارهایی مجهز کنند تا توان مقابله با تحولات جهانی را به دست آورند.

یکی از مهمترین این ابزارها ، نهادینه کردن فرآیند یادگیری در سازمان و ایجاد سازمان یادگیرنده است . پیتر دراکر معتقد است که کلید موفقیت های سازمانی دانش است زیرا ارزش از طریق نوآوری و تولید ایجاد می شود و هر دو در گرو به کارگیری دانش است . یادگیری سازمانی جزیی از سازمان محسوب می شود در حالی که سازمان یادگیرنده یک نوع سازمان است . سازمان های مطلوب سازمان های یادگیرنده خواهند بود.

این سازمان ها فرصت هایی را برای اعمال مسئولیت به وجود می آورند ، از تجربه ها می آموزند ، ریسک می پذیرند و از نتایج حاصله و درس های آموخته شده ، احساس رضایت می کنند . این مقاله تلاش می کند تا خط مشی گذاران ، مدیران ، علاقه مندان و دانشجویان رشته مدیریت را با مفاهیم سازمان های یادگیرنده آشنا سازد ، چرا که سازمان ها اینگونه می توانند با تحولات و تغییرات رو به افزایش دنیای امروز رقابت نمایند .

مقدمه

با توسعه دانش و فناوری و گسترش حیطه های کسب و کار از جمله سازمان های مجازی ، بنگاههای اقتصادی گسترش یافته و محیط کسب و کار به محیطی رقابتی و پر از چالش تبدیل شده و پارادایم های جدیدی ظهور یافته که بقا را برای بسیاری از بنگاه ها مشکل ساخته است . در چنین محیطی طبیعی است که امتیازهای رقابتی تغییر شکل دهند . بزرگترین امتیاز رقابتی در پارادایم های جدید کسب و کار ، یادگیری بیان شده است. از این رو مرکزیت پارادایم جدید ، یادگیری است .

فرآیند جهانی سازی موجب بروز یکپارچگی شغلی و اتحاد بین جوامع می شود و سبب می شود تا افراد ، سازمان ها و ملیت ها به جهان نزدیک شده و نیز جهان به سازمان ها ، ملت های مختلف و افراد نزیدک شود . مواردی مثل آگاهی از تنوع بومی و جهانی ، افزایش خلاقیت کارمندان ، کیفیت ، نیروی کارگری ماهر و کاهش قیمت ها در هر سطوحی با همکاری تنوع جهانی ، مربوط به فرآیند جهانی سازی می باشد . سازمان یادگیرنده جهانی نتیجه کنترل شرایطی است که برای تغییر فرهنگ مشترک در همه سطوح و تبدیل آن به سازمان جهانی می باشد این فرآیند ، ابتکار جهانی را در نظر گرفته و شرایط را تغییر می دهد و تلاش می کند تا بهترین کارمندان را جذب نماید . برای تبدیل سازمان ها به سازمان یادگیرنده جهانی باید حس تغییر و تحول را در نیروی کار ایجاد کنیم .

سازمان یادگیرنده جهانی

اندیشمندان جهانی شدن را فرآیندی فن آوریکی و انسانی توصیف می کنند . اطلاعات و ارتباطات جهانی ، موجب پرورش و گسترش این عامل جهانی می شود . همچنین این اطلاعات جهانی موجب پرورش همکاری هایی میان کشورهای مختلف می شود . در حالی که این فرایند جهانی موردد استقبال بسیاری از مشتریان قرار می گیرد ولی عمده ای از مدیران با مهارت های مدیریت جهانی از این فرآیند استقبال نمی کنند . [2]معتقد است فرآیند جهانی سازی موجب بروز اتحاد و یکپارچگی شغلی و اتحاد بین جوامع و فن آوری ها می شود و به حدی این اتحاد استوار است که در گذشته مشاهده نشده است . جهانی سازی موجب می شود تا جهان به اتحادیه ها ، جوامع مختلف و افراد در سطحی عمیق تر و بهتر نزدیک شود .

در فرآیند جهانی سازی سازمان ها باید فرهنگ مشترک را گسترش دهند و شرایطی را فراهم کنند تا این فرهنگ مشترک در همه نقاط جهان گسترده شود و بالاترین حد رقابت بوجود آید . جهانی سازی نیازمند ایده و مهارت هایی است که هدفی فراتر از اهداف سازمان های امروزی دارد . [5] برافرادی تاکید می کند که اهداف و طرز رفتار آنها مطابق فرآیند جهانی سازی است . دیدگاه فریدمن در مورد این فرآیند این گونه است : فرآیند جهانی سازی تنها یک تمایل و روند ساده نیست بلکه یک نظام بین المللی می باشد . او فرآیند جهانی سازی را نظامی می داند که نظام کشت و کشتار را از بین می برد.

به گفته فرید من ، این سیستم جدید ، استدلال و قوانین خاص خودش را دارد که خواه ، ناخواه سیاست ، شرایط ، نفوذ عوامل فیزیکی و سیاست خارجی و اقتصاد هر کشور را در جهان تحت تاثیر خود قرار می دهد . سازمان یادگیرنده جهانی نتیجه کنترل شرایطی برای تغییر فرهنگ مشترک در همه سطوح سازمانی و تبدیل این سطوح به یک سازمان جهانی می باشد . این فرآیند ، ابتکار بحرانی جهانی را در نظر می گیرد و شرایط را عوض می کند و تلاش دارد تا بهترین کارمندان را جذب کند و با افزایش خدمات به مشتریان ، سود لازم را کسب کند آگاهی از تنوع بومی و جهانی ، همه موارد مربوط به فرآیند جهانی سازی می باشد .

مدل فرآیند سازمان یادگیرنده جهانی

در مدل فرایند سازمان یادگیرنده جهانی ، شکل 1-1 فرهنگ سازمانی مورد هدف و تایکد قرار می گیرند ، همچنین نظام هایی مانند عملکرد منابع انسانی ، پیشرفت سازمانی و فعالیت های تجاری نیز مورد توجه هستند . چون همه این موارد جزء اهداف تغییر هستند ، پس جزء عوامل تغییر نیز محسوب می شوند . تکمیل تغییر و تحول موارد فوق یک مرحله دائمی است که براساس یک سری استراتژی های جامع و انعطاف پذیر به رهبر اجازه تاثیر گذاری بر محرک های داخلی و خارجی را می دهد . این محرک ها ، بازارها و تجارت را تحت تاثیر قرار می دهد . این مراحل شاید به نظر بسیاری از مدیران منظم نباشد ، اما وقتی در اصول و تئوری ها از آن استفاده شود از شدت نگرانی کاسته خواهد شد . اصولی که برمبنای آنها مراحل تغییرات سازمان یادگیرنده جهاین شکل می گیرد عبارتند از :

-    ایجاد تغییرات در همه بخش ها

-    فراهم سازی یک رهبری موثر که نشان دهنده دیدگاه جهانی است ؛

-    رهبری ، بازرسی و نظارت فرهنگی ، کیفیتی و کمیتی برای طراحی مداخله پیشرفت سازمانی ؛

-    برقراری مالکیت تغییرات مداخله پیشرفت سازمانی در همه سطوح

-    فراهم کردن شرایط قوی و گروهی گسترده

-    تاکید بر عملکرد سازمانی و فردی در سوح ادراکی ، رفتاری و اثر بخش

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید