بخشی از مقاله
پژوهشی پیرامون امامزاده های زید و یحیی (ع) در تهران
مجموعه اي كه هم اكنون از نظر مي گذرد،پژوهشي پيرامون امامزاده هاي زيد و يحيي-عليهمااسلام-واقع در شهر تهران مي باشد.
قبل از آغاز سخن از زحمات و راهنمايي هاي استاد گرامي خودجناب آقاي دكتر يغمايي كه مرا در انجام اين امر ياري نمودند و با غيرتي تمام دفتردانش را دستمايه عزوكمال ساختند، سپاسگزاري مي نمايم. اميد است آنچه در اين مجموعه گردآورده ام مطلوب نظر ايشان واقع گردد.
مونابيگربيگي قاجاريه
دي ماه 1384
مقدمه
ظهور اسلام در آغاز قرن هفتم ميلادي بنياد بسياري از كشورهاي كهن ومتمدن در آن زمان را دگرگون ساخت و قدرت ونفوذ آن در تركستان غربي وپنجاب از يك طرف واسپانيا از طرف ديگر گسترش يافت. به اين ترتيب با پيدايش تغييرات اساسي در سرزمينهاي مذكور،هنر وتمدن كهن آسيا، شمال آفريقا وحتي بخشي از اروپا دگرگون شد وشالوده هنرهاي اسلامي كه تركيبي از هنر حكومتهاي مغلوب (مانند ساسانيان وحكومت بيزانس) با فرهنگ اسلامي بود،شكل گرفت .
بدين وسيله از خليج بنگال تا كرانه اقيانوس اطلس هنري با كيفيتي خاص به دست ملتها واقوام تحت سلطه اسلام پديدار شد كه ديدي خاص داشت وآن اعتقاد به اصول ومباني وتعاليم اسلام مانند توحيد ومبارزه با شرك بود. بنابراين هنرمندان از سنتهاي گذشته قسمتهايي را پسنديده و مورد استفاده مجدد قرارداده اند كه حتي الامكان وابسته به ديانت بوده و شيوه هاي هنري آن مغايرو متناقض با بيش و اعتقاد جديدآنان نباشد. در اين ميان خصيصه ها و ويژگيهاي هنري ايران
زمين مي توانست بيشتر از ديگر هنرها جوابگوي اين نياز باشد و با آن هماهنگي معنوي بيابد.
تشكيل هنر اسلامي تقريبا، با روي كار آمدن سلسله اموي در سال 41 هجري مصادف بود و اين امر با انتقال مركز خلافت از مدينه به دمشق بي ارتباط نبوده تغيير مركز حكومت، مسلمانان را مستقيما با هنر بيگانه يعني هنر ايران و رودم آشنا كرد و از همين زمان بود كه هنر دوره بني اميه، كه التقاطي از هنر سرزمينهاي همجوار بود، راه تازه اي در پيش گرفت .
هنر اموي بر اثر رويارويي دين و دولت جديد مسلمانان با سنتهاي خاور نزديك پديد آمده در واقع تمدن امويان در عين حال كه تازه بود، سنتي وكهن نيز بود تازه از اين نظر كه در پي قالب هاي فكري،ديواني وفرهنگي متناسب با مردم، انديشه هاي جديد ونگرش هاي نوبود: وسنتي از اين حيث كه در جهان مفتوحه خود به دنبال اين قالبها مي گشت. امويان با گزينش الگوهاي خود،نه
تنها آنها را به روشي خلاق در هم آميختند بلكه بتدريج آنها را بهبود هم بخشيدند شالوده اي محكم براي تحولات آينده جهان اسلام پديد آوردند. امويان با تختگاهشان دردمشق و لشكركشيهاي متعدد عليه بيزانس، بهتر از هر حكومت ديگر با گذشته مسيحي خاور نزديك آشنا بودند ونيز مي دانستند كه حكمرانان امپراتوري وسيعي هستند ؛ و بخش شرقي امپراتوري آنها يعني ايران و آسياي مركزي، بيشترين غنائم را دراختيار آنها قراردادند وديدگاهي از روشنترين نمودها وتاثيرات هنري جهاني جديد ودلفريب را پيش روي آنها گشودند .
در دوره امويان در زمينه احداث بناهاي مذهبي و غيرمذهبي فعاليت قابل توجهي صورت گرفت؛ ازجمله ميتوان به بناهاي قبه الصخره، مسجد جامع دمشق، قص
منع صورت پردازي و تصوير سازي در آغاز ظهور اسلام موجب ركورد هنر نقاشي در كشورهاي تحت تسلط حكومت اسلامي شد. و از اين رو تزئينات ونقوش به شكلهاي خطي، هندسي وانتزاعي بدل شد. از سوي ديگر اقوام عرب خودعموما بيابانگرد و چادرنشين بودند و لذا سابقه وسبكي در معماري و ديگر هنرهاي اصلي نداشتند وهنرشان منحصر بود به نساجي و حصيربافي وساخت ب
ت هاي مختلفي در هيات جانوران.اما بعدها بود كه ضرورت ساخت مكان عبادت مسلمين و برپايي مساجد باعث شكل گيري هنر معماري اسلامي شد كه تجلي آن را در طيف مختلفي از مساجد دوره هاي اسلامي شاهد هستيم.
بناهاي اسلامي پيوند نزديكي با نحوه عبادات روزانه مسلمانان دارد. رواج نماز جماعت نياز به مكان بزرگي براي اجتماع مسلمين داشت. اين مكانها در آغاز خانه هاي ساده اي بودند كه با شاخ وبرگ نخل پوشيده شده بود.اما با پيشرفت وفتوحات مسلمين در سده هاي نخستين ضرورت ساخت بناهاي عظيمي كه گوياي عظمت آيين جديد مسلمين باشد. ضرورت يافت .
آندره گدار هنر معماري دوره را اين چنين توصيف مي كند: «معماري اسلام در حالي شروع به كار كرد كه فاقد هر گونه علم واطلاع وسابقه باستاني درهنر معماري بود به عبارت بهتر، كاررا با دست خالي شروع كرد. اسلام هنگامي كه اداره امور امپراتوري وسيع خود را به دست گرفت مي بايست خواهي نخواهي به تمام نيازمنديها پاسخ مي داد. ساخت بنا هم يكي از آنها بود. بنابراين هر چه از عوامل ومصالح معماري در اطراف خود يافت به كار گرفت ، بدون آنكه نظري نسبت به انتخاب آنها داشته باشد و بدون آنكه اقتضاي انتخاب كردن وجود داشته باشد يا بخواهد انتخاب كند. در مرحله اول تمام اقسام طاق را همچون طاق سوري،رومي، بيزانسي و ايراني را مورد استفاده قرار دارد وستونها وجزرها،آجر وسنگ مرمر، موزائيك،نقاشي ،حجاري وتمام طرق ساختمان وتزئين را كه در كشورهاي مفتوحه معمول بود، به كار برد. در آغاز كارفقط فرمان مي داد و سفارش مي كردولي در چگونگي كار مداخله نمي كرد. اما كمي بعد در راه تربيت وتكامل كارپيشرفت كرد وطولي نكشيد كه در آنچه از ديگران تقليد كرده بود تجديد نظر كرد و آنهايي را كه با ماهيت ومقتضاي او سازگاري نداشت وغريب مي نمود و يا با سليقه اش منطق نبود، حذف كرد و درواقع از كسوت سازنده به كسوت معمار ارتفاع يافت .
به طور كلي بناهاي دوره اسلامي را ميتوان به دو گروه عمده تقسيم كرد:
1-بناهاي مذهبي. شامل مساجد، آرامگاهها، مدارس، حسينيه ها،تكايا ومصلي ها
2-بناهاي غيرمذهبي شامل پلها، كاخها، كاروانسراها ، حمامها، بازارها ، قلعه و آب انبارها
هنر اسلامي بيشتر به ابنيه اي مانند مساجد، عبادتگاهها،زيارتگاه ها و امامزاده ها مي پرداخت. مركز هر آبادي وجمعيتي مسجد بود كه در اطراف آن مراكز و اماكن ضروري، تعليماتي ،عام المنفعه ،تشريفاتي وسپس بازار و خانه ها قرار مي گرفتند.
د رمعماري مذهبي ومساجد از آنجاييكه تزيينات تصويري كه جنبه اي از بت پرستي به شمار مي آمد، باعث توجه شديد به تزئينات انتزاعي شد. به زودي اين خود ارزش خاصي پيدا كرد و آن اينكه تعمق بيشتري را فراهم آورد، كه به همين دليل قابهاي تزئيني كه كمي از سطح زمين بالاتر بودند اهميت بسياري يافتند و بنابراين در ارتفاع مناسبي واقع شدند كه در ديد مردمي كه روي زمين مي نشستند قرا رگيرد. چه اين تزئينات از لحاظ معماري زيبا باشد و چه از لحاظ عملي هدف آنها يكي است و عبارت است از حل كردن موضوع براي توده هاي حجيم و جايگزين كردن آن تصاوير واقعي با
واقعيتي كه كمتر ملموس است وشكل آنها حتي موقع اجرا هم تغيير مي كند. اين كار بوسيله تكرار واحدهاي مختلف به طور غير معين صورت مي گيرد، ستون ها- طاقگان ها، سلولهاي كندويي سقف (مقرنس) و به خصوص اشكال گوناگون تزئينات كاربردي: گل وگياهي ،مهندسي وكتيبه اي
. اينكه استاد كاري كه اين تزئينات را پديد آورده از هم در آميختن رنگها، مواد، بافتها و دور نمايه هاي طرحها واقعا لذت مي برد.چندان مورد بحث نيست، لكن تزئينات اسلامي مفهومي بيش از اين دارند. هر كدام از سه گروهي كه ذكر شدند: گل وگياهي، هندسه اي وكتيبه اي ابعاد عميق تري دارند .
تنوعهاي بي پاياني كه استادكاران اسلامي توانستند در نگاره هاي گل وگياهي به كار گيرند وكلمه آرابسك را وارد زبانهاي اروپايي كردند، خودگوياي غناي خلقت خداوند است و اغلب هم به عنوان اشاره اي نمادين به بهشت وخداوند تعبير مي شوند. تزئينات هندسي سطوح و نقوشي را درلايه هاي مختلف به نمايش ميگذارند كه وراي قابي كه آنها را محصور كرده ، ادامه مي يابند واين در هر
دو صورت اشاره اي آشكار به بي كرانگي است. بالاخره تزئينات كتيبه اي كه در مساجد وامامزاده ها يافت مي شوند صريحا وآشكارا توجهي به مضامين مذهبي دارند كه اينها شامل آياتي از قرآن و احاديث مختلف مي باشند .
در سال 133 هجري قمري با آغاز حكومت عباسيان در عراق پايتخت سابق ساسانيان، يك شيوه كاملا ايراني بوجود آمد وهنرهاي مختلف اين عصر با الهام از عناصر دوره ساساني شكل تازه اي به خود گرفت.
ايجاد شهر دايره اي شكل بغداد و مسجد سامره را ميتوان الهام گرفته ازمعماري شهرهاترا ومعماري ساساني دانست. در همين زمان سلسله هاي مستقل و ملي مانند طاهريان، صفاريان وسامانيان درايران تاسيس گرديد كه در آفرينش هنرهاي سنتهاي هنري گذشته ايران را تجديد كردند، در اين دوران هنرهاي تزئيني درخشش تازه اي يافت؛ به نحوي كه در دوره هاي بعد
هنرمندان در سال 133 هجري قمري با اغاز حكومت عباسيان در عراق ، پايتخت سابق ساسانيان، يك شيوه كاملا ايراني بوجود آمد وهنرهاي مختلف اين عصر با الهام از عناصر دوره ساساني شكل تازه اي به خود گرفت.
ايجاد شهر دايره اي شكل بغداد و مسجد سامره را ميتوان الهام گرفته از معماري شهرها تر او معماري ساساني دانست. در همين زمان سلسله هاي مستقل و ملي مانند طاهريان، صفاريان و سامانيان در ايران تاسيس گرديد كه در آفرينش هنرهاي سنتهاي ، هنري گذشته ايران را تجديد كردند.در اين دوران هنرهاي تزئيني درخشش تازه اي يافت، به نحوي كه در دوره هاي بعد هنرمندان از آنها الهام گرفتند .
در نيمه اول قرن پنجم هجري در ايران حكومت سلجوقيان تاسيس شد كه حدود 150 سال دوا
م يافت.اين دوره معماري و هنرهاي وابسته به آن مانند آجركاري وگچبري نيز با الهام از معماري عصر پيش از اسلام به شكوفايي رسيد. در اين دوره حتي اشيا نسبتا بي ارزش هم كه براي عامه مردم توليد مي شد از كيفيت بالايي برخودار بود .
در اوايل قرن هفتم هجري، هجوم مغولان ، بسيراي از كشورهاي اسلامي از جمله ايران را به ويراني كشيد، ولي ديري نگذشت هك مغولان فرهنگ و سنن ملل مغلوب را پذيرفتند وحتي حامي هنر وهنرمندان اسلامي شدند
با تاسيس سلسله ايلخانيان در ايران بزودي مراكز حكومت آنان مانند تبريزي، بغداد ،سلطانيه واصفهان محل اجتماع هنرمندان شد و بناهاي مذهبي و غير مذهبي متعددي در قسمتهاي مختلف ايران با تزئينات بسيار برجسته گچبري و آجركاري بناشد. در اواسط قرن هشتم هجري، حمله تيمور بار ديگر شهرها و مراكز اسلامي را به ويراني كشيد، ولي دوباره شهرها آباد شد و سمرقند وبخارا پايتخت تيموريان گرديد و بابناهاي متعدد مذهبي وغيرمذهبي آراسته شد. در تزئينات اين بناها از كاشيكاري معرق، كه بهترين نمونه كاشيكاري مي باشد، استفاده شده است. در اوايل قرن دهم
هجري صفويان در ايران به حكومت رسيدند و به ترتيب شهرهاي تبريز، قزوين واصفهان را به پايتختي برگزيدند.در اين زمان هنرهاي مختلف بويژه معماري شكوه و زيبايي خاص يافت و بناهاي مختلف اين دوره با تزئينات متنوع كاشيكاري- كه بتدريج جايگزين آجركاري و گچكاري دوره هاي قبل گرديده بود-آراسته شد. از قرن چهاردهم هجري به بعد، معماري وتزئينات به شيوه دوره هاي قبل ادامه نيافت و تزئينات جديد جايگزين معماري سنتي گرديد .
از آنجائيكه دو بناي مورد بحث ومطالعه مجموعه تحقيقي حاضر، يعني امامزاده هاي زيد و يحيي متعلق به دوران قاجار مي باشند، قبل از بررسي دو امامزاده مذكور به شرح ويژگيهاي هنر و معماري دوران قاجار پرداخته مي شود.
هنرومعماي دوران قاجار:
دراواخر سده دوازدهم هـ ق خاندان قاجار جايگزين خاندان زندشد وتهران را پايتخت خود قرارداد.
آقا محمد خان قاجار در سال 1210 هـ.ق در قصري كه در تهران در كاخ گلستان ساخته بود رسما تاجگذاري كرد، بناي عمارت تخت مرمر و احداث معبر وپلي به نام دروازه دولت در ارگ در محل فعلي ابتداي شمالي خيابان باب همايون كه راه ورود به داخل ارگ از آن جانب گرديد، به فرمان آقا محمدخان صورت گرفت .اما با آنكه آقامحمد خان تهران را به مقام پايتخت ارتقا داد، يا چنانكه بايد وشايد سليقه نداشت ويا اينكه عمر زمامداري او به حد كافي طولاني نبود كه به آنجا همان مزايا را اعطا كند كه اسلاف او پيوسته در مورد آسايش وبهبود پايتخت ومقر حكومت خويش كرده بودند .
اوليويه كه در سال 1797 م يعني سال قتل آقامحمدخان در تهران بوده مي نويسد:
در محيط شهر دو ميل و داراي پانزده هزار جمعيت بود، كه سه هزار نفر آنها افراد درباري و سپاهي خاصه پادشاهي بودند، ولي در دوره فتحعلي شاه كه افكار و خيالات عالي تري در كار پادشاهي داشت، حدود شهر وسعت يافت و آراستگي آن بالا گرفت .
در واقع معماري قاجار از زمان فتحعلي شاه، دومين پادشاه قاجاريه، شكل مي گيرد.
در دوران سلطنت فتحعلي شاه (1265-1212هـ.ق) بناهاي متعدد و جديدي در تهران بنا گرديد. سقاخانه نوروزخان، عمارت و باغ نگارستان، قصر قاجار وباغ شاه، قصر و باغ لاله زار،كاخ نياوران، برج نوشين يا برج نوش، مسجد شاه ، مدرسه و مسجد خان مروري (كه به مدرسه فخريه معروف است)،تجديد بقاع امامزاده زيد وچهل تن و بقعه پيرعطا، بازارچه وتكيه منوچهر خان، كاروانسراي بين چارسوق كوچك تا سيد اسماعيل وگذر بابانورزو علي وهمچنين توسعه و تزئين عمارت تخت
مرمر واحداث تخت مرمرين در وسط ايوان مذكور وساخت بناهاي ديگر در داخل اگر سلطنتي از جمله بناهايي مي باشند كه فتحعلي شاه قاجار آنها را در تهران بنا نمود .
ژاك موريه كه در سال 1232 هـ.ق به تهران سفر كرده بود، درباره تهران عصر فتحعلي شاه چنين نوشته است:
«تهران پايتخت ايران بارويي به طول چهارده ونيم ميل به دور خود داردو داراي شش دروازه است، كه به دستور فتحعلي شاه آنها را به طرز زيباييي كاشي كاري كرده اند. شهر تهران به بزرگي شيراز است،ليكن عمارات آن به مراتب كمتر است. ساختمانهاي تهران چنان خوب نيست وغالبا با خشت خام ساخته شده و با شباهت چنداني به بناهاي عالي ندارد. تنها بنايي كه در خور ذكر است بناي مسجد شاه مي باشد، كه به دستور فتحعلي شاه ايجاد گرديده وغير از اين مسجد بزرگ، در تهران شش مسجد كوچكتر نيز وجود دارد، علاوه بر اين تهران صدو پنجاه گرمابه و صدوپنجاه كاروانسرا و دوميدان بزرگ دارد كه يكي از آنها در شهر وديگري در ارگ مي باشد، و دو عمارت ييلاقي سلطنتي نيز در تهران وجود دارد كه به نام قصر قاجار ونگارستان خوانده مي شود و قصر ييلاقي اخير را به تازگي بنا نموده اند .
دردوره فتحعلي شاه مساجد زيادي در شهرها مختلف ساخته مي شوند كه همگي داراي نقشه چهارايواني است كه ايوان ضلع جنوي (يا رو به قبله آن )بزرگتر است در آغاز معماري قاجاريه ادامه دهنده معماري صفويه است وصرفا به تقليد از تزئينات وسبك معماري پيشين بسنده كردند،
اما به تدريج تغييراتي در آن داده شد. شهرت معماري قاجاريه بيش از همه به دروازه ها و سردرهاي ورودي عظيمي مربوط مي شودكه مزين به كاشيكاري و گچبري است و معمولا اين سردرها ورودي عظيمي مربوط مي شود كه مزين به كاشيكاري وگچبري است ومعمولا اين سردرها متشكل از يك هلال نيم دايره مركزي است با دو ستون توكار جانبي، يا مناره هاي متصل به بدنه كه غالبا با كاشيهايي كه به حدافراط منقوش شده اند، پوشيده مي شوند. در مجموع رنگها وط
سبكهاي فرنگي قرار دارند. معروفترين بناهاي قاجاريه به جز مسجد سپهسالار در تهران باقي بناها عبارت بودند از انواع كاخهاي شاهي كه محل اقامت شاه در شهر، ييلاق، شكارگاه و باغ بودند ونيز بناهاي نظامي همچون سرباز خانه ها، كه متاثر از معماري فرنگي است و بناهاي سنتي غيرمذهبي شهري همچون بازارها، آب انبارها، حمامها وبادگيرها كه همچنان سنتهاي معماري پيشين را حفظ كردند از ميان اين آثار معروفتر از همه كاخ گلستان، مسجد شاه ،مسجد شاه سمنان، مقبره حضرت عبدالعظيم ،عمارات بادگير (در باغ گلستان )است .
آغاز رونق نقاشي در عصر قاجاريه به دوره پادشاهي فتحعلي شاه مربوط
مي شود كه طي آن مكتب خاص نقاشي اين دوران شكل گرفت. سه نقاش بزرگي كه در خدمت شاه بودند عبارت بودند از ميرزا بابا، مهرعلي و عبدالله خان.آثار اينان بيشتر به تصويرسازي از چهره وتمثال تمام قدشاه ويا مراسم وتشريفات كه دربار خلاصه ميشد. نسل بعدي نقاشان اين دوره عبارت بودند از سيا ميرزا، احمد ونجف علي ميرزا، همچنني آثار مينياتور ومصور سازي كتابها نيز در اين دوره مجددا رونق مي گيرند
.
به علاوه نقاشي هاي زيادي به صورت زير حاكي بر روي قلمدان، جلد كتاب و اشيا تزيني پديد آمد .
دردوران سلطنت محمدشاه(1262-1250هـ.ق) توسعه تهران ادامه داشت و حاج ميرزا آقاسي صدراعظم وقت علاقه زيادي براي عمران و آبادي تهران از خود نشان مي داد. در دوره محمد شاه بناها ومحله هايي چند در تهران ساخته شد كه از جمله آنها مي توان به محله محمديه يا پاي
قاپوق معروف به ميدان اعدام ومحله عباس آباد در جنوب غربي دارالخلافه تهران اشاره كرد. دروازه محمديه يا دروازه نوا دروازه غار قديم)نيز همراه با همين محله ها به وجود آمد بر كاشي هاي بالاي سردر دروازه محمديه، كه امروز در موزه ايران باستان نگهداري مي شود، نقش رستم وديوكشيده شده است.اين نقش بسيار ماهرانه ساخته شده و پايين حاشيه آن، نام سازنده نقش آمده است:
«عمل استاد محمد قلي كاشي پزشيرازي، سنه 1263»
كوچه ميرزا زينل ايرواني نيز كه در بازار ، پايين چهار سوق كوچك وبالاتر از عباس آباد،قرارداد شاهد ديگري است بر احداث محله مزبور در زمان فتحعلي شاه ومحمد شاه قاجار .
در دوران سلطنت طولاني ناصرالدين شاه (1313-1262هـ.ق) تهران وسعت زيادي پيدا كرد.
هنگامي كه ميرزا تقي خان اميركبير به مقام صدراعظمي ناصرالدين شاه رسيد براي اصلاح كشور دست به يك سلسله اقدامات مفيد زد از جمله براي زيبايي تهران و رفاه اهالي آن وترقي دادن پايتخت شروع به اقداماتي كرد. با تاسيس دارالفنون در دهه 1280 هـ.ق پرورش و تعليم افراد جوان ومستعد با جديت دنبال شد. يكي ديگر از آثار اميركبير مسجد شيخ عبدالحسين يا مسجد تركها،
واقع در بازار است. در بيست سال اول سلطنت ناصرالدين شاه فعاليتهاي ساختماني چندي در تهران صورت گرفت كه فهرست آنها به اجمال چنين است: تجديد وتعمير و مرمت با روي ارگ تهران، احداث بازار امير، بازاركفاشان (بين سبز ميدان وامامزاده زيد)، توسعه باغ گلستان، احداث سبز ميدان و بناي پاسيون در خارج باروي شهر و طرح باغ گلشن د رمحلي كه امروز ميدان ارگ است. در اين دوران در هر طرف شهر سه دروازه كه با كاشيهاي زيبا مزين شده بود بنا گرديد، دروازه مذكور عبارتند از: دروازه هاي شميران، دولت،يوسف آباد، دوشان تپه ، دولاب، باغ شاه، قزوين، گمرك، حضرت عبدالعظيم،غار وخاني آباد.
در دوران قاجار علي رغم اينكه اكثر بناهاي مذهبي و مدارس ومنازل واماكن عمومي با الهام از شيوه هاي معماري غربي و با معماري معمولي تر وعناصر تزئين ونماسازي غيرايراني ساخته مي شد اما امروزه غالب اين آثار جزء ميراث هاي فرهنگي كشور محسوب شده و از جذابيت و زيبايي خاص خود برخوردار هستند.
در ساختمانهاي غيرمذهبي دوران قاجار تزئينات مختلف كاشي خصوصا نقاشي هاي هفت رنگي و مينايي با نقوش مينياتور ونقوش انساني وحيواني وگياهي و اغلب با طرحهاي تزئيني غربي و رومي ويوناني اجرا مي شد. در نقاشي هاي ديواري و رنگ آميز كاشي ها از رنگهاي جديد و تند مانند قرمز به وفور استفاده شد.
در ابنيه مذهبي دوران قاجار به تزئينات وكاشيكاري توجه زيادي شدو چندين گنبد طلايي نيز در شهرهاي مختلف بر روي مساجد ومدارس بنا شده است .
موقعيت مكاني امامزاده زيد:
امامزاده زيد در محله قديمي بازار تهران واقع شده است. بازار زيد در شمال، بازار بزازها در جنوب، بازار مسجد زيد در شرق و بازار كفاشها در مغرب آن قرار دارد.(نقشه شماره1)
تهراني از زماني كه داراي برج بارو شد يعني از زمان سلطنت شاه طهماسب داراي چهار محله اصلي به نامهاي عودلاجان،سنگلج، بازار وچال ميدان بوده است كه هر يك از اين محله ها نيز با گذشت زمان،داراي محله هايي كوچكتر شده اند.
محله بازار، كه امامزاده زيد در آن واقع شده است،در جنوب تهران قديم قرار داشت و از شمال به ارگ سلطنتي تهران، از مشرق به محله چال ميدان، از شمال شرقي به محله عودلاجان، از مغرب به محله سنگلج و از جنوب به حصار شهر محدود مي گرديد .
به عبارت ديگر محله مذكور در سه راه مسجد شاه ،انتهاي خيابان ناصريه(ناصرخسرو) وامتداد خيابان جبه خانه يعني خيابان بوذر جمهوري تا انتهاي بازار بزرگ-بازار بزازها-و بازار چهل تن،قرار داشت.
در واقع محله بازار در مركز هسته اصلي تهران باستان قرار داشته ومحله عودلاجان از سوي شرق، سنگلج از سوي غرب وگوشه اي از محله چال ميدان در شمال سيداسماعيل به آن راه داشته اند. بعدها قسمتهايي از شمال وجنوب بازار توسعه يافت وهسته اصلي تهران قديم را تشكيل داده است .