بخشی از مقاله
چکیده
در جهانی که ما در آن زندگی می کنیم هر روز به واسطه برقراری ارتباط، تمدن ها و فرهنگ های مختلف کوچک می شوند. از طرفی هزاره سوم گامی است بلند در جهت ارتباطات یکی از مهمترین صنایعی که کم و بیش تمام کشورهای جهان را به خود معطوف کرده صنعت توریسم است. رشد سریع و بی وقفه صنعت توریسم ایران را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است که با توجه به وجود جاذبه های توریستی در ایران این صنعت بر سود اقتصادی به یکی از دغدغه های تصمیم گیرندگان مسائل کشوری تبدیل شده است.رویکرد شگفت انگیز جهانی به طب مکمّل و جایگزین، بسیار پیچیده است و شامل عوامل گوناگونی است که میتوان آن ها را در گستره های متفاوتی در نظر گرفت.
شاید بیخطری تأثیرات، قابل دسترس بودن و وفور شیوه های درمان جایگزین ، داروهای گیاهی و هم چنین کاربرد نقش دریا به عنوان یک گزینه درمانی موثردر کنار کنترل مسیر درمان و هم خوانی با فلسفه کل نگر که تأکید بر روی فرآورده های طبیعی دارد نیز از عوامل مهم باشند. بی شک، تأثیرات منفی داروهای شیمیایی، عدم تأثیر آنها در بعضی از شرایط و عوارض ناخواسته این داروها نیز میتوانند از عوامل دیگر باشند. امّا بدون تردید، گریز از علم و تکنولوژی و ساختار شکنی که در پسامدرنیته در حال شکلگیری است نیز اثر عمده ای روی بازگشت به طب جایگزین و مکمّل داشته است، بنابراین دریا درمانی می تواند جایگاه مهمی در توریسم درمانی باشد.
مقدمه :
سفر محرک اصلی در چرخه اقتصاد است. صنعت توریسم معمولا یکی از زمینه های اقتصاد جهانی است که به آن توجه کمی می شود. صنعت توریسم، همچنان به عنوان چرخه پیشرفت اقتصادی بسیاری از کشور های فقیر به حساب می آید. این صنعت امروزه نیاز به نگهداری دارد. مکان ها نیاز به کارکنانی جهت بازسازی داشته، همچنین ارگان هایی باید وجود داشته باشند که تحت نظر آنها سواحل تمیز باقی مانده و پاکسازی لازم در آن به عمل آید. هر چیز مرتبط با صنعت توریسم باید نو شود. توریسم نه تنها سبب افزایش درآمد افراد و ارگان هایی می شود که در این راستا فعالیت دارند، بلکه برای افرادی که به گردشگری علاقه مندند نیز می تواند مفید باشد.
به خاطر داشته باشید که هر کشور یا شهر و حتی روستایی دارای پتانسیل هایی جهت رونق اقتصادی است. توریسم می تواند همچون یک کار تجارتی سبب برانگیزاندن رقابت اقتصادی شود.البته به شرط انکه باعث حفظ فرهنگ بومی ، همچنین دارای مزایای برای ساکنین بومی باشد تا بتواند با ارزش گذاشتن به فرهنگ آن منطقه ، باعث لذت گردشگر شد ؛ شیوه های زندگی فرهنگ های دیگر و اختلاف فرهنگ ها، جاذبه و محرک اصلی گردشگری و از اصلی ترین انگیزه های حرکت مردم است. بدون فرهنگ که تفاوت ها را ایجاد می کند همه جا شبیه به هم به نظر می رسد،نمی تواند جوابگو مشارکت در تامین رفاه اجتماعی وهمچنین کمک به اقتصاد محلی و ترویج فرهنگ زیست محیطی آن منطقه باشد.
- مبانی نظری تحقیق
-1 دریا
-ساحل -1 کنار دریا یا رود، کرانه ج. سواحل ضح- - جغ. - عبارتست از فصل مشترک خشکیها با سطح افقی دریا بعبارت دیگر منحنیهای هم ارتفاعی است که دارای ارتفاع صفرگر باشد این فصل مشترک در سواحل بدون جرز و مد تقریباً ثابت است ولی در سواحلی که دارای جزر و مد است تغییر می کند و به وسعت زمینهای ساحلی افزوده یا کم می شود -2 - تص. - نطق، گفتار کناره دریا - فرع، سج - - فرهنگ معین - انعکاس آب مردم را به تحسین وامیدارد و فریفتهی تصویر خود در آب می کند.
دریایی از شن و ماسه در جلوی شما قرار گرفته است یک حجم سه بعدی در داخل یک صفحه دو بعدی آبی که آن را احاطه کرده باعث می شود. خطوط اصلی را با درشت نمایی و اغراق نشان دهد ،آب با سطح صاف و آبی رنگ خود تضاد زیبایی با دروازه رنگهای متغیر ایجاد میکند .صدای آب نیز مانند مفاهیم خالص بصری آن متنوع هستند آب در برخورد با موانع یا عبور از روی سطوح سخت و یا ریزش بر روی خودش ایجاد صدا می کند گاه به صورت لغزش های امواج آرام با هارمونی های ملایم. . حتی گوش کردن به صدای آب نیز باعث ایجاد آرامش است.
فرقی نمیکند که آب چه صدایی دارد؛ بارانی، جویباری، آبشاری، موجی، پارچ و لیوانی، آکواریمی، استخری، ... . همه این صداها برای انسان ندایی دلنشین و نوازشگر تن و جان دارند. مهم نیست که آب چه رنگ و یا بویی دارد، آسمانی، جنگلی، کوهساری، و یا خاکی . وقتی که رنگ و بو جنس آب به خود گیرد، نور چشم، نوازشگر تن، و آرامشگر روان میشود. این باور موجب شده که اموری مانند داشتن آکواریم، چشمه سار مصنوعی، آبشار مصنوعی، حوض، و هر چیزی که زمزمه و موسیقی آب را در خانه و محیط کار بنوازد و به محیط صفا دهد، در نظر اهل خرد و حکمت ارزش درمانی بیابد، آب اگر با پوست تن مان تماس حاصل کند صمیمی ترین تجربه ی شخصی را بین ما و آب ایجاد می کند.
شعاع های نوری که در هوا بخش می کند و کسانی که به آن نزدیک می شوند دعوت آب را به قیمت خیس شدنشان می پذیرند.همان گونه که قطرات در نور آفتاب می درخشند در شب با نورهای رنگی چشمگیر روشن می شوند به طوری که رنگ ها، اشکال و پله ها انعکاس لرزان آن ها حالتی زنده به آب می بخشد و مردم را به سوی خود می کشد . آب شفاف و روشن است سیال وروان است در جایی آرام و ساکن است و درجایی تیز پای و خروشان دل انگیز و شادی بخش است و گاهی و هم انگیز اما در همه جا مایه حیات معماری از همه این خصلت های آب بهره می گیرد و چنین است که رابطه انسان و آب در معماری سرزمین های مختلف ، آیینه فرهنگ ها می شود.آب است که بی رحمانه کناره های ساحل را می شوید خاک را فرو می ریزد و در خود حل می کند و با خود می برد طغیان آب ویران کننده و حتی مظهر بی ثباتی و ناپایداری است.
جوامع انسانی با دریاها برخوردی دوگانه داشته است نیروی فراوان متراکم در آن و حس ناشناختگی که از وسعت آن بر می خیزد بازگوی نیروی مخربی است که به آسانی همه چیز را نابود می کند آن سوی این منظره خط بی پایان افق، احساسات و رویاها را تقویت می کند و میل به حرکت و اکتشاف را دامن می زند وسعت حجم دوردستی و بی کرانگی افق دریا بیش از همه خالق انگاره ی ابدیت و جاودانگی در انسان است زندگی مردم ساکن در کناره های دریا پیوسته بین تسلیم به واقعیت و تعقیب سودای شاعران روح ، در نوسان است طراحی اماکن کنارهی دریا می تواند از این دوگانگی سود بردو از طریق بازی کردن بافاصله ها فضاهای کوچک ولی بی کرانه سازد.
البته طراحی اماکن ساحلی نباید دریا را پیوسته در دید قرار دهد طرح را باید آن طور با فضاها محصور کرد که هر بار دیدن دریا به سان اتفاقی ناگهانی به نظر آید خصوصیت محل ملاقات آب و خشکی گونه گونهگی است سطح آن ممکن است ماسه ای یا شنی باشد و یا از صخره های بلند با پرتگاه ها هراس آور تشکیل شود وقتی که ما بر روی این زمین ها که با آب محاصره شده اند چیزی می سازیم در واقع مکانی از انزوا و جدایی سروده ایم خصوصا آن که مکان محدود در میان گستردگی و بی نهایتی دریاست درجایی که آب جاری است سنگ تراروتن را صیقل دهیم اما هر کجا که آب حرکت ندارد سنگ را خشن و خارا رها کنیم تا چنین بنماید که گذشت زمان و فرسایش آب سنگ را صیقل داده است.علت بلند شدن امواج دریا به ارتفاع کوه ها یا صخره ها این است که آب شیفته ستارگان بهشتی است و به سمت آنان می شتابد.
ترکیبات آب و خشکی همواره توانایی نمایش زیبایی را داشته است زیرا نحوهی انتقال از یکی به دیگری می تواند ناگهانی و رازگونه باشد و یک تضاد روانی را به انسان القا کند.آب های بی کران با فناپذیری و کوچکی انسان ها در تضاد است اما حضور گسترده و فراگیر آن بر روی کره ی زمین احساسی از خویشاوندی صمیمیت و تعلق را به وجود میآورد هنگامی که موج ها با آهنگی موزون به سوی سواحل اطراف می دوند یا به صورت آب های کف آلود و سفید به صخره های سخت برخورد می کند و یا به آرامی به مکان های امن پناه می برند بدین گونه است که دریا ابدی ارتباطی فیزیکی با ما و با خاک پیدا کرده است انسان ها در آن شنا می کنند برای سفرهای دریایی از روی آن عبور می کنند و در کنار سواحل آن قدم می زنند.