بخشی از مقاله

چکیده

خلاقیت به کودک کمک می کند تا آسان تر مشکلات را حل و با ذهن بازتری از چالش ها عبور کند. به همین منظور، بسیار مهم است میزان خلاقیت های فرزند خود را افزایش دهید تا در آینده زندگی راحت تر و موفق تری داشته باشد. از خلاقیت تعاریف فراوانی شده برخی خلاقیت ونوآوری را با تغییر انطباق برابر تلقی نموده و برخی هم خلاقیت ونوآوری را امری فراتر از تغییر و انطباق دانسته، برخی نیز خلاقیت را طی کردن راهی تازه یا پیمودن یک راه طی شده قبلی به طریق نوین تعریف کرده اند. این مقاله با روش مروری -کتابخانه ای و به کمک اینترنت تهیه شده که هدف آن بررسی را های افزایش خلاقیت در کودکان می باشد.

برای تربیت خلاق کودک باید: شاگردان را به ارائه تعریف مسئله و تعریف مجدد از آن تشویق کنید. افراد را تشویق کنید تا ایده های نو تولید کنند. دانش آموزان را به خاطر سوال هایی که در ذهنشان شکل می گیرد تشویق کنید. تشخیص موانع و تلاش برای فایق آمدن بر آن ها را به شاگردان آموزش دهید. حساس بودن به محرک های محیطی و پیگری آنها را تشویق کنید. راهکار های پرورش خلاقیت در کودکان عبارت است از: - استفاده از کتاب، داستان گویی، موسیقی، وسایل الکتریکی ممنوع، فضاسازی،قبول علت های عجیب کودک، قبول دوستان تخیلی کودک و تعین محدودیت های سنی است.

-1 مقدمه

خلّاقیت در انسان یک پدیده چالش پذیر، پرتضاد و مجذوب کننده است. ارنست یونگ به پسر خود که تصویری از یک سبد پر از میوه کشیده بود گفت: پسرم تو در خور ستایش و تحسینی; چون به چیزی پرداخته ای که درخور همگان است. روزی تشنه چیزی خواهی بود که در دسترس نیست و آن گاه میوه هایی خواهی کشید که هیچ کس تا حال آن ها را نچشیده است و آن روز است که تنها خواهی بود. در واقع، عامل خلّاقیت یکی از چندین عواملی است که در بستر مفهوم »زندگی اجتماعی« آدمی قابل طرح و بررسی بوده و به نوبه خود پیامدهای گوناگونی را نیز در برداشته است.

به طور کلی، ارائه تعریفی جامع، مانع و دقیق از خلّاقیت که شامل همه ابعاد و کنش های آن باشد، اگر غیرممکن نباشد، امری بسیار مشکل است. پس از سال ها مطالعه و پژوهش درباره خلّاقیت هنوز روان شناسان و متخصصان آموزش و پرورش نتوانسته اند تعریف جامعی که مورد قبول بیشتر دست اندرکاران باشد به دست دهندزیرا; افراد مختلف برداشت های متفاوتی از خلّاقیت داشته و بالطبع تعاریف متفاوتی از آن ارائه نموده اند. ریشه اصلی چنین اختلافاتی ناشی از ماهیت پیچیده و مرکب مغز و کنش های آن است - امینی، . - 1375

به نظر برخی روان شناسان، خلّاقیت ترکیبی است از قدرت ابتکار، انعطاف پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی که یادگیرنده را قادر می سازد خارج از نتایج تفکر نامعقول به نتایج متفاوت و مولد بیندیشد که حاصل آن رضایت شخص و احتمالا خشنودی دیگران خواهد بود - استرن برگ، . - 1989 در تعریف دیگر خلاقیت یعنی یافتن ارتباط بین آن چیز هایی کهقبلاً با هم بی ارتباط بودند به طریقی که از نظر خود فرد تازه و معنی دار است. متداول ترین اشتبرد از خلّاقیت عبارت است از اینکه فرد فکری نو و متفاوت ارائه دهد. خلّاقیت را می توان با تولید یا خلق اثر نو و متفاوت ارزیابی کرد، اما باید به خاطر داشت که هر خلاقیتی لزوماً منجر به تولید اثر قابل مشاهده نمی شود.

به هر حال، باید در مطالعه خلّاقیت به دو نکته مهم توجه داشت: اول اینکه خلّاقیت می تواند خلق اشکال جدید یا صورت های جدیدی از ایده ها یا تولیدات کهنه باشد. در این صورت، عمدتاً فکرها و ایده های ذشتهگ اساس خلّاقیت های تازه است. دوم اینکه خلّاقیت امری است انحصاری و حاصل تلاش فردی و لزوماً یک موقعیت یا مسئله عمومی نیست. از این رو، ممکن است چیزی را خلق کند که پیشتر هیچ گونه سابقه ذهنی از آن نداشته باشد، اگرچه ممکن است آن چیز به صورت های مشابه یا کاملا یکسان قبلا توسط شخص دیگری و در موقعیت خاصی خلق شده باشد. خلّاقیت مستلزم بهره گیری از نوع خاصی از جریان فکری است; چیزی که گیلفورد6 آن را تفکر واگرا نامید. تفکر واگرا، تفکری است متفاوت از جریان های فکری موجود.

-2 تاریخچه خلاقیت

خلاقیت میلی ذاتی است که در وجود انسان به ودیعه نهاده شده و انسان مظهر خلاقیت الهی است. خلاقیت برای تمامی عرصه های زندگی و سلامت فکر و روح انسان حیاتی است. اگر افراد گرفتار نظمی تکراری و مکانیکی شوند نابود خواهند شد. این یکی از تهدیدهایی است که تمدن ها به آن دچار می شوند. بیشتر تمدن هایی که از بین رفته اند، نه فقط به دلیل تهدیدهای خارجی بلکه عمدتا به واسطه تکرار مکررات و افول خلاقیت از میان رفته اند. با اطمینان می توان ادعا کرد که هیچ کدام از معضلات پیچیده ی بشری در هیچ جا و هیچ زمانی قابل رفع نخواهد بود، مگر این که افرادی باشند که بتوانند با نهاد پیوسته در حال بسط و توسعه واقعیت های پیش رو ، خلاقانه رفتار کنند.

در حقیقت پایه و اساس جوامع توسعه یافته خلاقیت است. این جوامع نه تنها با استفاده از خلاقیت مسائل خود را شناسایی می کنند، بلکه راه حل این مسائل را نیز از طریق خلاقیت می جویند - بوهم7 ، . - 1998 خلاقیت در گذشته، پدیده ای مترادف با نبوغ تلقی می شد و هر جا سخن از خلاقیت به میان می آمد بلافاصله معنای نبوغ به ذهن خطور می کرد. در تاریخ یونانیان باستان، نبوغ معنایی افسانه ای داشت. به روایتی، یونانیان واژه ای به نام شیطان را پذیرفته بودند که مترادف با نبوغ بود. به نظر یونانیان شیطان یک روح نگهبان بود که با حلول به روح و بدن افراد، آنان را صاحب توانایی های خارق العاده و شور و شوق می ساخت - پیر خایقی، . - 1379

در اواخر قرن نوزدهم و در اوایل قرن بیستم به منبع جدید خلاقیت توجه شد. در این دوران این تفکر که، که، نبوغ یا توانایی غیر معمولی در یک فرد از یک روح بیرونی ناشی می شود، رنگ باخت اما تاثیرات این تفکر که، خلاقیت و نبوغ مترادف هستند همچنان باقی ماند و تا عصر رنسانس نیز کشانده شد و لذا نزدیک به نیم قرن طول کشید تا خلاقیت به طور علمی و دقیق مطالعه شود. رهبری این جریان علمی را گیلفورد در سال های 1959، 1966، 1967 بر عهده داشت - خانیان، . - 1384 یکی از عالی ترین و در عین حال پیچیده ترین جلوه های اندیشه بشری تفکر خلاق و آفریننده اوست هرجند این توانایی به طور ذاتی و بالقوه در انسان به ودیعه نهاده شده است اما ظهور آن مستلزم پرورش آن است .

-3عوامل مؤثر در رشد خلّاقیت

ابتدا می توان این سؤال را طرح کرد: آیا امکان پرورشخلّاقیت وجود دارد؟ تورنس8 تحقیقی انجام داد که سؤال مزبور فرضیه آن را تشکیل می داد. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید