بخشی از مقاله

چکیده

بررسی دیدگاه ها و ارائه نمونه ها از امکان ایجاد جامعه شناسی بر اساس مبانی قرآنی و به کار گیري ان در تبیین مسائل اجتماعی جوامع. هدف این مقاله روشنگري درخصوص رابطه قابل تصویر از قرآن و جامعه شناسی جهت حرکت به سوي استخراج و تدوین مبانی و اصول این علم بر اساس گزارههاي قرآنی است.

درآمد

رابطه قرآن و جامعه شناسی از مجموعه مباحث مرتبط با علم و دین به طور عام و رابطه قرآن و علوم روز به طور خاص از مجموعه مباحث مهم عصر حاضر است که در بخش علم و دین حجم عظیمی از کتب و مقالات به آن اختصاص یافته، مؤسسات فراوانی آن را موضوع بحث خود قرارداده اند و چالش هاي فراوانی را نیز تاکنون در این عرصه ایجاد نموده است. در این خصوص در غرب که خاستگاه اولیه این بحث است و ریشه در رنسانس غربی دارد سه دیدگاه عمده وجود دارد که اولی گزاره هاي دینی را در تعارض با گزاره هاي علمی می داند دیگري قلمروي جداگانه براي هردو قائل است، و لذا تعارض سالبه به انتفا موضوع است و سوم که بین علم و دین نوعی تعامل قائل است و اساساً معتقد به علم دینی است.

پس از گذر غرب از دوران رنسانس و ورود به قرن هفدهم به عنوان دوران آغازین توجه ویژه به روش تجربی در تبیین و تفسیر پدیده ها و اعتقاد به اینکه مفاهیم علمی باز نمود حقیقی جهان عینی است و خصوصیت آن احتراز از علل غایی در توصیف حوادث طبیعی است - محمد رضایی، جستارهایی در کلام جدید، ص - 303 غرب وارد قرن هجدهم که دوران غلیظتر شدن اعتقاد به روش تجربی و حسی است میشود در این دوران نوعی علم زدگی افراطی رقم میخورد و افرادي چون هیوم ها معتقد شدند که اساساً تنها معرفت قابل اطمینان بشري معرفتی است که ازطریق حواس کسب شده باشد.

با ورود به قرن نوزدهم شاهد پر چالش ترین دوران براي علم و دین در غرب هستیم که در آن و بسیاري از نظریاتی که تولید شدند اساساً در تعارض با نصوص کتاب مقدس بوده که مهمترین آن نظریه تکامل داروین است. این دوران زمان شکلگیري علومی چون جامعه شناسی با تأکید برنگرش پوزیتویستی است که بیشتر در دیدگاه افرادي همچون اگوست کنت و امیل دورکیم مشهود است. این دوران پرچالش، نتیجه خود را در قرن بیستم تا اواسط آن بر رشد روز افزون مکاتب الحادي و علومی نشان داد که اساساً سر ناساز گاري با دین داشتند و زمینه اصلی آنها در شکل گیري، تعریض به دین و واگرایی جدي نسبت به آموزه ها و گزاره هاي دینی بود.

در این آوردگاه آنچه بیش از پیش عقب نشینی می کرد تفکر دینی بود که به دلیل تحریفات فراوان و تعارضات گوناگون موجود در کتاب مقدس قابلیت پاسخگویی به شبهات مطرح شده را از دست داده بود و از دیگر سو، توفیق علم در حل مشکلات بشري و ایجاد آرامش و آسایش، جریان علم زدگی را روز به روز توانمندتر میساخت. از نمودهاي دیگر این دوران این دیدگاه رایج در غرب بود که می توان خدا را از جهان حذف کرد و در عین حال تمامی پدیدههاي جهان را توسط علم توصیف و مشکلات آن را حل نمود.

بر خلاف غرب که مسئله رابطه علم و دین به تعارض گزارههاي دینی با نصوص مقدس منتهی شد، در جهان اسلام و جامعه اسلامی که قرآن کریم، همواره سرچشمه علوم و معارف بوده است و تأکیدات فراوانی بر کسب علم و دانش بیش از هر چیز دیگري در آن وجود دارد، رابطه قرآن و علوم موجب شکوفایی تمدن اسلامی و پیشرفت علوم و فنون شده است؛ از گزاره هاي متعدد قرآنی که به صراحت به علم آموزي و ارزش علم و عالم و توجه به طبیعت به عنوان راهی براي خداشناسی توجه داده است؛ - مانند آیات 31بقره،15و 16نمل،9زمر،26فاطر،5 _ 1علق،5طارق،30 انبیا - تا پیدایی تمدن اسلامی - و حتی زمینه هاي اولیه تمدن غربی - که به اذعان دوست و دشمن باید آن را مرهون قرآن کریم دانست و به قول جرج سارتون براي درك کامل علت فعالیت مسلمان ها در رشته هاي علمی باید به نقش محوري قرآن براي آنها توجه کرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید