بخشی از مقاله
چکیده:
این تحقیق به عنوان یک پژوهش توصیفی- تحلیلی بر آن است تا چگونگی واگذاری حالت مفعولی به گروههای اسمی تحت ساختهای دو مفعولی را در گویش لنگرودی زبان گیلکی بر پایه برنامه کمینهگرا مورد بررسی قرار دهد. از آنجایی که برای گروه-های نحوی در ساخت جملههای دو مفعولی هم آرایش S-IO-DO-V و هم آرایش S-DO-IO-V برای بینشانترین وضعیت جملات تعریف شده است و نیز با توجه به اینکه مفعول صریح از جهت دارا بودن ویژگی +]مشخص[ و یا -]مشخص[ دو جایگاه متفاوت را در جملات گیلکی میتواند اختیار نماید، بنابراین پژوهش حاضر به این سوال پاسخ داده است که برنامه کمینهگرا شیوه واگذاری حالت در ساختهای دومفعولی زبان گیلکی را چگونه تبیین میکند؟
در این خصوص دادهها از جملات خبری زبان گیلکی منطقه شرق گیلان - لنگرود - ، از میان جملات رایج در بین گویشوران و نیز براساسشمّ زبانی نگارنده اختیار شده است تا در چارچوب برنامه کمینهگرای چامسکی 1995 - ، 2000، - 2004 و پیشنهادات ردفورد 2004 - ، - 2009 درباره حالت مفعولی در ساختهای دو مفعولی، مورد بررسی قرار گیرند. در خلال این بررسی ضمن بیان چگونگی آرایش ساختهای دو مفعولی تحت برنامه کمینهگرا، نشان داده شد که شیوه واگذاری حالت مفعولی به دو گروه اسمی اول و دوم موجود در ساخت دو مفعولی، به مفهوم گروه فعلی پوستهای و فعل سبک گذرا وابسته است.
در واقع از آنجا که در برنامه کمینهگرا مفهوم حاکمیت حذف شده و نظریه بازبینی جایگزین حالتبخشی شده است، طبق آرای ردفورد 2004 - ، - 2009 فعل سبک گذرا که یک مقوله تهی ست وظیفه بازبینیمشخّصههای فی موجود در هدف مورد نظر را که تحت تسلط سازهای آن قرار دارد، طبق رابطه تطابق کاوشگر-هدف انجام داده و در نهایت به هدف، حالت مورد نظر را واگذار مینماید. به این ترتیب فعل سبک گذرا وظیفه واگذاری حالت مفعولی را نسبت به مفعول دوم به عهده دارد در حالیکه فعل گذرای واژگانی به مفعول نزدیکتر به خود حالت مفعولی را بازبینی میکند.
.1 مقدمه
در بسیاری از زبانها از جمله زبان گیلکی فعلهایی وجود دارند که طبق اطلاعات زیرمقولهای به دو گروه اسمی به عنوان متمم نیاز دارند که یکی به عنوان مفعول مستقیم1 یا صریح و دیگری به عنوان مفعول غیرمستقیم 2 یا غیرصریح شناخته میشوند. چنین ساختاری به عنوان ساختار دومفعولی - ساخت مفعول مضاعف - 3 شناخته شده است. نگارش حاضر در نظر دارد تا با بررسی ساختهای دومفعولی زبان گیلکی علاوه بر شرح چگونگی جایگزینی گروههای اسمی در این ساختار به تبیین نحوه واگذاری حالت دستوری به آن گروههای اسمی بپردازد. برنامه کمینهگرا4 توسط چامسکی5 از سال 1995 معرفی شد و مفاهیم اساسیای مانند ادغام6، گروه فعلی پوستهای7، تطابق8، تسلط سازهای 9 در آن تا سال 2007 رشد و توسعه یافت. بر این اساس و در این چارچوب تلاش شده است تا نشان داده شود برنامه کمینهگرا چگونه ساختهای دومفعولی زبان گیلکی را پشتیبانی کرده و برای واگذاری حالت چه شیوهای را به دست میدهد.
.2 پیشینه پژوهش
از جمله مطالعاتی که در این زمینه میتوانند راهگشا باشند، میتوان به مواردی زیر اشاره نمود: علیزاده - 1384 - به توصیف حالت دستوری مفعول صریح مشخص و مفعول صریح نامشخص پرداخته و با بررسی چگونگی اختصاص حالت دستوری در ساختهای دومفعولی زبان فارسی نشان میدهد که مفعول صریح در جایگاه خواهر فعل بدون تیره تولید میشود و در همان جایگاه، حالت دستوری و نقش تتای خود را از طریق فعل دریافت میکند. با وجود این در صورتی که مفعول صریح دارای ویژگی +]مشخص[ باشد در سطح ر-ساخت به جایگاه مشخصگر گروه فعلی انتقال مییابد تا حالت دستوری واگذار شده به آن تحت عنصر صرفی فعل تحت بازبینی قرار گیرد و اگر مفعول صریح فاقد این ویژگی باشد در جایگاه بالاتری در نمودار ایکس تیره قرار گرفته و بر آن سازه حاکمیت خواهد داشت.
واحدی لنگرودی - 1381 - از منظر ردهشناسی به موضوع ترتیب اصلی کلمات در جملات ساده و جفتهای همبستگی در گویش لنگرودی زبان گیلکی پرداخته و ضمن نشان دادن SOV بودن زبان گیلکی، به چهارده مورد جفت همبستگی اشاره میکند که پنج مورد آن از ترتیب اصلی SOV تبعیت نمیکنند. گلفام و نجیمی - 1392 - در شرحی بر نظام بازبینی فارسی معاصر به تحلیلمشخّصههای حالت و تتا با رویکرد کمینهگرا پرداخت. کریمی - 1392 - در چارچوب برنامه کمینهگرا، مطابقه در نظامکُنایی - ارگتیو - زبان های ایرانی را مورد نظر قرار داده، به طور خاص رقابت واژ بست و وند را تشریح نموده است.
.3 بیان مساله
افعالی در زبان گیلکی وجود دارند که به دو گروه اسمی نیاز داشته که هر دو گروه مستلزم دریافت حالت نحوی هستند. این دو گروه اسمی به طور معمول مفعول مستقیم و مفعول غیرمستقیم نامیده میشوند و نبود هریک از این دو گروه اسمی موجب نادستوری شدن جمله خواهد شد. در این پژوهش دو مسئله مورد نظر قرار خواهد گرفت. ابتدا اینکه چگونه در چارچوب برنامه کمینهگرا، گروههای اسمی اشتقاق1 مییابند و اینکه چگونه مفاهیمی مانند گروه فعلی پوستهای، تسلط سازهای، ادغام و تطابق درباره آنها قابل توضیح است و معرفی عنصر واگذارکنندهی حالت به گروههای اسمی مورد دیگری ست که مد نظر بحث حاضر است و این که دو گروه اسمی حاضر در یک ساخت دومفعولی چگونه حالت خود را اخذ مینمایند.
بنابراین پژوهش حاضر در پی یافتن پاسخ برای پرسشهای زیر است؟
-1 آیا برنامه کمینهگرا پاسخ مناسبی برای اشتقاق ساختهای دو مفعولی زبان گیلکی دارد؟
-2 آیا برنامه کمینهگرا برای واگذاری حالت در ساختهای دومفعولی زبان گیلکی کفایت لازم را دارد؟
.4 آرایش سازهها در ساخت دو مفعولی زبان گیلکی گویش لنگرودی
زبان گیلکی به عنوان زبانی رایج در شمال ایران و در حاشیه جنوبی دریای خزر که متعلق به شاخه شمال غربی زبانهای ایرانی ست از تنوع گویشی متکثری برخوردار است و گویش لنگرودی از گویشهای منطقه شرق استان گیلان بوده و که به »بیهپیش« نیز معروف است. در این زبان آرایش سازهای نسبتا انعطافپذیری وجود دارد که ردهشناسان به صورت بنیادی آن را به صورت فاعل- مفعول - فعل - SOV - میدانند - واحدی، . - 1381 ساخت دومفعولی در این زبان نیز به جملاتی اطلاق میشود که دارای یک فعل گذراست که طبق اطلاعات زیرمقولهای نیاز به دو گروه اسمی به عنوان متمم دارد. این گروههای اسمی نقش مفعولهای مستقیم و غیرمستقیم را بازی میکنند. مفعول مشخص در جملات گیلکی همواره با تکواژ / / به معنی »را« همراه است و به همین دلیل امکان جابهجایی در سطح جمله را داراست اما در جملاتی که مفعول صریح نکره بوده و یا دارای ویژگی -]مشخص[ است، این تنوع امکانپذیر نیست.