بخشی از مقاله

خلاصه

گسترش شهرنشینی، بکارگیری مصالح نامناسب و عدم توجّه به ویژگیهای محیطی، در اغلب نقاط کشور سبب شکلگیری گونههایی از معماری غیراصولی و نامربوط با بستر طرح شده است. ساختمانهایی که هماهنگ با محیطزیست نبوده و آسیبهایی در منظر و کالبد آن وارد میکنند. امّا با پیشرفت تکنولوژی در عصر حاضر، شرایطی محیا شده است که بتوان شیوههای ساختمانسازی گذشته را منطبق بر نیازها و شرایط کنونی به روز کرد و شاخصههای مطلوب آنها، از جمله پایداری را در قالب سبکی جدید با مصالح سازگارتر ارائه کرد. این سبک از معماری گرایشی از گرایشهای نوین معماری میباشد که درپی سازگاری و هماهنگی با محیطزیست طبیعی است.

این نگرش به طورکلی برای جلوگیری از تخریب طبیعت و حفاظت از محیطزیست و توجه به آیندهی زمین به عنوان یکی از نیازها و ضرورتهای اساسی بشر در جهان صنعتی امروز است. مقاله پیشرو با روش توصیفی تحلیلی و مقایسهای و با نیت برداشتن گامی برای دستیابی به این مهم صورت گرفته است و به بررسی نقش و میزان تأثیر خودبسندگی به عنوان اصلی از اصول معماری ایرانی، در معماری اقلیم سرد کوهستانی میپردازد. استان کهگیلویه و بویراحمد به دلیل قرار گرفتن در منطقهای کوهستانی در سلسله جبال زاگرس و داشتن شیوهای خاص از معماری بومی به عنوان حوزهی مورد مطالعه انتخاب شده و تعداد چهار روستا از آن که دارای بافت سنتی و قدیمیتری هستند، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند.

نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که ساختمایه بکار رفته در خانههای سنتی این مناطق بومآورد بوده و کالبد معماری بناهای روستا را هماهنگ با منظر طبیعی شکل داده است. با وجود دمای پایین و بارش نزولات آسمانی در اغلب ماههای سال، نوع مصالح بکار رفته پاسخگوی مناسبی برای محدودیتها و نیازهای ساکنان در این مناطق بوده است. در آخر نیز پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت ساختمانسازی در این مناطق ارائه دادهایم.

.1 مقدمه

معماری سنتی ایران همواره دارای پشتوانهی قوی و پربار در زمینههای مختلف پایداری، فرهنگ و هنر بوده است که در دورههای مختلف تاریخی سهم و ارزش ویژهای از آنها را در قالب گونهها و شیوههای منحصر به فرد، به نمایش گذاشته است. این ویژگیهای شاخص میتواند در راستای برنامهریزی، طراحی و مردمی نمودن محیطزیست مفید واقع شود. امروزه برآورده کردن نیازها و انجام برنامهریزیها در سکونتگاهها، بخصوص روستاها به گونهای مستقل از اصول و بدون شناسایی تأثیرات مخرب آنها بر پیکره محیطزیست، برآورده میشود. عمده این ناملایمات را میتوان در مناطق مسکونی بخصوص روستاهای نوپا مشاهده کرد که با بیتوجهی به خصوصیات محیطی آنها، کالبد و منظر را دچار بحران کرده است.

از بین رفتن هویت معماری روستا از مهمترین آسیبهایی است که عدم توجه به مصالح بومآورد به همراه داشته است. هر چند که این امر وابسته به عواملی چند است، لیکن نقش بیتوجهی به مصالح هم در آن بارز است. "بافت کالبدی روستاهای ایران ضمن برخورداری از ارزشهای معماری مانند سادگی و بی پیرایگی دارای الگوهای بصری و زیبا شناختی، انطباق با محیط طبیعی، هماهنگی با عملکرد زیستی و معیشتی و سرانجام استفاده از مصالح بومآورد و دانش بومی است." [1]رویکرد توسعهی پایدار مفهومی است که بسیار سریع نسبت به جنبههای مختلف توسعه که در سالهای اخیر شکل گرفته بود، شناخته شده و در اولویت قرار گرفته است.

با نمایان شدن ناپایداریها و آسیبهای فراوان آنها در راه صنعتیسازی، نگرش پایداری به عنوان مسئلهای فراگیر و ضروری نمود یافته و در طول دو دههی اخیر توجه جامعهی بینالملل را به خود را به خود جلب کرده است. شناخت و ارزیابی شاخصهی پایداری در ساختمانسازی از بحث برانگیزترین مسائل روز معماران است که نیاز به واکاوی بیشتری در شناخت جنبههای گوناگون آن ازجمله مصالح بوم آورد احساس میشود.

عمده سکونتگاههای بومی ایران در دامنهی کوهها و کوهپایههای دو سلسله جبال البرز و زاگرس قرار دارند. این مناطق اغلب دارای زمینی با ساختار سنگی، آب و هوای سرد و خشک و پوشش گیاهی به صورت جنگلهای انبوه و نیمه انبوه هستند. برای ارزیابی دقیقتر خودبسندگی و چگونگی تأثیر آن در معماری پایدار، استان کهگلویه و بویراحمد را به عنوان منطقهای کوهستانی و دارای بافت سنتی مورد ارزیابی قرار دادهایم. به منظور انجام مشاهدات عینی تعداد چهار روستا از روستاهای این استان را که دارای بافت قدیمیتری هستند انتخاب، و مورد بررسی قرار دادهایم.

.2 پیشینه پژوهش

پیشینه پایداری در فرهنگ ایرانیان به هزار سال قبل میرسد. وجود ابنیه و شهرهای کهن تاریخی در این خطه که در هماهنگی کامل با محیط اطراف خود ساخته شدهاند، دلیلی بر این امر است. [2] در ارتباط با مصالح بومآورد و تأثیرات آن-ها در معماری پایدار پژوهشهای گستردهای در سطح ملی و بین المللی صورت گرفته است. در این زمینه میتوان به کتاب "بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران" نوشتهی دکتر وحید قبادیان اشاره کرد. همچنین کتاب" اقلیم و معماری" نوشتهی مهندس مرتضی کسمایی از نمونههای خوب و جامع در این زمینه است. در ارتباط با مصالح بومآورد و ضرورت استفاده از آنها میتوان به مقالهی "تأملی در مصالح بومآورد روستا" به نگارش دکتر ناهید صادقپی اشاره کرد.

در این مقاله عوامل تغییر رویکرد استفاده از مصالح بومآورد و آسیبهای ناشی از استفاده غیر اصولی آنها و نیز عدم بکار بردن صحیح این مصالح مورد بررسی قرار گرفت. در این مقاله ملاکهایی برای انتخاب مناسب مصالح نیز ارائه شده است. کتاب"معماری بومی" به قلم دکتر محمد منصور فلامکی نیز از جمله نمونههای خوب در بحث معماری بومی به شمار میرود. دکتر محسن سرتیپیپور در مقاله خود با عنوان "بررسی تحلیلی مسکن روستایی ایران" که در مجله صفه به چاب رسانده است، وضعیت کلی روستاهای کشور را در اقلیمهای مختلف مورد بررسی قرار داده و مساکن آنها را از ابعاد گوناگون از جمله؛بُعد زیستمحیطی، کالبد، امکانات آسایشیو رفاهی، نقش فعالیتهای معیشتی در مسکن و جایگاه اقتصاد در آن مورد ارزیابی قرار داده و روستاهای کشور را یک ردهبندی تعریف کرده است، که استان کهگلویه و بویراحمد در جایگاه نامطلوبی قرار داشته است.

.3 پرسش پژوهشی

پژوهشهایی که در زمینه معماری پایدار به عمل آمده است، نظیر تحقیقات جدید گولانی نشان میدهد که معماری بومی شهرهای سنتی خاورمیانه در هماهنگی و انطباق قابل ملاحظهای با ویژگیهای زیست محیطی سرزمین خود بودهاند. [3] درپژوهش پیش رو با هدف شناخت بهتر خودبسندگی و تأثیرات آن در معماری پایدار سوالاتی را مطرح میکنیم که با پاسخگویی به آن ها میتوان در جهت توسعهی معماری پایدار راهکارهایی را ارائه داد که بر اساس اصول معماری پایدار و مطابق شرایط اقلیمی و منظر طبیعی بهترین و مناسبترین گونه از مسکن بومی را معرفی کرد:

-1رویکرد معماری پایدار از جهت رعایت خودبسنگی چگونه است؟

-2کابرد مصالح بومی تا چه میزان در شکلگیری معماری پایدار و به تبع آن جلب میزان رضایت ساکنان تأثیرگذار بوده است؟

.4 ضرورت انجام پژوهش

"امروزه در بسیاری از کشورها اقدامات و فعالیتهای توسعهای مشروط به حفظ محیط زیست و پیشگیری از آلودگی-های محیطی و تخریب و تغییر طبیعت و زمینهای کشاورزی است. وضعیت زیست محیطی از مهمترین معیارها برای تعیین میزان توسعه یافتگی جوامع است. اثراتی که فعالیتهای ساختمانی و عمرانی بر طبیعت و محیط زیست روستایی دارد، بررسی این بعد از مسکن را ضروری میکند.

به این منظور بعد زیستمحیطی مسکن با دو نمایه میزان اثر واحدهای مسکونی در تخریب زیست بوم و میزان انطباق واحدهای مسکونی با طبیعت و محیطزیست سنجیده شد."[4] ارزیابی پتانسیلهای اقلیمی بخصوص توانایی تأمین مصالح بومآورد - خودبسندگی - از این نظر حائز اهمیت است که در جهت شاخصههای اصلی معماری پایدار قرار میگیرد. پایداری که در عصر تکنولوژی به دنبال آن هستیم، در سکونتگاه-های بومی بخصوص در مناطق دارای قدمت، بنا به نیازهای ساکنان شکل گرفته است.

استفاده از مصالح بومی در بافت سنتی مناطق کوهستانی بصورت گسترده وجود دارد. اثبات این مسئله هماهنگی بصری میان بناها و محیط طبیعی اطرافشان است که گاهاً تشخیص بافت روستا از محیط طبیعی را در تصاویر ماهوارهای مشکل میکند. رعایت اصل خودبسندگی در بافت سنتی روستاهای استان کهگلویه و بویراحمد سبب شده است که چهار روستا را به عنوان نمونه مناسب معماری بومی این مناطق مورد ارزیابی قرار دهیم.

.5 روش شناسی پژوهشی

روش پژوهش در نگارش این مقاله تجزیه و تحلیل به صورت توصیفی تحلیلی و جمعآوری اطلاعات به شیوه کتابخانهای و مشاهدات میدانی است. با انتخاب اقلیم* کوهستانی و در نظر گرفتن معیارهایی همچون بافت، مصالح بوم-آورد، عناصر معماری و برخی موارد دیگر، روستاهای "اسفندان، سردو، دلی و رودسمه" از توابع شهرستان کهگلویه در استان کهگلویهوبویراحمد انتخاب شد. سپس مصالح استفاده شده در بافت مسکونی این روستاها به عنوان نمونه مشابه ریشه واژه اقلیم از لفظ یونانی "klima" بوده که معرب آن به صورت اقلیم درآمده است.[6]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید