بخشی از مقاله

چکیده

انسان برای کامل شدن در زندگی فردی و اجتماعی خود نیا زمند هدف یا هدفهایی است که برای رسیدن به آنها تلاش میکند، یکی از این اهداف رسیدن به خوشبختی و سعادت هم در زندگی دنیا و هم در زندگی آخرت است. قرآن که بزرگترین هدیه الهی به انسان است، بهترین راهنمایی است که انسان را به سعادت میرساند. یکی از مفاهیمی که در قرآن به آن اشاره شده است عشق است، اما باید گفت این واژه یکبار هم در قرآن به کار نرفته است ولی با این حال کلمات و واژه هایی که مترادف با این مفهوم و رساننده معنای آن باشد در این کتاب آسمانی به خوبی آشکار است.

همان طور که می دانیم عشق به خدا از مراحل عالی توحید است و عاشق نیزباید برای رسیدن به مراحل عالی از مراحل پایین بگذرد، دل خود را تزکیه کند و در حقیقت با اخلاص عشق خود را نشان دهد، این در صورتی است که عشق با تمام وجود باشد. بنابراین عاشق واقعی دارای خصوصیاتی است که نه تنها در قرآن به آن اشاره شده است، بلکه در عصرهای مختلف این موضوع از جانب افراد خاصّی از جامعه، از جمله شاعران و نویسندگان نیز مورد بررسی قرار گرفته و به آن اهمیت داده شده است. همان گونه که ادبیات غنایی ازدیر باز در ادبیات فارسی جایگاه مخصوص داشته است، بی شک یکی از شاعران مشهور در این زمینه صائب است که غزل های او به نوعی از تأثیر گذارترین غزل های دو ره های تاریخی و اجتماعی این سرزمین است.

در این مقاله بر آن هستیم که بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی فرانسه به مطالعه تطبیقی خصوصیات عاشق در قرآن و باز تاب آن در غزل صائببپردازیم؛اعتقاد ما بر این است که صائب به علّت آگاهی از معارف قرآنی در برخی از مضمونهای شعری خود از قرآن تأثیر پذیرفته است، علاوه بر این تشابهی در ریشه این مضمونها در فرهنگ ایرانی و اسلامی وجود دارد که هر دو باعث پیدایش زمینههایی هستند برای تکامل انسان. هم از نظر قرآن وهم از نظر صائب، از راه آشنایی با خصو صیات عاشق واقعی میتوان دل را صفا داد و به بهترین سعادت که رضای خداوند و رسیدن به اوست دست یافت.

کلید واژهها: قرآن، مطالعه تطبیقی، خصوصیات عاشق، صائب، ادبیات غنایی.

مقدمّه

گرایش غالب در مکتب فرانسه آن است که ادبیات تطبیقی به بررسی تطبیقی ادبیات مختلف محدود می شود، به نظر آنها تنها زبان است که هویت انسانی را که با ادبیات سایر ملل مقایسه می شود تعیین می کند. نمی توان ادبیات تطبیقی را نوعی بررسی مقایسه ای شمرد که پیرامون دو مکتب ادبی در حوزه ادبیات یک زبان جریان دارد، بلکه باید بررسی تطبیقی در دو زبان متفاوت صورت بگیرد، به گونه ای که ادبیات یک زبان یا ادبیات دیگر مقایسه شود،دیگر اینکه ضروری است این دو ادبیات با هم برخورد تاریخی داشته باشد، یعنی تأثیر یکی بر دیگری مسلم باشد، در غیر این صورت مواردی که این ویژگی ها را نداشته باشد درادبیات تطبیقی مکتب فرانسه جایی ندارد.

همان طور که می دانیم عشق سبب تبدیل اخلاق است و انسان پیش از آنکه عاشق شود ترسو، بد دل و...است، اما همین که عشق بر وجودش چیره گشت همه چیز را در راه معشوق می دهد و از هیچ خطری نمی هراسد. واز آن جهت که عشق رابطه عاشق را با چیزهای دیگر قطع می کند و عاشق سعادت ابدی را بسته به وجود معشوق می بیند؛ بدین سبب همه چیز خود را در راه او فدا می کند تا به هدف اصلی خود برسد.

بنابراین با توجّه به اهمّیّت موضوع میتوان گفت: عشق نه تنها در نظر کتاب الهی بلکه در نظر دیگر نویسندگان از جمله شاعران جایگاه خاصی دارد. بعضی این مفهوم را با استفاده از قرآن و حدیث جمع آوری کردهاند و بعضی در قالب شعر، که هدف هرکدام عملی کردن عشق واقعی و رسیدن انسان به سعادت ابدی است. شناخت آثار گذشتگان برای پی بردن به آنچه نویسندگان در زمینه عشق از قرآن میآموختهاند ضروری است. خوشبختانه امروزه گامهای بزرگی در این زمینه برداشته شده است و در مورد نشر معارف قرآن کارهای عمدهای انجام گرفته است؛ البته هر چند که از زمانهای دور علما و مفسرین،تفسیرهای متعدّد و غالباً مفصلّی با روشهای مختلف نوشته و به بررسی آیات قرآن پرداختهاند، امّا بررسی عشق و محبت در قرآن کاری نو و ابتکاری است.

از جمله کتابهایی که در این زمینه نوشته شده است، می توان کتاب مدرسه عشق ترجمه و تنظیم بخش هایی از فتوحات مکیه از شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی، کیمیای سعادت غزالی و همچنین چشمه بقا نوشته کاظم محمدی و موردهای دیگر را نام برد. در زمینه ادبیات فارسی نیز از قدیم تا به امروز آثار زیادی وجود دارد، از جمله دیوان های عارفان و شاعران مشحون از عشق و حکایات و افسانه های زیادی که در بین عوام راه باز کرد را می توان نام برد. ».مفهوم عشق و اندیشه عاشقانه و تجلی عشق در آثار حکیم سنایی، شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، شیخ فخرالدین عراقی و به ویژه در اوج شور و حال خود در آثار مولانا جلال الدین مولوی به خوبی ظهور و بروز یافت.

از دیگرآثاری که ادبیات غنایی یا به گونه ای بهتر مفهوم های عاشق و معشوق از جمله موضوعهای اصلی آنها به حساب میآید، غزلیات سعدی، خسرو شیرین و لیلی و مجنون نظامی ، و ... است. از دیگر دیوانهایی که در میان آثار شاعران می توان نام برد ،دیوان صائب تبریزی است. » از آنجایی که ادبیات اسلامی ایرانی، از ادبیات عربی فراوان اقتباس کرده است و بسیاری از واژگان و تعابیر را از این ادبیات گرفته است، پس فرهنگ اسلامی بر هر دو ادب ایرانی و عربی سایه افکند، از این رو مبانی مشترکی میان این دو ادب یافته شد و بنابر این بررسی تطبیقی دو هنر مشابه در ادب عربی و فارسی نتایجی پر بار از میزان تأثیر وتأثر دو ادب را برای ما داشت.

بنابراین هدف ما در این مقاله آن است، تا بدانیم کاربرد مفاهیم ، عشق،عاشق و معشوق در قرآن کریم تا چه اندازه اهمّیّت دارد؟ و همچنین صائب تا چه اندازه در ترویج این مفاهیم از قرآن تأثیر پذیرفته است ودر اشعارش استفاده کرده است؟و آیا تشابهی در مضمونهای شعری او با مضمونهای قرآن وجود دارد؟ و به عبارت دیگر آیا او توانسته است خصوصیات عاشق واقعی را در میان خوانندگان و افراد جامعه به خوبی نشان دهد؟به نظر میرسد با کمی دقّت در محتوای ابیات و اشعار صائب میتوان حضور خصوصیات عاشق واقعی که در قرآن به آن اشاره شده است را در غزل های او نیز به وضوح احساس کرد. در این مقاله به خصوصیات عاشق مانند، وفا داری به عهد وپیمان، تسلیم در برابر معشوق، تواضع در برابر آن و ...، که هم در قرآن و هم در اشعار صائب وجود دارد، اشاره شده است.

وآن مفاهیم با ذکر برخی شواهد ارائه گردیده است. امّا لازم است قبل از آن به تعریف مختصری از مفهوم عشق در ادبیات و عشق در قرآن و خصوصیات عاشق واقعی پرداخته شود.تعریف عشق در ادبیات و قرآن گویند عشق مرضی است از قسم جنون . جنونی که ناشی از هیجانات ژرف و عمیق روحی و روانی است. و به واقع از دیدن صورت یا سیرت حسن و جمال پیدا می شود. نقل است که عشق مأخوذ است از »عشقه« و آن نباتی است که آن را » لبلاب« می گویند، چون این گیاه بر هر درختی بپیچد آن را خشک و زرد می کند و همین حالت نمایانگر عملکرد عشق است.

جامی در انس التائبین در این باره می نویسد: بدان که عشق را از عشقه گرفته اند و  عشقه گیاهی است که آن را سن  گویند و ما او را اسس گوییم ودر نیشابور سرند گویند ودر جام اوغی ودر زوزن ارغی گویند.آن گیاهی است که کس نبیند از کجا بر آید و کی بر آید، آن وقت ببیند که بر سر درخت رسیده باشد و درخت را به صفت خویش گردانیده هر چند کوشی تا از درخت آن را باز کنی و بسیار رنج بر گیری آخر باز وبر نیابی.اگر یک ذره از آن بر درخت بماند همه درخت را فراگیرد و سرمای زمستان آن را خشک تواند کردو بس.

اما چندان باشد که گرمای تابستان باز پیدا آید او بازان سر پی خویش شود چون بنگری باز بر سر درخت رسیده باشد و با زان درخت از دو کار یکی بکند یا درخت را خشک کند و از بن ببرد و یا داغ خویش بر وی نهد که هرگزاز داغ وی خالی نباشد .عشق را از این عشقه گرفته اند و عشقه این گیاه است که بر هر چه آویزد او را از این صفت خویش بگرداند. اما  واژه عشق در قرآن مجید حتی برای یکبار هم به کار نرفته است اما با این حال کلمات و واژه هایی که مترادف با این مفهوم و رساننده معنای آن باشد به انحای گوناگون در سراسراین کتاب آسمانی هویداست.

کثرت به کار گیری کلماتی چون: حب، ود، مودت، خله ، شعف، شوق، انس و ذوق نموداری از گستردگی این مفهوم در این باره است.در بین این همه واژگان، کلمه »حب«جلوه و جلایی بیشتر دارد.صاحب نثر طوبی در این باره می نویسد: حب به ضم حاء دو ستی و دوست داشتن است . محبت را خداوند تعالی به خود نسبت داده اِنٌ االله یحب التوابین« خدا توبه کنندگان را دوست دارد، اما محبت در اسمای الهی نیامده است بعید نیست که فعل را نسبت دهند و اسم را اطلاق نکنند، اما حبیب در اسمااالله آمده است.اما عشق یعنی شدت محبت بر خداوند اطلاق نشده است، نگویند خدا عاشق بندگان صالح است اما به بندگان می توان نسبت داد، بگوییم ینده عاشق خداست.

خصوصیات عاشق

عشق به خدا از مراحل عالی توحید است و این در صورتی است که عشق با تمام وجود باشد و از آنجایی که موحد باید خدا مرکز باشد عاشق نیز باید معشوق االله محور باشد و نه تنها به غیر اعتنایی نداشته یاشد بلکه غیری نشناسد و برایشوجودی هم قائل نباشد.به قول مولانا در مثنوی:چیست توحید خدا آموختن    خویشتن را پیش واحد سوختن ،توحید چیزی جز سوختن خویش در برابر خدای واحد نیست.

پس عاشق واقعی برای رسیدن به مراحل عالی باید خود را تزکیه کند و رذایل را از خود بزداید و پاک شود» و این مرحله در قرآن کریم همان اخلاص است که عالی ترین مرحله عشق راستین است و برای رسیدن به این عشق راستین معرفت لازم است و اگر نباشد اخلاص گم می شود و آن گاه که اخلاص گم شد، تکلیف عشق یه خودی خود معلوم است.لذا دو مشخصه ای که بر عاشق فرض است یکی حصول اخلاص و دیگری کسب معرفت است. خداوند با فرستادن پیامبر انسانها را آگاه ساخته و اخلاق حسنه را به آنها یاد داده است تا روح و فکرشان از اندیشهها و رفتارهای بد پاک بماند. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید