بخشی از مقاله

حسابداري ذهنی اعتقادي
چکیده
روانشناسان معتقدند رفتار انسان بیش از آنکه محصول منطق باشد از محرکههاي ذهنی نظیر ترس، عشق، نفرت، لذت و درد حاصل میشود. از طرفی تحقیقات نشان داده است افراد به طور کامل منفعت طلب نیستند. اگر این گونه نبود، وجود حس نوع دوستی معنا نداشت. باورهاي دینی و مکاتب فکري که پدیدههایی مثل فداکاري، ایثار و ترحم به دیگران را ارزش تلقی میکنند، نمیتوانست در طول قرون متمادي ماندگار باشند. از این رو یک مسلمان که در محیط اسلامی بزرگ شده است، و اسلام با گوشت و خون او آمیخته شده، در زمان تصمیمگیري، ناخودآگاه به عواملی که در آن حلال و حرام وجود دارد توجه میکند و تصمیماتی که فقط جنبه دنیایی را داشته باشد در نظر نمیگیرد، به عنوان نمونه اگر به یک انسانی که مقید به اسلام و آیین اسلامی نیست پیشنهاد شرطبندي در یک مسابقه (غیر از موارد مجاز در اسلام مانند سوارکاري و تیراندازي) با شرایطی که احتمال برنده شدن در این شرط بندي بالاي 90 درصد باشد، وي ممکن است پذیراي این شرطبندي باشد. در صورتی که اگر وي در یک جامعه اسلامی بزرگ شده باشد و به احکام شریعت پایبند باشد ناخودآگاه رفتار و ذهن او به سمت حلال و حرام بودن این شرطبندي میرود و با این شرایط از آن شرطبندي منصرف میشود. در این پژوهش در ابتدا به بررسی حسابداري ذهنی پرداخته میشود، سپس اثر اعتقادات مذهبی را بر روي ذهن بررسی کرده و تاثیر آن را بر روي تصمیمات مالی مورد بررسی قرار داده و در نهایت، حسابداري ذهنی اعتقادي را بیان میکنیم. امید است که بررسیهاي پژوهش حاضر بتواند گامی مفید در جهت تکمیل ادبیات مربوط به این موضوع باشد.

مقدمه
حسابداري ذهنی1 براي اولین بار توسط تالر2 در سال 1980 مطرح شد. وي بیان کرد که حسابداري ذهنی میکوشد فرایندي را که افراد به موجب آن پیامدهاي اقتصادي را کدگذاري، طبقهبندي و ارزیابی میکنند تشریح نماید. اغلب تئوريهاي اقتصادي بر این اساس بنا شدهاند که افراد در رویارویی با رویدادهاي اقتصادي به صورت منطقی عمل میکنند و کلیه اطلاعات موجود، در فرایند تصمیمگیري آنها منظور میشود. این فرضیه مبناي اصلی فرضیه بازار کاراست. اما برخی یافتههاي محققان در این فرضیه بنیادي تردید کرده و مدارکی را کشف کردهاند که نشاندهنده شایع نبودن رفتار منطقی در تصمیمگیري افراد است. از جمله این محققان، بیور3، کنلی4 ، واس 5 و استرلینگ6 را میتوان نام برد که به ارائه نمونههاي حقیقی از الگوي تصمیمگیري و سودمندي اطلاعات در تصمیمگیري پرداخته و هر یک الگوهایی را براي تصمیمگیري ارائه کردهاند تا افراد بتوانند بر اساس آن الگوها، تصمیمهایی در دامنهاي از آگاهی و منطق بگیرند (پارسائیان، .(1381

بسیاري از سرمایهگذاران مدتهاي زیادي به این مسئله توجه کردهاند که روانشناسی نقشی کلیدي در تعیین رفتار بازارها ایفا میکند. اما مطالعات معروف و جدي در این زمینه به سالهاي اخیر باز میگردد. ارتباط علم مالی و سایر رشتههاي علوم اجتماعی که به عنوان روانشناسی مالی معروف شده است، به بررسی فرآیند تصمیمگیري سرمایهگذاران و عکسالعمل آنها نسبت به شرایط مختلف بازارهاي مالی میپردازد و تاکید آن بیشتر به تاثیر شخصیت، فرهنگ و قضاوتهاي سرمایهگذاران بر تصمیمگیري سرمایهگذاري میباشد. روانشناسی مالی در واقع در مقابل پارادایم رفتارهاي منطقی سرمایهگذاران مطرح شده که بر اساس و بنیان همه مدلهاي مالی ارائه شده میباشد.

حسابداري ذهنی
شاید بهترین راه براي تعریف حسابداري ذهنی مقایسه آن با حسابداري مالی و حسابداري مدیریت باشد. همانگونه که میدانید حسابداري مالی به ثبت، طبقهبندي رویدادهاي مالی در دفاتر و گزارشگري نتایج میپردازد و حسابداري مدیریت با استفاده از این اطلاعات و سایر اطلاعات اجتماعی و... به تصمیمگیري و کنترل فعالیت شرکت میپردازد. در حسابداري ذهنی نیز افراد خانوار چنین ثبت وقایع مالی و تجزیه و تحلیلی را به منظور تحت کنترل درآوردن مخارج خود انجام میدهند. حسابداري مالی شامل استانداردها و رویههاي متعددي میباشد که طی سالها به ثبت رسیده است.
تالر، (1980)؛ تالر و جانسون١، (1990)؛ حسابداري ذهنی را اینگونه تعریف کردند: "درك بردها، زیانها و شرطبنديها که تحت تأثیر ویرایش ذهنی خاصی قرار میگیرد".
تالر (1999)، حسابداري ذهنی را مجموعهاي از عملیات آگاهانه میداند که توسط افراد و خانوارها براي سازماندهی، ارزیابی و ردیابی فعالیتهاي مالی مورد استفاده قرار میگیرد.

حسابداري ذهنیذاتاًشیوه عملی و سودمندي است که مصرفکنندگان بهطور راهبردي براي ساده کردن محاسبات شناختی (شلینگ، (1984 و تنظیم خودکار هزینهها از آن استفاده میکنند (تالر، .(1999

مفاهیم حسابداري ذهنی به اعتقاد تالر حسابداري ذهنی سه عنصر اصلی دارد:

-1 عنصر اول به چگونگی دریافت نتایج، آزمون آنها، چگونگی تصمیمگیري براساس نتایج آزمون شده و در نهایت به ارزیابی تصمیمات اتخاذ شده میپردازد.
- 2 عنصر دوم مستلزم تخصیص فعالیتها به حسابهاي خاص میباشد. - 3 عنصر سوم به یزان ارزیابی حسابها میپردازد.

به عنوان مثال، شخصی قصد داشت یک روتختی بخرد، او به یک فروشگاه بزرگ رفت و به دنبال مدل مورد علاقهاش بود. روتختیها در سه اندازه 1، 2 و 3 و قیمت آنها به ترتیب200000، 2500000 و 300000 ریال بود. اما در یک حراجی قیمت هرکدام از آنها بدون توجه به اندازه 150000ریال بود. دریافت این اطلاعات، دریافت نتایج است. شخص این نتایج را در ذهن خود مورد آزمون قرار میدهد و درنهایت تصمیم به خرید روتختی اندازه 3 از حراجی به قیمت150000ریال میگیرد (عنصر اول). با خرید این روتختی شخص به اندازه مابهالتفاوت قیمت خریداري شده و قیمت واقعی روتختی (300000-150000) در ذهن خود یک حساب سود باز میکند (عنصر دوم). با اینکه روتختی از اطراف تخت آویزان بوده، شخص احساس رضایت کامل میکند (عنصرسوم).

بسته به ارزیابی شخص این احساس رضایت به صورت روزانه، هفتگی، ماهانه یا سالانه باقی میماند . چون تصمیمگیريها در شرایط عدم اطمینان انجام میشود و ارزیابیهاي افراد از حسابهاي خاص متفاوت است.

سیستم حسابداري وروديهاي هر دو سیستم تجزیه و تحلیل هزینه - منفعت پیشینی٢ و پسینی٣ را فراهم میکند. انتخاب مشتري با وارد کردن ارزش معامله٤ (لذت معامله) به محاسبههاي تصمیم خرید درك میشود (تالر، .(1999 عنصر دوم مستلزم تخصیص فعالیتها به حسابهاي معینی است. منابع و مصارف مانند دنیاي واقعی در حسابداري ذهنی نیز وجود دارند؛ هزینهها به مقولههایی همچون خوراك، مسکن، و ... گروهبندي شده و مخارج اغلب به بودجههاي صریح و غیرصریح محدود میشوند. وجوه مصرفکردنی هم به عنوان درامد (درامد مستمر در مقایسه با درامد اتفاقی) و هم به عنوان دارایی (پول نقد، سرمایه خانه، ثروت بازنشستگی و غیره) نامگذاري میشوند (تالر، .(1999 عنصر سوم حسابداري ذهنی به میزان ارزیابی حسابها میپردازد. این موضوع را رد، لاون استاین، و رابین١ (1998) بازه انتخاب٢ نامیدهاند. حسابها را میتوان روزانه، هفتگی و سالانه تراز کرد و همچنین میتوان به صورت محدود یا گسترده تعریف کرد. در واقع عنصر سوم حسابداري ذهنی به این مورد اشاره دارد که تصمیمگیريغالباًدر شرایط نبود اطمینان است.

مفهوم »حساب ذهنی«، استعارهاي است که براي تصمیمهاي هزینه کردن٣ بهدلیل مطلوبیتش در ذهنی کردن (عقلانی کردن) چشمانداز تجربی بهکار برده میشود. اغلب مشتریان حسابهاي ذهنی را براي محدود کردن خرجشان از طریق تخصیص محدودیتهاي بودجه در طبقههاي خاص شکل میدهند (هیلی و سول٤، .(1996 در این نقش، هزینههاي در یک طبقه به یک حساب ذهنی تخصیص یافته و براي جلوگیري از خرج کردن بیش از اندازه به هنگام وسوسه شدن توسط محصولات (کالاها) کنترل میگردند.

نقش دیگر حسابهاي ذهنی در معامله خاص٥ است که مشتریان یک حساب را براي یک رویداد وضع میکنند، هزینه را بدهکار کرده و مزایاي معوق٦ حاصل از مصرف را بستانکار میکنند ( پرلک و لونستین٧، .(1998

حسابداري ذهنی، مطلوبیت، ارزش و مبادله
قالببندي8 در نظریه حسابداري ذهنی، بدین معناست: شیوهاي که یک فرد به طور ذهنی یک فعالیت مالی مالی را در در ذهن خودش براي تعیین میزان مطلوبیتی که دریافت خواهد کرد یا انتظار دارد دریافت کند، قالببندي میکند. این مفهوم به طور مشابه در نظریه انتظار به کار گرفته شده است و بسیاري از نظریهپردازان حسابداري ذهنی از آن نظریه در تحلیلهایشان براي تابع ارزش9 استفاده میکنند.
مفهوم بسیار مهم دیگري در جهت فهم حسابداري ذهنی درباره تابع مطلوبیت تعدیل شده10 است. دو ارزش در رابطه با هر رویداد مالی ارزش تحصیل11 و ارزش مبادله12 وجود دارد.
ارزش تحصیل ارزشی است که یک شخص به داشتن مقداري کالا نسبت می دهد. اگر قیمتی که شخص پرداخت میکند مساوي با قیمت ترجیحی ذهنی براي کالا باشد، ارزش مبادله صفر است. اگر قیمت پایینتر از قیمت ترجیحی باشد، مطلوبیت مبادله مثبت است.

نظریه مطلوبیت1، نظریه پولی رایج 2 است. تمام گزینهها نسبت به مطلوبیت سنجیده میشوند، اما تمام سودها و زیانها بدینگونه مد نظر قرار نمیگیرند.

حسابداري ذهنی مشتریان در پاسخ به صرفهجوییهاي ناشی از قیمت غیرمنتظره در نقطه فروش یکی از تاکتیکهایی که اغلب توسط خردهفروشان براي افزایش فروش بهکار گرفته میشود، استفاده از تخفیفهاي ویژه3 هنگام فروش است. چنین تخفیفهایی در یک فروشگاه به شیوهاي پیشبینی نشده و اعلام نشده نشده اعطا میشود و به مشتریان این امکان را میدهد تا صرفهجوییهایی غیرمنتظره (سودهایی بادآورده) را تجربه کنند. هنگامی که مقدار مخارج مشتریان بدین گونه کاهش مییابد، تمایل دارند مقدار تخفیف داده شده را آسانتر از زمانی خرج کنند که همان میزان تخفیف از طریق جستجویی فعال مثل مقایسه فروشگاهها حاصل شده است. همچنین، مشتریان تمایل دارند مقدار پسانداز به دست آمده از طریق تخفیف غیرمنتظره را همان موقع و در همان فروشگاه هزینه کنند (حودج و میسون4، .(1995

حسابداري ذهنی اعتقادي
یک مسلمان واقعی که به احکام شریعت پایبند است، در زمان تصمیم گیري، نا خودآگاه به عواملی که در آن حلال و حرام وجود دارد توجه میکند و تصمیماتی که فقط جنبه دنیایی را داشته باشد در نظر نمیگیرد، به عنوان مثال فرض کنید، حق انتخابی براي فردي بوجود آمده است که منزلی را میتواند با قیمت بیست میلیون خریداري کند، در شرایطی که انتظار میرود قیمت منزل در ماه آتی دو برابر شود، و وي میتواند این پول را از راه نزول کسب کند، شاید یک شخص عادي با خود این تصور را کند که بعد از گرانی، منزل را فروخته و کل پول را به همراه بهرهاش یک جا پرداخت میکنم و از این بابت 7 میلیون سود میکنم. ولی فردي که در جامعه اسلامی بزرگ شده در ابتداي تصمیمگیري در زمانی که این ایده به ذهنش برسد میگوید حرام است و از خرید این منزل و کسب این سود منصرف میشود و شاید اصلا این ایده هم به ذهنش خطور نکند. در حقیقت عواملی که باعث تصمیمگیري در ذهن این شخص میشود ناشی از حسابداري اسلامی است که در ناخودآگاه وي رقم خورده و وارد تصمیمات سوخته نمی شود، به عنوان مثال ما میدانیم که طبق استانداردهاي حسابداري ایران روش فروش اوراق قرضه با کسر غیر مجاز است در این صورت شخص مدیر به هیچ عنوان به همچین موردي فکر نمیکند و همچین گزینهاي به ذهنش خطور نمیکند. یک شخص معتقد به آیین اسلام نیز در ذهنش عواملی را غیر مجاز در نظر گرفته است که در زمان تصمیم گیري، این عوامل وارد حیطه گزینه هاي انتخابی براي تصمیمگیري وي نمیشود.

شرایطی را تصور کنید که شخصی مبلغی پول مازاد در دست دارد، وي میتواند این پول را به شخصی بدهد و در مقابلش بهره دریافت کند و یا در عوض این پول را به شخصی کمک کند بدون انتظار باز پرداخت. ممکن است شخصی با خود در ذهنش انتخاب دوم را به عنوان هزینه ثبت کند چون پول را از دست داده، و درنتیجه گزینه اول را انتخاب کند. ولی در مقابل یک شخص مسلمان این پول را در ذهنش به عنوان یک سرمایهگذاري ثبت میکند، زیرا به وعدههاي خدا اعتقاد دارد، و باور از هر دست بدهی از همان دست میگیري، در ذهنش نهادینه شده است، خداوند سود ربا را نابود و صدقات را افزایش میبخشد (سوره بقره، آیه .(276

در مقابل نه تنها این پول پرداخت شده به شخص نیازمند را هزینه در نظر نمیگیرد بلکه به عنوان یک سرمایهگذاري سودمند در ذهنش ثبت میکند.

و کیست که به خداوند وامی نیکو دهد و از اموالی که به او ارزانی داشتهاست، انفاق کند، تا خداوند آن را براي او چند برابر نماید و براي او پاداش پر ارزشی است (سورهي حدید، آیه.(11

حتی ممکن است این سرمایهگذاري را در ذهنش به عنوان یک سرمایهگذاري با بازده زیاد و بدون ریسک در نظر بگیرد. زیرا امام صادق (ع) میفرمایند: به خدا قسم سه چیز حق است: هیچ ثروتی بر اثر پرداخت صدقه و زکات کم نشد، در حق هیچ کس ستمی نشد که بتواند تلافی کند، اما خویشتندارى نمود مگر این که خداوند بجاى آن به او عزت بخشید و هیچ بندهاىدرِخواهشی را به روى خود نگشود مگر این که درى از فقر به رویش باز شد ( بحارالأنوار، ج78، ص.(209

در حدیثی دیگر از امام صادق (ع) روایت شده است: بر روي درب بهشت نوشته شده است که پاداش صدقه ده برابر است (بحار الأنوار، ج 8، ص .(181

هچنین امام علی (ع) فرمودند: زمانی که تنگدست شدید، با صدقه دادن با خدا معامله کنید (نهج البلاغه، ح .(250

علت این تصور در ذهن وي در نظر گرفتن شخصی غیر از آن شخص دریافت کننده است که وي عهده دار بازپرداخت این پول است. و اعتقاد به همچین شخصی باعث میشود رفتار وي به سمت انتخاب گزینه دوم سوق پیدا کند.

بدین صورت میتوان تفاوت تصمیمگیري در افراد معتقد به آیین اسلامی و غیره که به این اصول اعتقادي ندارند را در رفتارشان توجیح کرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید