بخشی از مقاله

داعش و امنيت ايران با تکيه بر مکتب کپنهاگ

مقدمه
امنيت يک مفهوم پيچيده و مناقشه برانگيز است که شديدًا با احساسات درآميخته و عميقاً متأثر از ارزشهاست . بسياري از افراد معتقدند مسئلۀ امنيتي هنگامي به وجود ميآيد که فردي يا گروه تبهکاري يا دولتي، استقلال و يا جان ديگري را تهديد کند (کلودزيچ ، ١٣٩٠: ١١)؛ دراين بين ، داعش يا «دولت اسلامي عراق و شام »١ يکي از گروههاي سلفي و تکفيري است که در دو کشور عراق و سوريه شکل گرفت و هم اکنون به عنوان يکي از جديترين چالش هاي امنيت بين الملل مطرح است . هدف مقاله حاضر بررسي و تحليل تهديد داعش در حوزههاي مختلف امنيتي ايران است . ابتدا به صورت اجمالي ابعاد اساسي نظريه مکتب امنيتي کپنهاگ به تجزيه و تحليل فعاليت هاي داعش به عنوان تهديدي براي حوزههاي مختلف امنيت ايران ميپردازد.
در مقوله امنيت بازيگراني که تهديد محسوب ميشوند بايد از طريق شيوههاي دوگانۀ اجبار و يا کنار آمدن به شريک يا متعهد تبديل و يا اينکه خنثي شوند (دهشيار، ١٣٩٤: ٢). پرواضح است که در خصوص شيوة رفتار با تهديد داعش ، بايد با نگاهي واقع بينانه به تهديدات آن در حوزههاي مختلف امنيت ، به خنثيسازي تهديد اقدام کرد.
مدخل ها و پيشينه بحث
منابع عمده در مورد داعش به دليل نوپديد بودن ظهور و بروز اين جريان تکفيري، به سالهاي ٢٠١٣ ميلادي به بعد مرتبط است . در خصوص جريانهاي افراطي در جهان اسلام پژوهش گراني مانند برنارد لوئيس ٢ آثار خود را به رشته تحرير درآوردهاند که تاکنون بسياري از اين آثار مجال ترجمه به زبان فارسي را نيافته اند. ازجمله برنارد لوئيس (٢٠٠٢) در اثر خود، پس از وقايع ١١ سپتامبر به پيش بيني وقايع پرداخته و در ضمن اين نوشتار به چگونگي شکاف تمدني غرب و شرق ميپردازد.
بايد گفت مراکز علمي در سال ٢٠١٤ و ٢٠١٥ ميلادي، آثاري چند پيرامون داعش منتشر کردهاند؛ ولي اين آثار به مقدار کافي به آگاهيبخشي در مورد داعش و آينده آن کمک نکرده است . برخي از آثار مهم و منتشر يافته عبارتاند از: «خلافت داعش (٢٠١٥) اثر حيثم مناع؛ دولت اسلامي: ريشه ها، توحش و آينده (٢٠١٥) اثر نويسنده و روزنامه نگار عرب، عبدالباري عطوان؛ داعش و آينده جهان (٢٠١٥) اثر عبدالرحمن البکري؛ داعش : برگشتن مجاهد (٢٠١٥) اثر خبرنگار انگليسي، پاتريک کوکبيرن؛ داعش و خواهرانش (٢٠١٥) اثر محمد علوش، جهان داعش (٢٠١٤)
اثر کارشناس امنيتي هشام الهاشمي» (اشرف نظري و السميري، ١٣٩٤: ٧٩).
يکي از آثار در خصوص نوسلفيگرايي در منطقه غرب آسيا که مجموعه مقالاتي را در خود جاي داده است توسط آندره پلباني (٢٠١٤) گردآوري شده است . خود گردآورنده در مقاله نخستين اين مجموعه با عنوان «ميراث نمايان القاعده در عراق از زرقاوي تا خلافت اسلامي نوظهور» به ريشه هاي خيزش پرداخته و تحولات دخيل عراق و ساير کشورهاي منطقه در زمينه شکل گيري اين خلافت خودخوانده و دگرگوني نيروها و تغيير موازنه در درون خانواده نوسلفيگرايي را تبيين مينمايد.
فرمانيان (١٣٩٣) در کتاب «داعش ؛ دولت اسلامي عراق و شام» به ظهور القاعده در عراق، کيفيت روابط بين زرقاوي و بن لادن، حمله آمريکا به عراق و عکس العمل اين گروهها پرداخته است . فرمانيان اعلام موجوديت گروه داعش توسط البغدادي و سلسله رهبران اين گروه را بررسي کرده است . وي به وضعيت سياسي عراق و آغاز حملات داعش ، ساختار تشکيلاتي داعش ، شخصيت هاي مهم داعش ، منابع مالي، عقايد و افکار اين گروه نيز به طور خلاصه اشارهکرده است (فرمانيان، ١٣٩٣: ٤-٩).
دولت اسلامي عراق و شام يا به طور مخفف داعش (اين گروه اين نام را وجه تمسخرآميز و توأم با تحقيري ميداند که از سوي دشمنان آن در رسانه ها عنوان شده است ) اشاره به نسخه سازماندهي شده القاعده عراق که توسط ابومصعب الزرقاوي در دهه نخست قرن جاري پايه گذاري شده بود، دارد که سپس با پيشرويهاي خود در سوريه و عراق و اعلام خلافت سرکرده اين گروه موسوم به ابوبکر البغدادي پس از تسخير موصل به دولت اسلامي ١ که مرزهاي فرضي خود را تمام گستره جهان اسلام در قالب خلافت اسلامي ميداند، موسوم شده است (انتصار، ١٣٩٣: ١٢).
داعش پس از انشقاق از القاعده در فوريه ٢٠١٤، در ماه ژوئن شهر موصل را تسخير کرد و امير داعش ابوبکر البغدادي احياي يک خلافت را اعلام کرد و سپس داعش شهرت خود را مسلماً به عنوان خطرناکترين و قطعاً ثروتمندترين گروه تروريستي جهادي تحکيم کرد
(٤٩٦ :٢٠١٤ ,Phillips). در حقيقت داعش يک جناح خارجي نوپاست که از گروهها، عناصر عملياتي در سراسر جهان حمايت ميکند و در حقيقت تهديدي بلندمدت و راهبردي براي ثبات و امنيت جهان محسوب ميشود. پس از مداخله ائتلاف بين المللي آمريکا در عراق و سوريه در سپتامبر ٢٠١٤، داعش به عنوان رهبر جنبش هاي افراطي و خشونت آميز جايگزين القاعده شد & Bunker) Sullivan, 2015: 254)

رويکردهاي نظري مفهوم امنيت در مکتب امنيتي کپنهاگ
هر نظريه و رويکردي مبتني بر يک سلسله مفروضات و گزارههايي است که بر اساس آن نهادها، فرايندها و پديدههاي گوناگون مورد بررسي، تجزيه ، تحليل و ارزيابي قرار ميگيرند (قوام، ١٣٩٣: ١٦٧). از سويي ديگر واسکوئز١ نظريه را يک گفتمان تعريف ميکند که درصدد است از ميان هر آنچه که اتفاق ميافتد، حوادث مهم را شناسايي کند (دهقاني فيروزآبادي، ١٣٩٤: ١١٧). متناظر با رويکردهاي نظري مکتب کپنهاگ، امنيت به چه صورت و در چه مؤلفه هايي تعريف شده است ؟ همانگونه که اعضاي مؤسسه تحقيقات صلح کپنهاگ ٢؛ اوله ويور٣ و گروهي از نظريه پردازان، به بسط نگرشي سازنده در راستاي امنيت پرداخته اند که حاکي از مسيري جديد در مطالعات مربوط به امنيت است .
نخستين کتاب مکتب کپنهاگ عبارت است از: «امنيت : چارچوب جديدي براي تحليل »٤، به قلم باري بوزان ،٥ اوله ويور و جاپ دو ويلد.٦ اين کتاب بيانگر چارچوبي جامع از تحليل مطالعات امنيت است . در اين کتاب ديدگاه سنتي به امنيت -که تأکيد فراواني بر مقوله نظاميگري و حوزه نظامي دارد- رد ميشود؛ در عوض، بررسي خصوصيات امنيت به طور کل در پنج حوزه در دستور کار قرار ميگيرد: «نظامي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي». نويسندگان کتاب بر اين عقيدهاند که امنيت ، نوع خاصي از سياست است که در گسترة وسيعي از مسائل کاربرد دارد .(Buzan, Waver, & Wilde, 1998: 21-22)
واژه «امنيت سازي »٧ بر اساس مقالۀ ويور در سال ١٩٨٩ با عنوان «امنيت ، کنش گفتاري: تحليل سياست هاي يک واژه »٨ شکل گرفت . ويور در ابتدا به تعريف امنيت به عنوان يک «کنش گفتاري »٩ پرداخت و نشان داد که معناي امنيت با «گفتمان امنيت »١٠ پيوند دارد.
اين به آن معناست که يک مشکل غيرامنيتي ميتوانست صرفاً به واسطه روش تفسير آن بازيگر سياسي از موضوع، مشکلي امنيتي به نظر برسد؛ به عبارت ديگر، بحث اصلي تئوري امنيت سازي اين است که در روابط بين الملل ، هنگامي که موضوعي تبديل به يک مسئله امنيتي ميشود، علت اين نيست که آن موضوع تهديدي عيني براي کشور محسوب ميشود؛ بلکه در واقع به اين سبب است که يک بازيگر سياسي چيزي را به عنوان يک تهديد وجودي تعريف کرده است ؛ بنابراين ،

تنها هنگامي يک موضوع تبديل به موضوعي امنيتي ميشود که به آن شکل برچسب زده شود.
هرچند، بنا بر اظهارات نيکلاس گولور١، روششناسي کنش گفتاري بسيار محدود است و از اذعان به نقش زمينه فيزيکي در برقراري امنيت بازميماند (٢٠١ :٢٠٠٩ ,Golver).
مکتب کپنهاگ تلاش کرده است به «گسترش» و «تعميق » تعريف امنيت از طريق بيان اين موضوع بپردازد که تهديدات غيرنظامي ميتوانند امنيت ، ثبات و بقاي کشورها و همچنين زندگي افراد را تضعيف کنند. هرچند برخي دانشمندان به اصطلاح سنتي به مخالفت با ديدگاه
«غيرسنتيها» برخواسته اند. سنت گرايان طرفدار حفظ مفهوم جنگ سرد از امنيت ، تعريفي نظامي و دولت محور از تهديد امنيتي ارائه ميکند. استفان والت ٢ براي مثال، ديدگاه سنتي را تشريح ميکند ميکند که کاربرد امنيت را محدود به تهديدات در حوزة نظامي ميداند؛ بنابراين ، او امنيت را معادل با صلح در نظر ميگيرد و يا به تعبيري بهتر موقعيتي بدون هيچ درگيري نظامي ,Walt). 1991: 211-239)
بر اساس پيشرفت هاي انجامشده در محيط پساجنگ سرد، ديدگاه سنتي امنيت ، مورد انتقاد بسياري از دانشمندان قرار گرفت . انتقاد اصلي بر تعريف سنتي از يک تهديد امنيتي است که طي آن درگيري بين دولتي، به عنوان منبعي از ناامني تلقي نميشود. طبق نظريات بوزان و هانسن ، در بيشتر مدت جنگ سرد، مطالعات امنيتي بين المللي به واسطه يک برنامه عمدتاً نظامي تعريف ميشد؛ اما از دهه ١٩٧٠ به بعد، هم زمان با پيشرفت رقابت تسليحاتي هسته اي، اين واژه به واسطه استقرار امنيت اقتصادي، زيست محيطي، اجتماعي و انساني توسعه يافت ، و نه يک برنامۀ نظامي- سياسي صرف (٢ :٢٠٠٩ ,Hansen &Buzan ).
برخي دانشمندان نظير ويور (٨٦-٤٦ :١٩٩٥ ,Waever)، محمد ايوب -١٤١ :١٩٩٧ ,Ayoob) (١٤٦، مايکل کلر٣ و دانيل توماس ٤(١٥ ,١٩٩٤ :Thomas &Klare )، با گسترشدهندگان تعريف تعريف امنيت موافق اند و برخي ديگر نظير کن بوث ٥(٥٤٥–٥٢٧ :١٩٩١ ,Booth)، و اسپايک پيترسون ٦(٣٦-٣١ :١٩٩٢ ,Peterson) همسوي با تعميق کنندگان تعريف امنيت هستند. برخلاف والت ، ايوب پيش بيني کرده است که شمار وسيعي از بحرانهاي خارجي و داخلي به منظور تهديد کشور ايجاد ميشوند. طبق نظريات وي، «امنيت يا عدم امنيت در ارتباط با آسيب پذيريهاي داخلي و خارجي، که ساختارهاي کشور را تهديد ميکنند، يا پتانسيل براندازي يا تضعيف چشمگير ساختارهاي حکومت را دارند، تعريف ميشوند» :١٩٩٧ ,Ayoob).

(١٤٥ از سوي ديگر، کلر و توماس مفهوم امنيت را به واسطه درک و دريافت بازيگران دولتي که در مقابل مسائل جهاني کمتر قادر به انجام واکنش هستند، گسترش دادند و اينکه به جاي بقاي حکومت ، امنيت جهاني بايد مورد توجه قرار گيرد. بنا بر اظهارات آنها، «امنيت » جهان شامل امنيت اکولوژيک ، محيطي و اقتصادي است و نه صرفاً امنيت نظامي؛ بنابراين آنها فرض را بر اين گذاشتند که تمام بازيگران به طور مساوي تحت تأثير تهديدات جهاني هستند و اينکه براي همکاري و واکنش به اين تهديدات انگيزه دارند (١٧ :١٩٩٤ ,Thomas &Klare ).
امنيت تبديل به همه چيز مردم ميشود و نميتوان آن را به عنوان يک ارزش تحليلي مستثني کرد. بنا بر نقل قول مشهور رابرت آرت ١ در خصوص امنيت به عنوان يک مفهوم علوم اجتماعي، «امنيت به لحاظ معنا مبهم است و بسيار منعطف » (٨٢٠ :١٩٩٣ ,Art).
در حال حاضر نگرشهاي بسيار متفاوتي در رابطه با نحوه مطالعه و تحليل امنيت وجود دارد. اگرچه دستيابي به يک توافق جمعي در خصوص روش تعريف امنيت هنوز محقق نشده است ؛ شکي وجود ندارد که مکتب کپنهاگ حوزه وسيع تري را براي مفهوم امنيت ارائه کرده و بنابراين داراي کاربرد بيشتري در سيستم جهاني است ؛ بنابراين ، با توجه به آراء و نظريات مکتب کپنهاگ، درحاليکه عوامل عيني و مادي در درک امنيت حائز اهميت هستند، تحليل دامنه وسيع تري از امنيت که شامل بخش هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي است ، مهم تلقي ميشوند. در اين رابطه ، به منظور مشاهدة اين موضوع که آيا داعش يک تهديد امنيتي براي ايران به حساب ميآيد يا خير، جنبه هاي مرتبط گوناگوني از تهديد امنيتي داعش ضد ايران، بر طبق مکتب کپنهاگ در بخش بعدي اين مطالعه مورد ارزيابي قرار ميگيرد.
يادآوري اين نکته ضروري است که بوزان، اولين نقدهاي جدي بر روي رهيافت هاي امنيتي موجود را از اواخر دهه ١٩٨٠ مطرح ساخت ، که بر اساس آن، بقاي دولت ها يا بازيگران دولتي، فقط توسط اسباب و عوامل نظامي مورد تهديد قرار نميگيرند؛ بلکه بايد ساير حوزههاي موضوعي- سياسي، اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي - را نيز بدان اضافه کرد. عوامل اجتماعي نظريه امنيتي مکتب کپنهاگ به ويژه حائز اهميت اند. اين امر، موضوع امنيت ملي را به هويت ملي ربط داده و باعث ميشود که موضوع مزبور جزء ترکيب کننده امنيت ملي به حساب آيد؛ بنابراين اگرچه به طور سنتي، نظريۀ امنيت ملي به حوزة نظامي وابسته بود، اما امروزه اين امنيت ملت هاست که به عنوان مهم ترين به وجود آورندگان مفهوم هويت ، امنيت ملي را تعيين مينمايد (٢٨ :٢٠٠٨ ,Chena).
بوزان تأکيد اصلي خود را در تحليل امنيت بر سطح تحليل منطقه اي ميگذارد و معتقد است
کشورها بايد در سياست خارجي خود، جايگاه ويژهاي به «ابعاد منطقه اي امنيت » اختصاص داده و امنيت را در ابعاد چندبعدي آن پيگيري نمايند؛ به عبارت ديگر، وجه تمايز اصلي او، مطالعات امنيتي دوران پساجنگ سرد از دوران جنگ سرد، وسعت دامنۀ امنيت و شموليت موضوعاتي مانند مهاجرت، سازمانهاي جنايي (تروريستي) فراملي و فروملي و محيط زيست و رفاه اقتصادي است که قبلاً در تعاريف امنيتي لحاظ نميشدند (طباطبايي، ١٣٩٣: ٢١).
پرسش اساسي آن است که «پديده داعش به عنوان يک تهديد، چه نسبتي با امنيت ايران دارد؟»
در پاسخ به اين سؤال، برهان اصلي نوشتار حاضر بر اين فرضيه استوار است که داعش پديدهاي ضد امنيتي براي ايران محسوب ميشود و بر اساس رويکردهاي مکتب کپنهاگ، جنبه هاي مختلف نظامي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي ايران را مورد تهديد قرار خواهد داد.
اين نوشتار با بهرهگيري از رهيافت نوين مکتب کپنهاگ در مطالعات امنيتي و تلاش متفکران آن بر خروج از امنيت تک بعدي نظامي و طرح امنيت فراگير در پي ظهور تهديدات جديد است ؛ بنابراين با توجه به رويکرد تخصصي اين مکتب در تحليل امنيت ، ميتواند به عنوان الگويي مناسب در تحليل مسائل امنيتي معاصر باشد (ابراهيمي، ١٣٨٦: ٤٤٥).
تحليل تهديدات و فرصت هاي داعش بر امنيت ايران با تکيه بر مکتب کپنهاگ
در پي سقوط صدام در سال ٢٠٠٣ و وضعيت آشفته حاکم بر عراق، تأثير مسائل عراق بر امنيت ايران افزايش يافته است . عمده تهديد امنيتي مهم و جاري از جانب اين کشور ضد ايران، ظهور جريان تکفيري داعش است . وضعيت جديد عراق، مسائل امنيتي جديدي را براي ايران ايجاد کرده است . از سويي نگاهي به حوادث و وقايع دو کشور پاکستان و افغانستان، دو کشور همسايه ، که درگير مسائل ضد امنيتي متنوعي هستند، نمايانگر حضور جدي داعش در اين دو کشور است ؛ حضوري که روزبه روز دچار اوضاع پيچيدهتري ميشود؛ بنابراين داعش توانسته است به صورت فزاينده حضور خود را در مناطق شرقي و غربي هم جوار ايران گسترش دهد.
با توجه به افق هاي ساختارگرايانه مکتب کپنهاگ، ناامنيهاي به وجود آمده در مناطق پيراموني ايران، امنيت آن را در حوزههاي نظامي، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي تهديد ميکند (٥-٤ :٢٠١٥ ,Aghazadeh Khoei). به منظور شفافيت بيشتر ابعاد پنج گانه امنيت ، در ذيل به معرفي آنها پرداخته و آثار ضد امنيتي داعش بر امنيت ايران در هريک از اين مقوله ها و ابعاد سنجيده و به طور جداگانه به بررسي مسائل اصلي تأثيرگذار بر اين جنبه ها پرداخته ميشود.

ُبعد نظامي
ُبعد نظامي کلاسيک ترين برداشت از مفهوم امنيت است که در دوران جنگ سرد نيز به لحاظ ساختار دوقطبي ١ و رقابت دو بلوک، حائز اهميت بود. بعد از جنگ سرد، از اهميت اين ُبعد کاسته نشد؛ اما به نوعي، عملکردش در بحرانهاي منطقه اي بالکان نمايانگر پذيرش ساير ابعاد امنيت همچون امنيت اجتماعي در کنارُ بعد مزبور بود (١٣ :٢٠٠٨ ,Adler).
در نگاه کلي تهديدات نظامي، مرکز سنتي نگرانيها مربوط به امنيت ملي است . معمولاً اقدام نظامي ميتواند همه اجزاي دولت را تهديد کند و در عمل نيز اين گونه است (بوزان، ١٣٩٠: ١٤١). بيترديد به منظور رخنمايي توان بازدارندگي و نظامي، ايران بايد هزينه هاي فراواني را چه در حوزه مرز و چه در حوزه نزديک به مرز متحمل شود. اساساً واردشدن به جنگ نظامي و عيني شدن هزينه ها و ظرفيت هاي بسياري را مشغول خود ميسازد و در نگاهي فرضگرايانه در صورت مواجهه نظامي ايران با داعش ، در بعد نظامي تهديدات فراواني با توجه به تجارب صحنه اي داعش از نبرد در چند کشور هم جوار ايران، متصور است .
همواره يکي از دغدغه ها و مسائل امنيتي ايران، حفظ امنيت نسبي در هياهوي بينظمي و ناامني کشورهاي همسايه و هم جوار بوده است . تاريخ ايران پر از حادثه بوده است ؛ اين واقعيت جزء متواترات تاريخ ماست . برحسب آمار حدود ١٢٠٠ جنگ با مقياس بزرگ و هزاران جنگ منطقه اي و محلي در تاريخ ايران رخ داده است (فراستخواه، ١٣٩٤: ١٢٤). صرفنظر از ضعيف يا قوي بودن دولت ، همواره هزينه هاي سنگين انساني و اقتصاديِ اقدامات نظامي به قوت خود باقي هستند (بوزان، ١٣٩٠: ١٤١).
اما ديدگاه «فرصت محور» رويکردي ديگر به تأثير پديده داعش بر امنيت نظامي ايران دارد.
ميتوان عنوان داشت که عملياتي شدن آموزشها و آگاهي از انواع استراتژيها و تاکتيک هاي جنگ شهري و چريکي در صحنه نبرد، به رخ کشيدن قابليت هاي مستشاري نيروهاي نظامي ايران، عملياتي کردن آموخته هاي نيروهاي جديد و جوان که امکان تجربه اندوزي از ميدانهاي نبرد نظير جنگ تحميلي را نداشتند، افزايش مانورهاي گسترده نظامي با هدف ارتقاء توان بازدارندگي، از آن جمله است .
بعد سياسي
در حوزه امنيت سياسي شايد برجسته ترين ابعاد امنيت سياسي، بحث حاکميت و نهادهاي برآمده از آن باشد (طباطبايي، ١٣٩٣: ٢٨). همواره تهديد سياسي متوجه ثبات سازماني دولت است . هدف از
تهديد ممکن است از فشار بر حکومت در مورد سياست خاصي گرفته تا واژگوني حکومت ، جداييطلبي و برهم زدن بافت سياسي دولت براي تضعيف آن پيش از تهاجم نظامي، متفاوت باشد.
ايده دولت ، به خصوص هويت ملي و ايدئولوژي سازماندهنده و نهادهايي که نمود آن هستند، اهداف عادي تهديد سياسي به شمار ميروند. چون دولت اصولاً موجوديتي سياسي است ، تهديد سياسي امکان دارد به همان اندازة تهديد نظامي هراسانگيز باشد.
تهديد سياسي از افکار و سنت هايي که توجيه اصلي آنارشي بين المللي محسوب ميشود، ناشي ميگردد. نظر به بنيادي بودن تعارضات اين ايدئولوژيها، دولتي که طرفدار يکي از آنهاست از جانب سايرين احساس تهديد ميکند. رقابت بين ايدئولوژيها، بسيار پيچيده است . اين امر، تعريف دقيق تهديد جدي سياسي در سطحي را که شايسته عنوان امنيت ملي باشد، با مشکل مواجه ميسازد؛ دراين بين ، تهديدات هويت ملي واضح تر است . اين نوع تهديد شامل تلاش براي گسترش جدايي هويت فرهنگي و قومي بين گروهها در کشور هدف است . لازم است بين موارد عمدي تهديد سياسي اعم از ايدئولوژيکي يا ملي و مواردي که صرفاً ناشي از اثر راههاي جايگزين خارجي بر مشروعيت دولت هاست ، تفکيک قائل شويم (بوزان، ١٣٩٠: ١٤٣-١٤٤).
در خصوص داعش ، نگاه به آرمانهاي اعلامشده از سوي آن و انديشه هاي سياسي که برمدار آن رشد يافته ، نمايانگر قصد براندازي حکومت هاي ملي و قائل بودن به حاکميت اسلامي منطقه از منظر اين جريان تکفيري است . از طرفي مسئله قوميت و افراطگرايي قومي همواره تهديدي براي کشورهاي درگير با اين پديده محسوب ميشود. در اين بين ، مسئله تجزيه طلبي يکي از مقوله هاي تهديدکننده متداول امنيت کشورهايي نظير ترکيه ، عراق، سوريه و ايران است . نکته اي که به نظر ميرسد بايد نگاههاي کلان، به صورت عميق ، مسئله تهديد داعش را تحليل نمايد؛ اين مسئله است که با فرض عملي شدن تهديد داعش و ايجاد بينظمي در مرزهاي ايران، چه واکنشي از سوي گروههاي تجزيه طلبي نظير جيش العدل، پژاک، خلق عرب که بعضاً زمينه هاي همگرايي با تروريسم بين الملل را دارند، شاهد خواهيم بود؟
در قياس با کشورهايي که ذکر شد، کردها در عراق، نقش پيچيدهتري در امنيت کشور ايفا ميکنند که بر امينت همسايگان آن نيز تأثير ميگذارد. در حدود ١٥ تا ٢٠ درصد از جمعيت عراق را کردها تشکيل ميدهند (٢٠١٤ ,CIA) و آنان در ميان گروههاي اوليه اي قرار دارند که براي ايجاد حکومت فدرال در عراق، دولت اين کشور را تحت فشار قرار ميدهند. از سوي ديگر، بنا بر شواهد موجود در چند سال اخير به احتمال فراوان پ.ک .ک ١ و پژاک ٢ در بزنگاههاي حساس به صورت
١. حزب کارگران کردستان ترکيه که به صورت مسلحانه ضد دولت ترکيه فعال است .
٢. حزب حيات آزاد کردستان که در مناطق غرب ايران، فعاليت هاي تجزيه طلبانه را دنبال ميکند.
متحد تهديدي براي کشورهاي درگير با اين موضوع عرضاندام خواهند کرد که در نتيجه موجب تضعيف انسجام دولت هاي ايران، عراق و ترکيه خواهند شد (٣ :٢٠١٥ ,Aghazadeh Khoei).
ساختار فکري و عملي داعش مبتني بر قرائتي تجهيزي و ايدئولوژيک از اسلام است که داراي ريشه هاي تاريخي و عقيدتي و پشتوانه فکري راديکال در تاريخ اسلام، منابع مادي- انساني و آگاهي گسترده از عوامل جغرافيايي - سياسي است و براي استمرار بنيانهاي فکري خود به دنبال بهرهگيري از راهبرد دولت سازي است (اشرف نظري، ١٣٩٤: ٨٠).
شايد داعش در واقعيت ، بنيانهاي فرضي براي تشکيل حکومت را داشته باشد و برخوردار از سه عامل تشکيل دهنده آن (سرزمين ، جمعيت و حکومت ) باشد؛ اما به دليل نبود عنصر «حاکميت و شناسايي» نتوانسته است به عنوان دولتي مستقل ظهور يابد. نکته مهم تر اينکه ، داعش بيش از اينکه تشکيل دولت داشته باشد، درصدد ارائه الگويي متفاوت از ساختار کنوني نظام بين الملل و اعاده ساختار خلافت است . پروژه البغدادي براي تحقق استراتژي سازماني داعش داراي سه مرحله است : مرحلۀ اول يا همان مرحله صولت (تاخت وتاز)، مرحله درگيري با رزمندگان گروههاي ديگر و سپس مرحلۀ گرفتن بيعت اجباري از تمامي رزمندگان در مناطق تحت نفوذ خود است . چنين کاري بر مبناي عقيده اسلامي در (حرمت تعدد پرچم ها در زمان تشکيل دولت اسلامي است ؛ يعني برپايي هر سازمان ديگر يا گروهها و احزاب که هنوز با البغدادي بيعت نکرده و در زير سلطۀ وي نيستند، حرام است ؛ چراکه تشکيل چنين گروههايي دولت اسلامي فرضي را ضعيف ميسازد (اشرف نظري و السيمري، ١٣٩٤: ٨٠).
اما مؤلفه هايي که رويکرد فرصت محور را در بخش سياسي عرضه ميکند، عبارتاند از: افزايش اعتبار اتحادهاي دوجانبه و چندجانبه منطقه اي بين ايران و متحدان منطقه اي خود در قالب جبهه مقاومت و همچنين نقش پررنگ و برجسته همکاريهاي ايران و روسيه که استراتژيک بودن اين متحدان براي ايران را به جامعه جهاني نشان داد. از سوي ديگر دولت هاي فرومانده عراق و سوريه اعتبار، توانايي و تناسب اقدامات جمهوري اسلامي ايران را به وضوح درک کردند. هرچند که ممکن است طرفين عراقي و سوري اين اقدامات را در قالب منطق استراتژيک درک نکنند، چون از ديدگاه واقع گرايان اتحادها مصلحتي و موقتي است .١
از طرفي در ابعاد منطقه اي توانايي جمهوري اسلامي ايران به عنوان جزيره ثبات در منطقه اي ساختارشکن و بيثبات به نوعي عرضاندام کرده است .
در مقوله مشروعيت يافتن دفاع ايران از سوريه نيز هجوم عناصر تکفيري به دولت بشار اسد و عمليات گسترده آنها در خاک سوريه و حمايت همه جانبه غرب و برخي از کشورهاي

منطقه از گروههاي تروريستي، سبب ويراني و کشتارهاي وحشتناکي در سوريه براي مردم و دولت اين کشور گرديد. در اين عرصه اکثر کشورهاي جهان به تبعيت از غرب، رژيم صهيونيستي وسران برخي کشورهاي منطقه ، طبل نابودي بشار اسد را کوبيدند و هم صدا شدند تا دولت قانوني و برآمده از آراي مردم سوريه را از بين ببرند. در اين ميان تلاشهاي سياسي و ديپلماتيک مسئولين ايران همواره در جهت حمايت از مردم و دولت سوريه قرار گرفته بود و هست (مينايي، ١٣٩٤: ١-٢). تلاش دولت ايران در ايجاد ثبات در سوريه موجب شد که چندين اجلاس بين المللي در ايران با حضور مخالفان سوري برگزار شد. ايران با اتخاذ سياست مناسب و هوشمندانه و نيز پشتيباني همه جانبه از دولت سوريه ، موجبات تضعيف گروههاي تروريستي در سوريه را فراهم کرد.
بعد اقتصادي
در حوزه امنيت اقتصادي ميتوان عنوان کرد که بيشک تهديد اقتصادي، سخت ترين و پيچيدهترين تهديدات در چارچوب امنيت ملي است (بوزان، ١٣٩٠: ١٤٨). رابطه بين قابليت اقتصادي و نظامي بسيار شناخته شده است . قابليت نظامي دولت به توانايي تأمين کالاهاي مهم راهبردي و حمايت از نيروهاي مسلح وابسته است (بوزان، ١٣٩٠: ١٥١).
در پي تحريم هاي اقتصادي بين المللي ضد ايران، رشد توليد نفت خام عراق، سهم ايران از بازار نفت خام را به خطر انداخته است . از سوي ديگر، داعش در عراق ، تمايل خود را براي هدف قرار دادن تأسيسات نفتي اعلام کرده است و تاکنون چندين و چند عدد از امکانات انرژي را در بخش شمالي اين کشور به تصرف خود درآورده است ؛ ازجمله بزرگترين پالايشگاه نفتي عراق در بايجي ١ (٢٠١٤ June ١٨ ,Al-Salhy &Nordland ). بنا بر اعلام خزانه ايالات متحده، داعش از محل فروش نفت خام به ترکيه ، اقليم کردستان عراق و بشار اسد در سوريه روزانه يک ميليون دلار درآمد دارد (٢٠١٤ October ٢٤ ,FinancialTimes). مشکلات اقتصادي ايران که ناشي از تحريم هاي اقتصادي بين المللي است ، موجب محدود شدن توانايي آن در دخالت و کنترل بر اين وضعيت شده است . فروش نفت خام داعش در بازار سياه نه تنها بر درآمد نفتي ايران تأثيرگذار است ، بلکه همچنين به خودکفايي داعش کمک ميکند و منابع مالي کافي براي جذب نيروي انساني بيشتر و انجام حملات آتي در اختيار اين جريان تکفيري قرار ميدهد. از سوي ديگر يکي از مسائل برجسته در اين بزنگاه، بحث امنيت انرژي است (٣٢ :١٩٩٨ ,Kirshner). امنيت انرژي يکي از چالش هاي جديد مسائل امنيتي است که با پيشرفت

اقتصاد جهاني و افزايش نياز به منابع انرژي و سوخت هاي فسيلي، انتقال آنها بسيار مهم است .
تهديد جريان انرژي، منجر به تهديد اقتصاد ملي کشورهاي وابسته به نفت ميشود. مقابله با چالش هاي احتمالي تهديد امنيت منابع نفتي و خطوط انتقال آن و حفاظت از منابع انرژي و راههاي مواصلاتي يکي از ضروريات امنيت اقتصادي است (طباطبايي، ١٣٩٣: ٣٠).
از نگاهي ديگر و از دريچۀ فرصت محور، حضور داعش در عراق يک فرصت اقتصادي براي ايران در برخي از استانهاي مرزي واقع در غرب کشور ايجاد کرد. فرصتي که به واسطه حضور گروهک تروريستي داعش در عراق و تحريم کالاهاي کشورهاي ترکيه و عربستان براي ايران در بازار عراق ايجاد شد. در پي حضور و نفوذ داعش در عراق مردم اين کشور کالاهاي وارداتي از ترکيه و عربستان را تحريم کردند و در حرکتي هماهنگ اعلام کردند که کالاهاي اين دو کشور را نخرند. اين اقدام علاوه بر اينکه يک فرصت اقتصادي را براي ج.ا.ايران به ارمغان آورد و موجب ارزآوري فراواني براي ايران گرديد. طبق آمار گمرک، تراز تجاري جمهوري اسلامي ايران و عراق ٩٨.٥ درصد به نفع ايران است و عراق، دومين شريک تجاري ايران محسوب ميشود و يکي از دو کشوري است که تراز تجاري ايران نسبت به آن مثبت است ؛ يعني ميزان صادرات ايران به اين کشور بيشتر از ميزان واردات به ايران است (مينايي، ١٣٩٤: ١-٢)؛ همچنين موجب شد دو کشور رقيب ايران حضور اقتصادي خود را در عراق کم رنگ ببينند، که اين نيز فرصت مغتنمي براي ايران بود تا قدرت منطقه اي خود در عرصه اقتصادي را نيز تقويت نمايد. از ديگر فرصت هاي اقتصادي ميتوان مواردي نظير بروز قابليت هايي در زمينه هاي توريسم درماني، مصالح ساختماني، خدمات فني و مهندسي، دارو و تجهيزات پزشکي و کالاهاي کشاورزي و مواد غذايي در بازار کشورهايي نظير عراق و سوريه ، اشاره کرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید