بخشی از مقاله

چکيده
با توسعه شرکت ها و افزايش روزافزون حجم عمليات آن ها، حسابرسان در کاهش ريسک حسابرسي با انجام آزمونهاي محتواي گسترده (سندرسي و ساير روش هاي حسابرسي) با مشکل روبرو شدند. پيشرفت فن آوري اطلاعات ،حسابرسان را در وضعيتي قرار داد که بتوانند روش علمي براي خود بدست آورند و مقدار خطر حسابرسي را از پيش برآورد و تعيين کنند. حسابرسي مبتني بر ريسک را ميتوان به عنوان فرايند شناسايي و گزارش ريسک تحريفات با اهميت در صورت هاي مالي دانست . هدف از بکارگيري حسابرسي مبتني بر ريسک ، افزايش کارايي و اثربخشي حسابرسي است ، زيرا با تعيين نوع و ماهيت ، زمان بندي اجرا و حدود آزمون هاي محتوا به گونه اي معقول و همراه با قابليت پاسخگويي کامل ، رسيدگي ها به ميزان مناسبي انجام گرديده و در نتيجه زمان صرف شده به سطح منطقي تري تغيير مي يابد. حسابرسي مبتني بر ريسک يک نمونه واقعي از شرايط دستيابي به سود دو جانبه ي حسابرس و مشتري است . اين مقاله با روش توصيفي ابتدا به ارزيابي ريسک ، اجزاي آن و ارتباط آن با اهميت و شواهد حسابرسي مي پردازد، سپس با بيان تفاوت هاي آن با حسابرسي سنتي، مزاياي رويکرد مبتني بر ريسک را بيان مي کند. سرانجام مراحل حسابرسي مبتني بر ريسک را شرح داده و اينکه چگونه ناديده گرفته شدن مهم ترين عامل موثر در ريسک حسابرسي، موجب گمراهي حسابرسان مي شود و کاستي هاي کاربردي آن در ايران چيست , چرا که افکار عمومي حرفه و کاربران صورت هاي مالي بر اين باور است که اين شيوه حسابرسي بيشتر در جهت منافع حسابرسان تدوين شده است ، چون فقط براي کاهش هزينه هاي حسابرسي و ايجاد توان پاسخگويي حسابرسان کاربرد دارد و به افزايش توان کشف انحراف ها کمک نميکند.
کلمات کليدي: حسابرسي مبتني بر ريسک ، ريسک ، اثربخشي حسابرسي، کارايي حسابرسي

مقدمه
شايد مهم ترين مساله ي حسابرسي آن است که حسابرس چگونه مي تواند علاوه بر افزودن به ارزش محصول ( صورت هاي مالي) مشترياش ، سود آوري کار خود را نيز افزايش دهد؟ در دهه ي گذشته ، حسابرسي مبتني بر ريسک به عنوان مهم ترين گرايش حسابرسي مستقل براي پاسخ به مساله فوق بود. در صورتي که حسابرسي مبتني بر ريسک به درستي انجام گيرد، فنون آن ميتواند ضمن کمک به توسعه راهبردهاي تجاري واحد تحت حسابرسي، کارايي کامل گروه حسابرسي را نيز به طور قابل ملاحظه اي ارتقا بخشد. حسابرسي مبتني بر ريسک را ميتوان به عنوان فرايند شناسايي و گزارش ريسک تحريفات با اهميت در صورت هاي مالي دانست . از اين رو، اولا حسابرسي نيازمند شناسايي حوزه هايي است که داراي ريسک بالايي از تحريفات با اهميت اند؛ ريسک هاي مذکور محدوده هايي هستند که مستلزم کاربرد روش هاي گسترده تري خواهند بود. ثانيا حسابرسي بايد تعيين کند که چقدر و چگونه روش هاي خود را براي حوزه هاي کم ريسک کاهش ميدهد. هم چنين جهت شناسايي ريسک تحريفات با اهميت موارد زير تجزيه و
تحليل شود:
الف ) ريسک واحد تجاري ( ريسکي که يک رويداد بر تحقق اهداف شرکت اثر منفي مي گذارد).
ب ) چگونگي برخورد مديريت با ريسک هاي مذکور .
ج ) تعيين محدوده ي ريسک هايي که مديريت به آن ها توجهي نکرده است
[١و٢].
هدف از بکارگيري حسابرسي مبتني بر ريسک ، افزايش کارايي و اثربخشي حسابرسي است ، زيرا با تعيين نوع و ماهيت ، زمان بندي اجرا و حدود آزمون هاي محتوا به گونه اي معقول و همراه با قابليت پاسخگويي کامل ، رسيدگي ها به ميزان مناسبي انجام گرديده و در نتيجه زمان صرف شده به سطح منطقي تري تغيير مي يابد. در طرح کلي حسابرسي در صورت اتکا بر سيستم کنترل داخلي، آزمون هاي محتوا محدود و در صورت عدم اتکا بر سيستم کنترل داخلي، ازمون هاي محتوا گسترده تر پيش بيني و انجام ميگيرند.
در حسابرسي مبتني بر ريسک ، حسابرسي پس از کسب شناخت اوليه از سيستم هاي حسابداري و کنترل داخلي (ثبت سيستم با استفاده از شرح نوشته ، پرسش نامه کنترل هاي داخلي و نمودگر يا تلفيقي از آنها و انجام دادن آزمون شناخت سيستم )، ريسکهاي ذاتي و کنترل را برآورد مي کند. براورد اوليه از ريسکهاي ذاتي و کنترل ، حسابرس را در تشخيص قابل اتکا بودن سيستم کنترل داخلي، کمک مي کند. در صورت قابل اتکا بودن سيستم کنترل داخلي، حسابرس به آزمون کنترل هايي مي پردازد که مي خواهد بر آن اتکا کند . پس از اجراي آن و کسب نتايج حاصل از اجراي آن مي تواند برآورد اوليه از ريسکهاي ذاتي و کنترل را تعديل نموده و نهايي کند [٣].
در اين نوشتار ابتدا درباره ريسک حسابرسي، اجزاي آن و ارتباط آن با اهميت صحبت ميکنيم سپس به بيان تفاوت هاي حسابرسي مبتني بر ريسک با حسابرسي سنتي ( حسابرسي مبتني بر سيستم و مبتني بر ترازنامه ) ميپردازيم و ضمن ارائه محدوديت هاي حسابرسي سنتي، مزاياي حسابرسي مبتني بر ريسک را بر ميشمرد، آن گاه جهت کاربردي کردن مباحث ، مراحل اجراي حسابرسي مبتني بر ريسک را بررسي مي کنيم و در آخر به بيان مشکلات اجراي اين رويکرد از حسابرسي مي پردازيم .
ادبيات تحقيق
سير تغييرات تاريخي تکنولوژي حسابرسي:
با توجه به تعريف تکنولوژي حسابرسي و شاخصهاي تغيير تکنولوژي، طبق نظر اغلب حسابرسان ، سير تغييرات تاريخي تکنولوژي حسابرسي را به ترتيب به
شرح زير مي توان طبقه بندي نمود: تکنولوژي حسابرسي مبتني بر سندرسي تکنولوژي حسابرسي مبتني بر تراز نامه تکنولوژي حسابرسي مبتني بر سيستم
تکنولوژي مديريت ريسک حسابرسي مبتني بر ريسک
توضيح اينکه سير تغييرات تکنولوژي حسابرسي در کشور ما نيز تقريبا مطابق مراحل فوق الذکر است [٤].
ريسک حسابرسي
يکي از فرآيندهاي مهم در حسابرسي تعيين ريسک حسابرسي است . ريسک حسابرسي يعني نسبت مجموع اشتباهات يا تحريفهاي با اهميت کشف نشده ( تعداد حالت ناخواسته ) به مجموع اشتباهات يا تحريفهاي با اهميت موجود در حسابها (تعداد حالات ممکن ) [٥].
ريسک حسابرسي يعني آن ريسکي که تحريف با اهميتي در صورتهاي مالي وجود داشته باشد وحسابرس ندانسته نظر خود را از بابت آن تعديل نکند يا بعبارتي احتمال ريسک اينکه حسابرس ناآگاهانه نتواند نظر خود را نسبت به صورتهاي مالي که داراي اشتباه با اهميت است اصلاح نمايد [٦].
ريسک حسابرسي از لحاظ کليت صورتهاي مالي عبارتست از احتمال اينکه تحريفي با اهميت در صورتهاي مالي وجود داشته ولي حسابرسان با روشهاي رسيدگي خود آنرا کشف نکنند. حسابرسان در برنامه ريزي حسابرسي بايد به عوامل موثر بر ريسک حسابرسي توجه نمايند. آنها بايد طوري حسابرسي و برنامه ريزي کنند که ريسک حسابرسي به حداقل محدود گردد، يعني ريسک حسابرسي بايد تا ميزاني به حداقل برسد که حسابرسان بنا به قضاوت حرفه اي خود، آن ميزان را براي ابراز اظهار نظر حرفه اي خويش مناسب ببيند. نکته اساسي اينست که احتمال
ارائه نادرست صورتهاي مالي توسط برخي از صاحبکاران بيش از سايرين است [٣].
ريسک حسابرسي بر ٢ نوع است :
١. ريسک نوع آلفا: رد نادرست ،يعني اينکه صورتهاي مالي به نحو منصفانه ومطلوب تهيه شده ولي حسابرس نظرغيرمقبول ارائه مي دهد.اين ريسک کارايي وصرفه اقتصادي حسابرس را مورد ترديد جدي قرار مي دهد.
٢. ريسک نوع بتا: پذيرش نادرست ،يعني اينکه صورتهاي مالي به نحو منصفانه ومطلوب تهيه نشده ولي حسابرس نظرمقبول ارائه مي دهد. اين ريسک اثر بخشي حسابرس را مورد ترديد قرار مي دهد. [٦].
عوامل موثر بر ريسک حسابرسي:
خصوصيات مديريت ويژگيهاي عمليات
ويژگيهاي حسابرسي واحد مورد رسيدگي [٣].
ريسک حسابرسي در سطح يک حساب به سه جزء به شرح ذيل تقسيم بندي مي
شود:
١. ريسک ذاتي IR))
٢. ريسک کنترل CR))
٣. ريسک عدم کشف ((DR
ريسک ذاتي
ريسک ذاتي عبارت است از احتمال رخ دادن يک اشتباه يا تحريف با اهميت درمانده يک حساب يا گروه معاملات ، با فرض اين که براي آن ، کنترل داخلي وجود نداشته باشد. ريسک ذاتي را بايد درمرحله برنامه ريزي ارزيابي کرد و به طور مستمر طي عمليات حسابرسي تحت نظر قرار داد. حسابرس در برآورد ريسک ذاتي عوامل گوناگوني را با استفاده از قضاوت حرفه اي خود ارزيابي مي کند که نمونه
هايي از آن به شرح زير است :
١. درستکاري مديريت
٢. تجربه و دانش مديريت و تغييرات مديريت طي دوره
٣. نوع و ماهيت فعاليت تجاري واحد مورد رسيدگي
٤. عوامل موثر بر صنعتي که واحد رسيدگي در آن فعاليت مي کند
٥. آثار وجود اشخاص وابسته
٦. نتيجه حسابرسي سالهاي گذشته
٧. استعداد ذاتي يک حساب براي تحريف
٨. ميزان قضاوت بکار رفته در تعيين مانده حساب ها
٩. معاملات خارج از روال عادي فعاليت واحد تجاري
١٠. وجود معاملات غيرعادي و پيچيده ، به ويژه در پايان يا اواخر دوره مالي
ريسک کنترل
ريسک کنترل عبارت است از احتمال رخ دادن يک اشتباه يا تحريف با اهميت درمانده ، يک حساب يا گروه معاملات ، با فرض اين که ساختار کنترل داخلي شرکت نتواند از وقوع آنها جلوگيري و يا به موقع آنها را کشف کند. هدف حسابرس مستقل از برآورد ريسک کنترل ، برآورد ريسک عدم کشف براي ادعاهاي مندرج در صورت هاي مالي است . لازم به توضيح است که هر چه کنترل داخلي جامعه تر و کاملتر باشد، ريسک کنترل پايين تر ارزيابي خواهد شد.
ريسک عدم کشف
ريسک عدم کشف عبارت است است احتمال ريسک اين که روش هاي رسيدگي حسابرسان سبب شود به اين نتيجه برسند که اشتباه يا تحريف با اهميتي درمانده حساب مورد رسيدگي يا گروه معاملات وجود ندارد، در حالي که حساب مزبور در واقع داراي اشتباه يا تحريف با اهميت است .
ريسک عدم کشف به طور مستقيم به موثر بودن روش هاي رسيدگي حسابرسان مربوط است ، در حالي که ريسک ذاتي و ريسک کنترل متاثر از صاحبکار و محيط کار آن بوده و مستقل از حسابرسي صورت هاي مالي در محيط صاحبکار وجود دارند. حسابرسان هنگام برنامه ريزي حسابرسي بايد ميزان ريسکهاي ذاتي و کنترل هر يک از حساب هاي عمده صورت هاي مالي يا گروه هاي معاملات را تعيين کنند و سپس براي کاهش ريسک عدم کشف تا سطح قابل پذيرش ، روش هاي رسيدگي کافي را برنامه ريزي نمايند تا با محدود نمودن ريسک حسابرسي، بتوانند در مورد صورت هاي مالي اظهارنظري عاري از اشتباه يا تحريف با اهميت ارائه دهند.
ريسک عدم کشف تا سطح مورد قبول ، روش هاي رسيدگي کافي را برنامه ريزي و اجرا نمايند. بدين ترتيب ، ريسک کلي حسابرسي به حدي کم خواهد بود که حسابرسان بتوانند اظهار دارند صورتهاي مالي عاري از تحريف با اهميت است .
براي مثال ، چنانچه حسابرسان بر اين باور باشد که سيستم کنترل داخلي صاحبکار در مورد حسابهاي دريافتني ضعيف است ، که نتيجه آن زياد بودن احتمال ريسک عدم کشف در مورد حسابهاي دريافتي مي باشد، حسابرسان مي توانند براي جبران آن ، روشهاي آزمون محتواي خود را افزايش دهند. تا بدين ترتيب ، احتمال ريسک عدم کشف را کاهش دهند. انواع عمده شواهدي که براي محدود کردن احتمال
ريسک عدم کشف جمع آوري مي شود، به شرح زير خلاصه مي گردد:
١. شواهد عيني
٢. مدارک
٣. دفاتر و اسناد حسابداري
٤. روشهاي تحليلي
٥. محاسبات
٦. نظرات کارشناسان
٧. شواهد شفاهي
٨. تاييديه هاي مديريت
در طول انجام يک حسابرسي عمليات بايستي بگونه اي برنامه ريزي و اجراء شود که ريسک حسابرسي تا ميزاني به حداقل برسد که حسابرسان بنا به قضاوت حرفه اي خود، آن ميزان را براي ابزار اظهارنظر حرفه اي خويش مناسب ببينند [٣].
ريسک ، اهميت ، شواهد حسابرسي
طبق استانداردهاي حسابرسي، حسابرس هنگام برنامه ريزي حسابرسي بايد مشخص کند که چه مواردي ميتواند صورت هاي مالي را به گونه اي با اهميت تحريف کند. برآورد حسابرس از اهميت مربوط به مانده حساب هاي خاص و گروه معاملات و رويدادهاي مشخص ، حسابرس را در يافتن پاسخ براي پرسش هايي چون کدام اقلام بايد رسيدگي شود و از نمونه گيري آماري و روش هاي تحليلي استفاده گردد يا خير، ياري مي رساند. پاسخ هاي مزبور حسابرس را قادر ميکند روش هايي از حسابرسي را انتخاب کند و به کار گيرد که در مجموع بتواند ريسک حسابرسي را به سطح قابل قبولي کاهش دهد.
اصولا اهميت در ارتباط با کاربرد اطلاعات توسط استفاده کننده صورتهاي مالي مفهوم پيدا مي کند. براين اساس ، اطلاعاتي داراي اهميت شناخته مي شود که حذف يا ارايه آن به شکل نادرست بتواند بر تصميمات اقتصادي استفاده کنندگان از صورتهاي مالي تاثير بگذارد. به تبع اين تعريف ، درحسابرسي نيز اهميت يک موضوع به قضاوت حسابرس در مورد نيازهاي يک فرد منطقي که بر صورتهاي مالي اتکامي کند، بستگي دارد. اين قضاوت شامل ارزيابي مبالغ يا ماهيت و کيفيت حذف يا ارايه نادرست اطلاعات است .
با توجه به رهنمودهاي حسابرسي صادر شده از سوي محافل حرفه اي بين المللي در ارتباط با «اهميت » مي توان نتيجه گرفت که :
اولا- اهميت را اثر اطلاعات بر استفاده تعيين مي کند. آستانه يا نقطه آغاز اهميت ، نقطه اي است که يک قلم اطلاعات براي قضاوت يا تصميم گيري يک فرد منطقي مهم تلقي شود.
ثانيا- يکي از هدف هاي حسابرسي اين است که حسابرس در مقام فردي منطقي، حسابها را مورد رسيدگي قرار دهد و از قضاوت خود جهت تعيين اهميت موضوعات استفاده کند. بدين ترتيب ، قضاوت هاي مربوط به اهميت ، بخشي از مجموعه قضاوت هايي است که حسابرس در مورد درست و منصفانه بودن تصوير صورتهاي مالي انجام مي دهد.
ثالثا- قضاوت هاي مربوط به اهميت ، هم کمي و هم کيفي است جنبه کيفي اهميت ، مشکل ترين جنبه ي آن از لحاظ قضاوت است .
رابعا- قضاوتهاي مربوط به اهميت را بايد هم در مرحله برنامه ريزي و هم در مرحله ارزيابي نهايي فرايند حسابرسي انجام داد. در عمل نمي توان همه موارد تحريف را که از لحاظ کيفي مهم هستند، کشف نمود زيرا رهنمودهاي عملي در مورد برنامه ريزي بيشتر معطوف به تحريفهاي کمي است . با اين حال ، حسابرس بايد قضاوت خويش را در شناخت زمينه هاي مهم تحريف کيفي احتمالي به کار گيرد تا شواهدي در مورد احتمال وجود چنين تحريفهايي گرد آورد [٣و٥].
راههاي استفاده از اهميت توسط حسابرس
• در نشانه گيري تلاش حسابرسي به جنبه هاي مهم
• در تصميم گيري نسبت به ماهيت و ميزان کار حسابرسي
• در طراحي نمونه هاي آماري
• در تصميم گيري نسبت به ميزان اتکا بر حسابرسان داخلي
• در ارزيابي نياز به استفاده از خدمات ساير متخصصان در جريان عمليات حسابرسي
• در ارزيابي اشتباهات کشف شده در جريان عمليات حسابرسي
• در صدور گزارشهاي غيرمقبول [٣].
ارتباط ريسک ، اهميت و شواهد حسابرسي
به عنوان يک قاعده کلي مي توان گفت که همواره رابطه اي ثابت بين ميزان ريسک ، اهميت و حجم شواهد حسابرسي برقرار است .اگر يکي از عوامل ريسک ، اهميت و يا شواهد حسابرسي تغيير کند، يک يا دوتاي باقيمانده نيز تغيير مي کند.
مثلا چنانچه حجم شواهد حسابرسي ثابت فرض شود و سطح اهميت کاهش يابد سطح ريسک (ريسک عدم کشف ) افزايش خواهد يافت .
بين ريسک حسابرسي و اهميت رابطه اي معکوس وجود دارد. اگر آستانه اهميت افزايش يابد ريسک حسابرسي کاهش پيدا مي کند و بر عکس . براي روشن شدن مطلب ، ريسک پذيرش نادرست را (يعني ريسک ارايه گزارش مقبول در مواردي که حسابها تصويري درست و منصفانه نشان نمي دهند) در نظر مي گيريم .
اگر سطح اهميت را بالا ببريم ، احتمال کمتري وجود دارد که اظهار نظر حسابرس نامناسب باشد[٣و٥].
تفاوت هاي حسابرسي مبتني بر ريسک با حسابرسي سنتي
عمده ترين تفاوت هاي بين حسابرسي سنتي و حسابرسي مبتني بر ريسک
شامل موارد زير است :
الف ) نوع ريسک هايي که مورد ارزيابي قرار مي گيرند، و ب ) چگونگي ارزيابي ريسک هاي مذکور .
به طور کلي، رويکرد حسابرسي سنتي تنها بر ريسک هاي حسابرسي تمرکز دارد.
در برنامه ريزي يک حسابرسي، حسابرس :
الف ) نگران آن است که کنترلهاي داخلي کافي وجود داشته باشد و در عمل نيز به نحو مناسب اجرا شود ( ريسک کنترل ) ب ) روش هاي حسابرسي مورد عمل بتوانند تحريف ها را کشف نمايند ( ريسک کشف ) و ج ) هم چنين حسابرس نگران ريسک ذاتي است ، يعني عواملي که بر ثروت مالي سازمان اثر ميگذارد اما مديريت و کنترل آن ها دشوار است . حسابرسي مبتني بر ريسک نسبت به حسابرسي سنتي يک گام جلو ميگذارد و نه تنها بر ريسک حسابرسي تمرکز مينمايد بلکه بر ريسک تجاري مشتري نيز تاکيد ميکند زيرا اين ريسک مي تواند بر سود آوري يک شرکت اثر بگذارد و به نوعي کليد حيات شرکت است . براي تجزيه و تحليل اين ريسک ، حسابرس دريچه اي به عمليات شرکت حفر مينمايد تا دريابد سازوکارهاي عمليات شرکت چگونه است از اين رو شرکت با چه ريسک هاي تجاري کوتاه مدت و بلند مدتي روبه رو است . به اين طريق ، حسابرس ميتواند با ارزيابي مستقل تمامي عوامل موثر بر تجارت و کسب و کار مشتري به مديريت در کارآمد کردن عمليات ياري رساند. شايد به توان تفاوت هاي حسابرسي سنتي و حسابرسي مبتني بر ريسک را اين گونه توصيف کرد: در يک حسابرسي سنتي براي بررسي و ارزيابي صورت هاي مالي حسابرسي و مديريت شرکت مانند بازيکنان شطرنج در دو طرف يک ميز يعني مقابل هم مينشينند و از اين رو هر کدام زمينه بازي ( تجارت مشتري) را از منظر خود مينگرند. اما در حسابرسي مبتني بر ريسک ، حسابرس و مشتري هر دو در يک طرف مينشيند . در اين وضعيت ، مشتري ( مديريت ) داراي يک دوست يا شريک است زيرا هر دو واحد تجاري و تجارت آن را از منظري يکسان مي نگرند.
محدوديت هاي رويکرد سنتي
براي تشريح موضوع يک شرکت پيمان کاري را در نظر بگيريد. در حسابرسي سنتي، حسابرسان غالب تصميات خود را بر مبناي اهميت شکل ميدهند که در اين جا قاعدتا درصد( يا کسري) از حجم عمليات پيمان کار است . از آنجا که در اين نوع حسابرسي تمرکز بر اثبات ارقام درج شده در صورت هاي مالي است ، کنترل هاي داخلي شرکت به طور وسيع به منظور حسابرسي کارا مورد ارزيابي قرار نميگيرد. در پايان حسابرسي هم ، حسابرس چيزي را اثبات ميکند که شرکت قبلا ميدانست يعني شرکت روي برخي کارها سود ميکند و روي برخي ديگر زيان ميدهد. سپس شرکت صورت حسابي را از حسابرس دريافت ميکند و فرايند مذکور در سال بعد مجددا تکرار ميگردد. به دليل اين که محيط کنترلي تعدادي از شرکت هاي ايراني ضعيف است ، شايد رويکرد فوق ، تنها رويکردي باشد که حسابرسان ميتوانند اتخاذ نمايند. اما توجه داشته باشيم که يک محيط کنترل داخلي ضعيف ، ريسک فوق العاده اي دارد و حتما بايد در کانون توجه مديريت شرکت قرار گيرد. در اين حالت حسابرسي مبتني بر ريسک بر عکس حسابرسي سنتي اقدام به شناسايي نقاط ضعف مذکور مينمايد و از اين رو به مديريت کمک مينمايد تا گام هاي مناسبي را براي تقويت کنترل هاي داخلي بردارد.
مزاياي رويکرد مبتني بر ريسک
حسابرسي سنتي بر ريسک علاوه بر تمرکز بر ارقام صورت هاي مالي، توجه خود را به شناخت فعاليت تجاري شرکت معطوف مينمايد. زيرا ارقام مذکور حاصل فعاليت هاي مزبور است . شناخت حسابرس شامل شناخت از افرادي کليدي و رهبران شرکت و نحوه ي تصميم سازي و تصميم گيري آن ها ميشود. در زير به برخي مسائلي پرداخته ميشود که نوعا در حسابرسي مبتني بر ريسک به آنها توجه مي شود.
• ساختار خاص واحد تجاري چگونه از رقبايش متمايز ميشود و حاشيه رقابتي واحد تجاري چيست ؟
• مسائل عملياتي روزمره اي که مديريت کليدي شرکت با آن مواجه است چيست ؟
• مديريت با مسائل و مشکلات عملياتي چگونه برخورد مي کند؟
• براي حصول اطمينان از اجراي مفاد قراردادها، قوانين و مقررات چه کنترلهاي عملياتي به اجرا در مي آيد ؟
• براي حصول اطمينان از اين که عمليات گزارشگري و حسابداري سال بدون خطا وتقلب باشند چه کنترل هاي داخلي مشخصي اجرا مي گردد؟
• مديريت چگونه از صحت اطلاعات مالي مورد استفاده در تصميمات مهم اطمينان مي يابد؟
کارکنان بي تجربه در چه کارکردهايي گمارده شده اند؟
به عبارت ديگر، در يک حسابرسي مبتني بر ريسک ، حسابرس مسئول شناخت تمامي ويژگيهاي ساختاري تجاري شرکت تحت بررسي است [١].
مراحل حسابرسي مبتني بر ريسک :
ارائه ي سطح جديد و برتري از خدمات حرفه اي مستلزم روش هاي نوين انجام حسابرسي است . هنگام اعمال رويکرد حسابرسي مبتني بر ريسک ، حسابرسان خود را در برنامه ريزي و تجربه و تحليل اوليه در موقعيتي پيشتاز مييابند. در اين حسابرسي، حسابرس زمان بيشتري را صرف شناخت کنترل هاي عملياتي و کنترل هاي داخلي شرکت مينمايد زيرا کنترل هاي مذکور زير بناي عملکرد گزارشگري است . صرف زمان مذکور در مرحله ي اوليه کار بسيار سودمند است ، زيرا در مرحله ي اجراي عمليات حسابرسي، حسابرس درمي يابد که پاسخ بسياري از سوالاتش را قبلا به دست آورده است . بنابراين به طور خلاصه مراحل حسابرسي مبتني بر ريسک عبارتند از: پرسش افراد کليدي، مستند سازي کنترل ها، و تجزيه و تحليل اطلاعات .
مرحله ي اول : پرسش از افراد کليدي
در اين مرحله حسابرس تا جايي که ممکن است با مدير عامل ، مدير مالي و اداري، مديران توليد و بازرگاني و تمام افرادي که اهداف و ريسک هاي کوتاه مدت و بلند مدت شرکت را ميشناسند يا مسئول آنها هستند گفتگو ميکند. در اين نشست ها
حسابرس ميخواهد بداند که :

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید