بخشی از مقاله
تاثیر نماز در تحکیم بنیان خانواده
در جهان مادی امروز که نهاد خانواده در حال اضمحلال توسط فساد و فحشاء است بزرگترین دغدغه های خانواده ها برای نجات فرزندانشان از این منجلاب فساد و فحشاست و قرآن این کتاب زندگی بشر سالها پیش از این راه نجات را بیان کرده است؛«اتل ما اوحی الیک من الکتاب واقم الصلاه ان الصلاه تنهی عن الفحشاء والمنکر ولذکر الله اکبر والله یعلم ما تصنعون؛هر چه را از این کتاب بر تو وحی شده است تلاوت کن و نماز بگزار ،که نماز آدمی را از فحشا و منکر باز می دارد و ذکر خدا بزرگ تر است وخدابه کارهایی که می کنید آگاه است.»
همانطور که در روایات نیز وارد شده است هنگامی که فرزندی به دنیا می آید مستحب است در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه گفته شود چراکه این عمل باعث می شود انسان از کودکی با نماز آشنا شود و بنابراین از شر شیطان در امان باشد؛کم نیستند اینگونه احادیث که بر آموزش نماز به کودکان تاکید دارند؛دراین میان باید دید که چگونه می توان این فریضه الهی را که به گفته مقام معظم رهبری نیاز آدمی و دریچه ای است كه هوای پاك آزادی را از عالم معنا به ما می رساند و دل را از آلودگی و بیخبری می رهاند را به گونه ای در خانواده ها نهادینه کرد که پیوند نماز و خانواده پیوندی نا گسستنی باشد.
نقش نماز در آرامش رواني خانواده
1ـ عدم احساس گناه و يا كاهش آن
آدمي آنگاه كه به سجاده مينشيند تا با خدا راز گويد، بايد هوشيار باشد. چرا كه قرآن ميفرمايد «لا تقربوا الصّلاة و انتم سكاري» آنگاه كه مست هستيد، نزديك نماز نشويد. پس لازمه مقبوليت و پذيرش نماز، دور بودن از ناهشياري و مستي است.
نماز آدمي را از فحشا و منكرات باز ميدارد. «انّ الصّلاة تنهي عن الفحشاء و المنكر» شرب خمر، مستي، غفلت و ديگر گناهان و آلودگيها در پرتو نماز محو و نابود ميشوند. با حذف گناهان فضاي روح و روان انسان پاك و مصفّا ميشود و در نتيجه آرامش و اعتماد به نفس به دست ميآيد. نماز شستشوگر روان از گناه است و قلبي كه در آن تاريكي گناه نباشد از آرامش و اطمينان و صفا لبريز ميشود. چنان كه پيامبر فرموده انساني كه نمازهاي پنجگانه را به جاي ميآورد، مانند آن است كه در رودي پنج بار شنا كرده و از آلودگيها به در آمده است. پس نماز مانع ابتلا به آلودگي و گناها
ن است و نيز به سبكي بار گناه آدمي ميانجامد. زيرا قرآن ميفرمايد: «انّ الحسنات يذهبن السّيئات» به درستي نيكيها، بديها و گناهان را ميزدايند و از بين ميبرند و نماز يكي از برترين حسنات است.
پس اگر احساس گناه را عامل ايجاد اضطراب و نا امني بدانيم و گناه نكردن و يا انجام عملي را كه گناه و احساس گناه را تخفيف بدهد وسيله ايجاد مانع انجام گناه ميگردد و اگر فردي گناهي را مرتكب شده انجام نماز كه يكي از حسنات ممتاز است ـ گناه او را تخفيف ميدهد و آدمي در اثر عدم انجام گناه و يا داشتن احساس تخفيف گناه آرامش پيدا ميكند، ميتوان نتيجه گرفت كه به اين
دليل نماز عامل مهمي در جهت دست يافتن به آرامش رواني است و چون اين امر در خانه رخ دهد، و يكايك اعضاي خانواده نمازگزار باشند، همگي با هم آرامش رواني را در خانه به ارمغان ميآورند و در پناه آن با موفقيت زندگي ميكنند. زيرا احساس گناه در همه آنان كاهش مييابد.
2ـ وحدت شخصيت و انسجام خانوادگي
خواندن نماز موجب دست يافتن به وحدت شخصيت ميشود. شخصيت برخوردار از توحيد به گونهاي است كه جنبههاي گوناگون آن با يكديگر در تضاد نيستند. يعني فرد آنچه كه در اعتقاد بدان باور دارد، در عمل نيز بر اساس باورهاي خويش عمل ميكند و چون اينگونه رفتار ميكند، خود نيز در خويشتن تضاد نمييابد و در نهايت به يكپارچگي (خويشتن) دست مييابد به نحوي كه جنبهاي از شخصيت فرد، جنبه ديگر شخصيت او را تأييد ميكند و انسان به هنگام برخورد با او احساس ميكند كه با فردي هماهنگ و بسامان مواجه شده است. حال بايد پرسيد نماز چگونه موجبات تحقق وحدت را در شخصيت آدمي فراهم ميآورد؟
انسان مؤمن به هنگام نماز سخن از خداي واحد و يگانه به ميان ميآورد، او را اللّه خطاب ميكند و رب عالميان مينامد. (آيه قل هو اللّه احد به نحو بارزي حكايت از وحدت باري دارد.) و همين باور داشتن به خداي يگانه، پيام آور وحدتي دروني براي آدمي است. آنچه كه باعث تشتت و تفرقه ميشود، ايمان داشتن به ربّهاي گوناگون است. قرآن ميفرمايد:
ارباب متفرقّون خير ام اللّه الواحد القهّار آيا داشتن ربهاي متفرق خوب است يا ايمان داشتن به خداوند واحدي كه قهار است؟ قرآن وجود خدايي جز خداي يگانه را نفي ميكند و ميفرمايد: «لو كان فيهما الهة الاّ اللّه لفسدتاً» و بر فرض محال اگر چنين ميشد فساد درون آدمي را نيز به علت تعدد الهه در بر ميگرفت و آنان كه اكنون، به وجود ارباب متفرق قائلند، از وحدت دروني بي بهره و در شخصيت خود داراي تضاد هستند.
اعضاي خانواده نيز اگر همه با يكديگر به اقامه نماز بپردازند و همه به وحدت دروني دست يابند، در بيرون نيز با يكديگر همگوني و هماهنگي خواهند داشت و اين موجبات آرامش رواني را براي آنان در پي خواهد داشت. زيرا نه با يكديگر تضادي دارند و نه والدين با فرزندان خويش اختلافي جدي خواهند داشت.
سؤال اين است كه چه كساني بيشتر فرزندان را در موقعيت مضاعف قرار ميدهند. آنها كه در درون خويش تضادي دارند و يا آنها كه با ديگري داراي تضاد هستند. نماز، تضادهاي دروني فرد را كاهش ميدهد. زيرا كه به شخصيت فرد وحدت و يكپارچگي ميبخشد و ديگر آن كه افراد وحدت يافته در سايه نماز را با يكديگر منسجم و متحد ميسازد. لذا بين آنها تفرقه و تضادي جدي و عميق وجود ندارد و تعارض مهم هم در خانواده ديده نميشود. در اثر نبود تعارض و يا از بين رفتن آن، كمتر شاهد بروز اضطراب در محيط خانه خواهيم بود. بدين ترتيب امنيت بيروني در محيط خانواده حاصل امنيت
دروني اعضاي آن است كه در پرتو انوار الهي ظهور و بروز پيدا ميكند. پس نماز ميتواند وحدت و امنيت دروني و بيروني را فراهم آورد و محيط خانواده را متحد و يكپارچه سازد تا همگي به راحتي بتوانند به ريسمان الهي چنگ زنند و متفرق نگردند «و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً و لا تفرقوا». بدين ترتيب ملاحظه ميشود افرادي كه به وحدت دروني دست يافتهاند در وحدت بخشيدن به محيط بيروني (كه يكي از مصداقهاي آن خانواده است) توفيق بيشتري دارند و وحدت در خانواده يكي از رموز آرامش آن است.
3ـ افزايش اعتماد به نفس
نماز خواندن موجبات افزايش اعتماد به نفس را فراهم ميآورد. زيرا وقتي آدمي با خدا سخن ميگويد، از او استعانت ميجويد. «ايّاك نعبد و ايّاك نستعين» توان بيشتري را در خود احساس ميكند كه ناشي از اتكاي به خداي تعالي است و داشتن چنين نقطه اتكايي باعث افزايش اعتماد به نفس در فرد ميگردد. او در اين حال خود را بسان قطرهاي ميداند كه با دريا پيوند خورده است.
قطره درياست اگر با درياست ور نه او قطره و دريا درياست
بدين ترتيب درمييابيم كه آدمي از خويشتن مفهوم بهتري خواهد داشت و تصور وي از خود در مرتبه بالاتري قرار ميگيرد و مفهوم خود در نزد او تعالي مييابد و اين همه موجب افزايش اعتماد به نفس در فرد ميگردد. از سويي خواندن نماز باعث افزايش موفقيتهاي او در زندگي ميشود. زيرا نماز، نقش مددرساني دارد چنان كه قرآن ميفرمايد: استعينوا بالصّبر و الصّلاة از نماز و روزه كمك بجوييد. انسان برخوردار از امدادهاي ناشي از اقامه نماز، فردي موفقتر است و موفقيتهاي روز افزون، اعتماد به نفس و افزايش آن را در پي دارد و نماز گزاران پيوسته اميدوار به امدادهاي الهي هستند.
اولياي الهي كه خوب نماز ميخوانند نه ميترسند و نه محزون ميشوند. «الا انّ اولياء اللّه لا خوف عليهم و لا هم يحزنون» و آدمي كه نه ميترسد و نه محزون است، از آرايش رواني برخوردار است.
در محيط خانوادهاي كه اعضاي آن نماز را بر پا ميدارند و همگي از اعتماد به نفس خوبي برخوردارند، فضاي آرامي حاكم است و اعتماد به نفس يكديگر را تقويت مينمايند. آنان همچون ظروف مرتبطي هستند كه به هنگام برداشتن آب از يكي از آن ظرفها، ظرفهاي ديگر جاي خالي آن را پر ميكنند، با اين تفاوت كه در اينجا، اعتماد به نفس خود آنان كاهش نمييابد. در حالي كه وقتي ظرفهاي مرتبط، جاي خالي شده آب ظرفي را پر ميكنند، از ميزان كمتري از آب برخوردار ميشوند.
آنها شكرانه بازوي توانا را به گرفتن دست ناتوان ميدانند و دست افتادگان را به هنگام ايستادن ميگيرند و بدين ترتيب آنها كه از اعتماد به نفس بيشتري برخوردارند، در محيط خانواده، زمينه افزايش اعتماد به نفس را در ديگر اعضاي خانواده فراهم ميكنند تا آنها هر چه بيشتر استعدادهاي خويش را به كار گيرند و به درجه بالاتري از شناخت معبود و عبادت دست يابند و به خود شكوفايي برسند، به نحوي كه همه استعدادها و تواناييهاي خويش براي عبادت خدا را به فعليت برسانند. نماز در اين راه نقش مدد رساني را بر عهده دارد. انساني كه به خود شكوفايي رسيده از آرامش بيشتري برخوردار است. اولياي الهي مصداق بارز چنين حالتي هستند، زيرا توانستهاند همه توان خويش را در راه عبادت معبود به كار گيرند.
آثار خانوادگي نماز
الف) نقش عمومي نماز در خانواده
خانواده كوچكترين واحد اجتماع است كه توانايي و بازدهي جامعه به آن بستگي دارد. امروزه جوامعي موفق هستند كه خانوادههاي موفق دارند. در واقع، جامعه چيزي جز بسط خانواده نيست. بسياري از مشكلات اجتماعي و فرهنگي
جهان غرب از بحران خانواده ناشي ميشود. نماز از سه جهت بنيان خانواده را تقويت ميكند.
فضاي معنوي
سلامت و آرامش خانواده منوط به ايجاد روح معنويت و ياد خدا در فضاي خانه و ايجاد فضايل اخلاقي در افراد خانه است. نماز با ايجاد فضاي معنوي در خانه، آرامش رواني اعضاي خانواده را تأمين ميكند و سبب تقويت بنيان روابط آنها ميشود. در اين فضاي معنوي است كه انجام شعائر ديني و تربيت مذهبي فرزندان براحتي انجام ميشود و آينده خانواده تضمين ميگردد.
محبّت
بارزترين ويژگي خانواده در محبت بين اعضاي آن جلوه ميكند و در هيچ يك از گروههاي اجتماعي محبّت متقابل به اين شكل صورت نميگيرد. اين كانون گرم خانواده است كه پناهگاه اهل خانه در برابر ناملايمات زندگي است.
نماز سبب تحكيم محبّت در بين اعضاي خانواده ميشود. يكي از عوامل اصلي ايجاد محبت، تواضع است و پيشتر گفته شد كه چگونه نماز سبب تواضع ميشود و كبر را از بين ميبرد. يكي ديگر از عوامل ايجاد محبّت، ايمان به خداست كه نماز آن را متجلّي ميكند. در روايت اسلامي نيز تصريح شده كه تواضع و ايمان از عوامل ايجاد محبّت است.
باروري شخصيت
خانوادهاي كه از افراد با شخصيت و با ثبات تشكيل شده باشد، داراي استحكام در روابط است. در بحث مسائل تربيتي نماز، به اثر نماز بر ثبات شخصيت اشاره شد. گذشته از اين اعضاي خانواده كه منظّم، نظيف، مؤدب، متين و باوقارند، احساس ثبات ميكنند، قادر به تمركز ذهن هستند و ميتوانند در آينده، خانوادهاي ايدهال را تشكيل دهند. نماز، با توجه به كاركردهاي تربيتياش در ايجاد چنين فضايي بسيار مؤثر است. خانوادهاي كه چنين اعضايي داشته باشد، بسيار مستحكم و نظاممند خواهد بود و اگر اين روابط به جامعه بسط يابد، اجتماع همانند خانوادهاي بزرگ خواهد شد.
ب) نقش نماز در زندگي زوجهاي جوان
اگر بپذيريم كه نحوه آغاز هر راه بر نحوه تداوم آن تأثير دارد، بزرگداشت نماز در ابتداي زندگي مشترك، ميتواند آغاز مبارك و فرخندهاي براي تمامي جريان زندگي باشد.
در زندگي، فرازهاي با شكوهي براي روح آدمي وجود دارد كه لازمه زيستن افتخارآميز است و هر فردي به ميزان برخورداري از اين فرازها ميتواند به انسانيت خويش مفتخر باشد. اُنس با نماز، بهترين نقطه عطف زندگي است و هرگاه زوجهاي جوان چنين پيوندي با خداوند داشته باشند، هرگز غبار ملال و خستگي بر وجودشان نمينشيند.
با توجه به جوان بودن جامعه ايراني و با توجه به اينكه شايد ازدواج سبب تقويت دنياگرايي شود و دينداري را تضعيف نمايد، به بررسي نقش نماز در زندگي زوجهاي جوان ميپردازيم.
تغيير بينش زوجهاي جوان نسبت به زندگي
زن و مرد با وجود ديدگاهها و بينشهاي مختلف با يكديگر ازدواج ميكنند و در مسير زندگي، در كنار يكديگر با وقايع و حوادث مختلف برخورد ميكنند. چگونگي بينش و رويكرد زن و شوهر در مقابل اتفاقهاي زندگي نقش خاصّي در تداوم و عمق روابط آنها دارد و در ايجاد فضاي عاطفي و
محبتآميز تأثير ميگذارد. در اين ميان، بينش زن و مرد نسبت به زندگي، همسر، ازدواج، خانهداري و تربيت فرزند، در نحوه ارتباط بين آنها و توقعشان نسبت به يكديگر بسيار مؤثر است. جوانان به دليل كم تجربگي، كمبود آگاهي و نوسانات عاطفي و هيجاني، در پارهاي موارد از تصميمگيريهاي عاقلانه و عميق عاجزند. در نتيجه، به علت سطحينگري و شتاب در تصميمگيريها اشتباه
ميكنند. نماز در تصحيح اين روند ميتواند نقش خاصي را ايفا كند و با تقويت انگيزههاي متعالي و رهايي آدمي از دنياگرايي، او را در راستاي اهداف عالي هدايت كند؛ زيرا نماز، آدمي را از جاذبههاي زميني به جاذبههاي آسماني، اوج ميدهد و او را از فرش به عرش سير ميدهد و از خاك تا افلاك بر ميكشد. اگر زوجهاي جوان به اين فضاي متعالي راه يابند، فراز و نشيب زندگي نميتواند آنها را دچار تزلزل كند.
نماز انسان را از دردها و روزمرگيها رها ميسازد و دردمندي او را سمت و سويي دگر ميبخشد. روحش را از حقارت آزاد ميكند و به او عزت و منزلت و تعالي ميبخشد. در چنين فضايي، همسران جوان به احساس پوچي نميرسند و براي تداوم زندگي با هم، از سطح غرايز فراتر رفته و با يكديگر اتّصال وجودي پيدا ميكنند. به عبارت ديگر، نماز، نقطه اتصال معنوي آنها به يكديگر ميشود و از اين رو، روند زندگي مشترك را يكسره با ارزش مييابند.