بخشی از مقاله
تأثيرپذيري نگارگري ايراني از هنر چيني در منظره پردازي نگاره هاي مکتب تبريزِ مغول
چکيده
مکتب مغول ، تلفيقي از هنر چيني و هنر نگارگري ايران است ؛ در جايي خصوصيات نگارگري چيني و در جاي ديگر خاصّه هاي هنر ايراني به چشم مي خورد. اما آنچه مسلم است ، نفوذ طبيعت گرايي چيني در اين آثار زياد بوده و بسياري از عناصر طراحي منظر، از هنرهاي خاور دور، خصوصاً چين ، به عاريت گرفته شده است . مقاله پيش رو نيز با هدف بازشناسي زمينه هاي نفوذ نقش مايه هاي هنر چين در فن منظره پردازي نگارگري ايراني سعي دارد، بازنمايش اين ويژگي ها را به تفصيل و به کمک تحليل تصاوير در نگاره هاي مکتب تبريزِ دوره ايلخانيان بررسي کند. چرا که در اين مقطع خاص از تاريخِ نگارگري ايران ، شاهد دگرگوني هايي تحت نفوذ و تأثيرگذاري هنرمندان چيني و مغولي هستيم . روش تحقيق در اين مقاله از نوع توصيفي-تحليلي بوده و براي گردآوري اطلاعات نيز از روش مطالعات کتابخانه اي و استناد به منابع اصيل و کارآمد استفاده شده است .
نتايج تحقيق بيان گر آن است که با وجود تحولات متأثر از نفوذ فرهنگ و هنر خاور دور به ويژه چين در زمينه منظره پردازي در نگارگري اين دوره ، ديري نپاييد اين ويژگي ها با فنون طراحي منظر در مينياتور ايراني ادغام شد و به گونه اي ديگر تجلي کرد. پس از اين دوره شايد بتوان تنها يک يا دو نمونه از موتيوهاي هنر نگارگري چين را شناسايي کرد. موتيوهايي از جمله : ابرهاي پيچ دار و تابدار "تشي"، کوه هاي مخروطي شکل و درختان کهنسال گره دار، حيوانات و جانوران افسانه اي و خرافي، نيلوفرهاي آبي از نوع چيني، لباس و سلاح و خود و زره چيني و انسان هاي ترسيم شده ، که به نژاد حاکم تعلق دارند؛ همچنين قطع و اندازة نگاره ها با طول زياد و عرض کم و باريک شبيه به نقاشي هاي طوماري چيني و... .
واژه هاي کليدي: "مکتب تبريز مغول "، "منظره پردازي"، "نگارگري چيني"، "نگارگري ايراني "
مقدمه
نقاشي ايراني در دوران اسلامي در چندين مقطع تاريخي با نقاشي چيني پيوندهايي برقرار کرده است که از آن ميان مي توان به عصر ساماني، سلجوقي (عمدتاً نقاشي بر سفال )، و مغول اشاره کرد. بنا به قولي مشهور، نگارگري ايران گرچه ريشه در نقاشي مانوي داشت ، به طور رسمي از زمان ايلخانان آغاز گرديد. حضور نقاشان چيني در دربار ايلخانان و ارتباط نزديک دربارهاي مغولان ايران (ايلخانان ) و چين (سلسله يوان ١٢٧٩-١٢٧١.م )، و نيز آمد و رفت کاروان هاي تجاري بين ايران و چين عامل برقراري گفتگويي ميان نگارگري ايراني و نقاشي چيني شد که به نظر مي رسد نقاشي ايران را دستخوش تحولاتي کرد. ارتباط هاي بين المللي مغولان چنان گسترده شده بود که رشيدالدين به سهولت توانست از فرانک ها، ارمنيان و چينيان براي تأليف جامع التواريخ ياري بگيرد. علاوه بر اين ، بر مبناي مدارک تاريخي مي دانيم که در آن زمان هنرمندان خارجي- از جمله نقاشان چيني- در تبريز فعاليت داشتند. در اين جوّ فرهنگي اثرپذيري هاي مختلف غيرعادي نيست .
در همين راستا، هدف مقاله حاضر آن است که جنبه هاي اثرگذاري اصول نقاشي چيني بر نگاره هاي مکتب تبريزِ مغول را، در بستر منظره پردازي مورد مطالعه قرار دهد. و در اين ميان بر سه اثر مهم اين دوره ، جامع التواريخ ، منافع الحيوان ، و شاهنامه دموت ، تأکيد کرده و به اين پرسش پاسخ دهد که زمينه ها و عناصر اثرگذاري هنر چيني بر نگارگري مکتب تبريزِ مغول چه بوده است ؟
براي پاسخ به اين سؤال در مقاله پيش رو، پس از آشنايي با نگارگري مکتب تبريز نخست ايلخانان و سه اثر مهم اين دوره ، با کلياتي از اصول منظره پردازي در هنر طبيعت گراي چيني آشنا شده و در پايان تأثير و نفوذ اصول منظره پردازي نقاشي چيني بر نگاره هاي مکتب تبريز اول را مورد مطالعه قرار مي دهيم .
نگارگري مکتب تبريز اول (تبريزِ مغول )
اولين مکتب نگارگري ايراني در تبريز پايه ريزي شده است ، که به همين دليل آن را مکتب تبريز نخست ناميده اند. همچنين براي اولين بار در تاريخ ايران مصور سازي کتب به شکل کارگاهي در مجموعه اي به نام ربع رشيدي ، که به همت خواجه رشيدالدين فضل الله از وزراي معروف و دانشمند دوره ايلخانان بنا شده بود، به انجام مي رسيد. در دوران صفوي و بازگشت تختگاه به تبريز، مکتب ديگري در نگارگري با نام تبريز دوم شکل مي گيرد. [١] نقاشي اين دوره به ويژه در دو پايتخت مهم آن يعني مراغه و تبريز به اوج شکوفايي خود مي رسد و آثار هنري متعددي در اين دو شهر پديد مي آيد. مبادلۀ فرهنگي و هنري و تردد بين هنرمندان ايراني و چيني در اين دوره موجب تأثيرات متقابلي بين هنر ايراني و چيني شد به طوريکه برخي از عناصر منظره پردازي در نقاشي چيني را مي توان در آثار نقاشي دوره ايلخاني به ويژه در تصويرگري کتاب ها مشاهده کرد. [٢]
شرح آثار
کتاب "جامع التواريخ رشيدي "
جامع التواريخ رشيدي، تأليف خواجه رشيدالدين همداني (متولد حدود ٦٤٥ ه .ق ) طبيب ، دانشمند، وزير و نامدارترين مرد سياسي عصر ايلخانان مغول است . [٣] يکي از تأليفات متعدد وي که به دستور غازان خان صورت گرفته ، جامع التواريخ بوده که به بررسي سير تاريخ از حضرت آدم (ع ) تا آخرين سلاطين دوره ايلخاني پرداخته است . [٤] ٦٠٠ صفحه از اين کتاب در انجمن سلطنتي آسيا و ٢٨٠ صفحه در کتابخانۀ دانشگاه ادينبورگ نگهداري مي شود. [٥] در اين اثر نيز تأثير هنر چيني به خوبي مشهود است ؛ به گونه اي که مناظر و کوه ها به سبک نقاشي "تانگ " چيني بوده ، ولي نحوة قرار گرفتن پيکره ها غير چيني است . حرکات انسان ها گوياست ، ولي لطافت و چيره دستي لازم را ندارد. [٦]
شکل ١: نگارة داستان اصحاب کهف ، کتاب جامع التواريخ . نسخۀ توپقاپي سراي استانبول . غياث الدين نقاش بنيانگذارِ مجموعه اي از نگاره هاست که اکنون در کتابخانۀ توپ قاپو سراي استانبول موجود است . در اين مجموعه نگاره هايي نزديک به سبک چيني نگهداري مي شود. [٧]
در ميان شاهکارهاي کتاب جامع التواريخ رشيدي، همچنين مي توان از مينياتورهاي واقع در کتابخانۀ ملي پاريس ياد کرد؛ که پروفسور بلوشه (Blochet) اين مينياتورها را کهن ترين نمونه هاي نقاشي سبک راستين ايراني به شمار مي آورد.[٢]
کتاب "منافع الحيوان "
قديم ترين نسخۀ مصور برجاي مانده از عهد ايلخاني ترجمۀ فارسي منافع الحيوان ابن بختيشوع است که به دستور غازان خان در مراغه تدوين شد. [٨] اين کتاب درباره خواص و منافع حيوانات است و تاريخ طبيعي را با افسانه هاي کهن در مي آميزد. [٢] اين اثر داراي ٩٤ صفحه مصور بوده و اکنون در کتابخانه مُرگان نيويورک نگهداري مي شود. بعضي از تصاوير منظر در اين کتاب با رنگ هاي روشن ، به شيوه عباسي (بغداد) پرداخته شده ، ولي بيشتر آنها آزاد و با رنگ هاي پريده و کمرنگ متأثر از هنر چين کشيده شده است . در صفحات اين کتاب مقدار سطحي که به آسمان تخصيص داده شده بسيار زيادتر از سهم زمين و تپه است . اما قوانين مربوط به مناظر و مرايا (پرسپکتيو) رعايت نشده و بوته هاي تصوير شده در پشت صفحه و مقابل آن به يک اندازه است . افزون بر اين جزئيات برگ هاي درختان نقش شده است . [٦]
استفاده از رنگ هاي کم مايه و خطوط آزاد نشان از تأثير هنر چيني دارد. همچنين نقوش حيوانات و گياهان بسيار ماهرانه و با دقت ترسيم شده و سعي زيادي در بازنمايي طبيعي آنها متأثر از ناتوراليسم يا نفوذ طبيعت گرايي هنر چيني شده است . [٢] خطوط کنارة نما، ترسيم جزئيات اندام و برجسته نمايي با استفاده از پرداخت هاشوري، بهره گيري از خاکستري هاي رنگي در نقاشي حيوانات و بازنمايي رفتار طبيعي آنها از ويژگي هاي قابل توجه نگاره هاي اين نسخه است . [٣]
شکل ٢: نگاره شير نر و شير ماده ، کتاب منافع الحيوان ابن بختيشوع . (کتابخانۀ پيربونت مورگان ، نيويورک)
شهرسازي کتاب "شاهنامه دموت "
يکي ديگر از معروفترين شاهنامه هاي دوره ايلخاني است که در اختيار شخصي به نام "دموت " بوده و به شاهنامه دموت شهرت يافته است . از اين نسخه تاکنون ٥٨ صفحه با نگاره هاي زيبا، شناسايي شده که نشان دهندة يکي از بهترين نسخ مصور شاهنامه ، به ويژه در عصر ايلخاني است . تصاوير اين شاهنامه در تاريخ نقاشي ايراني، مقام بارزي دارد چرا که در آنها حرکات قوي، رنگ پرقدرت ، ترکيب بندي موزون و پرتواني وجود دارد که هيچ گاه نظير آنها پديد نيامده است . در اين آثار خشونت خاصي به چشم مي خورد که با نوع طراحي و رنگ هاي آن ملازمت پيدا مي کند. در آنها از لطافت و ظرافت عالي کار که در اواخر قرن پانزدهم جلوه گاه قدرت نهفته نقاشان بود، اثري نيست . رنگدانه ها "پيگمنت " درشت ، و تعداد رنگ هاي مصرفي محدود است . [٦]
شاهنامۀ دموت را مي توان نقطۀ اوج پيشرفت نقاشي عهد ايلخاني دانست ، که مسلماً تأثير هنر چيني نقشي با اهميت در اين پيشرفت داشته است . به قول بازل گري اين سبک قوي در تصويرگري از چالش ميان سنت ذاتي ايراني و مهارت هاي کسب شده از هنر چيني حاصل آمده است . [٩]
يکي از نگاره هاي اين اثر که در موزه رضا عباسي محفوظ است دو درخت نخل را نشان مي دهد که بر درخت جلويي، ماني را که تنها شالي بر کمر دارد به طنابي آويخته اند. پايين درخت شخصي عريان دراز کشيده و در اطراف او افرادي ديده مي شوند. ضمناً دو زن نيز از دو پنجره ، ناظر بر اين صحنه اند. پس زمينه طلايي است و زمينه زير پاي افراد نيز به شيوه اي نزديک به نقاشان چيني تصوير شده است . جز اين مورد تأثيري از نقاشان چيني ديده نمي شود. چين و شکن لباس ها متأثر از نقاشي مکتب عباسي و نقاشي بيزانسي است ، اما پر کردن زمين با گل و بوته از خصوصيات نگارگران ايراني به شمار مي آيد که در اينجا نيز رعايت شده است . در کتاب سير تاريخ نقاشي ايراني دربارة نقش هاي به کار رفته در معماري اين نگاره ها چنين آمده است : نوع نقش هايي که در جزئيات معماري وجود
دارد، شبيه نقوش مقبرة الجايتو است . [٦]
شکل ٣: صحنه به دار آويختن ماني - شاهنامه دموت (موزه رضا عباسي، ١٣٨٤)
هنر نگارگري چين
به طور کلي نگاره هاي چيني بر حسب موضوع شامل پنج رده بود: پيکرنگاري، نقاشي گل و پرنده ، نقاشي گياه خيزران (که نماد شجاعت بود)، نقاشي از صخره ها و منظره نگاري. منظره نگاري رکن اصلي سنت نقاشي چيني بود که در دورة تانگ متحول شده ، در عصر سونگ به اوج خود رسيده ، و در دوران مينگ تداوم يافت .
هدف از منظره نگاري نمايش همبستگي انسان با طبيعت به عنوان جزئي از يک کل و تحت تأثير افکار عرفاني و اصول مراقبه "ذن "بود.
[١٠] اولين طراحي هاي منظر در چين جهت باغ هاي شکار و ماهي گيري توسط Han Empero Wei انجام گرفته که شامل جزايري به همراه آبگيري مصنوعي بود. ريشه هاي اصلي طراحي منظر چيني، شعر و نقاشي بوده اند. در نگاره هاي چيني معمولاً نقطۀ ديد نگارگر بالاتر از سطح زمين و در آسمان قرار دارد. بعد از ظهور بودائيسم در چين اغلب باغ ها به سبک هاي طبيعي و فرم هاي آزاد ساخته شده که همين امر بر روي آثار هنرمندِ طبيعت گراي چيني نيز تأثيرگذار بوده است . [١١]
اصول حاکم بر منظره پردازي در نگاره هاي چيني
نقاشان چيني به دليل شيفتگي به منظره نگاري (کوه و آب )، طرح هاي تجريدي متنوعي براي نشان دادن آب و کوه در فصل ها و شرايط اقليمي و جغرافيايي گوناگون پديد آوردند. نقاشي منظره بر طومارهاي کاغذي طولاني، ديوارها يا پرده هاي بزرگ يا بادبزن ها ترسيم مي شد که به طور کلي مي توان موارد زير را به عنوان ويژگي هاي مشترک آنها بيان کرد: [١٢]
١- نهايت ظرافت که نتيجه به کار بردن قلم موهاي ظريف و مرکب خاص چين بوده است .
٢- به کار بردن حداقل رنگ
٣- عدم مراعات علم مناظر و مرايا (پرسپکتيو)
٤- ترجيح خط بر رنگ و جنبش و تحرک خطوط پررنگ
٥- ترجيح نقاشي گل ها مخصوصاً نيلوفر آبي و حيوانات افسانه اي، خاصه اژدها و اسب و پرندگان به ويژه سيمرغ و عنقا و خلاصه ترجيح مناظر طبيعي بر نقش انسان
٦- ترجيح نقاشي سالخوردگان به آثار جوانان ، که نشانه
احترام به خرد و فلسفه بود.