بخشی از مقاله

چکیده

در سرزمین پهناور ایران زبانها و گویشهاي زیادي وجود داشته و دارند که تعدادي از آنها به دلایلی در حال فراموشیاند. هر کدام از این گویشها در خود گنجینه گرانبهایی از فرهنگ و زبان را نهفته دارند. تعدادي از آنها که داراي ادبیات مکتوب هستند دوام بیشتري آوردهاند، نظیر زبان فارسی که یکی از گویشهاي ایرانی است که توانسته است از پشتوانه عظیم ادبی و تاریخی برخوردار شود، در این پشتوانه عظیم، گویشها هم سهم عمدهاي دارند، چون در متون ادبی واژههاي گویشی زیادي وجود دارد اما تا به حال کمتر به نقش گویشهاي ایران در پدیدآوردن ادبیات عظیم فارسی توجه شده است.

گویششناسی یا علمی که به بررسی تمام دقایق زبانی گویشهاي مختلف میپردازد، میتواند در متون مختلف ادبیات ایران زمین نشانههاي فروانی از زبانها و گویشهایی پیدا کند که در دل زبان فارسی حل شدهاند و هیچگاه سهمشان در پدید آوردن این سنت ادبی مشخص نشده و حتی یادي از آنها نشده است.. هدف این پژوهش این است که نشان دهد که چه اندازه گویششناسی میتواند به ادبیات فارسی کمک کند. پرسشهاي این پژوهش این است که نقش و اهمیت گویششناسی در شناخت ادبیات فارسی چیست و گویششناسی چگونه میتواند به ادبیات فارسی کمک کند؟

کلیدواژهها: زبانِفارسی، گویششناسی، ادبیات فارسی، سنت ادبی، گونههاي زبانی

-1مقدمه

کشوري که امروزه به نام ایران معروف است، از آغاز با اقوام و تیرههاي مختلفی سروکار داشته است. با گذشت زمان این اقوام یک سرزمین واحد را تشکیل دادهاند و تحت حاکمیت یک حکومت مرکزي و یا حکومتهاي محلی درآمدهاند، و درعینحال که حکومت مرکزي و به تبع آن زبان حکومتی و زبان ادبی رایج را قبول کردهاند، زبان سرزمین اصلی و مادري خویش را فراموش نکردهاند. تنوع زبانهاي ایرانی از گذشته تا حال بر هیچ کسی پوشیده نیست. گرچه تعدادي از این زبانها و گویشها،گویشوران و سخنگویان خود را از دست دادهو به فراموشی سپرده شدهاند، اما همچنان در مطالعات ایرانشناسی، ایران به عنوان کشوري با تنوع زبانی معروف است و تعدادي از زبانهاي ایرانی امروز در خارج از کشور رواج دارند.

با فرض تأیید مطالب ذکر شده فوق، سوالی به ذهن میرسد و آن اینکه در این کشور بزرگ، اگر عدهاي شاعر و نویسنده، زبان رسمی و سنت ادبی بسیار کهن را قبول کردهاند، آیا زبان مادري خویش را دیگر کنار گذاشتهاند و در زبان خلق آثار خود هیچ به زبان مادري خویش نیاندیشیدهاند؟ و اگر چنین است، آیا در نوشتههاي خود رسوباتی از زبان مادري خویش به جا نگذاشتهاند؟طبیعی است که جواب سوالات فوق مثبت است چون هیچ کسی نمیتواند از تأثیر زبان مادري و نشانههایش در هنگام گفتگو بر کنار باشد به ویژه اگر در حالت عاطفی سخن بگوید. شعر هم عالیترین حالت عاطفی گفتگوهاست.

یاکوبسن هم بدنبال پاسخ به این پرسش که چه عاملی پیام کلامی را به اثري هنري مبدل میسازد به نقشهاي زبان ارجاع میدهد و آنها را به نقشهاي عاطفی، ترغیبی، ارجاعی، فرازبانی، همدلی، شعري تقسیم میکند - براي آراي یاکوبسن نک. یاکوبسن، 1960، تودورف، . - 1379 در زمان نوشتن شعر شاعر چندان در بند خودآگاه نیست، بلکه در یک حالت عاطفی و ناخودآگاه قرار دارد و طبیعی است که در این حالت عاطفی دروازة زبان مادري شاعر باز است و رسوبات و نشانههاي زبان مادري همچون گلهاي به سوي متن ادبی فرار میکنند و یک منتقد و زبانشناس/ گویششناس خبره میخواهد تا تشخیص دهد که هر کدام از این نشانههاي متن مربوط به کدام زبان است: زبان مادري نویسنده یا زبان ادبی رایج؟ به ویژه اگر این امر در دورههاي اولیه ادبیات فارسی اتفاق بیفتد، چون در آن دوره سنت ادبیِ چندان قوي ومسلطی موجود نبوده است.

اگر زبان فارسی امروزه که گردنههایی را پشت سر گذاشتهاست، همچون رودخانهاي عظیم در نظر بگیریم، سرچشمه این رودخانه به اوایل دورة اسلامی ایران میرسد، زمانی که زبان دري همچون زبانی براي شعر انتخاب شد - براي زمان رواج زبان فارسیدر ایران نک. لازار، 1384 و صادقی، . - 1357 گرچه مایههاي ادبی و ادبیت این آثار در دوره قبل از اسلام هم در ایرانرواج داشت - نک تفضلی، - 1383، اما آثار اولیه ادبی و حتی غیرادبی زبان فارسی در دورههاي اولیه حاصل تلاش نویسندگانی است که تابع یک سنت زبانی غالبی نبودند، و بیشتر آنچه دلشان میخواست را بر زبان میراندند، حتی اگر براي مردم امروز شعرشان خیلی ساده باشد.بهعنوان مثالدفعلو»زا« به معنی بجهد و جستوخیز کند در شعر زیر از ابوحفض سغدي - از سغدیان سمرقند - :آهوي کوهی در دشت چگونه بوذا - بودا - او ندارد یار، بی یار چگونه روذا - رودا -

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید