بخشی از مقاله

چکیده

با گسترش روزافزون بازارهای مالی جهان از قرن بیستم، مسائلی همچون مدیریت، هموارسازی سود، مالیات و حاکمیت شرکتی در دنیای حسابداری، مدیریت، اقتصاد و دیگر علوم با حساسیت ویژه ای مدنظرقرار گرفته، و هر یک از صاحب نظران و محققین از زاویه علوم خود به بررسی و تفسیر نتایج حاصل از یافته هایشان پرداخته اند. با توجه به اینکه مدیریت سود و حاکمیت شرکتی، هر یک به طورجداگانه می توانند صورت های مالی شرکت ها را تحت تأثیر قرار دهند و از طرف دیگر استفاده کنندگان از صورت های مالی، به طور مستقیم یا غیرمستقیم متأثر از این صورت های مالی هستند، نقش و اهمیت موضوع فوق می تواند بحث بر انگیز باشد. از اینرو مقاله حاضر به طور خلاصه نقش حاکمیت شرکتی در مدیریت سود مورد بررسی قرار می گیرد.

مقدمه

شرکتهای بزرگ سهامی با سهامداران زیاد و متنوع تاثیرمستقیمی بر اقتصاد کشورها دارند. لذا بررسی آنها نیازی اجتناب ناپذیر برای مطالعه اقتصاد ملی کشورها، رفع مشکلات و بهبود در عملکردها و سازوکارهای آنها است. از مسائل مهمی که به دلیل رسوایی های گسترده مالی دهه های اخیر مورد توجه محققان قرارگرفته و به عنوان یکی از موضاعات مهم برای سرمایه گذاران مطرح شده موضوع حاکمیت شرکتی است که به بررسی لزوم نظارت برمدیریت و تفکیک واحد اقتصادی از مالکیت آن ودرنهایت حفظ حقوق سرمایه گذاران و ذینفعان می پردازد. از طرفی امروزه درآمدهای مالیاتی یکی از مهمترین منابع بودجه اکثر دولتها به ویژه کشورهای توسعه یافته است و حجم و میزان درآمدهای مالیاتی در قسمت منابع بودجه، معرف سلامت اقتصادی حکومت شناخته میشود و نقطه قوت سیستم اقتصادی هر کشوری، شفافیت و سلامت نظام اقتصادی از طریق اتکا به منابع و درآمدهای مالیاتی میباشد.

مالیات شرکتها بخش قابل توجهی از درآمدهای مالیاتی را تشکیل میدهد و یکی از مسائل پیچیده در مبحث مالیات و گزارشگری مالی این است کهاصولاً سود حسابداری گزارش شده در صورت سود - زیان - شرکتها با سود مشمول مالیات مطابق با قوانین مالیاتی متفاوت است. نرخ مؤثر مالیاتی به عنوان یکی از مهم ترین شاخص های کارایی مالیاتی کاربردهای گسترده ای در اقتصاد و حسابداری دارد. تحقیقات صورت گرفته مبین آن است که نرخ مؤثر مالیاتی از نرخ قانونی متفاوت خواهد بود دلیل این امر نیز وجود انواع معافیت های مالیاتی یا تمکین ناقص مالیاتی - به دلیل فرار یا اجتناب مالیاتی - از سوی مؤدیان مالیاتی می باشد.

در واقع، نرخ مؤثر مالیاتی خالص بار مالیاتی ناشی از برایند انواع مالیات ها را نشان می دهد. اگر مدیریت مالیات بهعنوان فعالیتی ارزشزا در نظر گرفتهشود، شرکتها مایلند خود را درگیر این فعالیت نمایند.اگرچهمدیریت کردن مالیات میتواند رقم نهایی سود یک شرکت را بهبود ببخشد، لیکن در نظرگرفتن هزینههای مرتبط با اختصاص منابع بهطرحهای مالیاتی نیز دارای اهمیت میباشد. شرکتهای مورد مطاله در پژوهش فوق از سال 1388تا 1393 مبلغ36257013هزار میلیارد ریال بابت مالیات پرداخت نمودند. و در صورت کاهش مالیات سود پرداختی به سهامداران افزایش میابد و این مساله موجب افزایش قیمت سهام در بازار بورس و افزایش اعتبار برای شرکت مورد نظر می شود.

با توجه به یکی دیگر از مکانیزمهای حاکمیت شرکتی که تعداد هیئتمدیره نقش اساسی را در کنترل مسئله نمایندگی ایفا میکند. جایگاه هیئتمدیره شرکت به عنوان نهاد هدایت کنندهای که نقش مراقبت و نظارت بر کار مدیران اجرایی را به منظور حفظ منافع مالکیتی سهامداران بر عهده دارد، دارای اهمیت ویژهای است. بطوریکه باگات و بلک - 1999 - 1 و مینیک و نوگا2 - 2010 - دریافتند که تعداد اعضای هیئتمدیره منجربه نظارت مطلوبتری میگردد که تمرکز بیشتری بر شایستگی مدیریت مدیریت مالیات خواهد شد، بطوریه اریکسون3 و همکاران - 2006 - در تحقیق خود به تأثیرگذاری حاکمیت شرکتی بر مدیریت مالیات نیز دست یافتند.

-1 حاکمیت شرکتی

حاکمیت شرکتی در ابتدای قرن بیست و یکم، دوباره بعنوان یکی ازمهم ترین مباحث کسب وکار مطرح شده است - میدری و حجاریان، . - 1383 بررسی ادبیات موجود نشان می دهد که هیچ تعریف مورد توافقی درمورد حاکمیت شرکتی وجود ندارد، تفاوت های چشمگیری درتعریف براساس کشورمورد نظر وجود دارد .حتی درآمریکا یا انگلستان نیزرسیدن به تعریف واحد کارچندان آسانی نیست .تعریفهای موجود ازحاکمیت شرکتی دریک طیف وسیع قرار می گیرند .دیدگاه های محدود دریک سو و دیدگاههای گسترده در سوی دیگر طیف قراردارند .دردیدگاه های محدود، حاکمیت شرکتی به رابطه شرکت و سهامداران محدود می شود .این، الگویی قدیمی است که درقالب نظریه نمایندگی بیان میشود.

درآن سوی طیف، حاکمیت شرکتی را می توان به صورت شبکهای ازروابط درنظر گرفت که نه تنها میان شرکت ومالکان آنها - سهامداران - ، بلکه میان شرکت وتعداد زیادی ازذینفعان ازجمله کارکنان، مشتریان، فروشندگان، دارندگان اوراق قرضه و. ..وجود دارد .چنین دیدگاهی درقالب نظریه ذینفعان دیده می شود - حساس یگانه، . - 1385 اصل اصطلاح حاکمیت شرکتی کلمه یونانی 4 به معنی راهنمایی کردن یا اداره کردن می باشد و ازکلمه یونانی به کلمه لاتین 5و فرانسه قدیم 6تبدیل شده است.

اما این کلمه به راه های مختلف توسط سازمان ها یا کمیته ها مطابق علایق ایدئولوژیکی آنها تعریف شده است - ابو تپانجه،158،.7 - 2009به دلیل تعاریف مختلفی که درمورد حاکمیت شرکتی ارائه شده است به بیان تعدادی ازآنها بسنده می شود .صندوق بین المللی پول 8 و سازمان توسعه و همکاری اقتصادی 9در سال 2001 حاکمیت شرکتی را چنین بیان کرده اند :ساختار روابط و مسئولیت ها دربیان یک گروه اصلی شامل سهامداران،اعضای هیلت مدیره ومدیرعامل برای ترویج بهتر عملکرد رقابتی لازم جهت دستیابی به هدف های اولیه مشارکت.حساس یگانه - - 1385درمقاله حاکمیت شرکتی درایران با بررسی تعریف ها و مفاهیم حاکمیت شرکتی و مروردیدگاه های صاحب نظران، چنین بیان می کند که: حاکمیت شرکتی قوانین، مقررات، ساختارها، فرایندها، فرهنگ ها و سیستم هایی است که موجب دستیابی به هدف های پاسخگویی، شفافیت، عدالت و رعایت حقوق ذینفعان می شود.

هاپب 10و همکاران وی درسال 1998 پس از تحقیقی که در آکسفورد انجام دادند درتبیین حاکمیت شرکتی می نویسند : "حاکمیت شرکتی به تشریح سازماندهی داخلی و ساختارقدرت شرکت، نحوه ایفای وظایف هیئت مدیره، ساختارمالکیت شرکت و روابط متقابل میان سهامداران وسایر ذینفعان، به خصوص نیروی کارشرکت و اعتباردهندگان به آن می پردازد. رابرت مانگزو نل مینو، دوصاحب نظری که پژوهش های متعدد وگسترده ای درمورد حاکمیت شرکتی انجام داده اند درسال 1995 حاکمیت شرکتی را چنین تعریف کرده اند :ابزاری که هراجتماع به وسیله آن جهت حرکت شرکت را تعیین می کند و یا به عبارت دیگر، حاکمیت شرکتی عبارت است ازروابط میان گروه های مختلف درتعیین جهت گیری و عملکرد شرکت .گروه های اصلی عبارتند از: سهامداران، مدیرعامل وهیئت مدیره، سایرگروه ها، شامل کارکنان، مشتریان، فروشندگان، اعتباردهندگان واجتماع - حساس یگانه، . - 1385

-2 مدیریت مالیات

مینیک و نوگا - 2010 - 11 مدیریت مالیات را به صورت توانایی مدیر در پرداخت مالیات کمتر در بلند مدت تعریف نموده اند. شرکتی که به دنبال مدیریت مالیات و حداقل سازی هزینه مالیات می باشد، در واقع رویه ای جسورانه پیرامون مالیات در پیش گرفته است. بر طبق یافته های چند پژوهش، مدیریت مالیات، فعالیتی ارزش زا است و سهامداران شرکت معتقدند که باید توسط مدیریت شرکت، نرخ مالیاتی شرکت مدیریت شود - گراهام و تاکر12، . - 2006 افزون براین، دسای و دارماپالا - 2006 - 13 به این نتیجه رسیدند که مسئله پرداخت مالیات کمتر، توسط سهامداران مورد ارزیابی قرار می گیرد وبه عنوان یکی از شاخص های ارزیابی عملکرد مد نظر قرار می گیرد. اگر مدیریت مالیات به عنوان فعالیتی ارزش زا در نظر گرفته شود، شرکتها مایلند خود را درگیر این فعالیت نمایند.

اگر چه مدیریت کردن مالیات می تواند رقم نهایی سود یک شرکت را بهبود ببخشد، لیکن در نظر گرفتن هزینه های مرتبط با اختصاص منابع به طرح های مالیاتی میز دارای اهمیت می باشد. به عنوان مثال چنانچه شرکت به دنبال ایجاد یک خط تولید در راستای تولید یک محصول صادراتی باشد، منابعی را باید صرف کند و هزینه هایی را متحمل شود. شولز و همکاران - 2009 - 14 خاطر نشان می کنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید