بخشی از مقاله
چکیده
طبق نظر مقام معظم رهبری الگوهای توسعه برآمده از غرب، الگوهای اومانیستی و غیرالهی میباشند. از این رو لازم است که الگوهای متناسب با دو اصل اسلامیت و ایرانیبودن برای پیشرفت کشور طراحی گردند. این مقاله با استفاده از رویکرد نظریهپردازی دادهبنیاد به دنبال کشف یک الگوی مصرفی اسلامی است که رفتار ضدچرخهای داشته و فقر را ریشهکن کند. مطابق با الگوی مصرف در نظام اقتصاد سرمایهداری افراد علاوه بر مصرف، مایل به پسانداز بوده و از محل آن نرخ بازدهی بهره دریافت میکنند.
بنابراین افراد دارای الگوی مصرف نامطمئن و سیریناپذیر میباشند. اما با بررسی آیات و روایات این نتیجه حاصل شد، اگر مردم رفتارهای مصرفی خود را مطابق با قوانین الهی مطابق گردانند، اصل تکافل عام موجبات رفع فقر را در جامعه فراهم کرده و مانع از شکلگیری چرخههای تجاری میگردد. بنابراین الگوی مصرف متعادل و میانه دارای سه مشخصه اصلی توکل، تلاش و اطعام و صدقه میباشد. پیشنهاد میشود با گسترش شاخص امر به معروف و نهی از منکر در جهت ترویج این الگوی مصرف تلاش گردد.
واژگان کلیدی: الگوی مصرف، الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، نظام اقتصاد اسلام، چرخههای تجاری، نظریهپردازی دادهبنیاد
مقدمه
یکی از مهمترین اجزای تولید ناخالص ملی، مخارج مصرفی میباشد. این مخارج در ایالات متحده حدود 65 درصد تولید ناخالص ملی را شامل میشود. بنابراین هر تحلیلی درباره عوامل تعیینکننده سطح تولید ناخالص ملی، باید در نقطهای با مخارج مصرفکننده مرتبط باشد. با توجه به نقش و اهمیت مخارج مصرفی در تولید ناخالص داخلی، میتوان گفت یکی از عوامل ایجادکننده چرخههای تجاری، مخارج مصرفی می-باشد. در یک نگاه کلی چرخههای تجاری به بررسی نوسانات اقتصادی پیرامون مسیر روند بلندمدت میپردازد.
یعنی هنگام اوج در یک دور تجاری، سطح فعالیتهای اقتصادی نسبت به روند، بالاتر و در زمان حضیض، فعالیتهای اقتصادی نسبت به روند، در سطح پایینتر قرار میگیرد. بنابراین به دلیل شکافی که همواره بین مصرف و سرمایهگذاری وجود دارد، در دورههایی اقتصاد به رکود دچار شده و پس از مدتی با اتخاذ سیاستهای انبساطی توسط دولت، اقتصاد وارد مرحله رونق میگردد. این چرخهها آثار متعددی بر اقتصاد از این مقاله از پایاننامه نویسنده مسئول با عنوان »تحلیل چرخههای تجاری در نظام اقتصاد اسلام با رویکر نظریهپردازی دادهبنیاد« استخراج شده است.
جمله ورشکستگی، افزایش بیکاری، کاهش ارزش شدید سهام شرکتها و همچنین پدیده تورم خواهند گذاشت. این آثار که ناشی از نوسانات و اختلالات و بحرانهای اقتصادی است، عواملی ضدتوسعه و ضدعدالت محسوب میشوند.واضح است که خاستگاه نظریات موجود در زمینه الگوی مصرف، غرب میباشد. به دلیل آنکه این نظریات از لحاظ مبانی، غلط و بر پایه اومانیسم و اصول غیر الهی هستند1، به همین جهت الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به دنبال تولید الگوهایی است که دارای دو خصوصیت مهم اسلامیت و ایرانیبودن باشند.
به عبارت بهتر، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت یعنی »نقشه جامع حرکت و تکامل اسلامی جامعه ایران.« دو ویژگی مهم این الگو اسلامیت و ایرانی بودن آن میباشد که مهمترین خصلت و ویژگی متمایزکننده الگو، ابتناء آن بر جهانبینی توحیدی و الهی است. به نحوی که بتواند با تکیه بر عناصر فطری و سنن الهی و تأکید بر آموزههای حقیقی نظام خلقت و آموزههای حقوقی نظام تشریع، تضمینکننده حرکت متوازن نظام اجتماعی در مسیر حق و صراط مستقیم الهی باشد.
ویژگیها، شاخصها و معیارهای صراط مستقیم که همگی جلوهگه اسلامیت الگو است، از متن دین مبین اسلام، قرآن و سنت بوده و میتوان با تکیه بر آنها و متناسب با اقتضائات و شرایط عینی، مسیر حرکتی حق را تنظیم نموده و تحقق نظام ایدهآل اسلامی را که متضمن سعادت دنیوی و اخروی بشر است، دنبال کرد.به همین دلیل مقاله حاضر، سعی در نقد نظریات الگوی مصرف غربی داشته و آنگاه بر مبنای آیات قرآن کریم و روایات اهلبیت علیهمالسلام یک الگوی مصرف اسلامی را استخراج میکند.
روش مورد استفاده در این پژوهش، روش نظریهپردازی دادهبنیاد میباشد که درنهایت با این روش، نظریه مربوط به الگوی مصرف اسلامی استنباط می-شود. بنابراین در ادامه در بخش دوم، ادبیات موضوع پژوهش ذکر میگردد. بخش سوم مبانی نظری موجود در زمینه الگوهای مصرف را بیان کرده و در بخش چهارم روش تحقیق پژوهش تشریح میگردد. فصل پنجم نیز شامل ارائه الگوی اسلامی مصرف و بخش ششم جمعبندی و نتیجهگیری میباشد.
ادبیات موضوع
سیدینیا مصرف و مصرفگرایی را از منظر اسلام و جامعهشناسی اقتصادی مورد توجه قرار داده است. بنابراین وی با استفاده از روش اسنادی، تحلیل محتوا و توصیفی و رویکرد جامعهشناسی، بعد از تبیین آثار مصرف-گرایی در جامعه، مصرفگرایی را از دید آموزههای اسلامی بررسی میکند. او به این نتیجه میرسد که مصرف به خودی خود پدیدهای مذموم نیست، اما هدف قرار دادن آن، آثار منفی داشته و همسو با مفاهیمی چون اسراف، تبذیر و اتراف بوده و از دید اسلام مذموم شمرده شده است.
موسایی نقش فرهنگ را بر الگوی مصرف مورد ارزیابی قرار داده است. وی با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و با مفروض دانستن جامعه و زیرمجموعههای آن به عنوان »نظام« و »زیرنظامهای مرتبط رابطه مؤلفههای فرهنگ و الگوی مصرف را بررسی کرده است. یافتهها نشان میدهد که سطح مصرف، ترکیب کالاهای مصرفی و چگونگی مصرف در بستر فرهنگ جامعه شکل میگیرد و قواعد اسلامی حاکم بر مصرف نیز هر سه مؤلفه را تحت تأثیر قرار میدهد.
درنتیجه با ابزارهای اقتصادی صِرف نمیتوان در الگوی مصرف تحول اساسی پدید آورد و تغییرهای بلندمدت آن به طور اساسی تحت تأثیر تغییر در مؤلفههای فرهنگی مرتبط با آن است. انصاری مبانی قرآنی اصلاح الگوی مصرف را بررسی کرده است. وی الگوی مصرف را متشکل از شکل مصرف - ترکیب کالاهای مصرفی - و سطح مصرف - میزان کالاهای مصرفشده - میداند. برخی از آیات قرآن کریم تنها به اصلاح عنصر اول الگوی مصرف میپردازند مانند آیاتی که بر ممنوعیت کالاهای بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای »مرکز شورای عالی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مضر، گروهی از گوشتها و نوشیدنیها، دلالت میکنند.
برخی دیگر نیز برای مقدار مصرف اصول و معیارهایی تعیین میکنند. از بررسی همه این آیات این نتیجه به دست میآید که مصرف در اسلام ابزاری است برای رسیدن به هدف اساسیتری که انسان برای آن آفریده شده است و باید طبق اصول و معیارهای مشخصی تنظیم شود. شعبانی و کریمی مفهوم شأن را در الگوی مصرف فرد مسلمان با نظریه مصرف متظاهرانه مقایسه کردهاند. این تحقیق با استفاده از روش تحلیلی توصیفی این نتیجه را کسب نموده است که مصرف متظاهرانه با وجود دارا بودن نقاط مثبتی چون تسریع رشد اقتصادی و بیان منزلت اجتماعی فرد، دارای آثار سوء اقتصادی، اجتماعی و روانی میباشد.
اما مصرف منطبق بر شأن در اقتصاد اسلامی نه تنها آثار مثبت مصرف متظاهرانه را دارا است، بلکه دارای نقاط مثبت بیشتری چون کاهش شکاف طبقاتی بوده و نقاط ضعف مصرف متظاهرانه را ندارد. درنتیجه این نوع مصرف را الگوی بهینه مصرف مسلمان معرفی میکنند. مؤذن سلطانآبادی و هاشمیان به نقش تجارب زنان در الگوی مطلوب مصرف در خانواده توجه کردهاند. آنان با استفاده از روش بررسی اسناد و گروه کانونی به این نتیجه دست یافتهاند که زنان با توجه به روحیه جزئینگری، خلّاقیت، لطافت و تأثیرگذاری بسیار بر همسر و فرزندان، توانایی ایجاد تغییر اساسی در الگوی مصرف خانواده و جامعه را دارند. بنابراین لازم است که سیاستگذاران علاوه بر اتخاذ سیاستهایی مبتنی بر آموزش خانواده و حمایت از تجارب موفق به عنوان الگویی فرهنگی، از توانایی و تجارت زنان در زمینه سیاستگذاری مصرف در خانواده بهره گیرند.
میزان تمایل مصرف-کنندگان ایرانی را نسبت به مصرف کالاهای داخلی از دیدگاه اقتصاد مقاومتی بررسی کردهاند. آنان برای سنجش »ملیگرایی مصرفی« از یک شاخص بینالمللی به نام CETSCALE استفاده نمودهاند. آنان با استفاده از یک نمونه 261 نفره از مصرفکنندگان شهر زواره به این نتیجه دست یافتهاند که با عدد 83/74 - عدد حداقلی 17 و عدد حداکثری - 119 شهر زواره ملیگرایی مصرفی بالاتر از حد متوسط دارد. به همین جهت آنان پیشنهاد میکنند که این تحقیق برای سنجش میزان ملیگرایی مصرفی، در سایر شهرهای ایران نیز انجام شود.
طغیانی در مقاله خود به شناسایی سبک زندگی اسلامی در جهت دفاع اقتصادی پرداخته است. وی با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و بهرهگیری از پرسشنامه تلاش کرده است که مؤلفههای اصلی سبک زندگی اسلامی ایرانی را در عرصه اقتصادی با توجه به ابعاد مختلف جنگ اقتصادی تبیین کرده و راهبردهای دفاع را شناسایی نماید. در نهایت مؤلفه-های اصلی سبک زندگی اقتصادی در شرایط دفاع اقتصادی در زمینههای فرهنگ مصرف، کار، تعاون و همکاری، ایثار و ازخودگذشتگی، کارآفرینی و ... معرفی گردید.
مبانی نظری
الگوی مصرف را میتوان از زمان قرون وسطی و حاکمیت کلیسا بررسی نمود. اقتصاد قرون وسطی بر مبنای فئودالیسم استوار بود، کلیسا به عنوان یک سازمان مرکزی و با استفاده از نفوذ خود هرگونه علاقهمندی به ثروت و گرایش به ترقیات مادی را تقبیح می نمود.در این زمان تفکرّات مکتب »اسکولاستیک«1که اصولاً جنبه ی ارزشی، اخلاقی و مذهبی داشت و دستور کار کلیسا بود، جلودار متفکران در تمامی رشته های علوم مختلف از جمله اقتصاد بود. مهمترین نظریات اقتصادی این مکتب، به رسمت شناختن حق لوازم حیات برای انسان، دستمزد عادلانه، قیمت عادلانه و ممنوعیت ربا بود.