بخشی از مقاله
گزارش کارآموزی دانشگاه علوم پزشکی استان قزوین
تاریخچه مختصری از دانشگاه :
سنگ بناي دانشگاه در سال 1363 از طريق مشا ركت مردمي و هيئت امناي منتخب بعنوان دانشگاه علوم پزشكي پي ريزي شد. .اين دانشگاه در سال 1364 اولين قدم آموزشي خود را با پذيرش 75 نفر دانشجو در رشته پزشكي از طريق آزمون سراسري برداشت .دانشگاه علوم پزشكي در سال 1370با توجه به تصمیمات اتخاذ شده به دانشگاه علوم پزشكي و خدمات درماني استان ارتقاءيافت . رؤساي دانشگاه به ترتيب سالهاي تصدي بدين قرارند :
آقاي دكتر مجيد سرشته داري ،متخصص بيماريهاي داخلي از سال 1364 لغایت ارديبهشت 1368
آقاي دكتر علي عالمي دامغاني ،متخصص ارتوپدي از ارديبهشت 1368 لغایت خرداد 1370
آقاي دكتر خسرو ايازي متخصص جراحي عمومي از خرداد 1370 لغایت دي ماه 1375
آقاي دكتر حميد رضا جوادي متخصص بيماريهاي قلب و عروق از دي ماه 1375لغايت تير ماه 1385
آقای دکتر علی اکبر زينالو فوق تخصص قلب کودکان از تيرماه 1385 تاکنون
اين دانشگاه در حال حاضر داراي دانشكده هاي ذيل مي باشد :
دانشكده پرستاري و مامايي دانشكده پزشكي شهيد بابائي
دانشكده بهداشت و پیراپزشکی دانشكده دندانپزشکی
رشته ها و مقاطع تحصيلي در دانشگاه به شرح زير مي باشد:
مقطع دستیاری تخصصی دکترای حرفه ای کارشناسی ارشد کارشناسی کاردانی ردیف
جراحي عمومي پزشكي تشریح آناتومی پرستاري بهداشت حرفه ای 1
بيهوشي دندانپزشكي مديريت بهداشت بهداشت محيط 2
اطفال هوشبري 3
زنان اطاق عمل 4
داخلی علوم آزمايشگاهي 5
مامايي 6
بهداشت خانواده 7
پیشگفتار :
در طول دوره کارآموزی در دانشگاه علوم پزشکی با سیستم های نوین حسابداری آشنا شدم که شامل سیستم های حسابداری دانشگاهی و انبارداری و حقوق و دستمزد بود ، تفاوت این سیستم ها با سیستم های عامیانه حسابداری و حقوق و دستمزد و انبار داری به اینگونه بود که این سیستم ها برای حسابداری در دانشگاه طراحی و پیاه سازی شده است و تفاوت هایی با سیستم های حسابداری شرکتی و یا حسابداری دولتی دارد ، در زیر به توضیح برخی از امکانات این سیستم ها می پردازم.
شرح دوره :
مختصری در باره سه نوع از حسابداری :
حسابداری صنعتی
اين حسابداری که به تدريج و پس از انقلاب صنعتی روی داد در جهت نياز به دانستن بهای تمام شده محصولات توليدی بود . دراين نوع از حسابداری هدف اصلی سيستم دانستن ، بهای تمام شده يک واحد از نظر تمامی عوامل هزينه می باشد .
همزمان و همراه با تکامل ابزارها و شيوه های توليد ، در سده های بعد ، روشها و شيوه های هزينه يابی پيشرفته ای ابداع و بکار گرفته شد که هزينه عمليات را به درستی شناسايی نمايد .
حسابداری صنعتی امروزه که ثمره اين فرآيند شتاب آميز تکاملی است اصولاْ همان هدف اندازه گيری و گزارش بهای تمام شده محصولات ، خدمات و فعاليت ها را دنبال می کند .
حسابداری مالی
اين نوع از حسابداری را ميتوان حسابداری گزارش نيز ناميد . زيرا هدف اصلی در اين نوع از حسابدری ، تهيه صورتهای مالی اساسی می باشد که مورد نياز استفاده کننده گان از اين صورتهای مالی است .
شايد بتوان گفت که دليل اصلی پيدايش اين نوع از حسابداری ، اصل تفکيک شخصيت می باشد . اين اصل امکان مشارکت صاحبان سرمايه ای را که به تجارت نمی پراختند ممکن ساخت و به اين شکل باعث رشد و توسعه بنگاه های تجاری شد . اين نوع از مشارکت باعث پيدايش سهام و بازار بورس شد . البته دليل اصلی ايجاد بازار بورس را می توان ، افزايش شمار شرکتهای سهامی دانست .
يکی ديگر از موضوعات اصلی که در اين دوران تأثير اساسی بر رشته حسابداری گذاشت برقراری ماليات بر درآمد بود . اين نوع از ماليات که در اغلب کشورهای صنعتی اروپا وسيله ای برای تأمين عدالت اقتصادی است از اوايل قرن نوزدهم ايجاد و به تدريج جزيی از نظام مالياتی کشورها شد . تعيين ماليات بر درآمد مستلزم شناخت دقيق سود خالص بود و لازمه اين شناخت نگهداری حسابها و دفاتر منظم و تهيه صورتهای مالی که ميزان سود را به درستی نشان دهد . به اين ترتيب دولت ها به صورت يکی از اصلی ترين استفاده کنندگان از صورتهای مالی موسسات درآمدند .
ديگر استفاده کنندگان از اين صورتهای مالی عبارتند از : بانکها ، اعتبار دهندگان ، بستانکاران بلند مدت و کوتاه مدت ، فروشندگان ، مشتريان ، کارکنان ، سرمايه گذاران بالقوه ، کارگزاران بازار سرمايه ، جامعه و مديريت موسسه .
حسابداری حرفه ای و حسابرسی
در مورد اين نوع از حسابداری در مطالب بعدی به طور کامل صحبت خواهيم کرد .
دو نوع ديگر از حسابداری :
حسابداری دولتی
در دولت ـ شهرها يا جمهوری های کوچک در ايتاليای کنونی ، همزمان با رشد و توسعه حسابداری بازرگانی ، کوششهايی در جهت تدوين حسابی جامع برای حکومت برخی از جمهوريهای کوچک صورت گرفت . اما تغيير اساسی در حسابداری دولتی به دنبال انقلاب کبير فرانسه در نيمه دوم قرن هجدهم و تحولات و اصلاحات سياسی ـ اجتماعی در برخی ديگر از کشورهای اروپايی در نيمه اول قرن نوزدهم رخ داد و انديشه حاکميت مردم بر درآمدهای دولتی را مسلط کرد .
انديشه کنترل عمومی بر هزينه های دولت از اواخر نيمه اول قرن نوزدهم ميلادی به بعد پديد آمد و دولتهای برخی از کشورهای اروپايی مکلف شدند که درآمدها و هزينه های سالانه خود را پيش بينی و به تصويب مجلس نمايندگان برسانند و بدين ترتيب ، تنظيم و تدوين بودجه دولت متداول گرديد . پيدايش و رواج سيستم بودجه ، سيستم حسابداری متناسبی را طلب می کرد که اين جريان به پيدايش حسابداری دولتی به صورت رشته ای متمايز انجاميد .
در گذر سالها و به ويژه پس از بحران بزرگ اقتصادی غرب (۱۹۳۳ـ ۱۹۲۹) و جنگ جهانی دوم دولتها در سراسر جهان ، نقش بزرگی را در اقتصاد و امور اجتماعی کشورها به عهده گرفتند و اموری چون رفاه اجتماعی ، بهداشت ، آموزش ، اشتغال ، ايجاد تأسيسات زيربنايی و عام المنفعه ، توسعه شهرها و اجرای برنامه های توسعه اقتصادی و عمران کشور را به وظايف متعارف خود که حفظ نظم و امنيت و تأمين عدالت اقتصادی بود ، افزودند .
اين تحول همه جانبه به پيدايش انواع و اقسام موسسات و سازمانهای انتفاعی و غير انتفاعی عمومی اعم از دولتی و غير دولتی انجاميد و بودجه از شکل فهرستی از اقلام درآمد و هزينه های پيش بينی شده به صورت برنامه مالی جامعی در آمد که هدفهای اقتصادی و اجتماعی و انواع برنامه ها و فعاليتهايی را که دولت برای رسيدن به هدفها اجرا خواهد کرد شامل می شد .
حسابداری دولتی نيز در همين راستا تکامل يافت و از شکل ساده نگهداری حساب درآمدها و هزينه ها به سيستم پيچيده کنونی تبديل شد .
حسابداری مديريت
دراواخر قرن نوزدهم مديريت علمی به عنوان رشته علمی خاص توسط فردريک تيلور مطرح گرديد . مديريت علمی بطور بسيار خلاصه ، روش برخورد منظم و منطقی با مسائل سازمانها به منظور يافتن مناسبترين راه برای انجام هر کار است و بر کسب اطلاع دقيق و کامل از آنچه می گذرد و نتايجی که بر اثر هر گونه تغيير حاصل می شود تأکيد دارد . اين نوع از موديريت نياز زيادی به اطلاعاتی از قبيل بهای تمام شده محصولات و خدمات ، مقدار توليد ، هزينه اجزاء مختلف توليد ، قيمت فروش محصولات و خدمات و ظرفيت منابع مختلف نظير ظرفيت توليدی ماشين آلات و تجزيه و تحليل اين اطلاعات داشت . اين جريان ، نياز به اطلاعات و به خصوص اطلاعات مالی را فزونی بخشيد .
افزايش استفاده مديران از اطلاعات مالی موجب شد که روشهای هزينه يابی توليدات ، خدمات و فعاليتها بهبود و توسعه يابد و اطلاعات مفصل تری از جنبه های مختلف مالی فعاليت ها فراهم آيد . بدين ترتيب ، حسابداری مديريت به عنوان رشته ای خاص در اوايل دهه ۵۰ميلادی قرن حاضر شکل گرفت . وظيفه حسابداری مديريت در ابتدا اين بود که اطلاعاتی را که برای مقاصد حسابداری مالی و حسابداری صنعتی در روال عادی عمليات تهيه می شود با کاربرد روشهای ويژه برای تصميم گيريهای مديريت آماده کند . ابداع مدلهای تصميم گيری مبتنی بر اطلاعات ، پيدايش
روشهای برنامه ريزی رياضی عمليات و تکنيکهای تحليلی ارزيابی و کنترل و پيدايش و توسعه دانش و تکنولوژی اطلاعات و رشد فزاينده آن در دهه های ۶۰ و ۷۰ ميلادی موجب شد که حسابداری مديريت در جهت انطباق با شرايط زمان و نيازهای برنامه ريزی و کنترل عمليات ، به سرعت بهبود و توسعه يابد و اموری چون تجزيه و تحليل توليد و بهای تمام شده ، روشهای برنامه ريزی عمليات ، تهيه بودجه عمليات ، تهيه بودجه های نقدی و سرمايه ای ، مديريت موجوديها و مدلهای قيمت گذاری را شامل شود .
در تعريف حسابداری
هر واحد تجاری اعم از دولتی يا غير دولتی ، انتفاعی يا غير انتفاعی در جريان فعاليتهای خود در طول زمان ، معاملات و عمليات مالی متعدد و متنوعی نظير خريد و فروش اموال ، کالاها و خدمات ، دريافت و پرداخت پول ، اخذ و بازپرداخت وام و تسهيلات مالی انجام می دهد . اين معاملات و عمليات و وقايعی نظير کهنگی و فرسودگی اموال که به تدريج و با مرور زمان رخ ميدهد بر موسسه اثر مالی می گذارد . حسابداری رشته ای از دانش است که با کاربرد آن ، اطلاعات مربوط به معاملات و عمليات مالی و رويدادهای دارای اثر مالی بطور منظم :
جمع آوری ، تجزيه و تحليل ، اندازه گيری ( فرض واحد اندازه گيری بر حسب پول ) ، ثبت ( به ترتيب وقوع ) ، طبقه بندی ( در گروههای همگن ) و تلخيص و تجميع ( صورتهای مالی )
ميشود و در قالب گزارشهای مفهوم در اختيار اشخاصی قرار می گيرد که می خواهند درباره امور موسسه يا داد و ستدهای خود با آن آگاهانه تصميم بگيرند .
همان طور که در بالا گفتيم حسابداری رشته ای از دانش است ؛ اما آيا واقعاْ اين طور است؟
درباره حسابداری تعاريف مختلفی وجود دارد که حسابداری را علم ، فن ، فرآيند و حتی هنر ناميده اند .
در يک نگاه کلی فن و هنر بودن حسابداری کاملاْ کنار گذاشته می شود . اما اين مطلب باقی می ماند که آيا حسابداری يک شاخه از علم و دانش است و يا يک فرآيند ؟
به نظر من حسابداری بيشتر از اينکه يک علم باشد يک فرآيند است . زيرا در يک سيکل کامل اطلاعات به عنوان ورودی سيستم وارد ميشوند و صورتهای مالی به عنوان خروجی ، خارج ميشوند . پس ناگفته پيداست که حسابداری يک سيستم است که اطلاعات ، ورودی آن و صورتهای مالی به عنوان آخرين مرحله از عمليات حسابداری به عنوان خروجی آن در نظر گرفته ميشوند .
همين پيروی از يک سيکل منظم دليلی است برای فرآيند بودن حسابداری .
امروزه يک سيستم حسابداری خوب و منطبق با نيازهای موسسه رمز موفقيت يک موسسه است . سيستم حسابداری که بهتر و کارا تر عمل کند ، می تواند موسسه را به اهداف خود نزديکتر کند . زيرا اين نوع سيستم مديريت را آگاه ميکند که هر تصميم را در چه زمان و چگونه بايد عملی کرد .
در مطالب بعدی درباره سيستم حسابداری با شما صحبت می کنيم .
سيستمهای حسابداری :
در مطلب قبل درباره تعريف حسابداری صحبت کرديم . اکنون می خواهيم درباره سيستم حسابداری صحبت کنيم .
همان طور که ميدانيد سيستم عبارت است از وسائل و امکاناتی که اطلاعات و داده ها را پردازش و محصولی را به عنوان خروجی از سوی ديگر خارج می کند . سيستم حسابداری نيز طرز کاری اين چنين دارد . يعنی اطلاعات مالی موجود در يک موسسه را گردآوری و اطلاعات مورد نياز را برای تصميم گيريهای مختلف فراهم می سازد .
در واقع اين سيستم حسابداری مجموعه ای شامل کارکنان ، انواع فرمها ، دفاتر ، روشها و وسائل و تجهيزات پردازش است که با ثبت طبقه بندی و تلخيص معاملات و عمليات مالی و کنترل داراييها ، بدهيها ، سرمايه ، درآمدها و هزينه ها بر طبق اصول ، رويه ها ، دستورالعملهای مدون ، ااطلاعات مورد نياز را برای تصميم گي
ريهای آگاهانه استفاده کنندگان از اطلاعات مالی يک موسسه فراهم می آورد .
امروزه يک موسسه را ( هر چند کوچک ) بدون استقرار يک سيستم حسابداری کارآمد نمی توان به درستی اداره کرد .
موسساتی که در جوامع مختلف وجود دا
رند از لحاظ شکل و اندازه متفاوتند و معاملات و عمليات مالی و فعاليت های گوناگونی را در روال عادی کار خود انجام می دهند . با اين حال ضرورتهای حسابداری در کليه موسسات يکسان است و همه موسسات به سيستمی با سه عملکرد عمده زير نياز دارند :
۱- عملکرد اطلاعاتی :
اين عملکرد که مهمترين عملکرد يک سيستم حسابداری است
در واقع وظيفه جمع آوری تمامی اطلاعات مربوط به فعاليت های مالی را بر عهده دارد . پس از جمع آوری اين اطلاعات آنها را بر حسب پول به عنوان مقياس مشترک اندازه گيری ، سنجيده ، ثبت و در گروههای همگن طبقه بندی می کند و در پايان گزارشهايی را تهيه می کند که تصميم گيرندگان مختلف در باره يک موسسه بتوانند بر مبنای آن آگاهانه تصميم بگيرند .
۲- عملکرد کنترلی :
اين وظيفه بر وظيفه اطلاعاتی متکی است و هر سيستم حسابداری بايد اطلاعات مناسبی را فراهم آورد که مديران موسسه را در برنامه ريزی و هدايت عمليات ، نظارت و کنترل فعاليتها و امور ياری دهد و اموال و حقوق متعلق به يک موسسه را حفظ نمايد .
۳- عملکرد خدماتی :
هر موسسه ای معمولاْ افرادی را به خدمت می گيرد و با اشخاص و موسسات مختلفی داد و ستد و سر و کار دارد . اين جريان تعهدات و مطالباتی را برای موسسه ايجاد می کند . تنظيم روابط موسسه با ديگران ، دادن اطلاعات صحيح به آنان ، ايفای تعهدات در سررسيد و وصول به موقع مطالبات ، عملکرد خدماتی يک سيستم حسابداری را تشکيل می دهد .
وظايف يا عملکردهای مشترک فوق موجب شده است که شالوده سيستمهای حسابداری در کليه موسسات فارغ از نوع و اندازه آنها يکسان باشد .
و اما حسابدار ...
متاسفانه مدتی به علت نبود کامپيوتر نتونستم مطلبی بنويسم . اما امروز يه مطلب تازه درباره حسابداری ... .
در نظر مردم کوچه و بازار حسابدار کسی است که تمام طول روز با يک چرتکه حسابهای صاحبکار خود را نگه ميدارد . حتی بعضی از عوام در اين باورند که شايد شرکتها نياز ضروری نسبت به حسابداران ندارند و تنها موانع قانونی باعث می شود که يک حسابدار را استخدام کنند و هر ماه به او حقوق بدهند .
شايد قرنها پیش از این ، زمانی که در يونان باستان افرادی که به آنها نگارنده می گفتند ، حسابهای دولتی را نگهداری می کردند و در پايان هر سال در مقابل سنا آن را قرائت ميکردند اين تعريف ساده و شايد بتوان گفت جاهلانه از حسابداری کار صحيحی می نمود . اما امروزه با توجه به رشد سرطانی شرکتها و تحول شديد در شکل کار موسسات و همين طور تشکيل تراست ها و کارتل های بزرگ ، شکل حسابداری نيز بسيار متحول شده است و به دنبال آن حسابداران نيز تغييرات زيادی را در کار خود احساس کردند .
می توان حسابدار را اين گونه تعريف کرد که حسابدار شخصی است که اطلاعات مالی را در يک موسسه جمع آوری ميکند و سپس اين اطلاعات بدست آمده را مورد تجزيه و تحليل قرار می دهد . آنگاه اين داده ها را بر حسب پول سنجيده سپس آنها را بر حسب زمان وقوع ثبت می کند . اين حسابها بايد در گروه های همگن در دفتر کل ثبت شوند . در پايان از روی اين داده ها صورتهای مالی تهيه می شوند و مورد تجزيه و تحليل حسابدارای و افراد ذی نفع قرار می گيرد .
به جرئت می توان گفت که بخش پايانی فعاليت حسابداران يکی از مهم ترين قسمتهای کار يک حسابدار است . شايد هزار سال پيش چندان مهم نبود که يک حسابدار از اقتصاد و مديريت هم سررشته داشته باشد . اما امروزه اين مطلب نه تنها مهم است بلکه يک نکته حياتی بحساب می آيد . امروزه اگر يک حسابدار اطلاعات کاملی از اقتصاد ، مديريت ، بازار سرمایه ، سهام و بورس و غيره نداشته باشد جايی در بازار رقابتی کار ندارد . البته اين موارد به تنهایی کافی نيست . زيرا يکی از مهمترين خصوصيات يک حسابدار قدرت تجزيه و تحليل بالای اوست . يک حسابدار بايد بدان
د که در چه زمانی به رئيس موسسه توصيه کند که سهام خود را بفروشد و يا اينکه در چه مواقعی بايد دارائی ثابت خريداری شود و از اين قبيل .
البته کار حسابداران صنعتی از اين نيز سخت تر است . اين نوع از حسابداران که وظيفه اصلی آنها تعيين بهای تمام شده محصولات است اين روزها کمتر يافت ميشوند و به گفته اهل فن يک
ی از دلايل بهينه نبودن فعاليت کارخانجات صنعتی همين مطلب است .
البته امروزه آشنايی کامل از کامپيوتر و اينترنت يک اصل بحساب می آيد که اگر کسی فاقد آن باشد بقول معروف از مرحله پرت است . پس يک حسابدار بايد تلاش کند تا هر روز به نقطه آرمانی بيشتر نزديک شود .
هدف :
حسابداري يك سيستم است كه در آن فرآيند جمعآوري، طبقهبندي ، ثبت، خلاصه كردن اطلاعات و تهيه گزارشهاي مالي و صورتهاي حسابداري در شكلها و مدلهاي خاص انجام ميگيرد. تا افراد ذينفع درون سازماني مثل مديران سازمان و يا برونسازماني مثل بانكها، مجمع عمومي سازمان مورد نظر و يا مقامات مالياتي بتوانند از اين اطلاعات استفاده كنند. به همين دليل فردي كه تحصيلات دانشگاهي ندارد، بيشتر دفتردار است تا حسابدار. چرا كه گزارشهاي اين دسته از افراد مطابق استاندارد نيست و پردازش كافي نميشود و بيشتر تراز حسابها ميباشد. براي مثال يك حسابدار تجربي نميتواند براحتي بين دارايي كوتاه مدت و بلند مدت تفاوت قائل شود و يا نميداند كه چگونه بايد معاملات ارزي را در دفاتر ثبت كرد.
حسابداري به عنوان يك نظام پردازش اطلاعات، دادههاي خام مالي را دريافت نموده، آنها را به نظم در ميآورد.
محصول نهايي نظام حسابداري گزارشها و صورتهاي مالي است كه مبناي تصميمگيري اشخاص ذينفع (مديران ، سرمايهگذاران ، دولت و ...) قرار ميگيرد.
ماهيت :
يك حسابدار متخصص، در آينده ميتواند مدير مالي يك سازمان يا شركت گردد يعني ميتواند به مديريت يك شركت ايده بدهد كه منابع موجودش را در چه راههايي سرمايهگذاري نمايد تا استفاده بهينه كند و يا اگر شركت به منابع مالي جديد نياز داشت يك مدير مالي بر اساس دانش آكادميك خود ميتواند بگويد كه از چه طريقي بايد تامين مالي كرد. و مجموع اين فعاليتها خارج از توانايي يك حسابدار تجربي است.
«حسابداري يك سيستم اطلاعاتي است كه با فراهمكردن اطلاعات لازم كمك ميكند تا
سرمايهگذارها، اعتبار دهندگان، مديران و دولت نسبت به مسائل اقتصادي بهتر بتوانند، تصميم بگيرند. براي مثال اگر شخصي بخواهد در يك شركتي سرمايهگذاري كند، تمايل دارد كه وضعيت مالي آن شركت و يا نتايج عمليات آن شركت را در طي ساله
اي قبل بداند. موضوعاتي كه به صورت گزارشهاي مالي توسط حسابداران تهيه ميشود.
«حسابداري به منظور جوابگويي به نيازهاي انسان به وجود آمده است. به همين دليل با گذشت زمان و به موازات گسترش فعاليتهاي اقتصادي و افزايش پيچيدگي آن ، هدفها و روشهاي حسابداري براي جوابگويي به نيازهاي اطلاعاتي، توسعه يافته است. چرا كه اشخاص، شركتها و دولت براي تصميمگيري در مورد توزيع مناسب منابع مالي نياز به اطلاعاتي قابل اتكا دارند كه اين اطلاعات را به ياري حسابداري ميتوان به دست آورد. از سوي ديگر انجام سرمايهگذاري يكي از مواد ضروري و اساسي در فرآيند رشد و توسعه اقتصادي كشور است و سرمايهگذاران نيز از بعد عرضه سرمايه، تا حد امكان سعي دارند منابع مالي خودرا به سويي سوق دهند كه كمترين ريسك و بيشترين بازده را داشته باشد. يعني به دنبال برآورد ريسك سرمايهگذاريها خواهند بود. اين در حالي است كه يكي از مباني اساسي براي محاسبه ريسك بازار شركتها ، استفاده از اطلاعات توليد شده توسط سيستم حسابداي است.
رشته حسابداري از جمله رشتههايي است كه از داوطلبان هر سه گروه آزمايشي رياضي و فني ، علوم تجربي و علوم انساني دانشجو ميپذيرد.
آينده شغلي ، بازار كار ، درآمد:
به نظر ميرسد فارغالتحصيلان دورههاي تحصيلات تكميلي اين رشته، آمادگي و پختگي بيشتري براي حضور در بازار كار دارند.
نتيجه يكي از تحقيقات دانشگاه «كلمبيا» مبني بر اين بود كه از از دهه 70 به بعد همه شركتهاي موفق، شركتهايي بودهاند كه مدير آنها تحصيلات مالي داشته است. چون از اين دهه به بعد اطلاعات نقش مهمي پيدا كرده است و مهمترين اطلاعات نيز، اطلاعات مالي است كه تاثير بسياري در تصميمگيري روساي شركتها دارد.
«فرصتهاي شغلي يك حسابدار بسيار گسترده است و از پايينترين سطح تا بالاترين سطح را در بر ميگيرد. و با وجود اين كه در دانشگاههاي مختلف كشور اعم از دولتي ، غيرانتفاعي و آزاد، دانشجويان بسياري در رشته حسابداري تدريس ميكنند اما تعداد فارغالتحصيلان بيكار اين رشته از بيشتر رشتهها كمتر است. چون از يك موسسه كوچك گرفته تا بزرگترين كارخانههاي كشور حداقل براي تهيه اظهارنامه مالياتي به حسابدار نيازمند هستند.
همچنين دانش حسابداري در بخش ماليات كاربرد وسيعي دارد. چون محاسبه سود به ياري حسابداري امكانپذير است و تعيين مقدار سود نيز مبناي محاسبه ماليات شركتها اعم از دولتي و خصوصي ميباشد.
فارغالتحصيلان اين رشته پس از اتمام تحصيل ميتوانند در سطوح مختلف و شاخههاي متفاوت عهدهدار انجام امور مالي گردند كه شرح آن چنين است:
الف) حسابداري در شرکت :
فارغالتحصيلان ميتوانند در كليه موسسات و واحدهاي تجاري، اعم از دولتي يا خصوصي به عنوان حسابدار در شاخههاي زير مشغول كار شوند:
حسابداري مالي: در كليه شركتها و موسسات تجاري و غيرانتفاعي.
حسابداري صنعتي : در كليه واحدهاي صنعتي و شركتهاي توليدي.
حسابداري دولتي : در كليه سازمانها و ادارات دولتي به عنوان حسابدار يا عامل ذيحساب.
حسابداري مالياتي : در ادارات دارايي.
حسابداري بيمه : در موسسات بيمه .
حسابداري بانكها : در شعبهها و سرپرستي بانكها .
حسابداران پس از مدتي اشتغال به كار حسابداري ميتوانند در سمت مديريت
مالي واحدهاي تجاري ، ايفاي نقش نمايند.
ب ) حسابرسي در دانشگاه :
فارغالتحصيلان رشته حسابداري قادرند با توجه به شاخههاي حسابداري در بند الف در حرفه حسابرسي شاغل شوند. شاغلان حرفه حسابرسي در يك تقسيمبندي كلي به دو گروه اصلي تفكيك ميشوند :
حسابرسان داخلي : اين گروه از حسابرسان ، كارمند واحد مورد رسيدگي هستند، و در واقع رابط ميان هيات مديره و شركت بوده و گزارش رسيدگي خود را به طور هفتگي ، ماهانه يا سالانه به مديرعامل و هيات مديره ارائه ميدهند . اين گروه از حسابرسان عمليات داخل واحد تجاري را رسيدگي ميكنند.
حسابرسان مستقل: اين گروه از حسابرسان، افرادي هستند كه در موسسات حسابرسي مشغول كار هستند و بر اساس قرارداد ميان شركتها يا سازمانها با اين موسسات، عمليات حسابداري و مالي واحد تجاري را بر اساس اصول و موازين حسابداري مورد رسيدگي قرار ميدهند و گزارش خود را به مجمع عمومي صاحبان سهام ارائه ميكنند. در واقع حسابرسان مستقل رابط ميان صاحبان شركت و هيات مديره شركت ميباشند.
در حال حاضر در ايران ، سازمان حسابرسي به عنوان يك سازمان دولتي ، بزرگترين موسسه حسابرسي است و در كنار آن ساير موسسات حسابرسي دولتي و خصوصي مشغول فعاليت ميباشند.
تواناييهاي مورد نياز و قابل توصيه:
داشتن شم رياضي در رشته حسابداري از اهميت بسياري برخوردار است. به همين دليل دانشآموزان رشته رياضي در اين رشته موفقتر هستند. البته اين بدان معنا نيست كه دانشآموزان رشته علوم انساني قادر به ادامه تحصيل در رشته حسابداري نيستند بلكه بايد تلاش كنند تا از دانش رياضي خوب و يا حداقل متوسطي برخوردار باشند.
همچنين يك حسابدار بايد بتواند بخوبي گزارش كارهاي خود را ارائه دهد. بنابراين بايد در ادبيات فارسي مسلط بوده و نگارش خوبي داشته باشد. اين ويژگي بخصوص در سطوح بالاتر اين رشته يعني حسابرسي و مديريت مالي اهميت بسياري دارد.
در آزمون هر سه گروه آزمايشي درس رياضي به عنوان مهمترين درس اين رشته ضريب 4 دارد.
دانشجوي حسابداري بايد صادق و رازدار باشد چون در آينده تمام اسناد و مدارك يك سازمان را در اختيار دارد و اگر فرد رازدار و در كل با اخلاقي نباشد لطمات زيادي به آن شركت و در نهايت به جامعه وارد ميآورد. اين مساله بخصوص در حسابرسي اهميت بيشتري دارد زيرا اگر يك حسابرس كه وظيفه بررسي گزارشات مالي يك سازمان و تاييد صحت و سقم آن را بر عهده
دارد، درستكار نبوده و يا شهامت ابراز مشكلات را نداشته باشد، ميتواند به نابسامانيهاي اداري و مالي يك جامعه دامن بزند.
و بالاخره يك حسابدار براي موفقيت در اين دنياي پر از رقابت و تغيير و تحول بايد خلاق،
مبتكر، صبور و منضبط باشد.
علاقه به امور مالي و تجزيه و تحليلهاي آن، عامل موفقيت دانشجوي حسابداري است.
وضعيت ادامه تحصيل در مقاطع بالاتر:
تا مقطع دكترا امكان ادامه تحصيل وجود دارد.
نظر يك فارغالتحصيل مشغول به كار در اين رشته :
دانشجوي اين رشته بايد تحمل ساعتها كار در پشت يك ميز و صندلي و سرو كار داشتن با اعداد و ارقام را داشته باشد. همچنين بايد دقيق و منظم باشد تا در جمعبندي اعداد و ارقام دچار مشكل نگردد.»
وضعيت نياز كشور به اين رشته در حال حاضر:
آموزش حسابداران و شركت موثر آنها در فراهمآوري اطلاعات مالي دقيق و قابل اعتماد، و تجزيه و تحليل اين اطلاعات براي توسعه پايدار در كشور در حال توسعهاي مانند ايران اهميت فراواني دارد. چرا كه وجود اطلاعات دقيق، اعتماد برانگيز، بموقع و مربوط به فعاليتهاي اقتصادي، نه تنها لازم بلكه حياتي است. علاوه بر اين اطلاعات مالي حاصل از فعاليتهاي اقتصادي كه بوسيله نظامهاي حسابداري گزارش ميشود، ميتواند از انحراف مسير پيشبيني شده ، اتلاف منابع اقتصادي و اخلال در برنامههاي توسعه اقتصادي جلوگيري كند.
دكتر ثقفي نيز در اين باره ميگويد:« چون اين رشته فقط به كلاس و معلم نياز دارد متاسفانه در سالهاي اخير، بسياري از شهرهاي دورافتاده كه حتي يك حسابدار مجرب و متخصص ندارد، رشته حسابداري را با استفاده از اساتيد كمتجربه دائر كرده است و در نتيجه فارغالتحصيلان دانشگاههاي فوق حسابداراني ناكارآمد هستند كه نميتوانند، جذب بازار كار شوند. البته آنچه گفته شد شامل حال فارغالتحصيلان توانمند اين رشته نميشود چون هر فرد سرمايهگذار و هر موسسه اعتباري براي سرمايهگذاري يا اعتبار دادن به حسابدار نياز دارد. »
نكات تكميلي :
چند سال پيش وقتي كه آقاي . ت رياست يكي از كارخانههاي ايران را بر عهده گرفت با اخمهاي در هم و چهرههاي عبوس كارگراني روبرو شد كه 6 ماه بود حقوق نگرفته بودند و اميد چنداني نيز به رئيس جديد نداشتند. اما رئيس جديد كه فارغالتحصيل رشته حسابداري بود با مديريت قوي و درست خويش نه تنها كارخانه مورد نظر را از ورشكستگي نجات داد بلكه امروزه اين كارخانه يكي از بهترين كارخانههاي كشور است كه محصولات آن به خارج از كشور صادر ميگردد و در حال حاضر نيز نحوه كار رئيس ياد شده به عنوان يك شيوه نوين در دانشگاهها تدريس ميشود.
آنچه خوانديد سرگذشت واقعي يكي از كارخانههاي كشور است.
حسابداري صنعتي يا حسابداري بهاي تمام شده رشته اي از حسابداري مديريت است که مربوط ميشود به تنظيم بودجه و تعيين هزينه هاي استاندارد و هزينه هاي واقعي عمليات و هزينه مراحل توليد و دواير يا محصولات و تجزيه انحرافات و تعيين سودآوري يا مصرف وجوه اجتماعي .
براي رسيدن به اين هدفها ، حسابها طبقه بندي ، ثبت ، تجزيه و تحليل و تفسير مي شوند تا ارتباط هر هزينه با مراحل توليد و توزيع کالا و خدمات مشخص شود .
حسابداري صنعتي همان طور که از اسم آن هم مشخص است در ارتباط با صنعت و موسسات توليدي کاربرد دارد . به همين دليل اين نوع از حسابداري بسيار مورد توجه مديريت است .
در موسسات توليدي يا کارخانه ها به علت نوع فعاليت و همچنين شکل فروش محصولات ، نياز مديريت به اطلاعات بهاي تمام شده توليدات ، بسيار دقيق و حساس است . زيرا در اين نوع از موسسات به اين دليل که محصول نهايي از ترکيب مواد و هزينه هاي تبديل که همان دستمزد نيروي کار مستقيم و هزينه هاي سربار است توليد مي شود به همين علت بايد توجه خاصي به اقلام تشکيل دهنده بهاي تمام شده داشته باشيم .
به همين علت مديريت در تلاش است تا با استفاده از روشهاي مختلف و حسابهاي کنترلي در هر زمان که نياز باشد در کمترين فرصت اطلاعات مربوط به بهاي تمام شده محصولات را در اختيار بگيرد . مسلما اين مسئله از وظايف اصلي حسابداران است . حسابداران با استفاده از روشهاي مختلف به اين کار اقدام مي کنند .