بخشی از مقاله

چکیده هدف:

این پژوهش بدنبال بدست آوردن ابعاد مدیریت فراموشی سازمانی، الویتبندی ابعاد و تعیین وضع موجود و مطلوب، مدیریت فراموشی سازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی میباشد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، پژوهشیکاربردی1 میباشد. ازنظر داده، پژوهشی کمی  است.

ازنظر روش، پژوهشی توصیفی میباشد. در این پژوهش برای تعیین روایی ابزار اندازهگیری، از روایی محتوایی استفاده شده است. برای محاسبه پایایی از روش آلفایکرونباخ4 استفاده شدهاست. جامعه این تحقیق اساتید و کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی منطقه هشت دانشگاه آزاد اسلامی میباشند. هچنین برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخت استفاده شده است.

یافتهها: در این پژوهش چارچوبی مشتمل بر ابعاد چهارگانه مدیریتی فرآیند، فناوری، فرهنگ و ساختار و مولفههای مربوط به هر بعد برای ارزیابی مدیریت فراموشی سازمانی نظر گرفته شده است. در ابعاد مختلف بین شاخص میانگین دو وضعیت مطلوب و موجود اختلاف و شکاف نسبتا زیادی وجود دارد.

نتیجه گیری: با توجه به مقایسه با استفاده از شاخص میانگین ابعاد چهارگانه را در دو وضعیت مطلوب و موجود میباشد. مشخص می-شود و اختلاف بین دو وضعیت موجود و مطلوب در واقع پایین بودن سطح بعد فرآیند را در وضعیت موجود است، همچنین میتوان نتیجه گرفت که فرهنگ در وضع موجود بسیار عقب تر از وضع ایدهآل و مطلوب است. در دو بعد فناوری و ساختار این اختلاف میانگین به نسبت دو بعد دیگرکمتر میباشد. در وضعیت موجود بیشترین شکاف و کمبود ابتدا در بعد فرهنگ و سپس در دو بعد فناوری و ساختار و در نهایت ضعف در بعد فرآیند وجود دارد.

مقدمه

باتوجه به اهمیت و جایگاه دانش در نظام آموزشی و نهادهای تربیتی، و تغییر و تحولات پرشتاب دنیای امروزی که منجر به ابداعات و اختراعات و کشفیات و دانش و مهارتهای جدید شده و به سرعت باعث کهنگی و فرسودگی دانش، مهارت و تخصصهای گذشته و حال میشود و وجود مسائل و مشکلاتی در این زمینه در نظامهای آموزشی که خود منبع و پردازش کننده اصلی دانش، اطلاعات و مهارت در جامعه هستند

از یکسو و از سوی دیگر مطرح شدن عاملی به نام فراموشیسازمانی میتوان گفت که با ورود فراموشیسازمانی به نظام آموزش شاهد نوسازی، به روزرسانی، تحرک و پویایی دانش در این نهاد مهم و تاثیرگذار در جامعه خواهیم بود بهگونهای که با حذف، کنارگذاشتن و فراموشی دانش، مهارت، تخصص و روشهای کهنه، قدیمی و منسوخ و جایگزینی دانش و مهارتهای تازه و نو تطبیق دانشسازمانی با تغییر پرشتاب کنونی، میتوان در جهت بهینهسازی دانش، به روز رسانی و کیفیتر کردن آموزش در راستای تحقق هر چه بهتر اهداف آموزشی گام برداشت.

بنابراین در این پژوهش تلاش برای بدست آوردن ابعاد، و تعیین تفاوت بین وضع موجود و مطلوب، مدیریت فراموشی سازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی می باشد. که با در نظر گرفتن پیامدهای مختلف فراموشیسازمانی به نحوه مناسب مدیریتفراموشیسازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی انجام شود و با در نظر گرفتن ابعاد فرآیند، ساختار، فرهنگ و فناوری در بین اعضایهیئتعلمی و کارکنان اداری بتوان به این مهم دست پیدا کرد.

بیان مساله
دانشگاهها بهعنوان یک زیر سیستم آموزشعالی مواجه با فشارهای شدید از طریق نیروهای بیرونی دانشگاه - محیطپیرامونی - هستند که تاثیرات آن بر ساختارهای اصلی دانشگاه غیرقابل اجتناباست. این فشارهای بیرونی مشتمل برافزایش تقاضا برای ورود به آموزشعالی، منجربه تأثیر بر کارکرد آموزشی دانشگاه شده است. همچنین افزایش نقش دانشگاهها در پژوهش و نوآوری، کارکرد پژوهشی - تولیددانش - را متأثر کردهاست و در نهایت مشارکت در ساختن بافت اجتماعی جامعه بیرونی، بر کارکرد خدماتی دانشگاه تاثیر گذاشته است

بنابراین پاسخگویی به انتظارات روزافزون و گاه مغایر، در حالی از دانشگاهها خواسته میشود که شالوده اساسی تشکیلات دانشگاهها برای پاسخ به نیاز اولیه یعنی تربیت نیروی انسانی متخصص پیریزی شدهاست. بقاء رشد و توسعه هر سازمانی به داشتن دانش، مهارت و محتوای نو و کاربردی وابسته است. براین اساس فراموشیسازمانی به عنوان رویکردی نوین در راستای بهبودنظامآموزشی در نظر گرفته میشود.

فراموشی سازمانی را در معنای فراموش کردن دانش قدیم برای ایجاد فضایی تازه به منظور کسب دانش جدید، تعریف میکند که این پتانسیل را دارد که بعد جدید و مهمی را به درک ما از پویایی دانشسازمانی اضافه کند. یکی از بارزترین خصوصیات عصر حاضر تغییر و تحولات شگرف و مداوم است که در طرز تفکر، ایدئولوژی ارزشهای اجتماعی، روشهای انجام کار و بسیاری از پدیدههای دیگر زندگی به چشم میخورد. سازمانها نیز مانند دیگر ارکان جامعه مستثنی از این تغییرات نیستند.

همانطور که آنجلی- 6 - 1997 - میگوید سازمانها نمیتوانند در جامعه حیاتی پایدار داشته باشند، مگر اینکه تغییرات را بپذیرند و خود را با تغییرات داخلی و خارجی منطبق و همگام سازند. در این میان نهادها و مراکز آموزشی نیز به مثابه سایر سازمانها دچارتغییراتی اجتناب ناپذیر بوده که باید نسبت به آن واکنش مناسبی داشته و خود را با تغییرات مطابقت دهند. از آنجا که اهمیت سازمانهای آموزشی در پرورش و تربیت نیروهای جوان و نقش آنها در رشد و بالندگی هر جامعه اثبات شدهاست

توجه به مفاهیم، محتوا، دانش و اطلاعات، مهارت و تخصص، شیوههای نظارت و ارزشیابی و بهطور کلی سرمایههای فیزیکی و دانشی این نظام مهم و تاثیرگذار لازمه تکامل و تعالی هر کشوری است. بهنظر میرسد بتواند به یک عامل کاربردی در جهت بهبودعملکرد و بهینهسازی نظام آموزشی مطرح شود. فراموشیسازمانی بهعنوان فرآیند ترک گفتن، جانشین کردن و زوالدانش با تاکیدش بر تغییردانش تعریف میشود

فراموشیسازمانی، این پتانسیل را دارد که بعد جدید و مهمی را به درک ما از پویایی دانشسازمانی اضافه کند. نظریهپردازان فراموشی سازمانی را به عنوان یک فرایند تغییر یادگیری و دوباره یادگیری در حافظهسازمانی، یک فرایند ترک گفتن حافظه عمدی و یک فرآیند آسیبشناسی و بازسازی بخشی از سازمان تعریف میکنند

هولان، فیلیپس و لورانس - 2004 - 9 فراموشیسازمانی را به دو دسته کلی تقسیم میکنند، فراموشی تصادفی - سهوی - و فراموشی هدفمند - عمدی - . آنها درتشریح فراموشی سازمانی تصادفی میگویند دو نوع فراموشی تصادفی وجود دارد؛ اولی زوالحافظه است زمانی رخ میدهد که دانش خوب تثبیتشده سهوا از دست میرود. دومین نوع، ناتوانی در دریافت است که زمانی رخ میدهد که دانش جدید سهوا از دست میرود قبل از اینکه آن دانش بتواند در حافظه سازمان خوب تثبیت شود. در حالی که فراموشیتصادفی میتواند رقابتی بودن یک سازمان را کاهش دهد، فراموشی هدفمند میتواند آن را افزایش دهد.

این نوع فراموشی میتواند در دو موقعیت رخ دهد. در اولین موقعیت مدیران بهطور راهبردی دانش را که از یک اقدام تغییری مهم مانع میشود را حذف کنند - یادگیریزدایی - در دومین موقعیت، مدیران، دانش بالقوه صدمه زننده را - بهعنوان مثال یک عمل ناکارآمد منتقل شده از یک شریک متحد - شناسایی می-کنند و از اینکه یک بخش از موجودی دانش سازمان شود جلوگیری میکنند - اجتناب از عادتهای بد - در هر دو مورد فراموشی یک فرایند فعال است که شرکتها و سازمانها عامدانه مدیریت میکنن

نظام آموزشی که تولیدکننده، پردازشگر و ترویج دهنده اصلی دانش هر جامعه محسوب میشود، مانند سایر نهادها با توجه به تغییر و تحولات روزمره دچار کهنگی و فرسایش در همه ارکان خود از جمله دانش، مهارت و تخصصهای موجود در سازمان میشود و بنابراین به دنبال راهکاری باشد تا بتواند ماهیت و هویت اصلی خود را با تغییرات محیطی همگام ساخته، جوابگوی نیازهای سازمان و افراد باشد.

نتایج پژوهشها نشان میدهد: دستاندرکاران تعلیم و تربیت با وارد کردن فراموشیسازمانی به نهادهای آموزشی - تربیتی ضمن کاهش و حذف هزینههای اضافی، با فراموش کردن و حذف دانش و مهارتهایی که دیگر کارایی لازم را برای سازمان نداشته و منسوخ و کهنه شدهاند و جایگزینی هدفمند دانش، مهارت، تخصص و رویکردهای نوین و بهروز رسانی و همگامسازی خود با تغییرات شتابنده امروزی باعث افزایش کیفیت و بهینهسازی دانش سازمان در راستای تحقق هر چه بهتر اهداف نظام آموزشی و نهایتا رشد، ترقی، پیشرفت و تعالی جامعه میشوند.

در این میان فراموشیسازمانی بهعنوان عامل معرفی شده که میتواند نهادهای آموزشی- تربیتی ما را یاری و مساعدت نماید. فراموشی-سازمانی دارای دو بعد کلی است و در مجموع به چهار دسته تقسیم میشود و در معنای فراموش کردن دانش قدیم برای ایجاد فضایی جدید به منظور کسب دانش جدید، این پتانسیل را دارد که بعد جدید و مهمی را به درک ما از پویایی دانش سازمانی اضافه کند.

از اینرو، دست اندرکاران تعلیم و تربیت با وارد کردن فراموشی سازمانی به نهادهای آموزشی- تربیتی ضمن کاهش و حذف هزینه های اضافی، با فراموش کردن و حذف دانش و مهارتهایی که دیگر کارایی لازم را برای سازمان نداشته و منسوخ و کهنه شدهاند و جایگزینی هدفمند دانش، مهارت، تخصص و رویکردهای نوین و به روز رسانی و همگام سازی خود با تغییرات شتابنده امروزی باعث افزایش کیفیت و بهینهسازی دانش سازمان در راستای تحقق هر چه بهتر اهداف نظام آموزشی و نهایتا رشد، ترقی، پیشرفت و تعالی جامعه میشوند.

با توجه به اهمیت و جایگاه دانش در نظام آموزشی و نهادهای تربیتی، و تغییر و تحولات پرشتاب دنیای امروزی که منجر به ابداعات و اختراعات و کشفیات و دانش و مهارتهای جدید شده و به سرعت باعث کهنگی و فرسودگی دانش، مهارت و تخصص-های گذشته و حال میشود و وجود مسائل و مشکلاتی در این زمینه در نظامهای آموزشی که خود منبع و پردازش کننده اصلی دانش، اطلاعات و مهارت در جامعه هستند

از یک سو و از سوی دیگر مطرح شدن عاملی به نام فراموشیسازمانی در معنای فراموش کردن دانش قدیم برای ایجاد فضایی جدید به منظور کسب دانش جدید و تجربیات موفق این عامل در سایر سازمانها و نهادها - مانند سازمان های تجاری و صنعتی در غرب - میتوان گفت که با ورود فراموشی سازمانی به نظام آموزش شاهد نوسازی، بهروزرسانی، تحرک و پویایی دانش و این نهاد مهم و تاثیرگذار در جامعه خواهیم بود بهگونهای که با حذف، کنارگذاشتن و فراموشیدانش، مهارت، تخصص و روشهای کهنه، قدیمی و منسوخ و جایگزینی دانش و مهارتهای جدید تطبیق دانشسازمانی با تغییر پرشتاب کنونی، میتوان درجهت بهینه سازی دانش، بهروزرسانی و کیفی تر کردن آموزش در راستای تحقق هرچه بهتر اهدافآموزشی گامبرداشت.

بنابراین همانگونه که هولان و فیلیپس - 2004 - عقیدهدارند میتوان گفت فراموشی سازمانی، به عنوان عاملی راهگشا و بسیار کاربردی، این پتانسیل را داردکه بعد جدید و مهمی را بهدرک ما از پویایی دانشسازمانی اضافهکند. شکل- - 1-1 - اهمیت و نقش فراموشیسازمانی در بهینهسازی نظامآموزشی را به صورت واضحتری بیان میکند.

شکل : 1 اهمیت و نقش فراموشیسازمانی در بهینه سازی و تحقق اهدف نظام آموزشی

با توجه به مطالب فوق انجام پژوهش حاضر از این نظر میتواند حائز اهمیت باشد که با تبیین پژوهش تلاش برای بدست آوردن ابعاد و مولفهها، الویتبندی ابعاد و مولفهها و تعیین تفاوت بین وضع موجود و مطلوب، مدیریت فراموشی سازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی مشخص میشود. و با در نظر گرفتن پیامدهای مختلف فراموشی سازمانی به نحوه مناسب مدیریتفراموشیسازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی انجام شود.

و به تناسب خود از هدر رفت منابع جلوگیری نمود و با ساماندهی، استفاده از منابع مختلف مالی و انسانی را با توجه به ابعاد مختلف به شکل بهینه و کارآمد استفاده نمود. همچنین با توجه به حیطهی انجام این پژوهش در دانشگاه آزاد اسلامی، کلیه نهادهای مرتبط آموزشی و نهادهای اجرا کننده و دستگاههای مدیریتی دانشگاه آزاد اسلامی از نتایج حاصل از پژوهش بهرهمند خواهندشد و با نگاه مستمر از کجروی احتمالی از اهداف آموزشعالی جلوگیری و کیفیسازی مطلوب در راستای اهداف کلان کشور را ایجاد خواهد کرد. همچنین این پژوهش میتواند به عنوان الگویی مناسب برای سایر مراکز آموزش عالی کاربردی باشد.

یافتههای پژوهش

.1ابعاد مدیریت فراموشی سازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی

به منظورشناسایی ابعاد و مولفهها و شاخصهای مدیریت فراموشی سازمانی با توجه به تحقیقات و مطالعات انجام شده در چهار بعد مدیریت فراموشی سازمانی مطالعه و بررسی گردید،

الف - مبانی نظری و ابعاد مدیریتی فراموشی سازمانی در بین اساتید، مدیران و کارکنان ب - بررسی تحقیقات انجام شده در حوزهی مورد مطالعه

پ - مصاحبه با خبرگان آموزش عالی در ابتدا برای شکل گیری چارچوب اولیه مدیریت فراموشی سازمانی با تکیه بر مبانی نظری و مفاهیم مرتبط با متغیرهای پژوهش بررسی شد. به همین منظور منابع گوناگونی اعم از مقالات و کتب مرتبط با موضوع فراموشی سازمانی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. برای تدوین چهارچوب مدیریت فراموشی بررسی پیشینه پژوهشی، پژوهشهای انجام شده در داخل و خارج از کشور در رابطه با مدیریت فراموشیسازمانی بررسی شد.

از جمع بندی نتایج حاصل از این دو مرحله - مبانی نظری و پیشینه پژوهشی - چارچوب اولیه مدیریت فراموشی سازمانی به صورتی بدیه و مشتمل بر چهار بعد کلی با مولفهها و شاخصهای پیشنهادی مربوطه شکل گرفت. سپس خلاصه-ای از چارچوب تدوین شده - مبتنی بر مبنای نظری و پیشینه پژوهشی - مشتمل بر ابعاد و مولفهها و شاخصهای آن به انضمام پرسشنامه سنج کفایت و تناسب الگو برای سنجش روایی صوری و محتوایی و بهرهگیری از نظرات تخصصی آگاهی دهندگان کلیدی در قالب مصاحبه و نیز پیشنهاهای مکتوب آنان ذیل پرسشنامه، جمع آوری شد و مورد بحث و بررسی و پیگیری قرار گرفت.

در ادامه این روند با مراجعه و جستجوی مجدد - تکمیلی - در مبانی نظری و سوابق پژوهشی و مراجعه مجدد و مصاحبه و مباحثه با آگاهی دهندگان کلیدی، الگوی وچارچوب مدیریت فراموشی سازمانی در دانشگاه تدوین شد. ابعاد مدیریت فراموشی سازمانی شامل فرآیند، فرهنگ، ساختار و فناوری تدوین گردید.

در گردآوری دادهها روش میدانی با ابزار پرسشنامه استفادهشد. برای تبیین مناسب، از پرسشنامه ساخت محقق استفادهشد. باتوجه به سوال اصلی تحقیق، مطالعات نظری و کتابخانهای برای توسعه دانش نظری آغاز و سپس مطالعه اکتشافی براساس بررسی اسناد و مدارک موجود، پرسشنامه و مصاحبه با صاحبنظران حوزه مورد مطالعه، با استفاده از روشهای گوناگون انجام میگیرد. تهیه پرسشنامه براساس شاخصهای مستخرج از ادبیات ساخته شده و با توزیع پرسشنامه، به شناسایی وضع موجود و مطلوب پرداخته شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید