بخشی از مقاله

چکیده

خوانایی از موضوعات بحث برانگیز معماری معاصر ایران است. در دهه های اخیر شهرها از بعد خوانایی دچار مشکل شده اند ولی باز هم بافت های دارای سابقه تاریخی به لحاظ خوانایی خوب کار می کنند یکی از مشکلات اصلی در معماری و شهرسازی شهرهای معاصر کشور ما، سرعت تغییرات محیط فیزیکی، خیابان ها و فضاهای شهری و در نتیجه دگرگونی های سریع و متوالی در خاطرات جمعی است. یکی از علل این معضل اساسی، از بین رفتن معنا و مفهوم درفضاهای عمومی است. معماری و شهرسازی گذشته ی ایران دربرگیرنده ی اصولی است که در دل سنت ها نمود یافته است. معماری و شهرسازی سنتی در ایران همواره با تکیه بر خلاقیت و خصائص پایدار از جایگاه خاصی برخوردار بوده است اما بررسی های انجام شده در چند دهه ی اخیر مشخص می سازد که در اثر رشد بی رویه ی شهر ها و مواجهه با عوامل متعدد، معماری از حقیقت خود فاصله گرفته و چالش هایی را پیش رو ی معماری سنتی و شهرسازی مدرن قرار داده است. لذا ضمن بررسی موضوع خوانایی در معماری ، این مقاله مقایسه بین خوانایی مناظر شهری در معماری سنتی و مدرن را انجام می دهد امروزه فضاهای شهری به فضاهایی سبک و آرام نیاز دارند تا بتوانند حس مطلوبی در شهروندان در حین عبور و مرورهای روزانه شان ایجاد کنند.

واژه های کلیدی:خوانایی ، مناظر شهری ، معماری سنتی ، معماری مدرن

مقدمه

نسل دیروز ما که هنوز مزه زندگی در فضاهای معماری سنتی ، را زیر دندان دارد، آن را همچون رویایی خوش، عزیز می شمارد. هر چند گاهی سختی زندگی در آن را بیاد می آورد اما بلافاصله می افزاید که این دشواری در عین خوشی و آرامش بود، چیزی که در فضاهای معماری امروزی همچون کیمیاست.از سویی دیگر، نسل جوان امروز نیز که به احتمال بسیار هیچ خاطره ای از زندگی در فضاهای آن معماری ندارد؛ وقتی در آن درنگ می کند؛ احساس نشاط و انبساط می کند گوئی گمشده خود را یافته است. در دوره ی معاصر مشکلات کلان شهرها فقط در ازدیاد جمعیت، ترافیک، گرانی، اقتصاد و نا به سامانی های زیست محیطی خلاصه نمی شود انواع ناهنجاری های رفتاری، مشکلات اجتماعی و فشارهای روحی و روانی ناشی از سیمای ناخوشایند بصری خود دلایل کافی برای افزایش مسائل زندگی شهری و تنگ تر شدن عرصه بر جامعه ی امروزی است .به یقین آرامشی که از منظر مناسب شهری درپی استفاده ی صحیح از مناظر شهری حاصل می شود، بی تأثیر در زندگی شهروند امروزی نخواهد بود.

در عصر حاضر مناظری از شهر مورد توجه است که با طرح های بدیع و مدرن، رنگ های گرم و تند و نورپردازی های شبانه، جذابیت خود را حفظ کرده و خودنمایی کند، بی توجه به این که این مناظر شهری طراحی شده چه تأثیری درخوانایی مناظر شهری در شهر خواهد گذاشت. برخی از پژوهشگران علوم جدید، از روش ها و الگوهای شهرسازی سنتی و بومی فاصله گرفته و آن ها را انکار می کنند ولی واقعیت این است که دوری و عدم لحاظ کردن نظرات مردم محلی و دیدگاه ها و پیشنهادات آنان در الگوهای معماری مدرن، موجب عدم موفقیت الگوهای شهرسازی جدید و پیامدهای دیگری شده است.

لذا با توجه به اهمیت موضوع در این مقاله سعی شده است تا به بررسی و مقایسه خوانایی مناظر شهری در معماری سنتی و مدرن در شهر ایلام بپردازد. نتایج نشان میدهد که بعضی از ارزشهای اسلامی که در شکل گیری الگوی خاص در محلات سنتی مؤثر بوده برذهن ناظر اثر میگذارند و باعث ایجاد تصویری دقیق در ذهن شده و درنهایت منجر به خوانایی و تماییز ساختاری و محتوایی محلات میگرددودر مقابل بعضی از الگوهای خاص در معماری مدرن با توجه به طرح های بدیع و مدرن از خوانایی لازم برخوردار نمی باشند . تحقیق حاضر در صدد است دو مقوله خوانایی در معماری سنتی و مدرن را با هم مقایسه کند به این منظور ابتدا 5 عامل خوانایی از نظر لینچ بررسی می گردد و سپس بعد از تعریف معماری سنتی و مدرن مقایسه این عوامل در معماری سنتی و مدرن صورت می گیرد.

منظر شهری:

اساسا منظر شهری سطح تماس انسان و پدیده ی شهر است و از این رو بخش قابل توجهی از دانش، عواطف و رفتار محیطی شهروندان تحت تاثیر آن شکل می گیرد.[1]منظر در اشکال طبیعی و انسان ساخت، بیانی آشکار و دیدنی از مجموعه فعالیتها، توقعات و ملازمات ساکنان آن محیط می-باشد.[2]به عبارت دیگر منظر شهری آن بخش از محیط است، که برکنش و واکنش شخص و نتایج اعمال او موثر است . در منظر شهری است که بخشی از اطلاعات بالقوه به کیفیتی مستقیما محسوس - بالفعل - تبدیل می شود.[3]

خوانایی
کوین لینچ یکی از صاحب نظرانی است که خوانایی را به همراه ویژگی های دیگر ی نظیر ساختار، شفافیت، سازگار ی و هویت از عواملی می داند که معنی مکان را در نظر ناظر شکل می دهند.[4]خوانایی یکی از اصول کیفیت محیط در طراحی شهری است. خوانایی کیفیتی است که موجبات قابل درک شدن یک مکان را فراهم می آورد.[5] بدین وسیله می توان به آسانی اجزای شهر را شناخت و آن ها را در ذهن در قالبی به هم پیوسته به هم ارتباط داد.[6]در واقع لینچ شکل شهر را مانند متنی فرض می کند که باید بتوان آن را خواند یا خوانایی را به آن برگرداند.این" خوانایی " باید به شهرنشینان کمک کند تا خود را درفضا باز یافته و در آن احساس ایمنی کرده و بتوانند کالبد خود را در آن هدایت کنند.[7]

خوانایی در دو سطح اهمیت پیدا می کند: فرم کالبدی و الگوهای فعالیتی.مکان ها ممکن است در یکی از این دو سطح خوانا و قابل فهم باشند .برای مثال این احتمال وجود دارد که از فرم کالبدی یک مکان ،احساسی روشن مانند لذت بردن از حدی از زیبایی را در یک سطح ایجاد کرد . الگوهای فعالیتی نیز ممکن است به همان اندازه بدون دلمشغولی قابل توجهی به فرم بر تصویر ذهنی جا بیفتد. اما، برای بهره گیری کامل از امکانات بالقوه یک مکان، باید آگاهی از فرم کالبدی والگوهای فعالیتی به تکمیل یکدیگر بپردازند.این موضوع، بویژه برای افراد بیگانه خیلی مهم است، چرا که آنها نیاز دارند بدون مقدمات قبلی و به سرعت به درک مکان نائل آیند.

نکته قابل توجه در خلق فضایی خوانا این است که بتوان یک مفهوم روشن و دقیق از ویژگی های مربوطه را در تصویر ذهنی مردم شکل داد. در واقع مردم هستند که با درک محیط به تشکیل یک تصویر مشخص در ذهن خود می پردازند.[5]تصویر شهر از دیدگاه لینچ آن مفهومی است که به ناظر احساس امنیت می دهد و باعث به وجود آمدن رابطه موزون بین شخص وجهان خارج شود .با وجود پیچیده بودن تصاویر شهر امکان دارد از دید ناظر لذت بخش باشد که دو عامل در آن موثر است، اول اینکه شخص هرگز نباید احساس کند تصور کلی حاصل از شکلمحیط را از دست داده است و دیگر اینکه طرح خیابان و کوچه ها باید به شکلی باشد که بتوان کلیت آن را باز شناخت و درک کرد لینچ تصویر شهر را به سه قسمت تجزیه می کند:

. هویت: عاملی که بتوان آن شهر را کاملا متمایز از دیگر شهرها دانست.

.بافت یا ساختار: تصویر هر شی باید رابطه فضایی و شکلی را با ناظر و اشیاء دیگر مشخص کند.

. معنی: هر شی باید برای ناظر معنی خاصی داشته باشد و رابطه ناظر با شی و سایر اشیا باید متقابل باشد.

وی فرم محیط را در به وجود آوردن تصویر در ذهن مردم بسیار مهم می دانست درنتیجه بیان می کند که 5 عامل در بوجودآمدن سیمای شهر درذهن مردم دخالت دارند.

.راه: عاملی که با استفاده از آن حرکت بالفعل یا بالقوه می شود.

.لبه: عامل خطی که به دید ناظر با راه تفاوت دارد، شکافی در امتداد دو قسمت پیوسته شهر، سیمای لبه باید واجد خصوصیات مشخص و دو محله نزدیک را به هم پیوند دهد.

. گره: نقاطی از شهر مانند محل مبدا و مقصد حرکت و یا میادین شهر. گره باید حد و مرزی داشته باشد و خاطره آن فراموش نشود.

.محله: قسمت هایی از شهر بزرگ یا کوچک که به سبب خصوصیات مشترک قابل شناخت باشد.

.نشانه ها: نقاط عطف درشهر هستند و عوامل تشخیص قسمت های مختلف در شهر که ناظر به درون آن ها راهی پیدا نمی کند.

مهمترین خصوصیت آن بی نظیر بودن، منحصربه فردبودن، فرمی واضح و روشن داشتن است .از نظرلینچ نشانه ها دارای چهار نقش عمده درشهر هستند: از توده اطراف قابل تمیز هستند و به نظام شهری ثبات می بخشند، به طورنمادین عمل می کنند و به حافظه یاری می دهند، به فواصل موجود در اطراف خود نوعی پیوستگی می دهند، خوانایی شهر را افزایش داده و به آن هویت می بخشند.[7]

روابط موجود بین عوامل خوانایی شهر:

هیچ یک از عوامل خوانایی شهر - راه، لبه، گره، محله، نشانه - به تنهایی وجود ندارندمحله ها با گره ها پیوند دارند و لبه ها حد آنها را مشخص می دارند و با راه ها می توان به آنها وارد شد و نشانه ها سیمای آنها را متفاوت میکند.هر عاملی معمولا عوامل دیگر را در برمی گیرد ودر آنها نفوذ می کند. این عوامل تصویر خام خوانایی یک شهر را به وجود می آورند.این عوامل با هم ترکیب می شوندتا فرمی رضایت بخش حاصل آید. ترکیب این عوامل ممکن است تاثیر آنها را بیشتر کند یا رزنانسی رابوجود بیاورد که بر قدرت هر یک بیافزاید و یا ممکن است تناقضی بین آنها بوجود بیاورد که اثر هر یک را خنثی و زایل گرداند.محله ها چون از بقیه عوامل بزرگترند ممکن است درمیان خود راه ها ی مختلف، گره ها ونشانه های گوناگون داشته باشند و با آنان مرتبط باشند. این عوامل نه تنها بافت درون محله را تشکیل میدهند تشخص آن را نیز افزون می کنند.

راهها که خود در ایجاد سیمای شهر نقش اساسی دارند و یا عامل نظم بسیاری از شهرها هستند روابطی نزدیک با سایر عوامل خوانایی دارند گره هایی که در مسیر تقاطع راهها بوجود می آیند باعث تقویت تا ثیر راهها می گردد بر همین منوال گره ها نیز نه تنها با نشانه ها تاثیرشان افزون می شودبلکه خود زمینه ای را بوجود می اورد که توجه را به خود می خواند و جایی مناسب برای بر پا داشتن نشانه بوجود می آورد. همچنین هویت راهها نه تنها از فرم خود آنها بوجود می آید بلکه از گره ای که در محل تقاطع آن با راهی دیگر بوجود آمده و یا محله ای که ممکن است از میان آن ادامه یابدو یا نشانه ای که در کنار آن قد بر می افرازد، شکل می گیرد.

در واقع سیمای شهر زمینه ای پیوسته است که اگر یکی از عوامل آن دست بخورد بر دیگری تاثیر می گذارد . حتی شناسایی یک جسم به همان اندازه که مربوط به شکل خودش است به زمینه ای است که جسم در آن قرار گرفته است. اگر محیطی به خوانایی نظام یابد ونظامی متشخص بدست آورد ساکنین آن می توانند امید ها وامیال خود را به آن پیوند دهند بدین صورت است که محیط زندگی به معنای واقعی جایی می شود که قابل ملاحظه است ومظاهر شناختی نیکو دارد. افزودن بر نمایانی شهر بدین معنی است که بافت وسیمای شهر به آسانی قابل رویت باشند. در واقع عوامل سیمای شهر عواملی هستند که میتوانند بافتی متنوع واستوار برای شهرها بوجود بیاورند. - شکل - 1

مفهوم فضاهای عمومی شهری
 
فضای عمومی شهرها، تجلیگاه حیات مدنی و بستر رویدادهای اجتماعی می باشد، از این رو طراحی مناسب این فضاها باعث غنی شدن و تضمین کننده ی ارتقای سرمایه های اجتماعی جامعه می گردد .در فضای عمومی شهرها، حواس بصری و غیربصری، در ادراک هویت فضایی، احساس تعلق به محیط و دریافت کیفیتهای محیطی، نقش به سزایی دارد.
در سطح یک شهر، فضاهای گوناگونی میتوان یافت، از فضاهای خصوصی و خانوادگی تا فضاهای عمومی و متعلق به همه اهالی یک شهر. در عین حال آن فضایی که همه شهروندان به آن احساس تعلق خاطر دارند و با آن در ارتباطند، فضاهای عمومی یک شهر هستند.

فضاهای عمومی شهرها به جای آنکه با فضای خصوصی و صمیمی ارتباط داشته باشند تقریبا در همه جا و در همه زمانها به عنوان مکانهایی خارج از مرزهای فردی یا گروههای کوچک قرار میگیرند، به طوری که بین فضاهای خصوصی واسط هستند و برای انواعی از اهداف نمادین و واقعی به کار گرفته میشوند. بنابراین از دیدگاه تشریحی، فضاهای عمومی فضاهای قابل دسترس و چند منظوره هستند که از قلمروهای انحصاری خانوار و فرد قابل تمایزند. از دیدگاه هنجاری این فضاها اگر توسط مسئولین دولتی ایجاد و مدیریت شوند عمومی تلقی میشوند، به طوری که کل مردم را مخاطب قرار داده و به روی همه باز بوده و توسط همه اعضای جامعه مورد استفاده قرار میگیرند.

معماری سنتی
اصطلاحات مترادف معماری سنتی مهم ترین اصطلاحاتی که در تعریف این معماری گفته می شودعبارت است از: معماری تاریخی، معماری قدیمی، معماری اصیل، معماری باهویت، معماری خودی، معماری بامعنی، معماری بومی و معماری محلی.مهم ترین مشخصه ی شهرنشینی ایران، شکل گیری آن در درون یک فضای فرهنگی خاص است. اصول معنوی حاکم بر شهرسازی سنتی ایران ریشه های عمیقی در فرهنگ و اندیشه های این مرز و بوم دارد. »پرداختن به ریشه ها، پرداختن به اصول است. فهم یک اصل، فهم معنای آن چیزی است که به تمام هنر و تمدن جامعه ی انسانی با یک فرهنگ و عقیده ی مشترک جهت می بخشد..[8] «شهرسازی سنتی دارای نظامی هماهنگ و نظم و وحدانیتی غیر قابل اجتناب است. درک مفاهیم و شالوده ی سنتی شهرسازی ایران بدون شناخت و درک محیط اجتماعی و دیدگاه خاص فرهنگی که زمینه ی رشد این مفاهیم بوده است، ممکن نبوده و منوط به شناخت و درکی کلی از نظامی معنوی است که در آن به وجود آمده است، نظامی که در درون خود همواره این اندیشه را پرورانده که انسان با محیط و همه ی اجزای زندگی در تناسب و هماهنگی ذاتی به سر می برد.[10] شهرسازی بومی و سنتی به صورت متعادل

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید