بخشی از مقاله
تأثير الگوهاي تدريس بر يادگيري دانشآموزان
دنياي امروز دنيايي است با ابعاد و ويژگيهاي مختلف و گوناگون كه ماهيت اين ابعاد نحوه زندگي را در جوامع و كشورهاي مختلف روشن مينمايد. براي زيستن در اين جهان پارامترها و فاتورهاي بسياري وجود دارد كه در صورت آگاهي از روش صحيح برخورد با اين عوامل و استفاده از اين روشها ميتوان به بهترين نحو زيست به جرأت ميتوان يكي از مهمترين مواردي كه از ابتداي خلقت تاكنون بشر يا آن برخورد داشته و سعي در بهبود آن همواره در نظرش بوده را آموزش و پرورش يا تعليم و
تربيت دانست. با مراجعه به قرآن كريم درمييابيم كه حتي قبل از اينكه انسان پاي به عالم خاكي بگذارد نيز در حال آموزش بوده است. «خداوند به آدم (ع) علم اسرار آفرينش را آموخت تا از اسرار معنوي و مادي جهان آگاهي يابد.» اين آيه مؤيد چند نكته اساس و مهم ميباشد كه به اين شرح ميباشد.
الف ) اهميت آموزش و پرورش در زندگي.
ب ) اينكه اولين آموزگار انسان خداوند متعال ميباشد.
ج) اينكه اولين دانشآموز حضرت آدم بوده است.
بايد اين مسئله را دانست كه براي دستيابي به آموزش بهتر و مفيدتر نياز به آگاهي و استفاده از مواردي ميباشد كه مهمترين آنها شيوه تدريس معلم در كلاس درس ميباشد. با نگاهي به گذشته متوجه ميشويم كه در هر عصر و دورهاي با توجه به تعداد شاگردان ، موضوع درس و شخص مدرس شيوهها متفاوت بود و با گذشت زمان و نحوه تحقيقات مختلف بر تنوع و تعداد اين شيوهها افزوده شده است. و بايستي اذعات داشت كه هدف از پيدايش و استفاده از اين شيوهها يادگيري و فهم هر چه بيشتر مطالب و موضوعات درسي و در نهايت رشد همه جانبه دانشآموز ميباشد، بديهي است كه هر آموزگاري در كلاس درس از روش يا روشهايي استفاده مينمايد كه اين روشها با توجه به عواملي از قبيل ماهيت و محتواي درس ، سن و سال دانشآموز ، علاقمندي وي به مطلب آموزشي و ... ميتواند در رشد همه جانبه فراگيران مفيد و يا بيبهره واقع شوند پس در تعيين و استفاده از اين روشها هم بايستي دقت و اهتمام لازم را بعمل آورده، و اينكه كداميك از روشها مفيدـر ميباشد را تشخيص دهد.
امروزه در شناساندن روشهاي مناسب آموزش و پرورش تحقيقات فراواني صورت گرفته ا
ست. دفتر بينالمللي تعليم و تربيت وابسته به يونسكو تعداد بيش از 300 روش تدريس شناخته شده را ذكر مينمايد.
زمينه
امروزه در اكثر كشورهاي جهان آموزش از جايگاه خاصي برخوردار است و همه كشورهاي كم و بيش در صدد اجراي هر چه بيشتر، بهتر و مفيدتر آن ميباشند. بايد اين نكته را متذكر شد كه در حال حاضر بسياري از كشوهاي دنيا از روشهاي آموزشي سنتي بهره ميگيرند و پايبند اين نوع آموزش ميباشند. اما لازم به ذكر است كه شيوههاي آموزش سنتي داراي نارساييهايي به شرح ذيل ميباشند:
1- روشهاي آموزش سنتي دانشآموز را منفعل و وابسته بار ميآورد . او سرگذشت علم را ميخواند، نه خود علم را.
2- روشهاي آموزش سنتي منكر فراهم كردن فرصتهاي كافي براي درگير شدن با دادهها، نظريهپردازي ، امتحان فرضيهها و كاربرد روش علمي در عمل است.
3- در آموزش سنتي ، معلم در صدد است تا مفاهيم و مطالب آموختني را به فراگير، به روش كلامي يا نشان دادن و ارائه يك مطلب خواندني واضح و سرراست ، منتقل كند.
اما آموزش پيشرو و مواد آموزشي پيشرفته كه در كشورهاي توسعه يافته و در حال گسترش هستند به روشهاي انديشيدن و راه و رسم يادگيري خيلي بيش از مطالب آموختني توجه ميكنند.
مهارت در طبقهبندي يافتهها، دادهپردازي، نظريهپردازي و جستجوي راهي براي آزمودن و بازبيني نظريههاي ارائه شده ، حتي اگر همراه با فعاليت مستقيم آزمايشگاهي نباشد، از اهميت فراواني برخوردار است. هدف از اينگونه فرايندهاي شناختي ، تنها اين نيست كه آگاهيهاي درست را براي مصرف فراگيران بوجود آورند، بلكه هدف پرورش افرادي كاوشگر، تحليلگر و نوآور است.
عوامل مؤثر در آموزش را ميتوان به ترتيب زير نام برد :
الف : شاگرد
يكي از نكات مهم آموزشي، شناخت تواناييهاي فكري و ذهني شاگردان است. در اين مورد تلاش ميشود تا جايي كه امكان دارد قدرت فكري و ميزان معلومات يكايك آنان شناخته شود تا بتوان در حل مشكلات و مسائل آموزشي به گونهاي مؤثر اقدام كرد. لازمة چنين شناختي آن است كه :
اولاً احاطة كامل به مطالب و برنامههاي آموزشي وجود داشته باشد.
ثانياً مشكلات و مسائل آموزشي نيز از ديدگاه ايشان بررسي شود. در اين باره توجه به موارد زيرين ضروري است.
- همه آنها (به استثناي شماره محدودي) از لحاظ جسمي، فكري، و احساسي بالغ هستند.
- بسياري از آنها در يادگيري مطالب، هدف دارند و چنانچه برانگيخته شوند، اشتياق زيادي براي آموختن موضوعات تازه از خود نشان خواهند داد.
- علاقه خاصي در استفاده از آموختههاي خويش در عمل دارند. به عبارت ديگر ، هر آموزشي را از دو جنبه ارزيابي ميكنند :
1- ار لحاظ اطلاعات و دانشي كه به آنها عرضه ميشود.
2- از لحاظ منافعي كه ممكن است در كار آينده ايشان داشته باشد. به همين سبب است كه در بسياري از مواقع كنجكاوند تا بدانند كه تكاليف خود را «چگونه» و «چرا» بايستي انجام دهند.
در شناخت استاد باسواد و مسلط از همگان صلاحيت بيشتري دارند و به يك چنين معلمي احترام ميگذارند. همچنين است در شناسايي كساني كه از چنين امتيازاتي برخوردار نيستند.
با توجه به اينكه «انسانها به لحاظ روانشناختي با يكديگر متفاوتاند» بيترديد شاگردان نيز از لحاظ تواناييهاي جسمي ، عاطفي ، استعداد ، هوش ، ثبات رواني ، علاقه به تحصيل ، معلومات عمومي ، تجربيات و .... با همديگر فرق دارند. لذا وظيفه يك معلم موفق و دلسوز است كه چنين تفاوتهايي را بشناسد و از آنها در آموزش به نحوي مطلوب استفاده كند. در ضمن فراموش نكنيم كه با شيوههاي صحيح تدريس ، اكثريت دانشآموزان توانايي آموختن مطالب آموزشي را خواهند داشت.
توصيههايي در شيوههاي تدريس
رعايت پارهاي از مطالب در تدريس، تأثير آن را فزوني بخشيده و علاقة شاگردان را به موضو
عات آموزشي بيشتر ميكند، لذا به استادان و مدرسين گرامي توصيه ميشود كه به موارد ياد شده زير توجه كافي مبذول بدارند.
يكي از مهمترين اصول تدريس، احاطة كامل معلم است به مطالب آموزشي، تا بتواند پاسخگوي همه سئوالات كلاس باشد. اما اگر معلم پاسخ سئوالي را به هر سببي ندانست، لازم نيسخ صحيح در جلسه آينده داده خواهد شد. سپس با مطالعه و با بررسي كافي، پاسخ صحيح سئوال را پيدا كرده و آن را در اولين جلسه كلاس مطرح سازد.
از بكاربردن كلمات و جملات زشت و تحقيرآميز در كلاس جداً خودداري كنيد. بيان الفاظ زشت و يا توهينآميز نه تنها در خور شخصيت معلم نيست كه كلاس را در حالت اختناق، واخوردگي و افسردگي قرار داده و باعث ميشود كه شاگردان فعالانه در آموزش شركت نكنند و از هر گونه اظهار نظري هم خودداري كنند.
در پاسخ به سئوالات و يا در مباحثات كلاس از جملات كنايهاي يا استهزايي استفاده نكنيد. يكي از زيانبخشترين نتايج چنين سخنان گوشهدار، آزردگي خاطر شاگردان خواهد بود، و واضح است كه انسان آزرده كه در يك حالت روحي انفعالي قرار دارد، هرگز آمادگي ذهني لازم را براي يادگيري نخواهد داشت.
با برخوردي دوستانه و محبتآميز نشان دهيد كه از تدريس در كلاس و تبادل افكار و اطلاعات با شاگردان خوشحال و خشنوديد در صورت مشاهده كمكاري در يك يا چند نفر از شاگردان آن را تعميم ندهيد و از تنبيه و يا تحقير گروهي خودداري كنيد.
كُندي شاگرد در فراگيري مطالب آموزشي ، شايد ناشي از نقص بيان و يا شيوه نادرست تدريس شما باشد. لذا مشاهده چنين پديدهاي نبايد موجبات عصبانيت معلم را فراهم كند، بلكه بايد ابتدا موضوع را ريشهيابي كند و سپس با كمال خونسردي در صدد رفع نقص برآيد.
ب : استــاد
1- ويژگيهاي استاد:
الف) داشتن و اطلاعات كافي
همانطوري كه قبلاً نيز اشاره شده يكي از مهمترين اصول آموزش، آگاهي كافي درباره مطالب آموزشي است، به نحوي كه معلم را توانا سازد تا با تسلط كامل مطالب آموزشي را ارائه دهد. زيرا تجربه فقط وسيلهاي است كه كمك ميكند تا تدريس با شيوههاي واقعگرايانه و جالبتر عر
ضه شود. در حالي كه امر تدريس علاوه بر داشتن چنين امتيازي احتايج به اطلاعات لازم دارد تا با حضور ذهن و آمادگي كامل به همه سئوالات پاسخ درست داده شود.
ب) آشنايي با شيوههاي تدريس
يكي از اساسيترين شرايط لازم براي تدريس، آشنايي با فنون و شيوههاي آن است. اين امر آنقدر حائز اهميت است، كه حتي موفقيت يا شكست يك دوره آموزش ميتواند بستگي تامي به آن داشته باشد. از اين رو، براي اين كه دوره آموزشي با نتايج پرباري خاتمه يابد، انتخاب مدرسان با صلاحيت كه از اين شيوهها و فنون به خوبي آگاهي داشته باشند، ضروري مينمايد.
ج) شخصيت
شخصيت ممتاز معلم عامل مهمي در تدريس به شمار ميرود. اصولاً شخصيت يك انسان را ميتوان مجموعه صفاتي دانست كه واكنش مطلوب يا نامطلوب ديگران را برميانگيزاند.
شخصيت ممتاز نيز كه واكنشهاي مطلوب ديگران را در پي دارد در واقع كيفيتي فطري ندارد. بلكه ميتوان چنين هنجاري را با تمركز حواس، كنترل رفتار ، گفتار و كردار در خود به وجود آورده و آن را بهبود و توسعه بخشيد، لذا هر معلمي ميبايست در ايجاد شخصيتي قابل تحسين براي خويشتن بكوشد و در اين راه ويژگيهاي ممتاز شخصيت ديگران را با كنش و منش خود مقايسه كرده و عنداللزوم كاستيهاي خود را جبران كند.
د) قدرت و رهبري
معلماني كه توانايي رهبري دارند، ميتوانند به آساني قدرت درك و فراگيري شاگردان را تقويت كنند، آنان با ايجاد نظمي صحيح به وجهي مطلوب كلاس را اداره كرده و از اين طريق باعث پيشرفت آموزش ميشوند و با بهرهگيري از نفوذ خويش، دانشآموزان را به فراگيري بهتر مطالب آموزشي ترغيب ميكنند. اداره مطلوب كلاس در برگيرنده موضوعاتي است از قبيل: تهيه برنامه تدريس، تقسيم صحيح رسانههاي كمك آموزشي، حفظ رسانههاي كمك آموزشي، نگهداري سوابق شاگردان ، تهيه گزارشهايي در باره ايشان يا پيشرفت آموزش و شمار ديگري از كارهاي اداري
...
هـ) تفكر حرفهاي
تفكر حرفهاي به اين معني است كه معلم همواره در فكر بهبود شيوههاي تدريس، موفقيت و پيشرفت شاگردان و اجراي صحيح برنامههاي آموزشي باشد. بعلاوه ارتباط دائم خود با آنها حفظ كرده و در حل مسائل راهنماييهاي لازم را بعمل آورد.