بخشی از مقاله
زمين شناسي ايران
واحدهاي زمين ساختي ايران
واحدهاي زمين ساختي عبارتند از نواحي كه داراي سرگذشت زمين شناسي وتاريخي مشابهي مي باشند. د رتعيين يك واحد تكنونيكي شش عامل رخساره هاي سنگي، فعاليت هاي ماگمائي، دگرگوني، فازهاي كوه زايي، شيوه ي چين خوردگي وبالاخره روندها، اهميت داشته ونقش اساسي را به عهده دارند. واحدهاي زمين ساختي ايران اجمالا به صورت زير مي باشد.
1-جنبه هاي پايدار
ايران زمين بين دو سپر عربستان در جنوب غربي و ورق توران در شمال شرق قرار گرفته است. پلاتفرم عربستان به طرف شمال شرقي ادامه يافته و به وسيله رسوبات آبرفتي دشت خوزستان پوشيده ميشود. ورق توران نيز در تركمنستان قرار دارد. دنباله اين ورق در نواحي سرخس با رسوبات جوان پوشيده شده است. لبه جنوبي اين ورق كوهستان هاي كپه داغ مي باشد.
2-كوهستان زاگرس
كوهستان هاي زاگرس، باامتداد شمال غرب- جنوب شرق دنباله رشته كوه هاي جنوبي آلپ مي باشد.
زاگرس به طور عرضي به نواحي مختلفي تقسيم بندي شده است كه عبارتنداز:
الف-كمربند چين خورده زاگرس
ب-زاگرس مرتفع
ج-ناحيه سنندج سيرجان
د-ناحيه اروميه بزمان
الف-كمربند چين خورده زاگرس
سپر عربستان با شيب كمي به طرف شمال شرقي ادامه يافته و رسوبات دوران اول تا نئوژن بدون دگرشيبي زاويه اي در روي آن گسترش يافته اند. حوزه زاگرس از ابتداي دوران دوم از ساير قسمت هاي ايران باوجود يك نشست دايمي تميز داده مي شود. وجود رسوبات تبخيري سازند هر مز موجب عدم هماهنگي در چين خوردگي اين ناحيه گرديه است.
همچنين گنبدهاي نمكي متعلق به سازند هرمز در اين كمربند چين خورده مشاهده مي شود. به طوري كه قبلا اشاره شد روند كلي كمربند چين خوردنه زاگرس شمال غربي-جنوب شرقي است ومحور چين ها نيز همين روند را نشان مي دهد. اما نوعي موجساني در چين ها مشاهده مي گردد كه جهت شمال-جنوب را نشان مي دهد و با روند بسيار كهن شمال جنوب سپر عربستان
موازي است. اين حركات رابطه نزديك بين كمربند چين خورده زاگرس با سپر عربستان را نشان مي دهد.رسوبات زاگرس با ضخامت چندين هزارمتر در كوهزايي آلپي پاياني چين خوردي يافته اند.
ب-زاگرس مرتفع
اين ناحيه را به عنوان روراندگي زاگرس يا زون خرد شده زاگرس ناميده اند. كمربند چين خورده زاگرس بدون سر حدي تند به ناحيه باريكي از روراندگي متعدد كه به خط راندگي اصلي در طرف شمال شرقي ختم مي شود منتهي مي گردد. در اين ناحيه رسوبات دوران اول و دوم در چندين
رواندگي فلس مانند به روي طبقات جوانتر دوران دوم وسوم رانده شده اند. روند اين ناحيه مانندكمربند چين خورده زاگرس است. زاگرس مرتفع عميق ترين بخش حوضه زاگرس را با سنگ هايي چون مارن،راديولاريت وافيوليت متعلق به دوران دوم نشان مي دهد.
اختلافات عمده زاگرس مرتفع با كمربند چين خورده زاگرس در وجود افيوليت ها وراديولاريت فاز كوهزايي لارامي و به طور كلي نوع رسوبات عميق تر دريايي است.
ج-ناحيه سنندج-سيرجان
در مورد اين ناحيه دو موضوع بحث است. اول آنكه برخي از محققين ناحيه سنندج- سيرجان را جزيي از زاگرس مي دانند و دوم آن كه به علل شباهت هاي متعددي كه اين ناحيه با مركز ايران دارد آن را از ناحيه زاگرس جدا مي نمايند. شباهت اين ناحيه با زاگرس به علت روند عمومي شمال غربي-جنوب شرقي آن است. اين ناحيه پس از راندگي اصلي زاگرس قرار گرفته و از نظر سرگذشت ساختماني با مركز ايران والبرز نزديك است. وضعيت رسوبگذاري ساختماني و
ناپيوستگي هاي متعدد اين ناحيه به شمال و مركز ايران شبيه است.آن چه كه موجب تشخيص اين ناحيه از مركز و شمال ايران است نبودن ولكانيك هاي دوران سوم در آن و وجود روند عمومي زاگرس و بالاخره توسعه فوق العاده ناقص رسوبات دوران سوم در اين ناحيه است. توده هاي نفوذي اواخر ژوراسيك دوران سوم از نوع گرانيت وديوريت در اين ناحيه فراوانند. سنگهاي دگرگوني با رخساره آمفيبوليت كه به پركامبرين نسبت داده مي شود در نواحي اسفندقه ، حاجي آباد، اقليد، گلپايگان و مريوان مشاهده مي شود سنگ هاي دگرگوني ضعيف از نوع رخساره شيست سبز در سراسر اين ناحيه پراكنده اند.
د-ناحيه اروميه بزمان
اين ناحيه را زماني در ايران مركزي وزماني ديگر به عنوان كمربند ولكانيكي زاگرس منظور نموده اند. ناحيه داراي امتداد شمال غرب-جنوب شرق است واز كوه صهند در شمال غرب تا نواحي سيرجان در جنوب شرق كشيده شده است.مجموعه سنگ هاي اين ناحيه غالبا گدازه هاي آندزيتي وداسيتي است كه حاصل فعاليت آتشفشان هاي دوران سوم است. در برخي از نقاط ناحيه سنگ هاي آذرين خروجي شديدا فرسايش يافته وتوده هاي نفوذي عميق ظاهر شده است. در اين ناحيه بعد از فار كوه زايي لارامي فعاليت ماگمايي شديدي به صورت خروجي ونفوذي صورت گرفته كه بعد از ائوسن نيز در برخي نقاط به تدريج كاهش يافته است.تراس هاي وسيع تراورتن در نواحي مختلف به آخرين مرحله فعاليت ولكانيكي اين ناحيه تعلق دارد.
ايران مركزي
محدوده ي ايران مركزي از نظرمحققين متفاوت است. اين واحد به شكل يك مثلث در مركز ايران قرارگرفته است وقسمتي از ايران خاوري(شمال بلوك لوت) را در بر مي گيرد. مرز شمالي آن ناحيه بينالود وگسل ميامي مي باشد كه در سمت باختر به احتمال زيادبه گسل عطاي مي پيوندد. مرز ايران مركزي و آذربايجان به هر حال چندان مشخص نيست وبيشتر جاها پوشيده است(نبوي،1355)
اشتوكلين در مورد ايران مركزي چنين مي نويسد: اين ناحيه ساختماني معادل يك مثلث تقريبي است كه در شرق بوسيله بلوك لوت و در شمال بوسيله كوهستان هاي البرز در جنوب غرب توسط ناحيه سنندج- سيرجان محدود مي گردد. آذربايجان در شمال غرب وسبزوار در شمال شرق گرچه از نظر جغرافيايي متعلق به ايران مركزي نيستند اما دو زائده باريك از ناحيه ساختماني ايران مركزي مي باشند.
ايشان معتقد است كه ناحيه ايران مركزي از ناحيه سنندج سيرجان توسط فرورفتگي هاي درياچه اروميه، توزلوگل وگاوخوني جدا مي شود. وي ناحيه اروميه بزمان را جز ايران مركزي محسوب مي كند. در اينجا محدوده ايران مركزي در طرف شمال گسل سمنان وگسل ميامي از طرف جنوب غربي ناحيه اروميه بزمان و در شرق گسل نهبدان منظور شده است.
واحد البرز
واحد البرز رشته كوه هاي كاملا مشخصي است هر چند كه طرف غرب آن درآذربايجان چندان مشخصي نيست.رشته كوه هاي بينالود از نقطه نظر جغرافيايي دنباله البرز است ولي از نظر رسوبات شباهت بيشتري به مركز ايران دارد(نبوي، 1355) اشتوكلين البرز را براساس وضعيت ساختماني بزرگ تاقديس حاشيه ايران مركزي مي داند. اين شباهت در دامنه جنوبي البرز بسيار
بيشتر از شمال آن است. در البرز فعاليت هاي ماگمايي به صورت خروجي ونفوذي ديده ميشود. اين رشته كوه در دوران اول، فعاليت هاي آتشفشاني بسيار محدود ومحلي داشته است. فعاليت آتشفشاني شديد درائوسن صورت گرفته و به تدريج تقليل يافته و آتشفشان دماوند و در پليوسن و پليستوسن فعال بوده است. توده هاي نفوذي گرانيتي در ژوراسيك، ائوسن، اليگوسن و پليوسن( گرانيت علم كوه) در البرز مشاهده مي گردد.
فاز كوه زايي شديد در البرز كوه زايي لارامي مي باشد كه موجب تشكيل دگرشيبي در قاعده رسوبات ائوسن گرديده است و فازهاي كوه زايي آلپ پسين موجب چين خوردگي رسوبات ترسيري در واحد البرز مي باشد.
واحد شرق ايران ومكران
اين واحد را مي توان به دو بخش نهبندان- خاش وكوه هاي مكران تقسيم كرد.اختلاف عمده اين دو ناحيه روندها مي باشدكه در ناحيه نهبندان- خاش به صورت شمالي-جنوبي و در كوه هاي مكران شرقي-غربي است. اين واحد در غرب توسط گسل نهبندان در شرق بوسيله بلوك سيستان ودر جنوب توسط خليج عمان محدود مي گردد. محدوده غربي كوه هاي مكران گسيل ميناب است. در اين واحد سنگ هاي قديمي تر از ژوراسيك مشاهده نمي شود. چين خوردگي شديد در اواخر ژوراسيك و سنگ هاي دگرگوني نيز در اين واحد مشاهده مي گردد. در مكران رسوب گذاري در پالئوژن ادامه يافته و نوع رسوبات از نوع فليش به مولاس تبديل مي گردد. قسمت هايي بالايي مولاس مكران بيشتر از كنگلومرا وماسه سنگ تشكيل شده است.
در خاتمه فاز كوه زايي آلپ پسين در ناحيه تاثير نموده ورسوبات چين
خوردي يافته اند و در مراحل انتهايي اين مرحله كوه زايي مناظر فعلي بوجود آمده است. فعاليت هاي ماگمايي به صورت نفوذي و خروجي نيز در اين واحد مشاهده مي شود.
بازاريابي
در بازاريابي نوين آميزه بازاريابي به عنوان يك موضوع بسيار مهم به حساب مي آيد.مقصود از آميزه بازاريابي مجموعه اي از ابزار و وسايل بازاريابي است كه بر روي هم بر بازار اثر مي گذارند. آميزه بازاريابي به صورت زير تعريف مي شود:
مجموعه اي از ابزارهاي قابل كنترل بازاريابي كه شركت آنها را در هم مي آميزد تا پاسخگوي بازار مورد هدف باشد.
به عبارتي ديگر آميزه بازاريابي در برگيرنده همه كارهايي است كه شركت مي تواند انجام دهد تا بر ميزان تقاضا براي محصولاتش اثر بگذرد. اين كارها را ميتوان به 4 متغير شناخته شده به عنوان 4p طبقه بندي كرد آنها عبارتند از:
محصول، قيمت ،توزيع و ترويج در انگليسي اين چهار كلمه با حرف p شروع مي شوند.
محصول(Product)
تركيبي از كالاها و خدماتي است كه شركت به بازار مورد نظر ارائه مي كند و عبارتند از:
تنوع، كيفيت، طراحي،ويژگيها،نام تجاري،بسته بندي وخدمات.
قيمت (Price)
مقدار پولي است كه مشتري بايد براي يك محصول بپردازد كه مي تواند شامل فهرست قيمت، تخفيفات، مدت پرداخت، شرايط اعتباري وجوايز خريد باشد.
توزيع(Place)
فعاليتهايي است كه شرك انجام مي دهد تا محصول را در دسترس مصرف كنندگان مورد نظر قرار دهدكه شامل محلها وكانالها توزيع، مناطق تحت پوشش، موجودي انبار و پشتيباني مي شود.
ترويج(Promotion)
مقصود از ترويج فعاليتهايي است كه شركت انجام مي دهد تا بتواند در مورد ارزش محصول اطلاعاتي خوب به خريدار بدهد و مشتريان را تشويق كند كه محصول مزبور را بخرند و آن شامل تبليغات فروش شخصي، ارتقاي فروش وروابط عمومي مي شود.
يك برنامه بازاريابي اثر بخش تمام اركان اين آميزه بازاريابي را به گونه اي هماهنگ درهم مي آميزد تا شركت بتواند باعرضه ارزش به مشتريان به هدفهاي بازاريابي خود دست يابد.
آميزه بازاريابي دربرگيرنده مجموعه ابزارهاي تاكتيكي شركت براي تعيين وحفظ يك پايگاه قوي در بازار مورد نظر است.
آميزه بازاريابي براي سنگ
1.محصول
در ارتباط با مفهوم محصول تعاريف متعددي آمده است. مثلا محصول را يك واحد مجزا مي دانند كه آن را از طريق اندازه قيمت، ظاهر و يا ديگر خصوصيات از بقيه تشخيص داد.
بنابراين مي توان گفت كه سنگ تزييني نوعي از سنگهاي طبيعي است كه در ابعاد خاصي بريده شده و در بخشهاي مختلفي از ساختمان به عنوانت روكش مورد استفاده قرار مي گيرد.
معمولا اين سنگ ها را ميتوان به دو صورت دسته بندي نمود:
الف :محصول مصرفي
منظور از محصول مصرفي آن است كه سنگ مستقيما در بازار مصرف كننده مي رسد و مورد استفاده و مصرف قرار مي گيرد و هيچ عمليات اضافي ديگري روي آن صورت نمي پذيرد. از اين دسته مي توان سنگهاي بريده شده وصيقل خورده اي كهب ه صروت پلاك در آمده اندو آماده به كارگيري هستند. نام برد. سنگ پلاك كه به صفحاتي از سنگ تزييني كه در كارخانجات سنگبري از سنگهاي كوپ يا قواره تهي شده وپس از صيقل خوردن به قطعات مورد نظر تقسيم مي گردد اطلاق مي شود.البته ذكر اين نكته الزامي است كه ممكن است از نگاه بازاريابي اين سنگ را دقيقا نتوان در اين گروه قرار داد اما اين سنگ در مقابل سنگهاي خام در اين گروه قرار مي گيرد.
به هر حال منظور از سنگ كار شده پلاك است كه به گونه هاي مختلف در تجارت وارد مي شود كه در زير به آن اشاره مي شود:
پلاك نيمه تمام
نوعي پلاك است كه يا فقط به صورت بريده شده به فروش مي رسد و يا همراه با صيقل است.
دادوستد روي اين نوع محصول را نيز در تجارت جهاني انجام مي دهند. بسياري از صادركنندگان ايراني اين نوع سنگها را به مشتريان خارجي خود عرضه مي كنند. وعلت اين امر هم به دليل آن است كه تكنولوژي توليد ونيروي متخصص در كشور خريدار به مراتب پيشرفته تر وبهتر از ايران وجود دارد و كيفيت توليد ايران از نظر آنها قابل قبول نيست. در سالهاي اخير با ورود دانش فني و ماشين
آلات پيشرفته توجه به توليد بهتر وكيفي تر تا حدودي سبب گشته كه خريداران خارجي پلاكهاي توليدي كارخانجات سنگبري ايراني را مورد پذيرش قرار دهند.
-پلاك كار شده
منظور از پلاك كارشده نوعي محصول از پلاك است كه دقيقا آماده مصرف است يعني بريده شده به ابعاد مورد نظر و صيقل خورده هستند كه در اين رابطه 3 ويژگي حائز اهميت است كه عبارتنداز:
برش،اندازه و صيقل
ب:محصول صنعتي
به سنگهاي خام كه به صورت كوپ يا قواره شده هستندگفته مي شود كه بعدا در كارخانجات سنگبري مي بايست به پلاكهاي قابل مصرف تبديل گردند. سنگ كوپ قطعه از اسنگ است كه بتوان جهت تهيه پلاك از آن در سنگبري استفاده كرد. معمولا وزن سنگ كوپ حداقل 5.6 تن بوده ودر بعضي مواقع به 27-26 تن نيز مي رسد كه گاهي شكل آن مكعب مستطيل است وگاهي نيز بي شكل است. به سنگهايي كه به شكل مكعب مستطيل بوده و يا شبيه آن هستند سنگ قواره گفته مي شودكه بيشتر از سنگهاي كوپ مدنظر خريداران خارجي هستند.
2-قيمت
انواع مختلف سنگ طرحهاي متنوع محلهاي استخراج، نحوه استخراج، ويژگيهاي فيزيكي و شيميايي و همچنين بعضي عوامل ديگر قيمتهاي مختلفي را براي سنگ تزييني ايجاد مي نمايند كه اين قيمتها تقريبا همان قيمتهاي جهاني هستند. ارائه تخفيفات ويژه و امتيازات براي افزايش انگيزه خريد مشتري نيز ميتواند به صورت تخفيف در متراژ يا وزن سنگهاي مورد معامله انجام پذيرد. با توجه به قيمتهاي مختلف براي صادرات عوامل اصلي وتعيين كننده قيمت سنگهاي صادراتي عبارتنداز:
1.سليقه مصرف كننده در بازارهاي مقصد
2.يكنواختي طرح،برش بدون نقص، رعايت استاندارد توليد وصيقل مناسب
3.فاصله بازار مقصد تا كشور توليد كننده
3.توزيع حمل ونقل
آنچه در تجارت جهاني وحتي در تجارت داخلي نقش موثر واساسي را بازي مي كند مسئله حمل و نقل وتوزيع سنگهاي تزييني است كه معمولا به دو صورت انجام مي شود:
الف:كاميون
براي جابجاييها وانتقال سنگ در داخل كشور وهمچنين براي انتقال آن به خريداري خارجي در كشوري كه مرز خشكي با كشور صادر كننده دارد يا مسير خشكي نزديكتر و يا مقرون به صرفه تر است. از كاميون استفاده مي شود.
كاميونهاي مورد استفاده براي سنگهاي خام معمولا از كانتينرهاي سرباز (open –top) استفاده مي نمايند تا به آساني بتوانند سنگهاي قواره شده با وزن بالا را بارگيري وحمل نمايند.
كاميونهاي مورد استفاده براي حمل سنگهاي بريده شده كه اغلب بسته بندي شده در جعبه هاي مخصوص (pallet)هستند نيازي به كانتينرهاي سرباز ندارند.
ب:كشتي
با توجه به راههاي ومرزهاي آبي بين كشورها كشتي
هاي باري يك از بهترين وسايل حمل و نقل محمولات سنگ صادراتي هستند. بسياري از صادركنندگان ايراني براي حمل محصولات مشتريان خارجي خود از طريق بندر عباس و كشتيهاي خارجي خود از طريق بندرعباس وكشتيهاي باري اقدام مي نمايند. استفاده از لنجهاي سنتي نيز در پاره اي مواردبراي حمل سنگهاي تزييني خريداري شده مشتريان كشورهاي حوزه خليج فارس ديده مي شود.
4-ترويج
در طي چند سال شاهد سياستهاي تشويقي خوبي از طرف دولت در اين زمينه بوده ايم كه مي توان به صورت زير از آنها ياد نمود:
كاهش مقررات دست و پاگير مربوط به صادرات سنگهاي تزييني حذف تعهدنامه و پيمانهاي ارزي، برگزاري نمايشگاه بين المللي سنگ تزييني در ايران در سال 1370 براي اولين بار وقول تشكيل آن به طور مداوم براي حمايت از صادركنندگان سنگهاي تزييني ايران.
از طرف ديگر شركتهاي توليد كننده صادركننده نيز با انتشار كاتالوگهاي تبليغاتي متنوع وقابل توجه از سنگهاي قابل عرضه خود وهمچنين اقدام به ايجاد سايت اينترنت وشكرت در نمايشگاههاي بين المللي اقدام نمايش محصولات خود مي نمايند وخود را آماده ورود و حضوري بهتر و مفيدتر از گذشته در بازارهاي جهاني مي كنند.
توانايي يك شركت يا به طور كلي تر يك بخش يا صنعت در بهبود وگسترش دقيقا به تصميمات وروشهايي مربوط مي شود كه اتخاذ مي نمايند و از طريق برنامه هاي قابل اجراي خود عوامل كليدي يا به عبارتي آميخته بازاريابي را كه در مورد آن صحبت شد تقويت مي نمايند.
عواملي نيز وجود دارند كه مكمل عوامل فوق هستند ودرجهت رشد يك شركت يا يك صنعت مي توانند تاثيرگذار باشند كه مهمترين آنها عبارتند از داشتن يك سيستم مالي قوي وكارا و همچنين ارتباطات خوب ونزديك با اتحاديه ها ونهادهاي تصميم گيري اقتصادي و سياسي.
پرواضح است كه بدون داشتن امكانات كافي بهره برداري بهينه از سرمايه گذاريهاي انجام شده امكان پذير نخوهد بود.
به همين دليل سياستهاي سرمايه گذاري حائز اهميت هستند و در صورت وجود امتيازات و
انگيزه هاي لازم مي تواند بازدهي خوبي داشته باشد. اين مسئله در كشورهايي كه صنعت سنگ درآنها به خوبي رشد يافته منجر به اين شده است كه در قيمت وكيفيت حرف اول را بزنند.
قيمت هميشه قابل توجه بوده وهست. در واقع قيمتها در رابطه با عرضه وتقاضا همواره اثبات هستند ودر تصميمات خريد حد بالا و پايين در رابطه با قيمت وجود ندارد و آن ميزاني است كه عرضه وتقاضاي بازار تعيين مي نمايد.
در رابطه با محصولات سنگ هاي تزييني ميتوان گفت كه تقاضاي كنوني در بازار سنگ مبتني بر ويژگيهاي تكنولوژيكي است و در سطح بالايي قرار دارد.همچنين ميتوان عنوان كرد كه محصولاتي كه كيفيت توليدي بالايي ندارند در بازار نيز تقاضايي برايشان وجودندارد.
از نظر مقوله هاي توزيع و ترويج صنعت سنگ تزييني از شرايط نسبتا خوبي برخوردار هستند هر چند كه بهبود اين دو عامل نيز قابل انتظار است.
با نگاهي به آمارها توجه مي شويم كه 50درصد محصولات توليد شده توس كشورهاي صاحب معادن سنگهاي تزييني در كشورهاي صاحب معادن سنگهاي تزييني در سايركشورهاي جهان مصرف مي شود.
همچنين آمارها نشان مي دهد كه توليد محصولات خام و فرآوري شده وهمچنين كاربردآن از 30سال گذشته به اين طرف همواره در حال رشد بوده است و با توجه به اينكه مصرف كنندگان اغلب در كشورهاي ديگري حضور دارند اهميت توزيع وحمل و نقل بيش از پيش نمود پيدا مي كنند.
بنابراين امكانات توزيع در صنعت سنگ مي بايست روز به روز بهتر وپيشرفته تر بشود تا سنگهاي مورد درخواست مشتريان در زمان كمتري در اختيار آنان قرار گيرد صرفنظر از اينكه چه در همان منطقه باشند يا در يك كشور و يا قاره اي ديگر حضور داشته باشند.
پديده ترويج يا به عبارتي پيشبرد فروش به طور مستقيم مربوط مي شود به ايجاد تصويري درست از شركت وفعاليتهايشان و همچنين بهبود اين تصوير و ذهنيت و در نهايت ارتقاي شركت ومحصولاتش كه مي بايست از جنبه هاي مختلف صورت پذيرد.صنعت سنگ زماني مي ت
اند رشد و پيشرفت نمايد كه به سرمايه گذاري در ترويج اعتقاد داشته باشد.
از طريق توليد محصولات كيفي با قيمتهاي مناسب ميتوان با درنظر گرفتن عامل ترويج ب وسيله اجراي برنامه هاي پويا در راه رشد صنعت سنگ قدم برداشت.
با تركيبهاي عوامل مطرح شده از طريق سرمايه گذاري هاي مناسب صنعت سنگ كشور ميتواند به سوي موفقيت پيش رود.