بخشی از مقاله
چکیده
وقتی یادگیرنده با موقعیتی روبه رو می شود که نمی تواند با استفاده از اطلاعات و مهارتهایی که در آن لحظه در اختیار داردبه آن موقعیت سریعا پاسخ درست بدهد یا وقتی که یادگیرنده هدفی دارد و هنوز راه رسیدن به آن را نیافته است،می گوییم با یک مسئله روبه رو است.با توجه به تعریف مسئله ،می توان حل مسئله را به صورت تشخیص و کاربرد دانش و مهارتهایی که منجر به پاسخ درست یادگیرنده به موقعیت یا رسیدن او به هدف مورد نظرش می شودتعریف کرد.بنابراین ،عنصر اساسی حل مسئله کاربست دانشها و مهارتهاي قبلا آموخته شده در موقعیتهاي تازه است.بنابراین در این تحقیق به بررسی مراحل اجراي مسائل می پردازیم.
-1 مقدمه
در طول تاریخ ، انسان همواره کوشیده است تجارب و یافته هاي خود را به فرزندان و نسل آینده منتقل کند. این نیاز به آموزش و یاد گیري، سبب بقاي جوامع بشري شده و بدین سان، فرهنگ سازي و حفظ آن جزء لاینفک آرمانهاي انسانی و شناسنامه انسان گردیده است. آموزش و یادگیري یک وظیفه راهبردي است وهمواره این سئوال براي صاحبنظران تعلیم و تربیت مطرح بوده است که» می خواهیم چه چیزي را یاد بدهیم و چگونه می خواهیم آن را یاد بدهیم« براي یک آموزش اثر بخش و موثر استفاده از فنون و راهبردهاي مطلوب حائز اهمیت بسیار است - فضلی خانی، 1380 ؛ص . - 10-همگام با تحولات روزافزون علم و تکنولوژي، نظامهاي آموزشی نیز تغییرات را به طور سریع پذیرفته و شاید بیشتر از سایر سازمانها و نظامها عرصه تغییر و تحول گردیده اند، و خود زمینه ساز و سرعت دهنده بسیاري از تغییرات و تحولات به پشتوانه گسترش علم و رونق بخشیدن به اندیشه و تفکر بودهاند.
بنابراین تغییر اهداف برنامه هاي درسی، موادومحتواي آموزش ، روشها و وسائل آموزشی وبه طور کلی تغییر در فرآیند یاددهی - یادگیري و همگام شدن با نو آوري ها امري مسلم و انکار ناپذیر است . اکنون دانش آموزان و دانشجویان براي روبرو شدن با تحولات شگفت انگیز قرن بیست ویکم باید به طور فزاینده اي مهارتهاي تفکر انتقالی و خلاق را براي تصمیم گیري مناسب و حل مسائل پیچیده جامعه فراگیرند تا بتوانند با تفکر منطقی و نقاد خود سرنوشت جامعه جهانی را بررسی وارزیابی کنند.
آموزش مهارتهاي تفکر و یادگیري از طریق روشهاي فعال ، ضروري به نظر می رسد واین امر اصولا ًبا تغییر بنیادي روشهاي آموزش و یادگیري در مدارس ودانشگاهها میسر می شود - قلتاش ، - 1383 لذا با توجه به این مسائل و مشکلات انتظار می رود اساتید و معلمان، نگاه تازه اي به آموزش بیاندازند و بر رخدادهاي آموزشی رویکردي نو داشته باشند و با استفاده از انواع روشهاي فعال موجب رشد قوه تفکر، خلاقیت ، اعتماد به نفس و روحیه جستجو گري دانشجویان و دانش آموزان بشوند و آنها را براي ورود به دنیاي پیچیده امروز آماده کنند.
تحقیقات در زمینه آموزش حل مسئله و نتایج مثبت آن بر جنبه هاي مختلف رشد شخصیت فرد در صدسال اخیر گستردگی و تنوع بسیار داشته است . در صد سال گذشته محققان بر دستاوردهاي ناشی از آموزش حل مسئله چون سطح بالاي استدلال و خردورزي، یادآوري ، انتقال یادگیري، دستاوردهاي انگیزشی، رشد اجتماعی شناختی ، استدلال اخلاقی، اتخاذ دیدگاه، حمایت اجتماعی، دوستی، سلامت روان، عزت نفس، دوري از تفکر کلیشه اي وتعصب ، احترام به تفاوتها ، دورنی کردن ارزشها و... اطمینان حاصل نموده اند. - جانسون و همکاران،2000، ص. - 3
منظور از روش حل مسئله همان روش حل مسئله جان دیویی است که از پنج مرحله تشکیل شده است -1تشخیص مسئله -2 تعریف و معرفی مسئله -3کشف راه حلهاي احتمالی -4عمل کردن بر روي راه حل هاي کشف شده -5ارزشیابی نتایج فعالیتها در این رویکرد - آموزش به شیوه حل مسئله - مربی نقش راهنما ، تسهیل کننده و تدارك دهنده موقعیت و مواد آموزشی را دارد و گردانندگان اصلی چرخه فرآیند یاددهی و یادگیري، شاگردان کلاسها می باشند. پژوهشهاي زیادي برتري این روشها را نسبت به رویکرد سنتی مورد تائید و تاکید قرار داده اند . اما در نظام آموزشی اکثر کشورها این رویکردها وسایر رویکردهاي نوین و فعال یادگیري از جایگاه مطلوب خویش برخوردار نمی باشند.
-2 اهداف تحقیق
-1توضیح، تشریح و تبیین رویکرد آموزش به شیوه حل مسئله به عنوان یکی از رویکردهاي فعال و نوین یاددهی- یادگیري
-2 ارائه پیشنهاد ها جهت تهیه و تنظیم محتواي درسی و فعالیتهاي یادگیري بر مبناي روشهاي نوین وفعال یادگیري و...
-3 مبانی نظري تحقیق
-1-3 خلاقیت
خلاقیت از دیدگاه روانشناسی ، پدیدار گردیدن تلفیقی از اندیشه هاي نو به وسیله ي شهود گرایی از منابع ناشناخته تعریف شده است. پاپالیا - - 1988، خلاقیت را توانایی دیدن چیزها در یک نظر نو و غیر معمولی، دیدن مشکلاتی که هیچ کس دیگر امکان تشخیص موجود بودن آن را نمی دهند و سپس ارائه رهیافت هاي جدید، غیر معمول و اثر بخش می داند. هر چند خلاقیت براي افراد داراي معانی مختلف و متفاوتی است ولیکن جک هالوران و دوگلاس نبتون - - 1992 معتقد بودند یک عامل مشترك در تمام خلا قیت ها آن است که خلاقیت عبارتست از پرداختن به عوامل جدیدي که عامل خلاقیت در آنها موجود بوده و به عنوان مجموع میراث فرهنگی عمل می کنند ولی آنچه که تازه است ترکیب این عوامل در الگویی جدید است.
سیلوانو آریتی - 1976 - خلاقیت را سنتز سحر آمیز1 نامیده است. وي این سنتز را به عنوان اتصال نیروهاي ابتدایی و غیر منطقی با یکدیگر از طریق مکانیسم هاي منطقی و ادراکی مغزآگاه توصیف کرده است. دیویس - - 1969 معتقد بود خلاقیت اشاره به آوردن چیزي جدید به مرحله ي وجود دارد، در حالی که نوآوري دلالت برآوردن چیزي جدید به مرحله ي استفاده دارد. لوتانز - - 1992 خلاقیت را به وجود آوردن تلقی از اندیشه ها و رهیافت هاي افراد و یا گروه ها در یک روش جدید،تعریف کرده است. بارزمن - - 1986 نیز خلاقیت را فرآیند شناختی از به وجود آمدن یک ایده، مفهوم، کالا یا کشفی بدیع می داند. خلاقیت به ترتیب در برگیرنده مراحل روبرو شدن با ایده یا مشکل ،شدت روبرو شدن و رابطه روبرو شدن با محیط است که فرد خلاق را احاطه کرده است.
اتریک - - 1974 از صاحب نظران مدیریت،فرآیند خلاقیت را از اندیشه تا عمل ،به سه مرحله ي به وجود آوردن اندیشه، پرورش اندیشه و به کارگیري اندیشه تقسیم کرده است. از نظر رابینز - - 1991 خلاقیت به معناي توانایی ترکیب ایده ها در یک روش منحصر به فرد یا ایجاد پیوستگی بین ایده هاست. رضاییان نیز خلاقیت را به کارگیري توانایی هاي ذهنی براي ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید تعریف نموده است در این مقاله نویسنده خلاقیت را چنین تعریف می کند: '' خلاقیت را می توان توانایی به کارگیري توامان مفاهیم نظري ،همراه با نگاهی چند سویه با رویکردي نو به مسأله، جهت دستیابی به ترکیبی جدید از اجزا و عناصر موجود تعریف نمود؛ به گونه اي که در نهایت مدلی منحصر به فرد از حل مساله ي مورد نظر به دست آید.
این مدل توانایی آن را خواهد داشت تا در شرایط فرض شده، مساله را به بهترین راه حل ممکن رهنمون سازد'' .خلاقیت فرایندي است که طی زمان ادامه داشته و ابتکار،انطباق پذیري و تحقق، از خصوصیات بارز آن به شمارمی آیند و می تواند جوابگویی براي مشکلات باشد.برخی از محققان، اصولی براي مشخص شدن مرزهاي خلاقیت تعریف نموده اند؛
اول: اینکه خلاقیت متضمن پاسخ یا مفهومی نو باشد یا آن که احتمال وقوع آن بسیار کم باشد.اما باید توجه داشت که نو بودن و اصالت با آن که شرط لازم خلاقیت است اما کافی نیست.
دوم: خلاقیت باید گره اي را بگشاید یا با وضعیتی تناسب داشته و یا مقصود معینی را برآورد.
سوم: خلاقیت واقعی مشروط به دوام آن بینش ابتکاري،ارزیابی و تفسیر و رشد آن باشدیکی. از عواملی را که معمولاً با خلاقیت مربوط می دانند موضوع هوش است. گیلفورد خلاقیت را با تفکر واگرا - دست یافتن به رهیافت هاي جدید براي حل مسایل - در مقابل تفکر همگرا - دست یافتن به پاسخ صحیح - مترادف می دانست. گیلفورد در نتیجه ي تحقیقات خود سه خصیصه اي که تشکیل تفکر واگرا یا تفکر غیر متعارف می شود را چنین بر می شمرد؛ روانی جریان فکر، انعطاف پذیري قواي فکري، اصالت اندیشه و تصمیم گیري.
براي اینکه خلاقیتی ایجاد و پرورش یابد بایستی فنون و تکنیک هایی رعایت گردد. محققان فنونی را ذکر کرده اند که مهمترین آنها شامل یورش فکري - Brain Storming - یا طوفان مغزي، الگوبرداري از طبیعت - - Bionics، تکنیک گروه اسمی - - Nominal Grouping، مدل سینکتیکس - Synectics - ، صورت تطبیقی اسکمپر - Scamper - یا سوالات ایده برانگیز، تکنیک دلفی - - Delphi، تکنیک آئینه مورنیو، ارتباط اجباري - - Forced Association، تجزیه و تحلیل مورفولوژیک - Morphological - ،گردش تخیلی - - Speculative Excursion، تفکر موازي - - Lateral Thiking ،روش تحلیل معطوف به هدف.
-2-3 تعریف و ویژگیهاي مسئله و حل مسئله
بنا به تعریف، وقتی یادگیرنده با موقعیتی روبه رو می شود که نمی تواند با استفاده از اطلاعات و مهارتهایی که در آن لحظه در اختیار داردبه آن موقعیت سریعا پاسخ درست بدهد یا وقتی که یادگیرنده هدفی دارد و هنوز راه رسیدن به آن را نیافته است،می گوییم با یک مسئله روبه رو است.با توجه به تعریف مسئله ،می توان حل مسئله را به صورت تشخیص و کاربرد دانش و مهارتهایی که منجر به پاسخ درست یادگیرنده به موقعیت یا رسیدن او به هدف مورد نظرش می شودتعریف کرد.بنابراین ،عنصر اساسی حل مسئله کاربست دانشها و مهارتهاي قبلا آموخته شده در موقعیتهاي تازه است. به همین سبب است که در طبقه بندي انواع یادگیري - بلوم و همکاران ، - 1956 حل مسئله در طبقه کاربستن آمده است.
-3-3 حل خلاقانه مسئله و مراحل
خلاقیت را می توان روشی براي حل مسایل نیز دانست. به این معنی که در واقع فرد خلاق به کمک مهارت خلاقیت خود دائما در حال راه حل یابی براي مشکل و نیاز خاصی بسر می برد. البته این بدان معنا نیست که خلاقیت را تنها در حل خلاقانه مساله بدانیم یا آن را به این صورت تعریف کنیم. چرا که بعضی اوقات فرد خلاق بدون در نظر داشتن نیاز یا مشکل خاصی، چیزي را کشف می کند و سپس به جستجوي موارد مصرف آن می پردازد. اما از آنجایی که رویکرد روش حل خلاق مسئله مورد توجه اکثر صاحبنظران خلاقیت قرار گرفته و از اهمیت خاصی برخوردار گردیده است، بسیاري از تکنیک هاي خلاقیت جهت تقویت و کمک به مراحل مختلف فرایند حل خلاق مسئله طراحی شده اند.
از سوي دیگر تصمیم1 انتخاب بین دو یا چند گزینه است. به عبارت دیگر تصمیم گیري عبارت است از انتخاب یک راه از میان راه هاي مختلف .لذا کار اصلی تصمیم گیرنده دریافت راه هاي ممکن و نتایج ناشی از آنها و انتخاب اصلح از میان آنهاست و اگر وي بتواند این انتخاب را به نحوي درست و مطلوب انجام دهد تصمیم هاي او موثر و سازنده خواهد بود.تصمیم گیرنده ممکن است با توسل به قدرت هاي ماوراءالطبیعه، تجربه،اشراق و یا اتفاق ،تصمیم گیري کند.