بخشی از مقاله

چکیده

رویداد بخشی از واقعیتی است که حد و مرز آن توسط ذهن انسانها مشخص میشود. رویدادها بر اساس نوع خاصی از ساختار درونی و درجهای از ترکیبپذیری، مفهومسازی میشوند. یکی از رویدادهایی که جزو تجربههای بنیادی بشر تلقی میشود و در زندگی روزمره و در نیازهای ارتباطی ما فراگیر و متداول شده رویداد حرکت است. تالمی - - 1985 رویداد حرکت را شیء یا پیکری در حال حرکت یا در وضعیت ایستا با توجه به شیئی دیگر یعنی زمینه توصیف میکند.

از این رو در پژوهش حاضر قصد بر آن است تا بازنمود رویداد حرکت در سخنگویان گیلکی زبان با توجه به رده شناسیشناختی تالمی بررسی شود. آنچه در این تحقیق مد نظر است ابتدا تعیین افعال حرکتی و الگوهای واژگانیشدگی این افعال در زبان گیلکی است - بر طبق پرسشنامه ویلکینز - سپس زمینه و مسیر حرکت در این الگوها مشخص و در نهایت بر اساس ردهبندی دوگانه تالمی به فعل بنیاد و تابعبنیاد، جایگاه زبان گیلکی در این ردهبندی تعیین میشود. بر اساس یافتههای تحقیق حاضر زبان گیلکی در پیوستاری از فعلهای مسیرنما و شیوهنما قرار دارد.

.1 مقدمه

بر اساس نظر تالمی - 2000b: 215 - 2 رویداد بخشی از واقعیتی است که حد و مرز آن توسط ذهن انسانها مشخص میشود. رویدادها بر اساس نوع خاصی از ساختار درونی و درجهای از ترکیبپذیری، مفهومسازی میشوند . رویدادها، ترکیبی از رویداد اصلی و رویدادهای فرعی یا همرویداد3است. یکی از رویدادهایی که جزو تجربههای بنیادی بشر تلقی میشود و در زندگی روزمره و در نیازهای ارتباطی ما فراگیر و متداول شده رویداد حرکت4است - . - Cifunentes - Ferez, 2008: 2&25

به اعتقاد واسانتا - 2011:158 - 5 شکل، حرکت و مکان زیرمجموعههای قلمرو معنایی محسوب میشوند که با یکدیگر در زبان-های مختلف در تعاملند. در ارتباط با اطلاعات مربوط به شیء ثابت، حرکت با بعد اضافهتر زمان جنبه پویای شیوه و مسیر حرکت را موجب میشود. به اعتقاد او افعال حرکتی در زبانهای مختلف از اهمیت ویژهای برخور دارند. از این رو به لحاظ شناختی، رویداد حرکت را میتوان جزو جهانیهای زبان در نظر گرفت زیرا در همه زبانها بازنمود دارد. اما نکته حائز اهمیت نوع بیان این رویداد در زبانهای دنیا است. بر طبق ردهبندی زبانها این رویداد به صورت متفاوت بازنمود مییابد.

گناری1و همکاران - 2002 - این پرسشها را مطرح میکنند که آیا بازنمودهای مفهومیِ جهانینسبتاً از بازنمودهای زبانی متمایزند یا آیا این نوع بازنمود به زبان مرتبطاند تا تفکر را شکل دهند. بررسی آنان نشان داد که هر دو دیدگاه صادق است. آیا الگوهای واژگانی شدگی متفاوت در انگلیسی و اسپانیایی اهمیت شناختی برای آنان دارد. آنان نتیجه میگیرند که الگوهای زبانی در مفهوم-سازی افراد طی یادگیری زبان و شکلبندی طرحوارهها که برای بازنمود جهان پیرامون به کار میرود موثر است. از این رو فرایندهای شناختی غیرزبانی به فرم یا محتوای زبان گفتاری مرتبط است. در همین راستا تحقیق دیگری را اوزچالیشکان - 2004 - 2 با تاکید بر بسط استعاری رویدادهای حرکت و مقایسه الگوهای واژگانیشدگی دو رده زبانی یعنی فعل بنیاد مثل ترکی و تابع بنیاد مانند انگلیسی انجام داده است.

در این زبانها مولفههای معنایی متفاوتی از رویدادهای استعاری حرکت کدگذاری میشود. آنان در تلاش بودند تا بررسی کنند که آیا تفاوت ردهشناسی در رویداد حرکت به کاربرد استعاری واژگان در بین این دو زبان بسط یافته است. تاکید بر استعارههایی بود که توسط حوزه مبدأ حرکت در فضا ساخته شده است و نیز بر اختلاف ردهشناختی در کدگذاری سه مولفه اصلی رویدادهای استعاری حرکت بود یعنی شیوه حرکت، مسیر حرکت و عنصر زمینه مرتبط با حرکت. نتیجهگیری آنان نشان داد که در زبان انگلیسی شیوه حرکت در فعل اصلی و اطلاعات مسیر در تابع بیان میشود در حالی که در ترکی فعل اصلی اطلاعات مسیر را نشان میدهد.

از زمانی که تالمی - - 1985 تحقیقات خود را درباره ردهشناسی زبان بر اساس الگوهای واژگانیشدگی رویداد حرکت مطرح کرد پژوهشهای زیادی در این خصوص صورت گرفت تا با بررسی زبانهای دیگر نظریه تالمی محک زده شود. در این تحقیقات، هدف، ردهبندی زبانها به دو گروه فعلبنیاد3 و تابعبنیاد4 بود. البته بعضی از نتایج تحقیقات نشان داد که زبانها ممکن است به طور مشخص در یکی از این دو رده قرار نگیرند بلکه ممکن است در پیوستاری جایگاه آن زبان تعیین شود. به عنوان مثال ازکیا - - 1390 بر اساس الگوی واژگانیشدگی تالمی - - 1985, 2000 زبان فارسی را در چارچوب تقسیمبندی دوشقی در رده زبانهای قمرمحور - تابع بنیاد - جای داد.

در حالی که مسگرخویی - - 1393 در بررسی خود نتیجه گرفت که با قطعیت نمیتوان زبان فارسی را در یکی از دو رده پیشنهادی تالمی قرار داد بلکه بهتر است در پیوستارهای مسیر و شیوه برمن5 و اسلوبین - - 19946 و ایبارتس-آنتانانو - 2004 - 7 سنجیده شود. درنهایت او زبان فارسی را زبانی با گرایش به بازنمود شیوه در فعلهای حرکتی طبقهبندی میکند. حامدی شیروان و شریفی - - 1393 نیز به این نتیجه دست یافتند که زبان فارسی از نظر تقسیمبندی دوگانه تالمی میتواند در هر دو دسته قرار گیرد. تالمی - - 1985 در مقاله معروف خود با نام »الگوهای واژگانی شدگی: ساخت معنایی در صورتهای واژگانی« روابط نظاممند بیان زبانی و معنایی در زبان را بررسی کرد.

او فرض کرد که عناصر به طور جداگانه در حوزه معنی و حوزه بیان زبانی قرار دارند. عناصر معنایی عبارتند از حرکت8، مسیر، پیکر، زمینه9، شیوه و علت10و عناصر زبانی شامل فعل، حروف اضافه، بندهای وابسته و تابع است . جنبه دیگر بررسی او مشخص کردن این مسئله بود که کدام عنصر معنایی با کدام عنصر زبانی بیان میشود. او از این بررسیها به اصول جهانی و الگوهای ردهشناختی زبانی دست یافت. آنچه مد نظر تالمی بود درک این مسئله بود که این الگوها در بین زبانهای مختلف به چگونه است.

از این رو در پژوهش حاضر قصد بر آن است تا بازنمود رویداد حرکت در زبان گیلکی با توجه به رده شناسیشناختی تالمی - - 1985 بررسی شود. در واقع تلاش میشود تا بر اساس الگوی واژگانیشدگی تالمی مشخص شود که سخنگویان گیلکی زبان چگونه داده-های زبانی خود را در شرح رویداد حرکت سازماندهی میکنند و کدام ابزار زبانی، واژگانیشدگی را نشان میدهد. آنچه در این تحقیق مد نظر است ابتدا تعیین افعال حرکتی و الگوهای واژگانیشدگی این افعال در زبان گیلکی است - بر طبق پرسشنامه ویلکینز - 1 سپس زمینه و مسیر حرکت در این الگوها مشخص و در نهایت بر اساس ردهبندی دوگانه تالمی به فعل بنیاد و تابعبنیاد، جایگاه زبان گیلکی در این ردهبندی تعیین میشود.

-2 مباحث نظری

تالمی - - 1985, 2000 در آثار خود ابتدا با این بحث بررسی خود را شروع میکند که رابطه معنی و بیان زبانی را درک کند. او برای مد نظر قرار دادن معنیاساساً سه فرایند را مرتبط میداند. - 1 واژگانیشدگی، -2 حذف - فرایند صفر - ، -3 تفسیر . - Talmy, 1985:59 - تالمی برای رسیدن به رابطه معنی و بیان زبانی، معنیشناسی افعال حرکتی را با الگوهای واژگانی شدگی بررسی میکند. در ادامه ابتدا واژگانی شدگی و انواع آن در ریشه فعل و نیز اجزاء رویداد حرکت و در نهایت ردهشناسی دوگانه تالمی - - 1985 بررسی و ارائه خواهد شد.

1؛-2 نظریه الگوهای واژگانی شدگی

از نظر تالمی - - 1985: 59 واژگانی شدگی زمانی است که مولفه معنایی خاصی به یک تکواژ مرتبط شود. یعنی ارتباط نظاممند بین عنصر معنایی و تکواژ. تالمی معتقد است که هم عناصر معنایی و هم بیان زبانی را میتوان به طور مجزا از یکدیگر جدا نمود. این عناصر معنایی عبارتند از حرکت، مسیر، پیکر، زمینه، شیوه و علت. عناصر زبانی نیز عبارتند از فعل، حروف اضافه، بندهای وابسته و آنچه به آن تابع گفته میشود. او در تحقیق خود تلاش کرد تا با الگوهای مختلف، ارتباط این عناصر را بررسی و ردهبندی کند. فیلیپوویک - 2007 - 2 در کتاب خود این سئوال را مطرح میکند که به چه دلیل باید الگوهای واژگانیشدگی در بین زبانها مطالعه و بررسی شود.

به عقیده او مطالعه الگوهای واژگانیشدگی این اندیشه را مطرح میکند که چگونه سخنگویان زبانهای مختلف دادههای تجربی خود را درباره رویداد حرکت سازماندهی میکنند. شروع کار وی حوزه تجربی همگانیهای زبانی بود و نیز مشخص کردن این نکته که کدام ابزار زبانی واژگانیشدگی را نشان میدهد. فیلیپوویک در تحقیق خود رویدادهای حرکت را انتخاب کرده است زیرا به عقیده او حرکت یکی از تجربههای اولیه در زندگی انسانها محسوب میشود و از این رو به واژگانی شدگی در تمام زبانها مرتبط است.

2؛-2 رویداد حرکت

تالمی - - 1985: 61 رویداد حرکت را شامل شیء یا پیکری در حال حرکت یا در وضعیت ایستا با توجه به شیئی دیگر یعنی زمینه توصیف میکند. او مولفه مسیر و جزء حرکت را نیز جزو رویداد حرکت میداند. مسیر را جهتی تعریف میکند که پیکر با توجه به زمینه میپیماید و جزء حرکت نیز رخداد حرکت یا قرار گرفتن در یک مکان است. در ادامه تالمی شیوه و علت را نیز از اجزای رویداد خارجی حرکت در نظر میگیرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید