بخشی از مقاله
چکیده
یکی از پیشفرضهاي اساسی که در طراحی هر الگوي توسعه اي باید مورد بحث قرار گیرد، مبانی انسانشناسی آن الگو می باشد. زیرا مسیر و مقصد هر الگوي پیشرفتی را می توان خود انسان دانست. در واقع با توجه به این پیش فرض می توان انسان را و پس از آن پیشرفت انسان را به عنوان مهمترین عنصر موضوع در نظر گرفته شده، شناسایی کرد. در این مقاله تلاش میشود که با روش توصیفی تحلیلی مبانی انسانشناسی الگوي اسلامی ایرانی پیشرفت، تبیین شود.
به همین منظور ابتدا به تبیین مفهوم، ماهیت و انواع توسعه انسانی و پیشرفت پرداخته خواهد شد و در خلال آن بازشناسی مفهوم پیشرفت و تعالی انسان از دیدگاه اسلام مورد توجه قرار خواهد گرفت. ذکر این نکته ضروري است که بر خلاف سایر الگوهاي توسعه که غایت را در رفاه انسان می دانند اگوي اسلامی ایرانی پیشرفت غایت خویش را در دستیابی به مقام قرب الهی می داند.
مقدمه
امروزه تاکید بر سرمایه هاي مادي براي رشد و توسعه بشدت کاهش یافته است و در عرض به سرمایه گذاري در نیروي انسانی بعنوان عامل توسعه توجه بیشتري معطوف شده است. در واقع مهم ترین رکن در زمینه سازي و تغییر جامعه به سمت آمادگی براي نوسازي، توجه به عوامل فرهنگی و اهتمام به رشد، توسعه و ارتقاي شخصیت انسان ها و پرورش کمالات انسانی است که در پرتو گزینش ایده آل برتر از راه تغییر محتواي باطنی امکان پذیر می شود.
براي تغییر و نوسازي باید انسان ها آموزش دیده و مهیاي پذیرش تحول و نوسازي مهم ترین عامل توسعه هر جامعه، افراد آن جامعه می باشند؛ چرا که انسان هم هدف و هم ابزار توسعه است این اهمیت وافر موجب شده تا کشورهاي جهان و سازمانهاي بین المللی توجه خاصی به امر توسعه انسانی داشته باشند و عوامل تأثیرگذار بر آن را شناسایی کننددر واقع اهمیت سرمایه انسانی براي توسعه جوامع، موجب شده تا سازمان هاي بین المللی و کشور هاي جهان، در انتخاب یا طراحی هاي الگوي توسعه جوامع خویش، توجه بسیاري به این موضوع داشته باشند.
می توان اشاره نمود که مفهوم توسعه نیز در حال تحول است و مقوله هایی همچون ارزشهاي متعالی، توسعه انسانی و عزت و کرامت انسانی، توسعه سیاسی بر محور ارزشها، رشد عزت نفس فردي و اجتماعی، اصالت بخشیدن به عامل اخلاقی و حتی فرهنگ محور بودن تحولات اقتصادي در متون و منابع توسعه راه یافته است . - UNDP,2001 - از سوي دیگر اندیشه مربوط به طراحی الگویی اسلامی ایرانی براي دستیابی به توسعه مدتی است که در کشور مطرح شده است.
بنابراین به نظر می رسد نخستین گام براي تغییر وضعیت موجود به سمت یک وضعیت مطلوب در سطح برنامه هاي توسعه، رسیدن به یک تعریف و الگوي بومی از توسعه و پیشرفت و مبنا قرار دادن آن براي الگو است. بنابراین در طراحی و بکارگیري الگوهاي توسعه و از جمله در طراحی الگوي اسلامی ایرانی پیشرفت از یک طرف باید به ویژگی هایی محوریت رشد انسانی در توسعه توجه شود و از طرف دیگر متغیر اصلی در طراحی الگوي یاد شده، توسعه عبودیت و تعالی انسان میباشد.
به نظر می رسد هدف توسعه در منابع اسلامی-ایرانی رسیدن به ارزشهاي متعالی انسان - که در هدف خلقت انسان منظور گردیده- می باشد، و رشد انسان، هدف فعالیتهاي مادي قرار گرفته است. در حوزه علم اجتماع نیز پارادایم هاي غالب در علوم انسانی - اثباتی، تفسیري و انتقادي - و در عرصه ایدئولوژي ها، مکاتب گوناگون - نظیر تعالیم کنفوسیوس در خاور دور، هندوئیزم، مارکسیسم در شرق و ... - ادعاي پاسخگویی به سؤالات اساسی، مهم و متنوعی را دارند که کمک به درك جهان و پیچیدگی هاي آن دارد.
اصولا اینکه انسان را با چه دیدي نگاه کنیم و نظام هستی ها و مافیها را چگونه تفسیر کنیم در تمامی حرکات، آمال، بایدها و نبایدهایمان اثري تام و تمام دارد امروزه اکثر مباحث حول انسان و مفاهیم اساسی دیگر مانند علم، واقعیت، شعور عامیانه، تبیین واقعیت ... در قالب معرفت فلسفی ارایه می شوند، ولی تا زمانی که این مباحث نتواند در سلسله مراتب معرفتی به سطح پارادایم، علم و در نهایت، مدل وارد شوند، نمی توان به درك تجربی در راستاي تغییر مفاهیم و پدیده ها بر اساس ارزش هاي حاکم بر فلسفه رسید در این بین پارادایم هاي غالب در علوم انسانی با ترسیم انسان، ادعاي ارایه مدلهاي خاصی از انسان دارند.
جهت درك این مدل ها رجوع به دیدگاه هاي لیبرالیسی، اومانیستی و انتقادي که توسط اندیشمندان معتقد به این پارادایم ها ارایه شده اند، ضرورت دارد. تمامی دیدگاههاي متأثر از پارادایم هاي غالب، ادعاي مدل هایی از انسان را دارند که با خصیصه تجربی و مادي گرایانه توأم می باشند. اما انسان تحت اراده خداوند که اساساً غیر مادي است، قرار دارد که درك صحیح از آن اراده می تواند به ساخت وساز انسانی و فرهنگ سازي متکی بر رویکرد الهی منجر شود.