بخشی از مقاله
شناخت ملاک ها ي موجود و مطلوب انتخاب سردبيران گروه هاي دخلي خبري ايرنا
فصل اول
کليات
1-1- بيان مساله
تخصصي شدن مشاغل ، بکارگيري نيروهاي متخصص ، مطلع و کارآمدي را مي طلبد که با استفاده از تخصص ، اطلاعات و دانش خود کار را با صرف کمترين هزينه و با بيشترين سرعت ارايه کنند. جهان امروز، جهان رقابت ، سرعت و انجام کارها در کمترين زمان ممکن است . حوزه اطلاع رساني نه تنها از اين امر مستثني نيست بلکه سرعت در انتقال خبر و اطلاع رساني يکي از ويژگي هاي اساسي در خبرنويسي است و حساسيت کار اطلاع رساني ، نياز مخاطبان به دسترسي سريع و به موقع به خبرها براي اتخاذ تصميم درست ، افرايش تعداد رسانه ها به ويژه رسانه هاي جديد و قدرتمند الکترونيکي و رقابت ميان آنها بر ضرورت سرعت در کار خبررساني افزوده است.
شايد، زماني ، ارزش خبري يک خبر را به لحاظ زماني تا بيست و چهار ساعت محاسبه مي کردند اما امروزه ، با توجه به تعدد رسانه هاي مکتوب و چاپ مکرر آنها در روز و پيدايش و رشد رسانه هاي الکترونيکي ويژه پخش اخبار ، ارزش زماني برخي از خبرها مانند ترور يا مرگ شخصيت هاي معروف ، اعلام وقوع يا پايان جنگ ، سقوط قيمت ارز ، شايد به ثانيه محدود شود، بنابراين ، کمترين تعلل و تاخير در انعکاس سريع رويدادها به کاهش اعتبار رسانه و ادامه اين روند در درازمدت به مراجعه مخاطبان به رسانه هاي رقيب ، کاهش ميزان آگهي ها و در نتيجه به مرگ رسانه يا دستکم به کم و بي خاصيت شدن آن منجر مي شود.
البته به اين مساله نيز بايد توجه کرد که همانگونه که وجود هواپيما، تانک ، ناو و افراد انساني به خودي خود موجب ايجاد يک نيروي نظامي کارآمد نمي شود، وجود قلم ، کاغذ، ضبط صوت ، اينترنت و نيروي انساني به اسم خبرنگار نيز صرفا موجب توليد خبر و اطلاع رساني نمي شود. استفاد
ه از دبيران و سردبيران متخصص ، آشنا به مسايل حرفه اي ، مطلع از حوزه تحت پوشش و فناوري هاي ارتباطي در کنار تجهيزات و امکانات شغلي و خبرنگاران ورزيده و حرفه اي ، از جمله عوامل موثر بر انتقال سريع اخبار است .
خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا) به عنوان پيشکسوت خبرگزاري هاي ايران، سرعت ، دقت و صحت را در سرلوحه کار خود قرار داده است . اما سوال اين است که ايرنا تا چه اندازه توانسته است با اعمال ملاک هاي حرفه اي در انتخاب سردبيران گروه هاي خبري خود به اين شعار تحقق بخشد و در واقع، ملاک هاي موجود انتخاب سردبيران گروه هاي داخلي خبري در ايرنا کدامند و ملاک هاي مطلوب آن از نظر خبرنگاران هر گروه چيست ؟
1-2- اهداف تحقيق :
1- شناخت ملاک ها ي موجود و مطلوب انتخاب سردبيران گروه هاي دخلي خبري ايرنا ،
2- ميزان اعمال اين ملاک ها،
3- تاثير اعمال اين ملاک ها در تحقق شعار سرعت ، دقت و صحت ايرنا در اطلاع رساني و
4- شناخت ضعف ها و کاستي هاي موجود در زمينه ملاک هاي تعيين سردبيران و ارايه راهکاري مناسب براي ارتقاي سطح اطلاع رساني ايرنا .
1-3 - فرضيه ها :
1- به نظر مي رسد از ديدگاه خبرنگاران گروه هاي داخلي خبري خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا)، داشتن تحصيلات دانشگاهي تکميلي مرتبط، يکي از ملاک هاي مطلوب انتخاب سردبيران ايرنا است .
2- به نظر مي رسد از ديدگاه خبرنگاران گروه هاي داخلي خبري خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا)، داشتن سابقه کار حرفه اي مرتبط ، يکي از ملاک هاي مطلوب انتخاب سردبيران ايرنا است.
3- به نظر مي رسد از ديدگاه خبرنگاران گروه هاي داخلي خبري خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا)، آشنايي با فناوري هاي نوين ارتباطي و زبان خارجي، يکي از ملاک هاي مطلوب انتخاب سردبيران ايرنا است .
4- به نظر مي رسد از ديدگاه خبرنگاران گروه هاي داخلي خبري خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا)، گرايش هاي(سوگيري) سياسي، يکي از ملاک هاي موجود انتخاب سردبيران ايرنا است .
5- به نظر مي رسد از ديدگاه خبرنگاران گروه هاي داخلي خبري خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا)، جنسيت، يکي از ملاک هاي موجود انتخاب سردبيران ايرنا است .
6- به نظر مي رسد از ديدگاه خبرنگاران گروه هاي داخلي خبري خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا)، مناسبات و ارتباطات فردي، يکي از ملاک هاي موجود انتخاب سردبيران ايرنا است.
1-4 - جامعه آماري :
1-5 - روش تحقيق :
پيمايشي .
1-6- روش تجزيه و تحليل داده ها : استفاده از امار توصيفي و استنباطي .
1-7 - متغيرها :
متغير مستقل :
ملاک هاي مطلوب و موجود انتخاب سردبيران خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا)،
متغيرهاي وابسته :
- داشتن تحصيلات دانشگاهي تکميلي مرتبط با روزنامه نگاري ،
- داشتن سابقه کار حرفه اي (دستکم 10سال )،
- آشنايي با فناوري هاي نوين ارتباطي و زبان خارجي ،
- گرايش (سوگيري سياسي) ،
- ارتباطات و مناسبات فردي و
- جنسيت .
1-8 - تعريف مفهومي متغيرها :
خبرگزاري جمهوري اسلامي : در سال 1313 ، ادارهاي به نام "آژانس پارس" در وزارت امور خارجه ايران در جايگاه يک مرکز خبري ملي و رسمي تاسيس شد. اين اداره زير نظر وزارت امور خارجه به انتشار اخبار ملي و بينالمللي پرداخت و روزانه دو بار بولتن خبري به زبان فارسي و فرانسه منتشر و ميان مسوولان، اداره های دولتي، خبرگزاري هاي بينالمللي در تهران و مطبوعات ملي توزيع ميکرد.
مهمترين وظايفي که در اساسنامه ايرنا براي اين سازمان تعيين شده است عبارتند از:
- جمعآوري، پردازش حرفهاي و انتشار اخبار و گزارش هاي خبري از روديدادهاي ايران و جهان در سطح ملي و انعکاس اخبار ايران در سطح بينالمللي،
- تهيه، توليد و انتشار عکسهاي خبري از رويدادها و وقايع،
- خريد و فروش خبر، گزارش، مقاله، تفسير و عکس در سطح ملي و بينالمللي،
- انجام فعاليتهاي پژوهشي و تحقيقاتي در موضوعات مختلف،
- مشارکت در ايجاد و تقويت سازمانها و ائتلافهاي خبري، منطقهاي و بينالمللي،
بر اساس آخرين تغييرات تشکيلاتي ايرنا در سال 1370، اين سازمان در سطح بالا داراي مديرعامل و سه معاونت خبري، اجرايي و فني است. معاونت خبري سه مديريت "اخبار داخلي"، "اخبار خارجي" و "پژوهش و بررسيهاي خبري" را مديريت و هماهنگ مي کند. معاونت اجرايي، مديريتهاي "امور اداري"،"امور مالي"، "طرح و برنامه" و "بازرگاني" را شامل ميشود. معاونت فني نيز داراي مديريتهاي "مهندسي و ارتباطات" و "خدمات رايانه و ماهواره" است.
بر اساس آخرين تغييرات تشکيلاتي، "ايرنا" داراي 50 دفتر در مراکز استانها و شهرستانهاي مختلف کشور و 30 دفتر خارجي است. علاوه بر دفاتر خارجي، ايرنا در برخي کشورهاي خارجي از خبرنگاران آزاد و رابطين خبري، براي کسب خبر بهره ميبرد.
سردبير :
در هر سازمان تحريريه ، سردبير (ويراستار) نقش سياستگذار، کانال پالايش خبر، هماهنگ کننده فعاليت تحريريه ، انطباق اخبار و مطالب با خط مشي رسانه ، انتخاب کننده اخبار ، اولويت گذاري خبر در صفحات ، انتخاب کننده نهايي عکس ، طرح و کاريکاتور و اعم
ال مديريت در تمامي سرويس ها و بخش هاي خبري و فني ايفا مي کند .
خبرنگاران گروه هاي خبري داخلي ايرنا :
تمامي افرادي که در سال 1386در گروه هاي خبري داخلي ايرنا( علمي ، فرهنگي ، سياسي ، فرهنگي ، ورزشي ، اقتصادي، استان تهران و شهرستان ها ) به عنوان خبرنگار به تهيه ، گردآوري و تنظيم خبر و گزارش و ارايه به سردبير مشغول به کار هستند.
تحصيلات دانشگاهي تکميلي مرتبط با رونامه نگاري :
منظور از تحصيلات دانشگاهی تکميلی مرتبط با روزنامه نگاری ، تحصيل درسطح کارشناسی ارشد و بالاتر در رشته های روزنامه نگاری ، ارتباطات ، تحقيق در ارتباطات و ... در دانشگاه های داخل و خارج کشور است.
سابقه کار حرفه اي :
منظور از داشتن سابقه کار حرفه ای ، فعاليت در زمينه کارهای خبری و روزنامه نگاری در سازمان ها و موسسات خبری ، روزنامه ها و ... دستکم به مدت 10سال است.
فناوري هاي نوين ارتباطي :
منظور از فناوری های نوين ارتباطی همه انواع لوازم الکترونيکی ، ارتباطی و تمامی تجهيزات نامتجانس در قالب يک شبکه واحد و دانش ها و مهارت های فنی که ادغام و يکپارچگي کليه خدمات را در قالب وسايل قابل حمل و بي سيم برای بشر به ارمغان مي آورد. منظور از زبان خارجی ، زبان های بيگانه اعم از انگليسی ، فرانسه ، عربی ، روسي، ايتاليايي، اسپانيولی ، ژاپنی و ... است .
گرايش (سوگيري) سياسي :
منظور از گرايش سياسی ، جانبداری و طرفداری از احزاب و گروه های سياسی رسمی موجود در جامعه اعم از گروه های راستگرا و چپگراست .
ارتباطات و مناسبات فردي :
منظور از ارتباطات و مناسبات فردی ، فراگرد تفهيم و تسهيم معنی بين يک شخص و انسان های ديگر، حداقل يک نفر ديگر است که به دلايل گوناگون مانند حل مسايل و مشکلات ، رفع تضادها و تعارضات ، رد و بدل کردن اطلاعات و رفع نيازهای اجتماعی برقرار می گردد.
جنسيت :
منظور از جنسيت همان زن يا مرد بودن است .
1-9- تعريف عملياتی متغيرها
1- تحصيلات دانشگاهی : منظور از تحصيلات دانشگاهي متغيري است كه در وضعيت مطلوب با سؤالات 1 و 10 و در وضعيت موجود با سؤال 27 مورد سنجش قرار گرفته است. (در مقياس ليکرت)
2- سابقه كار حرفه اي : منظور از سابقه كار حرفه اي متغيري است كه در وضعيت مطلوب با سؤالات 4 و 15 و در وضعيت موجود با سؤالات 25 و 27 مورد سنجش قرار گرفته است.
3- آشنايي و مهارت در فن آوري هاي نوين ارتباطي و زبان خارجي : منظور از آشنايي و مهارت در فن آوري هاي نوين ارتباطي و زبان خارجي متغيري است كه در وضعيت مطلوب با سؤالات 2 ،
5 ، 8 ، 12 و 13 و در وضعيت موجود با سؤالات 19 ، 21 ، 22 ، 26 و 30 مورد سنجش قرار گرفته است.
4- گرايش هاي (سوگيري)سياسي : منظور از گرايش هاي سياسي متغيري است كه در وضعيت مطلوب با سؤالات 7 و 9 و در وضعيت موجود با سؤال 31 مورد سنجش قرار گرفته است.
5- جنسيت : منظور از جنسيت متغيري است كه در وضعيت مطلوب با سؤالات 6 و 17و در وضعيت موجود با سؤالات 20 و 24 مورد سنجش قرار گرفته است.
6- مناسبات و ارتباطات فردي : منظور از مناسبات و ارتباطات فردي متغيري است كه در وضعيت مطلوب با سؤالات 3 ، 11 ، 14 و 16 و در وضعيت موجود با سؤال 23 مورد سنجش قرار گرفته است.
رديف
متغير شناسه سؤالات مربوطه
در وضعيت مطلوب سؤالات مربوطه در وضعيت مطلوب
1 تحصيلات دانشگاهي X1 1 ، 10 27
2 سابقه كار حرفه اي X2 4 ، 15 25 ، 29
3 آشنايي و مهارت در فن آوري هاي نوين ارتباطي و زبان خارجي X3 2 ، 5 ، 8 ، 12 ، 13 19 ، 21 ، 22 ، 26 ، 30
4 گرايش هاي(سوگيري) سياسي X4 7 ، 9 31
5 جنسيت X5 6 ، 17 20 ، 24
6 مناسبات و ارتباطات فردي X6 3 ، 11 ، 14 ، 16 23
1-10- محدوديت هاي پژوهش
اگر چه هر تحقيق و پژوهشي ماهيتاً به دنبال ارتباط بين عوامل و ميزان تأثير آن مي باشد اما به هر حال در بطن خود يك سري محدوديت هايي دارد که با ظاهر شدن بر سر راه تحقيق، کاررا مشکل و تعميم نتايج را با دشواري مواجه می کند. پژوهش حاضر نيز از چنين امري مستثني نبوده و داراي محدوديت هايي به شرح زير بوده است:
1- محدود بودن جامعه آماري به خبرنگاران، تعميم نتايج را به افراد خارج از جامعه مذكور غير ممكن
ساخته است. به عبارت ديگر پژوهش حاضر فقط منعكس كننده نظرات خبرنگاران ايرنا است. به ديگر سخن، براي بدست آوردن ملاك هاي وضعيت موجود ، ممكن بود بتوان از نظرات افراد صاحبنظر در انتخاب سردبيران استفاده نمود كه البته محدوديت هاي اين كار كمتر از رجوع به خبرنگاران نيست.
2- افت اوليه نمونه به دليل عدم دسترسي به برخي ازافراد نمونه مورد بررسي موجب شد تا افراد ديگري جايگزين آنها شوند. اين كار نمونه گيري كاملا تصادفي را زيرسؤال برده و روايي بيروني امعه می توان گفت كه نمونه حاضر در حد اطمينان آوري معرف جامعه آماري مورد بررسي است.
3- افت ثانويه نمونه به دليل عدم پاسخگويي كامل تعداد خيلي معدود پاسخگويان موجب شد تا افراد ديگري جايگزين آنها شوند. اين كار نيز نمونه گيري كاملا تصادفي را زير سؤال برده و روايي بيروني پژوهش را تا حدودي مورد تهديد قرار داده است. در اين مورد نيز به نظر مي رسد تفاوت اندك بين حجم نمونه و حجم جامعه مي تواند جبران كننده اين محدوديت باشد.
4- شايد پاسخگويي غير دقيق و سوگيري احتمالي برخي پاسخگويان ، سبب كاهش ناچيز روايي دروني پژوهش گرديده باشد.
5- برخي محدوديت ها در مورد بررسي وضعيت موجود سبب شد تا روايي دروني پژوهش در مواردي اندك مورد ترديد باشد. به عبارت ديگر وضع موجود شايد به طور دقيق نشانگر ملاك هاي ايجاد چنين وضعيتي نباشد ، به تعبير دقيقتر در پرسشنامه وضعيت موجود سؤال شده است و نيك مي دانيم كه وضعيت موجود به طور كامل نمي تواند نمايانگر ملاك هاي بوجود آمدن وضعيت موجود باشد. البته چاره اي نبود جز اينكه وضعيت موجود ، آيينه اي براي ملاك هاي انتخاب سردبيران در نظر گرفته شود.
6- محدود بودن ابزار سنجش به پرسشنامه موجب محدوديت در امر سنجش متغير ها بوده است.
مقدمه
رسانههاي جمعي در دهههاي اخير به ويژه پس از جنگ جهاني دوم به دورهاي از بلوغ رسيدهاند که با توجه به ويژگيهاي خاص خود براي بقيه جامعه مسالهساز شده و سبب نظارت و سياستگذاري دولتها و حتي دستگاه هاي فراملي را فراهم آورده اند.
در وهله اول ، رسانهها به لحاظ خاستگاه، عملکرد و قواعد، بيشتر نهادهايي ملي با محتواهاي خاص خود هستند که به واسطه فشارهاي سياسي و اجتماعي داخلي و توقعات مخاطبانشان محدود ميشوند و کارشان اطلاع رساني و گاه خدمت فعالانه به منافع ملي (که توسط کنشگران قدرتمند ديگر تعيين شدهاند) ميباشد.
در درجه دوم، تصوير رسانه به عنوان ميانجي بين اعضاي معمولي جامعه و جهان که کمتر در معرض رويدادها و دسترس قدرت هستند، خود به خود مستلزم نوعي "پيوند" بر اساس اطلاعات مستمر است.
سوم اينکه، "رسانهها" براي تداوم نوعي از نظام اجتماعي که مشخصه جامعه بزرگ امروزي (صنعتي و اطلاعاتي) است، لازم به نظر ميآيد.
هر حوزهاي از زندگي اجتماعي که به اندازه ارتباطات حساس باشد، به انحاء مختلف و بطور گسترده با سياست درآميخته خواهد شد. بدون ترديد در اين حوزهها بحث و جدلهاي شديدي
وجود خواهد داشت و برنامههاي سياسي، بخشي از کشمکشهاي گروههاي ذينفع رقيب را تشکيل خواهد داد که الزاما در راستاي نيازهاي شهروند عادي نيست. درعين حال شکست ها و خلاءهاي آشکار در سياستگذاري ميتواند منعکس کننده عمق مبارزات سياسي باشد. رسانهها حوزهاي غيرقابل سياستگذاري هستند اما ارتباطات عمومي هرگز حوزهاي غيرسياسي نخواهد شد، هرچند به نظر ميرسد در حال فاصله گرفتن از مدل هاي قديمي نظام سياسي شده ای که مشخصه روزنامه است، می باشد. (مک کوييل،2002 )
2-1- نگاهي به تعاريف ارتباط، وسايل ارتباط جمعي، ويژگي ها و وظايف
تعاريف ارتباط
"ارتباط" و برقراري ارتباط ، شالوده ضروري هرگونه کنش اجتماعي است.تقريبا به تعداد نظريهپردازان و صاحبنظران در حوزه ارتباطات، تعاريفي هم از ارتباط در دست است اما در اين ميان دو تعريف شاخصترند. نخستين تعريف که به مکتب فرآيند نگر معروف شده است، ارتباط را فرآيندي ميداند که به واسطه آن ارتباط گر يا فرستنده پيام از طريق يک رسانه يا مجرا (وسيله ارتباطي)، پيامي را با تاثيراتي معين به گيرنده يا مخاطب ميرساند. تعريف ديگر، ارتباط را کنشي اجتماعي ميداند که افرادي از يک فرهنگ مشخص در واکنش به تجربه خود از واقعيت به مبادله معاني ميپردازند.
هدف مکتب فرآيندنگر، تفکيک اجزا و مراحل مختلف فرآيند ارتباط است تا به اين ترتيب بتواند نحوه کار کل فرآيند ارتباط را بررسي کند. مدل کلامي "هارولد لاسول" (1948) يکي از اولين نمونههاي مدل ارتباط به مثابه يک فرآيند است: «چه کسي چه چيزي را از چه مجرايي به چه کسي و با چه تاثير مي گويد.» از آنجا که او مشخصا به تبليغات (ارتباط اقناعي) توجه داشت، بر مفهوم تاثير ارتباط تاکيد مي کرد. از نظر متفکران ديگر، مفاهيم، قصد و بافت ارتباط، اهميت اساسي دارند زيرا بيشتر ارتباط گران از ايجاد ارتباط هدفي دارند و نيز شرايط اجتماعي ارتباط لزوما بر نحوهِ بيان و فهم پيامها تاثير ميگذارد.(گيل و آدامز،2002)
"ويلبر شرام" در کتاب "فراگرد و تاثير ارتباط اجتماعي" مي گويد: در فراگرد ارتباط بطور کلي ميخواهيم با گيرنده پيام خود در يک مورد و مساله معين همانندي (اشتراک فکر) ايجاد کنيم. وي ارتباط را ابزاري مي خواند که هستي جوامع را امکانپذير ميسازد. "چارلز کولي" نيز در کتاب "مفهوم ارتباط در سازمانهاي اجتماعي" ارتباط را مکانيسمي ميخواند که روابط انساني بر اساس و به وسيله آن بوجود ميآيد و تمام مظاهر فکري و وسايل انتقال و حفظ آنها در مکان و زمان بر پايه آن توسعه پيدا ميکند. وي ميگويد: در حقيقت ارتباط "فراگرد انتقال اطلاعات با وسايل ارتباطي
گوناگون از يک نقطه، يک شخص يا يک دستگاه به ديگر است."(محسنيان راد، 1368)
"کلود شانون" و "وارن ويور" ، کلمه ارتباط را معرف تمام جريانهايي ميدانند که بهوسيله آن يک انديشه ميتواند انديشه ديگر را تحت تاثير قرار دهد. به عبارت ديگر ارتباط سبب ميشود که وجدان انسان در وجدان ديگران، تصاوير، مفاهيم، تمايلات و رفتارها و آثار رواني گوناگوني پديد آورد.
منبع با اهداف خاص خود پيام را رمزگذاري کرده و به سوي گيرنده ارسال مي کند. گيرنده ه
م پيام دريافتي را که پارازيت هاي محيط روي آن اثر گذاشته است، رمزخواني کرده و دريافت مي کند.
مدل ارتباطي کلود شنون و وارن ويور
دکتر "مهدی محسنيانراد" در کتاب ارتباطات انساني در تعريف ارتباط مينويسد: "ارتباط عبارتست از فراگرد انتقال پيام از سوي فرستنده براي گيرنده مشروط بر اينکه در گيرنده پيام مشابهت معني با معني مورد نظر فرستنده پيام ايجاد شود."
"ادوين امري" نويسنده آمريکايي در کتاب "مقدمه اي بر ارتباطات جمعي" در تعريف ارتباط مينويسد: "ارتباط، عبارت از فنآوري انتقال اطلاعات و افکار و رفتاري انساني از يک شخص به شخص ديگر است."
به هر حال، ما براي برآورده ساختن نيازهاي روزمره اقتصادي و اجتماعي، سرگرم شدن، بروز خلاقيت اجتماعي و مبادله اطلاعات بايد ارتباط برقرار کنيم. در واقع ارتباط ما را به شبکه همواره گسترش يابنده انسانها پيوند ميزند.
انواع ارتباط
ارتباطات در شرايط مختلف و با افراد و گروههاي مختلف شکل ميگيرد. گاه ما با خود ارتباط برقرار ميکنيم و زماني با انساني ديگر و در زماني ديگر با تعداد کثيري از انسانها.
عناصر ارتباط در سادهترين جريان ارتباطي شامل سه عنصر اصلي "پيام دهنده"، "پيام" و "پيام گيرنده" است.
در ارتباط مستقيم ،پيام دهنده يک شخص واحد است که پيام خود را در قالب کلام، نگاه، لبخند، اشاره و.. به گيرنده پيام که او هم يک شخص واحد است، منتقل ميکند.
در ارتباط غيرمستقيم براي برقراري ارتباط از يک وسيله ارتباطي استفاده ميشود. بنا بر اين يک عنصر جديد به نام "وسايل ارتباطي" به عنوان چهارمين عنصر وارد فرآيند ارتباط ميشود.
در اين نوع ارتباط، پيام در وسيله ارتباطي است و بهعبارتي فرآيند ارتباط داراي چهار عنصر شامل فرستنده پيام، پيام، وسيله ارتباطي و مخاطب است.
دکتر "باقر ساروخاني" در تقسيم بندي انواع ارتباط، ارتباط را به هشت نوع تقسيم ميکند:
1- ارتباط مستقيم: ارتباطي بدون واسطه بين انسان يا انسانهايي ديگر است.
2- ارتباط جهاني: با درنظر گرفتن محدوده ارتباطات، ارتباط به دو نوع ملي و جهاني تقسيم
ميشود.
3- ارتباط احساس برانگيز: فرآيند ارتباطي است که از طريق سخن يا نمادهاي گوناگون برقرار ميشود بدون آنکه معناي دقيقي انتقال يافته باشد. در جريان اين نوع فرآيند ارتباطي، انتقال نمادها موجب همبستگي اجتماعي و آمادگي رواني ميشود. قسمت اعظم ارتباطاتي که از طريق هنر و به ويژه موسيقي برقرار ميشود، اين نوع ارتباط است.
4- ارتباط معطوف به هدف: در اين نوع ارتباط، برقرار کننده ارتباط داراي هدفي خاص، از پيش تعيين شده و برخوردار از برنامهاي مدون است.
5- ارتباط بازتابي: در اين نوع ارتباط، هدفي از پيش تعيين شده وجود ندارد و افراد يکباره و بدون آگاهي قبلي، در جريان ارتباط قرار ميگيرند.
6- ارتباط اجتماعي: به ارتباطاتي گفته ميشود که موجب انتقال معاني يا پيامهايي در بين جمع ميشوند. ويژگي اين ارتباط آن است که بيش از يک نفر در جريان آن قرار دارد، نشانهها يا نمادهايي حامل پيام هستند و مجراها در انتقال پيام و ايجاد ارتباط اجتماعي، کاربرد گسترده دارند."ژرژ ميلر" در کتاب "زبان و ارتباط"، چهار هدف را براي ارتباط اجتماعي برميشمارد که عبارتند از: 1) يکسانتر کردن اطلاعات، 2) يکسانتر کردن افکار عمومي، 3) دگرگوني سلسله مراتب گروهي و 4) اظهار و انتقال حالات عاطفي.
7- فراارتباط: به معناي ارتباطي است که قواعد ارتباط يا ارتباط هاي بعدي را مشخص ميکند. ماوراي ارتباط ميتواند يک حرکت بدني، يک لبخند يا حتي نگاه باشد. وقتي کسي سخن ميگويد و ما ابرو درهم ميکشيم، اين ماوراي ارتباط است زيرا از اين طريق پيامي به او ميرسانيم.
8- ارتباط حرکتي: ارتباطي است که با تکيه بر حرکات بدن مانند حرکات چهره، دست و سر و گردن، صورت ميگيرد، نه از طريق سخن. در اين ارتباط عنصر کلام وجود ندارد.
در ميان انواع ارتباطات، ارتباط جمعي يا عمومي از اهميت بيشتري برخوردار است و اساسا شامل برنامههاي سرگرم کننده و انتشار اخبار و اطلاعاتي است که سازمانهاي دولتي يا شرکتهاي خصوصي براي خيل عظيم مخاطبان خود پخش ميکنند.(ساروخاني،1367)
ارتباط جمعي يا عمومي:
اگر از ديدگاه فردي به ارتباط بنگريم، ارتباط ما را قادر مي کند تا به عضو مفيد و موثري براي اجتماع تبديل شويم و از منظر اجتماعي، ارتباط بين اجزاي جامعه رشد و بقاي جامعه را تضمين مي کند. "ارتباط جمعي" نوعي از ارتباط است که بر اساس آن، فرد با تعداد کثيري از انسانهاي ديگر ارتباط برقرار ميکند. اين ارتباط، فراگرد تفهيم و تفاهم و تسهيم معني با شمار کثيري از انسانهاي ديگر است.(فرهنگي،1368)
"ژان کازنو" در کتاب جامعه شناسي "وسايل ارتباط جمعي" درتعريف ارتباط جمعي مينويسد: ارتباط جمعي عبارت از آن وسيله ارتباطي است که مورد توجه عده کثيري قرار ميگيرد.
ارتباطات، حاوي پيامهايي است که ميان طرفين گفت و گو مبادله ميشود. ترکيب و محتواي اين پيامها تاحدي به نظر خالقين آنها وابسته است و پيامدهاي گوناگوني ميتواند داشته باشد.
در ارتباط جمعي به سبب فراواني پيامها، وسعت ميدان ارتباط، پراکندگي پيام گيرندگان و همچنين لزوم پخش سريع پيامهاي ارتباطي، ديگر امکان ارتباط مستقيم وجود ندارد و جريان ارتباط غيرمستقيم به عناصر تازهاي نيازمند است.
در اين نوع ارتباط براي برقراري ارتباط، فرستنده، کانال، گيرنده، سه عنصر اصلي برقراري ارتباط به شمار ميروند. معمولا در ارتباطات جمعي هر يک از سه عنصر نيازمند سازمان و وسايل خاصي است تا ارتباط برقرار شود.
ارتباط جمعي بيشتر از طريق رسميت، ساختار و برنامهريزي خود، قابل تشخيص است. امروزه به اين ارتباط توجه زيادي ميشود و دستاندرکاران سياست، تجارت و ... کم و بيش، بيشترين تلاش خود را در جهت بهبود آن مبذول داشته و خود را ملزم و مکلف به شناخت بهتر آن و فراگيري نکات ظريف آن ميدانند.
در بالاترين سطح، ارتباطات در متن روابط موجود در بين ارتباط گيرندگان مبادله ميشود و در فرآيند ارتباط روابط را دگرگون ميکند.
"ژوزف تي کلاپر" در کتاب "تاثير ارتباط جمعي" مي گويد: "ارتباط جمعي عبارت است از رساندن اطلاعات، ايدهها و برداشتها از طريق وسايل ارتباطي و دريافت اين اطلاعات به وسيله عده زيادي از انسانها در يک زمان." (محسنيان راد،1368)
وسايل ارتباط جمعي در تمدنهاي جديد بوجود آمده و ويژگي اصلي آنها قدرت و شعاع عمل
گسترده است.
انتشار اخبار از رسانههاي جمعي که با هدف انتقال اطلاعات و پيامهاي همراه آن صورت ميگيرد، جزئي از روند ارتباطات است که در آن رسانههاي خبري به عنوان منبع ارتباط، خبر را به گيرنده يا مخاطبان انتقال ميدهند. (کازنو،1982)
ويژگيهاي اصلي ارتباط جمعي
ارتباط جمعي يکي از فرآيندهاي ارتباطي است که در سطح جامعه عمل ميکند و به سهولت از روي ويژگي نهادي بودنش شناخته ميشود، ترکيبي از هدف، سازمان و فعاليت عملي.در ارتباط جمعي، منبع يک فرد واحد نيست بلکه سازماني رسمي، و فرستنده اغلب يک ارتباط ساز حرفهاي است. پيام، منحصر به فرد، متغير و غيرقابل پيشبيني نيست بلکه معمولا ساخته و پرداخته، به معيار شده و تکثير شده است. پيام همچنين ثمره کار و کالايي داراي ارزش مبادله است و گوشهچشمي نمادين به ارزش مصرف دارد. رابطه ميان فرستنده و گيرنده يکجهتي و بندرت دوطرفه، ضرورتا غيرشخصي و اغلب "مستقل از اخلاق" و قابل پيشبيني است به اين معنا که معمولا فرستنده، مسووليت تاثيرات خاص پيام بر افراد را بر عهده نميگيرد، او فقط پيام را در مقابل پول يا توجه مبادله ميکند.
غيرشخصي بودن تا حدودي از فاصله فيزيکي و اجتماعي ميان فرستنده و گيرنده ناشي ميشود و تا حدودي از غيرشخصي بودن نقش ارتباط ساز جمعي که معمولا تحت سيطره هنجارهاي بيطرفي و فاصلهگذاري قرار دارد، متاثر است.
ارتباط جمعي اغلب دربرگيرنده تماس همزمان بين فرستنده و گيرندگان بسيار است که تاثيري فوري و در سطحي بسيار گسترده را فراهم ميسازد و پاسخ فوري تعداد زيادي از مردم را در يک لحظه در پي دارد. هر چند يکنواختي تاثير را نميتوان مفروض دانست اما بسيار احتمال ميرود که نسبت به اشاعه متوالي اطلاعات از فرد به فرد، تنوع پاسخهاي بسيار کمتر باشد.
ارتباطات و نگرش
"ديويد برلو" (1960) اثرات نگرشها بر ارتباطات را برشمرده است. اگر ارتباط گران يا ارتباط سازان نگرش مثبتي نسبت به خود داشته باشند، اين اعتماد به نفس به ايشان کمک ميکند که با ديگران ارتباطي موفقيتآميز و قانع کننده برقرار کنند. نگرش آنها به موضوعي که بدان ميپردازند نيز به همين ميزان اهميت دارد. دانشمندان علوم اجتماعي نشان دادهاند که چنانچه ارتباط گران بخواهند تغييري در نگرش مخاطبانشان ايجاد کنند، بايد بتوانند مخاطبان را قانع کند که ماهر و مطمئناند، بايد گيرا و جذاب باشند و بتوانند نشان دهند با زمينههاي ذهني علايق مخاطبانشان آشنايي دارند. اگر ارتباط گران بتوانند نشان دهند که نظر مخاطبان برايشان اهميت دارد، مخاطبان نيز به نوبه خود آمادگي بيشتري براي توجه کردن به پيام آنها از خود نشان ميدهند. اين اط
مينان و توجه باعث ميشود که ارتباطات بر نگرش و در پي آن بر رفتار انسان تاثير ميگذارد.
کارکردهاي اصلي رسانههاي جمعي
رسانهها به عنوان مجاري يا کانالهاي ميانجي در جامعه کارکردهايي مانند "برقرار کردن ارتباط"، "نشان دادن راه"، "تفسير" و غيره دارند.
"هارولد لاسول" کارکردهاي اصلي ارتباطات و طبقهبندي وظايف اجتماعي وسايل ارتباط جمعي را به شرح زير خلاصه کرده است:
الف) نظارت بر محيط (نقش خبري): رسانهها با تهيه و پخش اخبار و اطلاعات، افراد جامعه را با محيط زندگي خود آشنا ميکنند و بدين گونه، آنان را آماده ميکنند تا از محيط خود، اطلاع کافي بهدست آورند و عکسالعملهاي لازم را براي انطباق با آن، نشان دهند.
ب) ايجاد همبستگي اجتماعي در واکنش به محيط (نقش تفسير و راهنمايي): اين نقش، مکمل نقش قبلي است و با توجه به ضرورت نظارت بر محيط، لزوم همبستگي افراد را در اين مورد يادآوري ميکند. در اين زمينه تحليل و تفسير رويدادهاي مسايل زندگي جمعي و نيز راهنمايي افکار عمومي و همچنين تبليغات سياسي، براي همبستگي اجتماعي، اهميت خاص دارند.
ج) انتقال ميراث فرهنگي (نقش آموزشي): کمک به انتقال ميراث فرهنگي جامعه از نسلهاي گذشته به نسلهاي آينده است. زيرا هر نسلي براي ادامه زندگي ناچار است از تجربيات نسلهاي قبل استفاده کند و وسايل ارتباطي با انتخاب و ارائه ارزشها و معيارهاي فرهنگي نسلهاي گذشته به نسل معاصر آموزش ميدهند.
اينها به ترتيب به تامين اطلاعات و ايجاد وفاق جمعي، بيان ارزشهاي فرهنگي و نمادهايي که براي هويت و استمرار جامعه اساسياند، برميگردد.
"ويلبر شرام"، استاد آمريکايي علوم ارتباطات نيز در کتاب "انسانها، پيامها و وسايل ارتباط جمعي" براي نقشهاي سه گانه مزبور، سه صفت خاص بکار برد. وي نقش اول را به عنوان نقش "نگهبان"، نقش دوم را به منزله نقش "راهنما" و نقش سوم را به عنوان نقش "معلم" ذکر کرده است. (قندي، 1383)
"چارلز رايت" (1960) اين طرح کلي را براي توصيف بسياري از آثار رسانهها ارائه کرد و "تفريح و سرگرمي" را به عنوان چهارمين کارکرد عمده رسانه به آنها افزود: اين چهارمي را ميتوان جزئي از همان انتقال فرهنگ دانست اما جنبه ديگري هم دارد که عبارت است از فراهم آوردن پاداش، استراحت و کاستن از تنش و از اين راه آسانتر کردن سازگاري با زندگي واقعي براي مردم و جوامع و جلوگيري از انهدام و سقوط آنها (مندلسون، 1966) .
کارکردهاي (اهداف) اصلي رسانههاي جمعي از نقطه نظر جامعه، يک کارکرد ديگر دارد و آن بسيج رسانههاست. تقريبا همه جا از رسانههاي جمعي انتظار ميرود که منافع ملي را به پيش ببرند و بعضي ارزشها و الگوهاي رفتاري کليدي را تبليغ و ترويج نمايند اما بويژه در شرايط بحراني اين وظيفه اهميت بيشتري مييابد. در برخي کشورهاي در حال توسعه و همين طور گروهي از کشورهاي سوسياليستي وظيفه تهييج و بسيج مردم رسما به رسانهها محول شده است.
اهداف رسانههاي جمعي بطور اختصار بشرح زير است:
اطلاع رساني:
- تامين اطلاعات درباره رويدادها و شرايط موجود در جامعه و جهان،
- اشاره به روابط قدرت،
- تسهيل نوآوري، سازگاري و پيشرفت،
همبستگي:
- تبيين، تفسير و اظهار نظر درباره معناي رويدادها و اطلاعات، جلب حمايت براي قدرت و هنجارهاي موجود و جاافتاده،
- اجتماعي کردن،
- هماهنگ کردن،
- ايجاد وفاق جمعي،
- تنظيم اولويت درجات و اشاره به شان نسبي مردم/تنظيم اولويت واشاره به منزلت
نسبي مردم،
پيوستگي و تداوم:
بيان فرهنگ مسلط و به رسميت شناختن خرده فرهنگها و تحولات جديد فرهنگي تحکيم و حفظ ارزش هاي مشترک تفريح و سرگرمي:
- اهداف سرگرمي، انحراف توجه ا ز واقعيات و آرامش،
- کاستن از تنش هاي اجتماعي،
بسيج:
تبليغ و ترويج اهداف جامعه در زمينه سياست، جنگ، توسعه اقتصادي، کار و گاه مذهب.
يک نکته مهم اين است که به سادگي نميتوان ميان آنچه رسانه خود انجام ميدهد و آنچه ساير نهادها با استفاده از رسانهها انجام مي دهند، تماير قائل شد و تا حدودي به همين دليل است که لازم است به رسانه از دو ديدگاه مجزا نگاه کنيم. اول به عنوان "مبلغ" براي نهادي ديگر و دوم به عنوان "مجراي ارتباطي" يا "دروازهبان مجراي ارتباطي".
محتوا يا فعاليت واقعي که تجسم اين کارکردهاست نيز بر حسب اينکه در خدمت مقاصد چه کسي قرار گيرد، متفاوت خواهد بود. مثلا ايجاد همبستگي ممکن است به شکل عقايد سياسي، انگاره سازي، نظرگاههاي مذهبي، اظهار نظرهاي مطبوعاتي و يا غير آن بروز کند.
اهميت رسانههاي جمعي بر حسب زاويه ديد يا نقطه نظري که انتخاب ميشود و نيازها و منافعي که با آن زاويه ديد ملازم است، الزاما متفاوت است. نکات اصلي که ميتواند دربرگيرنده زواياي ديد اصلي ترين گروهها و منافع باشد، در شکل زير خلاصه شده است. (مک کوييل،1988)
بيشتر سازمانها اهداف متنوعي دارند و غالبا همه اين اهداف را صراحتا اعلام نميکنند. رسانههاي جمعي هم از اين لحاظ، بهخاطر مرزهاي نامعين و تجزيه دروني نهاد رسانه، دچار ابهام بيشتري هستند. در طبقهبندي اتسيوني (1961)، اهداف سازماني به سه دسته اجباري، منفعت گرايانه و عام المنفعه تقسيم شدهاند. مراد از اجباري، استفاده از زور يا تهديد به استفاده از آن براي دستيابي به اهداف يک سازمان است (مثل ارتش و زندان).
هدف از سازمان منفعت گرا توليد يا خدمات مادي و استفاده از پاداشهاي نقدي يا جنسي و قراردادهاي حقوقي براي نيل به اين مقصود است (مثل بنگاههاي تجارتي).
سازمان عامالمنفعه خواهان پيشبرد ارزشي معين يا دستيابي به يک شرايط ارزشمند بر اساس تعهد داوطلبانه مشارکت کنندگان در آن است (مثل سازمانهاي مذهبي يا علمي). جايگاه سازمان رسانه جمعي در اين گونه شناسي مبهم است. هرچند رسانهها به عنوان ابزار مراکز قدرت يا تبليغات در شرايط انحصاري ممکن است رنگ قهر و اجبار به خود بگيرند (مثلا وقتي که آگاهانه ايجاد خوف ميکنند و مردم را گوش به زنگ و هراسان نگه مي دارند) اما در هر ح
ال رسانهها را به هيچ وجه نميتوان در زمره سازمانهاي اجبار جاي داد.
رايج ترين سازمان رسانهاي، سازماني است که مثل يک شرکت تجاري يا دولتي با کارکنان مزدبگير اداره ميشود و بر اساس تهيه خدمتي ارزشمند يا مفيد، مخاطباني را براي خود تدارک ميبيند.
نوع ديگر سازمان رسانهاي که به اندازه اولي رايج نيست، سازماني است که بر اساس اهداف آرماني اداره ميشود، کارکنانش تعهد شخصي به آن دارند و مخاطبانش نيز خود را از نظر اخلاقي به سازمان متعهد ميدانند. بيشتر نظامهاي رسانهاي از عناصر نفع پرستانه و هنجاري هستند و داراي مخاطباني با درجات مختلف از تعهد اخلاقي نسبت به رسانه ميباشند.
وظايف رسانههاي خبري
مهمترين وظايف رسانههاي خبري، اطلاع رساني، هوشيارسازي و گسترش دانش و اطلاعات مخاطبان در زمينههايي است که امکان دسترسي و تجربه مستقيم از رويداد و موضوعات مختلف براي آنها فراهم نباشد. در ميان سازمانها و نهادهاي گوناگوني که در جامعه فعاليت ميکنند، وظيفه جمع آوري، تدوين و انتقال اطلاعات و تامين نيازهاي مخاطبان در زمينههاي مختلف بر عهده رسانههاي خبري است. دنيايي که در آن زندگي ميکنيم در بسياري از موارد دور از چشم و ذهن ماست. اين دنيا بايد شناخته، تبيين و متصور شود. آنچه در صحنه سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي رخ ميدهد، براي همه مردم قابل دسترسي يا تجربه مستقيم نيست. وسايل ارتباط جمعي با ارائه اخبار و اطلاعات گوناگون –آگاهانه يا ناخودآگاه – ميکوشند به شکلگيري ذهنيات ما از محيط کمک کنند.
نقش رسانههاي خبري را ميتوان چنين برشمرد:
1- تهيه و تنظيم و ارائه اخبار و گزارشهاي صحيح درباره وقايع مهم کشور و جهان،
2- حمايت از حکومت قانون و ناظر بر اجراي درست و دقيق قوانين،
3- ايجاد محيط مناسب براي برخورد عقايد،
4- فراهم کردن زمينه آموزش مداوم براي بزرگسالان،
5- کمک به رشد فکري و فرهنگي جامعه،
6- فراهم کردن زمينه سرگرميهاي آموزنده،
7- ايجاد روحيه مشارکت و همکاري با برنامههاي توسعه بخش.(قندي،1378،419-420) پروفسور "روژه کلوس" دربحث نقش رسانهها در جوامع معاصر، وظايف اجتماعي آنها را چنين تعريف ميکند:
1) وظايف ارتباط فکري:
در زمينه ارتباط فکري، رسانهها چهار وظيفه اطلاع و آگاهي، پرورش، بيان و اجبار را انجام ميدهند.
- "اطلاع و آگاهي" به معني نقل جريان وقايع، اقدامات و عقايد در زمينههاي مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي، هنري، علمي، فني و وضع زندگي دستهجمعي است که جنبه خبري داشته باشد. خبرها به اعتقاد کلوس دو نوع است: اخبار جاري روز که اطلاعات روز و تازهها و اخبار گوناگون را شامل ميشود و اخبار عمومي که امور مربوط به فرهنگ و تمدن، صرفنظر از ارتباط مستقيم آنها با حوادث جاري روز را دربر ميگيرد.
- "پرورش" شامل کوششهاي آموزشي است که همزمان با نقل و تشريح خبرهاي جاري به صورت راهنماييها و انتقادهاي مختلف صورت ميگيرند و در تعليم و تربيت انسانها نقش مهمي دارند. اين کوششها داراي انواع سه گانه انديشهها و احساسات، پرورش عقايد و پرورش حرفه اي است.
- به اعتقاد کلوس، وظيفه سوم رسانهها در زمينه ارتباط فکري، "بيان" است که اين به معناي کمک به ايجاد ارزشها و نقشهاي اجتماعي و مساعي لازم براي معرفي فرهنگ، تمدن، افکار، عقايد و رفتارهاي انساني است و بر سه نوع ميباشد:
الف) معرفي فرهنگ و تمدن که ايجاد ارزشها و اثرهاي مربوط به ميراث تمدن و فرهنگ اجتماعي را دربر ميگيرد.
ب) تشريح ايدئولوژيهاي جاري به معني ايجاد ارزشها و اثرهايي که با رويدادها و فعل و انفعال هاي سياسي اقتصادي و فرهنگي جاري ارتباط نزديک دارند.
ج) استدلال يعني تشريح و توجيه مطالب و مسايل و نفوذ در ديگران به منظور تغيير نظريات خوانندگان، شنوندگان، بينندگان و بررسي عقايد و آرا و بحث و انتقاد در اين زمينهها.
- "اجبار" که وظيفه ديگر رسانهها ذکر شده، به مفهوم تحميل غيرمستقيم و نامرئي عقايد و روش ها و رفتارهاي اجتماعي و تغيير غيرمستقيم و نامرئي روحيات و اعتقادات عمومي است و شامل تبليغ تجاري و تبليغ سياسي ميشود.
2) وظايف رواني-اجتماعي:
کلوس، دومين وظايف رسانههاي جمعي را وظايف رواني-اجتماعي ميداند. اين وظايف شامل همبستگي اجتماعي، سرگرمي ، و روان درماني ميباشد.
با بررسي وظايف و نقشهاي متعدد وسايل ارتباط جمعي ميتوان نتيجه گرفت که وسايل ارتباطي هر کشور ميتوانند آيينه تمام نماي زندگي سياسي و اجتماعي آن کشور باشد و به همين دليل استقلال، عدم استقلال، آزادي و محدوديت آنها در انعکاس خواستها و آرمانهاي اجتماعي و حل مسايل عمومي آثار متفاوت پديد ميآورد.
استفاده از رسانهها، در راه انتشار اخبار و راهنمايي افراد و پرورش و گسترش افکار عمومي، سبب پيشرفت آزادگي ميشود و بهره برداري از آنها به عنوان وسايل تبليغاتي و اعتقادي مغرضانه به بردگي ميانجامد.
"آلفرد سووي" جامعهشناس و اقتصاددان فرانسوي، وسايل خبري را "کليد دمکراسي" خوانده است. به عقيده او "آزادگان اجتماع" افرادي آگاه هستند و افراد ناآگاه و محروم از اخبار در بردگي به سر ميبرند.
2-2- خبر و عوامل تاثيرگذار در توليد آن
مفهوم و ماهيت خبر
با توجه به تعاريف گوناگوني که صاحبنظران علوم ارتباطات و نويسندگان کتابهاي روزنامهنگاري از خبر ارائه کرده اند، بنظر مي رسد دستيابي به يک تئوري جامع و مانع براي خبر بسيار دشوار است.
برخي صاحبنظران، خبر را گزارشي فشرده از يک رويداد واقعي و عيني ميدانند و برخي ديگر آن را گزارش مناسبي که براي بخش عمده اي از مردم جالب توجه است، تلقي ميکنند.
"هارولد اوانس" سردبير پيشين "ساندي تايمز" و "تايمز لندن"، در تعريف خبر که به نام وي در فرهنگهاي پژوهشهاي رسانهاي به چاپ رسيده است، مينويسد: "خبر، مردم است."
(شکرخواه، 1378)
"والتر ليپمن" مفسر و خبرنگار آمريکايي نيز ميگويد: اخبار، انعکاس موقعيتهاي اجتماعي نيستند بلکه گزارش جنبِههاي مطرح شده در جامعه اند. اخبار به مسايلي ميپردازند که فوري، تازه و الزاما پيچيده و مبهم باشند. او معتقد است که "خبر" و "حقيقت" يکي نيستند. وظيفه "خبر" اين است که حادثهاي را مطرح کند و بر سر زبانها بيندازد، حال آنکه وظيفه "حقيقت" اين است که واقعيات نهفته و نامعلوم را روشن کند، آنها را به هم ربط دهد و تصويري از "واقعيت بدهد که بشر بر اساس آن عمل کند." (نگرين، 1370)
"نگرين" در مقاله اي با عنوان "خبر و تهيه خبر" مينويسد: خبرنگاران به منظور قابل درک کردن يک حادثه براي خوانندگان، بايد يک دسته فرضيات خاصي پيرامون جامعه خود و چگونگي حرکت آن داشته باشند. براي مثال در يک سطح بسيار کلي اگر مساله ارتباط ميان انسانها را در نظر بگيريم، نياز به يک زبان مشترک را براي اين ارتباط احساس ميکنيم. حال اگر همين مساله را بخواهيم در سطحي پيچيده و خاص تر، يعني ارتباط جمعي مورد توجه قرار دهيم، درمي يابيم که صاحبان مشاغل رسانهاي، فرض را بر اين مي گيرند و يا نياز به يک چنين تصوري را احساس ميکنند که جامعه، در مجموع تا حدودي بر پايه يک طبقه بندي واحد پيرامون واقعيت اجتماعي استوار است زيرا در غير اين صورت ما قادر نيستيم به يک دنياي منسجم، معنا و مفهوم ببخشيم.
"لرد نورث کليف"، از بارونهاي مطبوعاتي انگليس (1869 تا 1922)، صاحب چندين رسانه، و از غولهاي رسانهاي عصر خود، در جريان کار حرفه اي به چنين تعريفي از خبر رسيد: "خبر، چيزي است که يکي ميخواهد آن را در جايي سرکوب کند و آنچه ميماند، آگهي است."
از نظر کليف، خبر بايد تاثيرگذار باشد و نه خنثي و در عين حال به خاطر پول درج نشده باشد.
تعريف ديگري که تقريبا از نظر اکثر روزنامهنگاران پذيرفتني است، متعلق به "ويليام گيبر" است. وي که از زاويه جامعهشناسي توليد خبر به اين امر مي پردازد، در سال 1964 گفت: خبر، چيزي است که روزنامه نگاران آن را ميسازند. در تعريف گيبر، خبر، ساختني است.
"مارک فيشمن" خبر را نتيجه شيوههايي ميداند که روزنامهنگاران، آنها را بکار ميگيرند."هربرت کاتز" اخبار را اطلاعاتي ميداند که خبرنگاران، کساني که هم کارمند سازمانهاي بوروکراتيک تجاري هستند و هم اعضاي يک حرفه، آنها را از منابع مي گيرند و به شنوندگان، بينندگان و خوانندگان ميرسانند. خبرنگاران اين اطلاعات را متناسب با سلايق و علايق خوانندگان ، خلاصه و تصفيه ميکنند و يا تغيير ميدهند.(شکرخواه،1378)
"گولدينگ" و "ميدلتون" نيز از ديدگاه "بيوگرافي" که درآن فرد عنصر مهم در تعيين نوع خبر است و هم از ديدگاه "سازماني" مشتمل بر معتقدات خبرنگاران هنگام تعيين ماهيت خبر به همر
اه دخالتهاي صاحبان رسانهها و سازمانها، به تعريف خبر پرداخته و ديدگاه "ايدئولوژيکي" را ارائه کردند. اين ديدگاه در ارتباط با ارزشهاي حاکم بر جامعه انگليس است که به رسانههاي خبري اجازه پخش ميدهد. آنها با تاکيد و توجه به دو عامل " ارزشهاي حاکم در جامعه" و "محتواي گسترده اجتماعي خبر"، بر راههايي تاکيد دارند که در آنها، بررسيهاي ايدئولوژيکي، ديدگاههاي مورد قبول و فرضيات پيرامون سرشت جامعه انگليس در روند تهيه خبر تاثيرگذار هستند و دخالت دارند.
"ميشل وي.چارنلي" استاد روزنامهنگاري آمريکا مينويسد: خبر، گزارش مناسب، خلاصه و دقيق يک رويداد است و نه خود رويداد.(معتمدنژاد،1368)
"روژه کلوس" استاد بلژيکي دانشگاه بروکسل نيز بر سادگي و نقل بيپيرايه خبر تاکيد دارد و آن را "هر عمل و انديشه واقعي که براي عده کثيري از خوانندگان قابل توجه باشد" ، تعريف ميکند.(همان،19)
"ليل اسپنسر" آمريکايي نيز با تاکيد بر وجه عملي و نظري خبر، آن را "هر عمل و انديشه واقعي" ميداند که براي عده کثيري از خوانندگان جالب توجه باشد. (همان،19)
دکتر "کاظم معتمدنژاد"، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبايي در کتاب "روزنامهنگاري" در تعريف خبر مينويسد: خبر اعلام و بيان وقايع جالب زندگي اجتماعي و نقل عقايد و افکار عمومي است. (معتمدنژاد، 1368)
دکتر "نعيم بديعي" استاد ارتباطات نيز با تاکيد بر جنبِههاي عيني و واقعي خبر مينويسد: خبر، گزارشي از رويدادهاي واقعي و عيني است که داراي يک يا چند ارزش خبري باشد، چگونگي نحوه ارائه اين گزارش، تحت تاثير عوامل درون سازماني و برون سازماني شکل ميگيرد. (بديعي، قندي، 1378)
کميسيون بينالمللي مطالعه مسايل ارتباط (کميسيون مک برايد) در تعريفي جامع، ويژگيهاي خبر را چنين برشمرده است: خبر بايد فورا پس از حادثه به جريان افتد، براي عموم جالب باشد. حاوي اطلاعات تازه باشد، خنثي نباشد و ادراکات فرهنگي جوامع خاص خود را منعکس نمايد. (شکرخواه،1379)