بخشی از مقاله

مقدمه

آنچه که اخیرا، با توجه به گسترش شهرها و اهمیت مطالعه و بررسی زندگی شهری و شیوه ی حق خواهی در شهر، مورد توجه قرار گرفته،بحث حق به زندگی شهری یا چنانکه هنری لوفور بیان می دارد، حق به شهر1 است. امروزه در سراسر محافل علمی، سیاسی و مجامع ملی و جهانی ، از جمله سازمان علمی، فرهنگی، و تربیتی بین الملل - یونسکو - و مرکز اسکان بشر سازمان ملل متحد - هبیتات - ، برخی ارزشها که تقریباً تمام نسخههای حق به شهر در آن مشترک هستند وجود داردتقریباً، همه بر اشکال استفادهکنندگان یا ساکنان فضای شهری تأکید دارند.

بسیاری اتفاق نظر دارند که این موضوع، تجربه روزمره سکونت داشتن شهر است که به افراد فارغ از شهروندی دولت-ملت، حقی به شهر را اعطاء میکند. در حال حاضر، در اغلب شهرها ی جهان ، مفهوم حق به شهر، به مثابه فرایند مبارزه و کنش برای گسترش حقوقِزیستِ ساکنان شهری و نیز دستیابی به حقوق شهروندی ، درک شده - پورسل, . - 1393 و از ضروریت های زیستی-حقوقی در شهر تلقی می گردد. ما در دورانی زندگی می کنیم که آرمان های حقوق بشر، چه از نظر سیاسی و چه اخلاقی، نقشی مرکزی یافته اند.

نیروی بسیاری صرف ترویج اهمیت آن در ساختمانِ جهانی بهتر شده است. علاوه بر این، ما در جهانی به سر می بریم که در آن حقِ مالکیتِ خصوصی و نرخ سود دیگرِ مفاهیمِ حق را، از جمله حق به شهر را، تحت الشعاع قرار می دهند. - هاروی، - 1391 نگارنده در این گفتار ، با بهره گیری از تئوری هنری لوفور، می خواهد ، با پرهیز ار تفاسیر و تحلیل های تقلیل گرایانه؛ نوع دیگری از حقوق بشر، یعنی حق به شهر را مورد معرفی و بررسی قرار دهد.

به بیانی دیگر، در این گفتار نگارنده، علاوه بر تحلیل مفهوم حق به شهر و ابعاد آن، و نیز ارتباط مفهومی آن با جریانِ تولید و بازتولید فضا2 در شهر، در پی این سوال است که شهر مطلوب، به عنوان عرصه ی عمل، برای شهروندان و کنشگران فعال کدام است؟ و فرایند دستیابی به حق3 در این عرصه ، چگونه است؟ قبل از این که بسترهای شکل گیری مفهوم حق به شهر را مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم، ابتدا لازم است که بفهمیم هنری لوفور چگونه مفهوم حق و حقوق را فهم می کند. برای لفبور حقوق قانونی و رسمی هرگز خدادادی همچنین حقوق طبیعی4 که تدوینکنندگان نهادها بهراحتی آن را نوشتهاند نبوده است. آنها نمود ها هستند، نتیجه نهایی مطالبات جمعی که توسط شهروندان درحال گذار ساخته شده است. - پورسل, . - 1393

این پرسش که چگونه شهری مطلوب ما است نمی تواند جدا از این پرسش باشد که خواستار چه نوع روابط اجتماعی، ارتباط با طبیعت، شیوه زندگی و زیست، تکنولوژی، و ارزش های زیبایی شناختی هستیم. حق به شهر بسیار فراتر از ازادی های فردی در دسترسی به امکانات شهری5 است. حق به شهر، حق تغییر دادن خودمان از طریق تغییر دادن شهر است - هاروی،. - 1391 به علاوه این حقی عمومی و نه فردی است، چه این دگرگونی به طور اجتناب ناپذیری وابسته به اعمال نیروی جمعی در تغییر شکل دادن به روند توسعه ی شهری و نیز مطالبه و دستیابی به ضروریات زندگی و حقوق شهری است - همان - . به بیانی دیگر می توان چنین گفت که حق به شهر یک حق جمعی و عمومی است و به یک مکان معین مربوط میشود. خود لفور آن را حق به زندگی شهری مینامد - اطهاری، - 1390

حق به شهر یک ضرورت:

حق به شهر6 که یکی از جنجالی ترین و شناخته شده ترین مفاهیم مطرح شده توسط هنری لوفور است و در کتابی با همین عنوان مطرح شده است، در سال 1967 درست یک سال بعد از خیزش جنبش های اجتماعی-سیاسی در اروپا و آمریکا به چاپ رسید. این کتاب که درست یک قرن پس از کتاب سرمایه7 ی کارل مارکس به چاپ رسید، از نظر اهمیت و موضوعیت آن در تحلیل مسائل اجتماعی و نیز شهری، به منزله ی بزرگداشت و امتداد این اثر محسوب می شود. لوفور حق به شهر را » درخواست برای دسترسی تحول یافته به زندگی شهری« می داند. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید