بخشی از مقاله

چکیده

اگر از اهالی مازندرانمخصوصاً در روستاها بپرسید به چه زبانی صحبت می کنیداکثراً می گویند: ما به زبان "گیلکی" صحبت می کنیم. بسیاری از پژوهشگران، با تعجب می پرسند چرا مازندرانی ها، زبان خود را که در منابع مختلف، تحت عنوان "طبری" و "مازندرانی" معروف است، "گیلکی" می نامند در حالی که "گیلکی" عنوانی است کهمعمولاً برای زبان مردم گیلان بکار می رود. نگارنده در این مقاله، ابتدا دیدگاههائی را که تاکنون در زمینهعلّت "گیلکی" نامیدهشدنِ زبان مازندرانی مطرح شده، در چهار دسته مورد نقد و بررسی قرار می دهد:

-1 گروهی از مازندرانی ها بخصوص تحصیلکرده ها، بکار بردن این نام را اشتباه و خطا می دانند.

-2 گروهی دیگر می گویند این دو واژه تنها از نظر ظاهری، اشتراک لفظی دارند و زبان گلکیِ"" مازندرانی ها، ربطی به زبان گیلکیِ"" گیلانی ها ندارد.

-3 نظر دیگری که در این مورد مطرح شده، این است که این نام، ابتدا برای زبان اهالی غرب مازندران بخصوص تنکابن که به زبان گیلانی نزدیکتر است بکار رفته و بعدها به مرور، از این نام برای زبان تمام مردم مازندران استفاده شده است.

-4 آخرین نظری که در این مورد مطرح شده، این است که زبان مردم دو استان گیلان و مازندران در گذشته های دور، نام مشترکی داشته و نام مشترکفعلیِ آنها، در واقع بازمانده ی همان نام گذشته است.

در ادامه، نگارنده دیدگاه خود را در این زمینه مطرح می کند و به همین منظور، معنای گیل و گیلک را در منابع مختلف جستجو می کند که بر اساس این معانی، مشخص می شود کاربرد عنوان "گیلکی" برای زبان مردم مازندران، یکی از مصادیق "گسترش معنائی" - semantic extension - است. بر این اساس، نگارنده معتقد است واژه "گیلک" از معنایاوّلیّه آن یعنی "گیلانی"، به معنایعامّ "کشاورز" و "روستائی" تغییر معنائی پیدا کرده است و بنابراین، وقتی مردم مازندران می گویند: زبان ما "گیلکی" است منظورشان این است که به زبان "روستائی" ومحلیِ خود صحبت می کنند و کاربرد این عنوان برای زبان مازندرانی، ارتباطی به زبانگیلکیِ گیلان ندارد.

-1 مقدمه: نامگذاری زبانها

در طول تاریخمعمولاً بسیاری از مردم بدون اینکه نام زبان شان را بدانند از آن استفاده می کردند. آنها حتی تا زمانی که با دیگران در ارتباط قرار نگرفته بودند برای زبانهای دیگر نیز نامی نداشتند، ولی از زمانی که در کنار "خود"، "دیگری" را مشاهده کردند لازم دیدند به "نامگذاری" دیگران و زبان شان بپردازند تا بتوانند در باره آنها صحبت کنند. شاید در دوران قدیم، یونانی ها اولین گروهی بودند که به این خاطر به نامگذاری دیگران پرداختند؛ آنها چون خود، زبان دیگران را نمی فهمیدند هر کس را که به زبان یونانی سخن نمی گفت "بربر" - barbare - یعنی "الکن" می نامیدند؛ عربها مانند یونانیها، هر کس را کهمزبانِ آنها نبود "عجم" یعنی گُ"نگ" می نامیدند. ایرانیها نیز از دیر باز به بیگانگان، اَن" ائیریه" یا "انیرانی" یعنی "غیر ایرانی" می گفتند و ترک ها هم بهغیرِ خود بخصوص فارسی زبانها، "تات" یعنی "غیرترک" نام می گذاشتند. 

اگر چه به ظاهر "نامگذاری زبانها" مسئله ای ساده بنظر می رسد ولی همیشه اینطور نیست و گاه دشواریها و پیچیدگی هائی پیدا می کند. علت آن، این است که معیار واحدی برای نامگذاری زبانها وجود ندارد و هر گروهی بر اساس سلیقه خود، روشی را بکار می گیرد و از عنوانی استفاده می کند. در اینجا به بعضی از این روشها اشاره می کنیم: 1؛1 ساده ترین و رایج ترین روش برای نامگذاری زبانها، نامگذاری بر اساس نام "مکان" است؛ بر این اساس، زبان مردم مازندران در دوران گذشته، موقعی که نام سرزمین شان، "طبرستان" بود، "طبری" و موقعی که نام آن، "مازندران" شد، "مازندرانی" نامیده شد.

1؛2 راه دیگر نامگذاری زبانها، استفاده از نام یک "قوم" برای نامگذاری زبان آنهاست؛ به همین خاطر، زبان مردم کردستان، بخاطر قوم "کرد"، "کردی" نامیده می شود. 1؛3 یکی دیگر از راههای نامگذاری زبانها، نامگذاری بر اساس "شغل" ، "پیشه" و "طبقه اجتماعی" است؛ به عنوان نمونه، زبان اهالی مناطق کوهستانی گیلان که " گالش" یعنی دامدار هستند، "گالشی" نامیده می شود. گاهی اهالی بومی یک منطقه، از یک نام برای زبان خود استفاده می کنند در حالی که اهالی مناطق دیگر، نام دیگری را برای آن زبان بکار می برند. اسامی ثابت زبانها اغلب توسط افرادی خارجی به آنها داده شده است؛ به عنوان نمونه، نام "آلمان" اصطلاح جغرافی دانان رومی است در حالی که آلمانی زبانان، خودشان از کلمه "دویچ" استفاده می کنند.

زبان شناسان ترجیح می دهند که از نامهائی که توسطخودِ گویشوران به زبان هایشان داده میشود استفاده کنند.کُ - مری و دیگران - 18-19 : 1387 همچنین در بعضی موارد نامبومیِ زبانها، گمراه کننده است؛ به عنوان نمونه، اقوام زیادی درایرانِ امروز، خود را "تات" می خوانند و مدعی هستند که به زبان "تاتی" صحبت می کنند؛ اما بررسی های زبانشناختی در مورد آنها مشخص می کند زبان هر یک از این اقوام، به شاخه ای متمایز از زبانهای ایرانی تعلق دارد. از سوی دیگر، اقوامی را می شناسیم که زبان خود را با دو عنوان متفاوت می نامند، در حالی که زبانهایشان در واقع بسیار به هم نزدیک است. - فراهانی جم - 12 : 1387 چه بسا دو نفر از دو ناحیه، گویشی را که در حقیقت گویشی واحد است با روشی متفاوت، توصیف کرده و با توجه به ناحیه مورد بحث، دو نام مختلف بر آن گذاشته باشند. - یارمحمدی - 30 : 1374

علاوه بر این موارد، گاهحسّاسیت های اجتماعی وتعلّقات قومگرایانه باعث می شود زبانهای مشابه، با عناوین متفاوتی نامگذاری شوندمثلاً. زبان فارسی که زبان مشترک سه کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان است، در این سه کشور، بخاطر نشان دادن هویت مستقل، با سه عنوان مختلف: "فارسی"، "دری" و "تاجیکی" نامیده می شود. به عنوان نمونه ای دیگر، در کشورهای اسکاندیناوی، زبانهای: سوئدی، نروژی و دانمارکی اختلافات بسیار ناچیزی با یکدیگر دارند و به طور عمده، قابلیت فهم متقابل دارندامّاصرفاً به قصد معرفی هویت مجزا ومتمایزِ مردم این سه کشور، به عنوان زبانهائی متفاوت معرفی می شوند.

همچنین مردم مناطق مختلف یوگسلاوی، به مدت چندین دهه به زبان مشترک "صربو - کروات" سخن می گفتند امّا پس ازاستقلالِ مناطق مختلف این کشور در دهه ی نود میلادی، صرب ها با برجسته کردن خصوصیاتگویشیِ زبان شان، آن را به عنوان "زبان صربی" معرفی کردند؛ بوسنیائی ها و کرواتها نیز به همین منوال، زبان خود را "بوسنیائی" و "کرواتی" نامیدند. - مدرسی 136 : 1368؛ یعقوبی - 125 - 126 : 1384  یکی از نمونه های جالب و پیچیده نامگذاری زبان ها در دنیا، نام زبان مردم مازندران است.

اگر از مازندرانی ها سوال شود به چه زبانی صحبت می کنید نامهای مختلفی را مطرح می کنند؛ نامهائی مثل: طبری، مازندرانی، گیلکی و تاتی. وجه تسمیه بعضی از این نامها مثل طبری و مازندرانی، واضح و روشن است و نامگذاری آنها، طبیعی و عادی تلقی می شودامّا در میان آنها، کاربرد دو نام برای زبان مازندرانی، عجیب و غیرعادی است و جای سوال دارد: یکی "گیلکی" و دیگری "تاتی"؛ چرا که این دو نام، در اصل برای نامگذاری زبانهایمتفاوتِ دیگری در ایران بکار می رود: "گیلکی" برای زبان مردم گیلان و "تاتی" برای زبان های محلی مناطقی از قزوین، زنجان و آذربایجان شرقی. شاید در حال حاضر، مازندرانی ها در دنیا تنها قومی باشند که زبان خود را به نام قوم دیگری نامگذاری کرده اند. برای اینکه روشن شود این نامگذاری از چه زمانی و به چه دلیلی انجام شده، نگارنده لازم دید ابتدا در متون گذشته، جستجو کند تا مشخص شود مازندرانی ها در دوران قدیم، زبان خود را چه می نامیدند.

-2 نام زبان مردم مازندران در گذشته

منبع دقیقی برای اطلاع از اینکه مازندرانی ها در دوران قدیم، زبان خود را چه می نامیدند وجود ندارداصولاً. اطلاعاتی که از دوران گذشته در مورد زبانهای ایرانی وجود دارد مربوط است به اشاراتی که به صورت پراکنده، در متون تاریخی، جغرافیائی، سفر نامه ها و فرهنگ ها به این زبانها شده است. به همین منظور، نگارنده سعی کرده به مهمترین منابعی که در آنها به صورت صریح، به زبان مردم مازندران اشاره شده، مراجعه کند تا مشخص شود از گذشته تاکنون، زبان مردم مازندران به چه صورتی نامگذاری شده است.        

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید