بخشی از مقاله
هشت سال دفاع مقدس
منابع:
1-حماسه دارخوئين
از انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
2-كتاب مقاومت
از انتشارات حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي
زير نظر: هدايت بهبودي
فهرست:
عنوان
اوضاع جبهه دار خوئين 1
عملكرد هشت ساله توجيه سياسي در طول جنگ تحميلي 3
جنگ شهرها 6
خاطره ها 9
محقق: نفسيه ابوالحسني
كلاس: دوم حسابداري
دبيرمربوطه: سركار خانم نوري
اوضاع جبهه دارخوئين قبل از حمله 21/3/60:
دشت خوزستان واز جمله منطقه اي دارخوئين و اطراف آن از نظر جغرافيايي داراي آب وهواي گرم ومرطوب مي باشد و زمين آن نيز صاف وهموار است و به ندرت تپه هاي خاكي كم ارتفاع طبيعي در آن يافت مي شود.
در اين دشتصاف تانكها وانواع خودروها نظامي به راحتي مي توانند عبور كنند وكوچكترين حركت در آن از فاصله ي دور به وضوح ديده مي شود وشب هاي آن داراي هواي نسبتا خنكي مي باشد.صاف وهمواربودن دشت خوزستان ومنطقه دارخوئين از شمال تا اهواز و ازجنوب تا آبادان وازجنوب شرقي تا ماهشهر ادامه دارد ودرحوالي شادگان تا آبادان وماهشهر در زمستان و اوائل بهار به علت ريزش باران وبالاآمدن سطح آب رودكارون درمنطقه آب جمع شده و به صورت باتلاق و نيزار در مي آيد كه قابليت قايقراني براي قايق هاي كوچك رادارد.
در ادامه حملات لشكر تجاوز گر عراق به خاك جمهوري اسلامي ايران يعني درتاريخ «10 الي 12 مهرماه 59» نيروي عراق از غرب رودخانه كارون به شرق ان تعرض نمودند و پادگان «حميديه» را گرفتند وسپس توسط زدن يك پل مهندسي نسبتا قوي نظامي به نام « پل مادر» بر روي رودخانه كارون تجهيزات وتانكهاي خود را به سرعت از روي پل عبور داده و وارد منطقه دارخوئين شده و دشت آزادانه حركت مي كردند كه بنا به گفته يكي از اسرا عراقي كه در مصاحبه اي
گفت:«مادرخوزستان به قدري سريع پيشروي مي كرديم كه مي ترسيديم نكته تله اي براي ماگسترده باشند وبا اينكه در حال پيشروي به سوي آبادان واهواز بوديم حالت شك وترسي عجيبي داشتيم».
عراقيها درست پس از 48 ساعت كه از حمله گذشته بود در ناحيه شرق رودخانه كارون از شمال گرفته تا جنوب اهواز-خونين شهر را هم قبلا در قسمت غرب رودخانه ي كارون به اشغال خو
د در آورده بودند، ظاهرا راههاي اصلي و ارتباطي آبادان را متصرف وشهر آبادان را در محاصره اي كامل خويش دراوردند و مجددا جهت محاصره اهواز به طرف خوئين پيشروي نمودند كه بر اثر آگاهي افراد محلي و مشاهده ي نيروهاي عراقي سريعا به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي اهواز گزارش دادندوآنها را از پيشروي نيروهاي اعزامي از بسيج و سپاه شهرستان هاي ديگر سريعا يك گروه ضربت جهت جلوگيري از پيشروي نيروهاي متجاوز عراقي به دارخوئين فرستاد.
اين تعداد نيرو هر چند كه از لحاظ مجهز به اسلحه اي سنگين نبودند و ازطرفي هم تجربه ي جنگ كلاسيك نداشتند، ملي با تجهيزات بسيار كم در منطقه سلمانيه با نيروهاي اشغالگر عراقي درگير شده و با ايماني راسخ وعزم استوار توانستند جلوي نيروهاي ارتش بعثت عراق را بگيرند. و هر چند كه تعداد زيادي از برادران سپاه وبسيج در اين درگيري به درجه ي شهادت نائل آمدند ولي در اثر صبر و مقاومت همه جانبه، نيروهاي مزدور عراقي مجبور به عقب نشيني شده وچندين كيلومتر به عقب رانده شدند.ارتش بعثت عراقي كه خيلي برايشان مشكل بود به محمديه و آبادان حمله كند
و از جانبي هم صدام تكديتي و ابرقدرتها فشار مي آوردند كه هر چه زيادتر بايد آبادان و اهواز محاصره شود تا كليه منطقه خوزستان به دست ارتش عراق سقوط كند، لذا دوباره نيروهاي مزدور عراقي طرح يكحمله قويتر، به آبادان ومحمديه ريختند و در سحرگاه «29/8/59» به نيروي پياده رزمي و پشتيباني تانك ونفر بر به محمديه «خط شير» حمله نمودند كه با مقاومت همه جانبه ي نيروهاي بسيج وسپاه مواجه شدند و برادران يكي پس از ديگري حملات را دفع نمودند و پس از چند
ساعتي نبود توانستند 110 نفر از مزدوران صدام را به هلاكت برسانند و 8نفر از آنها اسير شدند.
در اين حمله مزدوران عراقي چندين تانك از دست دادند و سه نفر بر عراقي سالم توسط برادران ما به غنيمت گرفته شد.
عملكرد هشت ساله توجيه سياسي در طول جنگ تحميلي:
از آنجا كه ماموريت توجيه سياسي در واقع توجيه نظام و حكومت حزب بعث در ارتش عراق وجه
ت دادن به نيروهاي عراقي در خوب جنگيدن وجلوگيري از عقب نشيني و يا فرار از جبهه بوده است، تنها به دو روش عمده اين رسته اشاره كرده و از موارد غيرمهم صرف نظر مي گردد:
الف) روش ايجابي: در اين روش، توجيه سياسي سعي مي كرده است كه حس ستيزه جويي وحماسه ملت عرب را در برابر غيرعرب زنده نمايد و با القا رشادت عربي در نيروهاي عراقي حس ستيزه و سلطه جويي بر نيروي غير عرب ( ايراني) راتشديد كند.
در اين روش ، با سخنرانيهايي كه اشاره به تاريخ عراق داشت، جنگل هاي عراق با ساير دول به ويژه جنگهاي صدر اسلام را با بهره گيري از عرق ديانت اكثريت نيروهاي عراق- به رخ پرسنل نظامي كشيده و با بهره گيري از اساطير اوليه ي بين النهرين در دولت هاي سومر و آكد و بابل و همچنين تمدن نينوا آنها را تهييج مي كردند. همچنين جنگهاي اين تمدن ها باعيلامي ها در ايران، تمدن همزمان با تمدن هاي ذكر شده تمدن عيلاميها بوده است- از مواردي بوده كه بعضا با نشر جزوه و يا طي سخنرانيها مطرح شده است، به طوري كه روح حماسه و تاريخ سازي را در نيروهاي عراقي احيا مي نمود. در اين سخنرانيها صدام حسين به عنوان كسي كه مي خواهد برتري تاريخي بين النهرين را احيا نمايد معرفي مي گرديد. ديگر از داستانهاي اساطيري عراق داستانهاي مربوط به
عنتراه مطرح مي گرديد و اين شخصيتي است كه بسياري از عراقيها سعي ميك نند خود را در قالب وي نظاره نمايند. بهره گيري از اين روش ها براي ملي گراهاي عراقي و كساني كه مليت را اصل مي دانستند بسيار موثر بود.اگر چه طبقه جوان معمولا در تمام مجامع جهان حس خود قهرمان بيني دارند لذا از اين داستنها براي ارضاي آنها وا لقاء نوع حس قهرماني انگيزه خوبي را ايجاد مي
كند لكن براي گروهي كه انديشه اسلامي داشتند ويا ريشه مذهبي درخانواده هاي آنها نخشكيده بود طرح تاريخ جنگهاي صدر اسلام- به ويژه جنگ قادسيه- اهميت بسيار زيادي داشته است. همچنين نبرد «سلاسل» ،«نهاوند» كه حتي يك گردان رزهي بسيار معروف از ارتش عراق به اسم گردان نهادند معروف است- از يادواره هاي تاريخي بوده كه توسط افسران توجيه سياسي به نيروهاي عراقي القا مي نمود كه ما همان عراقيهايي هستيم كه درچنين جنگهايي پيروزي داشتيم و ايراني ها همانهايي هستند كه تاب و توان جنگيدن در برابر ما را نداشتند، وبالاخره براي گروه
روشنفكر كشور، مبارزات ضداستعماري عراق سوژه مفيدي براي جلب همكاري آنها بود.
ب) روش هاي سلبي: در اين روش، توجيه سياسي، جمهوري اسلامي ايران را دستيار اسرائيل خوانده و عامل آمريكا معرفي مي كند و در اين راستا ضمن اينكه به نيروي خود انگيزه كافي براي مقابله بادولت اسلام را مي داد، در عين حال دشمن را در حد «آشتي ناپذير» به ملت خود معرفي مي كرد.
از اين نوع تبليغات ، طرح كينه ديرينه بين اعراب و ايران از يكسو واعراب و اسرائيل از ديگر سوي، ونيز طرح مقاله «اعراب با هم برابرند» درنتيجه ايران برابر اسرائيل است درتوجيه جنگ و لزوم از بين بردن جمهوري اسلامي ايران از شيوه هاي به كار گرفته شده ي توجيه سياسي بوده است. البته عراق همواره به نيروهاي خود اعلام كرده است كه جمهوري اسلامي ايران به عراق تجاوز كرده است وعراق ملزم به دفاع است و در همين رابطه اعلام داشتند كه ايرانيها به انتقام جنگ قاديسه با ما به ستيز برخاسته اند و مابايستي بار ديگر نبرد قادسيه را براي آنها تجديد نماييم.
علاوه بر اين در آغاز جنگ تحميلي توجيه سياسي در تبليغات خود ايرانيها را محبوس معرفي مي
كرد، لكن سه سال پس از شروع جنگ طي يك تصميم گيري سريع قرار شد كه از اين لفظ استفاده نشود چرا كه اولا كينه ملت ايران را نسبت به رژيم عراق بر مي انگيزد و اين در حالي است كه رژيم عراق جهت فعاليتهاي تبليغاتي خود در خاك اران وحتي المقدور براي حفظ ظاهر نياز داشت كه خود را با ملت مواجه نكند. از سويي با پخش صداي قرآن ، دعاو بحث هاي صداي عربي جمهوري اسلامي ايران، كذب تبليغات عراقي ها آشكار مي شد بنابراين مجوس ناميدن ايرانيان بعدها
در تبليغات عراقي ها از رواج افتاد ومنسوج گرديد.
در مقطع ديگر، توجيه سياسي ارتش عراقي سعي كرده بود كه ورود نيروهاي ا
سلامي به برخي از مناطق عراق را تحت عنوان تجاوز به نواميس عراق وتعدي به خانواده ها و عرض وحيثيت آنها مطرح، و به اصطلاح غيرت وحميت ملي مردم عراق را بر انگيزد.