بخشی از مقاله
تأثير عوامل آموزشي بر افت تحصيل
چكيده
با توجه به توسعه كمي دانشگاه ها در سال هاي اخير و عدم توجه كافي به كيفيت و استانداردهاي آموزشي، هم اكنون افت تحصيلي در دانشگاهها به عنوان يك معضل اساسي مطرح است و پيش بيني مي گردد در آينده نيز اين معضل تشديد گردد. هر ساله بخشي از منابع و استعدادهاي بالقوه انساني و اقتصادي جامعه در دانشگا هها با عناوين اخراج، ترك تحصيل و انصراف، مردودي در دروس و مشروطي ضايع مي گردد و علاوه بر آن آثار و پيامدهاي ناگواري نيز در حيات فردي، خانوادگي افراد بر جاي مي گذارد و نابساماني هاي اجتماعي فراواني را نيز بوجود مي آورد.
در اين مقاله فقط تأثير عوامل آموزشي بر افت تحصيل مورد بررسي قرار مي گيرد. جامعه آماري اين تحقيق كل دانشجويان دانشگاه يزد هستند كه در سال تحصيلي 77، 5500 نفر بوده اند. تعداد 320 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه به روش تصادفي ساده برگزيده شده اند و اطلاعات جمع آوري شده با كمك نرم افزار SPSS در قالب جداول فراواني، نمودارها و آزمونهاي آماري توصيف و مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است.
مقدمه
حق تعليم و تربيت يكي از مهمترين حقوق اساسي هر انساني است و فراهم آوردن امكانات آموزش و پرورش همگاني براي شكوفايي ابعاد معنوي و مادي انسانها و تأمين حقوق همه انسانهاي يك جامعه ضروري است . علاوه بر اين با امكانات آموزش و پرورش عمومي و مطلوب مي توان منابع انساني جامعه را توسعه و تكامل بخشيد، سلامت و بهداشت افراد جامعه را تأمين
نموده، فرهنگ جامعه را غني ساخت، ثبات سياسي و همبستگي اجتماعي را فراهم آورد و نيروي انساني مورد نياز رشد اقتصادي را پرورش داد. اما نظام آموزشي نيز مانند هر نهاد ديگري مي تواند به علت كمبودها و كاستي ها و يا عوامل ديگري دچار سوء كاركرد شود بطوريكه نتواند بخشي از اهداف خود را به درستي به انجام رساند و سرمايه و مواداوليه اي را كه در اختيار آن قرار داده شده، تلف نمايد و نتيجه مطلوب و مورد انتظار را به بار نياورد. در اين صورت است كه مي توانيم اصطلاح افت تحصيلي را به كار ببريم. هم اكنون افت تحصيلي در دانشگاه ها و مراكز آموزشي به صورت كمي و كيفي وجود دارد. صورت كيفي افت تحصيلي به يادگيري ناقص و ضعف علمي و
بينشي دانش آموخته نظام آموزشي اشاره دارد كه قادر نيست انتظارات جامعه و سازمان هاي اجتماعي را از خود به عنوان يك فرد تحصيل كرده برآورده سازد. صورت كمي افت تحصيلي به صورتهاي اخراج، ترك تحصيلي و انصراف و مشروطي جلوه گر مي شود كه اين امر آثار و پيامدهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي براي فرد و نظام آموزشي و جامعه دارد. اين پژوهش با طرح اين سوالات كه چرا با وجود علاقه زياد به تحصيل، بعضي از دانشجويان پس از ورود به دانشگاه از تحصيل منصرف و يا اخراج مي شوند؟ چار بعضي ديگر به نتايج مطلوب نمي رسند و مشروط مي گردند؟ و با هدف بررسي خصوصيات اقتصادي- اجتماعي افراد داراي افت تحصيلي و همچنين زمينه هاي تحصيلي و آموزشي آنها، به منظور شناخت اين مسأله و بررسي علل و عوامل مؤثر بر افت
تحصيلي براي جلوگيري يا كاهش افت تحصيلي انجام شده است. در اين مقاله سعي مي شود تا درباره تأثير عوامل آموزشي شامل پايه تحصيلي فرد، معدل ديپلم، سابقه تجديدي و مردودي در دبيرستان، سهميه كنكور، محل اخذ ديپلم (شهر يا روستا) و ارزيابي دانشجو از سطح امكانات آموزشي داوطلبانه دارند تا اخراج از تحصیل ، ثابت شده که در بسیاری از دانشجویان ، عملکرد
کلاسی مهمترین عامل پیش بینی ماندن در دانشگاه است.
همچنین تحقیقات زیادی بر این نکته تاکید دارند که افت تحصیلی ارتباطی بسیار قوی و نزدیک با ویژگیهای خانوادگی دانش آموز دارد. به عبارت کلی تر وضعیت اجتماعی - اقتصادی خانواده رابطه معکوسی با افت تحصیلی دارد.
دانش آموزانی که در خانواده هایی زندگی می کنند که از سطوح پایین وضعیت اجتماعی - اقتصادی برخوردارند ، نسبت به دانش آموزانی که متعلق به خانواده هایی با وضعیت اجتماعی و اقتصادی با لا هستند،افت تحصیلی بیشتری را نشان می دهند ، حتی زمانی که عامل هوش نیز کنترل شده باشد.( سول و شان ، 1967 : 23- 1 و 40 )
علاوه بر آن ، نوع موسسه تقریبا با کیفیت آن همبستگی دارد، عجیب نیست که کیفیت موسسه نیز بر حضور و باقی ماندن دانش آموزان در آموزشگاه تاثیر داشته باشد. در تحقیقی برای ایالت (ویسکا نیسن)دریافتند که موسسات با کیفیت بالاتر، نسبت به موسسات با کیفیت پایینتر، فارغ التحصیل بیشتری دارند . آنها با تمرکز بر اجرای ویژه کیفیت دانشکده دریافتند که موسساتی با درآمد سرانه بیشتر برای هر دانش آموز ، دارای دانش آموزان با پیشرفت بیشتری هستند.ازآنجا که عملکرد و افت تحصیلی مستقیما در ارتباطند ، می توان حدس زد که ویژگیها ی موسسه ای با میزان متفاوت از افت تحصیلی مربوطند. با وجود این مساله کیفیت موسسه پیچیده تر ازآن است که از مقایسه های ساده بین موسسات با کیفیت متفاوت انتظار میرود. مقایسه های ساده گرایش به سرپوش گذاشتن بر این واقعیت دارند که تعاملی مهم بین کیفیت موسسه ، ترکیب دانش آموزان و
عملکرد فردی و بنابراین پایداری در موسسه وجود دارد.
همچنين عدم توجه به نيازها و استعدادهاي افراد و تفاوتهاي فردي آنان، در اين زمينه و عدم استفاده از روش هاي مطلوب تدريس و يادگيري، علاقه و انگيزه آنان را براي آموختن از بين مي برد و اين عدم علاقع بازتاب نا مطلوبي بر نتايج كار دارد و ميزان افت تحصيلي را افزايش مي دهد. اين بي علاقگي در ميان تعداد زيادي از دانش آموزان مشاهده مي شود كه اثر نامساعدي بر پيشرفت تحصيلي آنان بر جاي مي گذارد. اما اين نتيجه نامطلوب براي دانش آموزان محرومي كه زمينه هاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي نامساعد به مدرسه مي آيند، به مراتب زيادتراست. (امين فر، 14:1367)
امروزه در دانشگاه ها به جاي استفاده از تمام استعدادها و هدايت تواناييهاي بالقوه دانشجويان براي تحقيق و تفحص، جستجو، مشاهده، تجربه و آزمايش، تجزيه و تحليل امور و قضاوت و داوري درباره پديده ها و يا تعبير و تفسير آنها كه مي تواند تمام استعدادهاي دانشجويان را پرورش دهد، تنها به روش حفظي و بيان لفظي مطالب اكتفا مي شود. در اين زمينه ((پياژه)) دانشمند معروف سوئيسي مي گويد:
استفاده منحصر به فردي كه آموزش و پرورش مرسوم قديمي از نطق و زبان مي نمايد تا دانش آموز را تحت تأثير قرار دهد، متضمن اين معني است كه كودك مفاهيم ذهني خود را عيناً مانند ما بزرگسالان مي سازد و بدين ترتيب، مفاهيم ذهن معلم و شاگرد يك به يك متناضر است. همين واقعيت غم انگيز در آموزش و پرورش مرسوم قديمي، يعني افراد در استفاده از نطق و بيان و سيل مفاهيم كاذبي كه به الفاظ بدين معني واقعي قلاب شده است، به قدر كافي نشان دهنده دشواري روش فوق و مبين يكي از دلايل اصلي واكنش «مدارس فعال» در برابر «مدارس مرسوم قديمي» كه بر «آموزش فعل پذير» تكيه دارند، است. درك اين واكنش و اعتراض آسان است. زيرا مفاهيم خاص بزرگسالان كه در زبان روشن فكرانه به صورت علائم اختصاري درآمده و از سوي اهل نطق و خطابه و بحث بكار مي رود، در حكم ابرازهايي هستند در خدمت ذهن كه اساساً براي تنظيم اطلاعات به دست آمده و در تسهيل مبادله و انتقال افكار ميان افراد (بزرگسالان) سودمند است و حال آنكه در نزد كودك، هوش عملي بر هوش شناختي تفوق و جستجو بر دانش ساخته و پرداخته تقدم دارد. (پياژه، 1360: 134)
عدم تغيير اساسي در روش هاي تدريس و يادگيري، مخصوصاً در كشورهاي جهان سوم وابسته به كمبود امكانات آموزشي از قبيل: مواد آموزشي، وسايل آزمايشگاهي و كارگاهي، كتابخانه ها و تأسيسات و تجهيزات ديگر نيز هست كه به اين مجموعه بايد فقدان يا كمبود معلمان و نيروهاي انساني شايسته و كارآمد را نيز افزود كه يكي از عوامل اصلي افت تحصيلي است.
افت تحصیلی
مسأله افت تحصیلی در آموزش و پرورش، یکی از مهمترین مسائل نظام آموزشی، در اغلب کشورهای جهان می باشد.
منابعی که ازاین راه تلف می شود خواه بصورت عمر انسان ها یا به صورت منابع مادی، هر ساله رقم قابل توجهی را تشکیل می دهد بطوریکه بهبود کارایی نظام های آموزشی تا اندازه زیادی، موکول به کاهش افت تحصیلی است.
افت تحصیلی در ایران، بویژه در مناطق محروم نیز رقم قابل توجهی را تشکیل می دهد و هر سال این پدیده، به صورت مردودی و ترک تحصیل، مقدار و تعداد زیادی از منابع و استعدادهای بالقوه انسانی و مالی جامعه را تلف می کند و آثار ناگواری در زندگی فردی و اجتماعی افراد، برجای می گذارد، بدین لحاظ ضرورت دارد که، در برنامه ریزی آموزشی به این مسأله توجه مبذول گردد و راه های مقابله یا کاهش آن، مرود بررسی قرار گیرد.
معنا و مفهوم افت تحصیلی
کاربرد اصلاح افت یا اتلاف در آموزش و پرورش، از اقتصاد گرفته شده و آموزش و پرورش را، به صنعتی تشبیه می کند که بخشی از سرمایه و مواد اولیه ای را که باید به محصول نهایی تبدیل شود، تلف می کند و نتیجه مطلوب و مورد انتظار را، به بار نمی آورد، اگر از نقطه نظر منابع و مخارجی که جامعه در اختیار نهاد تعلیم و تربیت قرار می دهد، به آموزش و پرورش نگریسته شود، بدون شک آموزش و پرورش، یکی از بزرگترین نهادهای اقتصادی جهان است.
لذا می توان اصطلاح «افت» یا «اتلاف» را در مورد آن بکار برد و به سؤالی که بیانگر انواع افت است، پاسخ داد، این سؤال عبارتست از اینکه چه چیزی تلف شده است؟!
گروهی به سوال فوق چنین پاسخ می دهند : پرورش و یادگیری انسانها، تأسیسات ساختمانی و تجهیزات مدارس و مؤسسات آموزشی، ارزش کار معلمان و وقتدانش آموزان.
گرهی دیگر اتلاف های ناشی از افت تحصیلی را چنین ذکر می کنند:
الف) اتلاف هزینه های جاری اداره مؤسسات توسط دولت.
ب) اتلاف سرمایه گذاری ثابت، برای احداث و تجهیز فضاهای آموزشی.
ج) اتلاف هزینه های مستقیم خانواده مانند نوشت افزار و سایر وسایل تحصیلی و ... .
د) اتلاف ناشی از سرماخوردگی و از دست رفتن روحیه و احساس حقارت و مانند آنها، جملگی مانع شکوفایی کامل استعدادها و توانایی های فرد شکست خورده در تحصیل است. ز) اتلاف ناشی از هزینه های تحمیل شده به دولت و خانواده ها، به علت بروز انحرافات ناشی از سرماخوردگی، افسردگی و طغیان نوجوانان شکست خورده.
و) اتلاف هزینه های حمل و نقل و ارتباطات، برای رفت و آمد دانش آموزان مدرسه.
افت تحصیلی به طور اعم شامل سه مفهوم : تکرار پایه تحصیلی، ترک تحصیل زودرس و کاهش کیفیت تحصیلی دانش آموز است. بطور اخص افت تحصیلی شامل تکرار پایه تحصیلی و کاهش کیفیت تحصیلی دانش آموزان است.
افت تحصلی را می توان چنین تعریف کرد. کودکی در مدرسه ای ثبت نام می کند اما در فرایند تعلیم و تربیت در یک سطح و پایه تحصیلی با شکست مواجه می شود، تکرار کننده پایه تحصیلی کودک یا نوجوانی است که پایه تحصیلی را مجدداً تکرار می کند. کاهش کیفیت تحصیلی به این معناست که وضعیت تحصیلی یک دانش آموز در سطح مطلوب یا معمول نیستو بالاخره ترک تحصیل عبارتست از اینکه مثلاً دانش آموزی، قبلاً در فرایند تعلیم و تربیت نقش داشته و تحت تعلیم قرار گرفته است اما به دلایلی تصمیم می گیرد، برای مدتی یا برای همیشه، در فرایند آموزش و پرورش مشارکت نداشته باشد البته تصمیم به ترک تحصیل ممکن استس از جانب خود دانش آموز یا والدین یا افراد دیگری باشد که عموماً خود فرد یا والدین او، باعث می شوند که فرد تحصیلاتش را ادامه ندهد.
بسیاری از صاحبنظران، افت تحصیلی را، از دو جنبه مورد بررسی و مطالعه رار می دهند: افت کمی و افت کیفی.
افت کمی شامل نسبت دانش آموزان مردود شده و ترک تحصیل کنندگان یک دوره آموزش به کل ثبت نام شدگان آن دوره است. افت کیفی ناتوانی برنامه ها و روش های آموزش در تحقیق کامل هدفهای پیش بینی شده برای پرورش استعدادها و توانائیها و مهارتها و خلاقیت ها.
علایق و پرورش جنبه های اخلاقی و معنوی دانش آموزان صرف نظر از پذیرفته شدگان آنان در امتحانات رسمی است.
افت کیفی هر دوره در دوره های بالاتر تححصیلی به افت کمی منجر می شودس دانش آموزانی که دوره ابتدایی را به پایان می رسانند اما توانایی و مهارتهای لازم را به گونه ای که در هدفهای این دوره پیش بینی شده، به خوبی کسب نمی کنند در دوره راهنمایی تحصیلی احتمالاً به گروه دانش آموزان مردودی می پیوندند و ملاحظه می شود که کاهش افت کمی بدون بالا بردن سطح کیفی آموزش و پرورش است.
گروهی دیگر انواع افت تحصیلی یا اتلاف در آموزش و پرورش را بصورت ذیل طبقه بندی می کنند.
الف) افت بر اثر قصور نظام اجتماعی، در فراهم آوردن آموزش و پرورش همگانی: از آنجا که تعلیم و تربیت وظیفه شکوفایی استعدادهای انسان را بر عهده دارد و تحقق انسانیت در گروه تعلیم و تربیت می باشد بدین لحاظ جامعه و کشوری که در فراهم آوردن آموزش و پرورش همگانی قصور داشته باشد وظایف خود را در برابر شهروندان خود انجام نداده و لذا با پرورش توان بخشی از منابع انسانی خود عامل اتلاف شده است.
ب) افت بر اثر قصور نظام آموزشی در آوردن کودکان، نوجوانان و جوانان، به داخل نظام آموزشی این نوع افت هنگامی رخ می دهد که امکانات تحصیلی به نوعی برای افراد فراهم گردیده است، اما به علل مختلف از جمله نگرش خانواده نسبت به تحصیل کودکان و جوانان خود مثلاً به لحاظ جنسیت آنان یا نیازی که خانواده به کار فرزندان خود دارد و یا به علل دیگر از فرستادن فرزندان به مؤسسات آموزشی خودداری می شود.
ج) افت بر اثر قصور نظام آموزشی در نگهداری افراد در داخل نظام آموزشی، توانایی نگهداری دانش آموزان در نظام آموزشی به عوامل خارجی و داخلی نظام آموزش و پرورش بستگی دارد.
یعنی شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه ممکن است طوری باشد که مدرسه نتواند چنانکه در نظر دارد تا حد لازم افراد را رد مدرسه نگهدارد، لذا تعدادی از آنها مدرسه را ترک می کنند.
د) افت بر اثر قصور نظام آموزشی در ایجاد در ایجاد هدفها و برنامه های متناسب آموزشی: د
ر این نوع افت، افراد به مؤسسات آموزشی آمده و تحصیلات خود را ادامه داده و از مرحله یا دوره ای از آموزش و پرورش، فارغ التحصیل می شوند، به علت نامناسب بودن هدفها و برنامه های این مؤسسات قابلیت و مهارتهای لازم را کسب نمی کنند، لذا تحصیلات آنها نوعی افت محسوب می شود.
هـ) افت بر اثر قصور نظام آموزشی در دستیابی به هدفها و برنامه های مؤثر آموزشی: این نوع افت از کارایی نامناسب نظام آموزشی در دستیابی به هدفها و برنامه های خود حاصل می شود این نوع افت را می توان بر حسب کاهش محصول نظام آموزشی در هر پایه تحصیلی از آنچه که نظام آمورزشی در نظر داشته به آن برسد تشخیص داد. معیار عدم موفقیت ارزیابی مدرسه، از کار دانش آموزان در خلال سال تحصیلی و یا امتحانی است که در پایانسال به عمل می آید. این عدم موفقیت یا به مردودی و تکرار پایه تحصیلی و یا به ترک تحصیل منجر می شود.
با توجه به مطالب فوق می تون اینگونه نتیجه گرفت که در آموزش و پرورش، انواع متعدد افت (ضایعه) وجود دارد.
اما آنچه در تمام این انواع مشترک است و تحت یک عنوان کلی می تواند مطرح باشد، عدم توفیق در تحقق هدفها و مقاصد تربیتی است بعبارت دیگر هرگونه عاملی که بازده کار مدرسه و خانواده و یا اجتماع را از لحاظ نیل به مقاصد تربیتی کاهش دهد نوعی اتلاف و ضایعه است بنابراین هر نوع نارسایی در هریک از ابعاد کارتربیت ممکن است منشاء اتلاف و ضایعه باشد. وضعف و کمبود در برنامه ها و روش ها با خط مشی های اجرایی، عدم شایستگی و آزمودگی کاردر آموزشی، کمبود وسایل و نارسایی در محیط کار، عدم همکاری در مدرسه و خانواده، مبانی مهم اتلاف بشمار می آیند.
به علاوه شرایط اجتماعی و اقتصادی خانواده شیوه و میزان مراقبت خانواده در تربیت فرزند، روابط اجتماعی و فرهنگ جامعه نیز بعنوان عوامل برون مرزی مدرسه ممکن است سود بخشی فعالیت های تربیتی را کاهش داده و ضایعه و اتلاف به بار آورند.
عوامل مؤثر برافت تحصیلی
با توجه به تحقیقات و مطالعاتی که در سطح ایران و جهان در رابطه با مسأله افت تحصیلی انجام گرفته است و تجارب شخصی، می تواند عوامل مؤثر بر افت تحصیلی دانش آموزان استان سیستان و بلوچستان را به چهار مقوله اصلی تقسیم نمود:
الف) عوامل مربوط به نظام آموزشی
نامتناسب بودن هدفها و محتوای برنامه ها با نیازها و استعدادها و علایق دانش آموزان: قصور نظام آموزشی در برقراری هدفها و برنامه هایی که با نیازهای رشد و تکامل فرد و علایق و انگیزه های او متناسب و هماهنگ باشد، برجریان تعلیم و تربیت تأثیر نامناسبی برجای گذارده و باعث افت تحصیلی می گردد.
در تعیین اهداف باید نیازهای فردی و اجتماعی فراگیران همواره، مورد نظر باشد، علاوه بر این مشخص بودن اهداف، وسیله مناسبی برای تعیین نوع مواد آموزشی، محتوای برنامه ها و چگونگی ارزشیابی و ایجاد هماهنگی بین فعالیت های مختلف آموزشی، حیطه فعالیت معلم می باشد و شاگردان با آگاهی از هدفهای آموزشی با میل و علاقه بیشتری به یادگیری می پردازند. علاوه بر این هماهنگی بین اهداف آموزشی، با استعدادها، علایق و نیازهای فراگیران، برجریان آموزشی، تأثیر مطلوبی برجای می گذارد.
بنابراین می توان گفت، عدم توجه به نیازها و استعدادهای دانش آموزان و تفاوتهای فردی آنان، در این زمینه علاقه و انگیزه آنان را برای آموختن، از بین برده و این عدم علاقه، بازتاب نامطلوبی، بر نتایج کار داشته و میزان افت تحصیلی را افزایش می دهد.
2- کمبود فضا و امکانات آموزشی: معلم خوب در شرایط محدود نیز می تواند مؤثر واقع شود. اما شکی نیست که فضا و تجهیزات آموزشی مناسب می تواند در کیفیت تدریس معلم و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، بسیار مؤثر باشد و موجبات کاهش افت تحصیلی
کثرت دانش آموزان در کلاس: با وجودی که آموزش و پرورش، سقف دانش آموزان هر کلاس را مشخص نموده اند (35 نفر برای مدارس شهری و 25 نفر برای مدارس روستایی) اما این سقف به علت کمبود کلاس، رعایت نمی شود و گاهی در کلاس، بیش از این تعدادس، دانش آموز وجود دارد و همین عامل سبب می شود که معلم نتواند به طور مؤثر و شایسته با دانش آموزان کار کند و به ارزشیابی مستمر آنان بپردازد و نقاط ضعف و قوت هر دانش آموز را بسنجد و در رفع نواقص آن اقدام نماید.
فقدان کتابخانه غنی فعال: با توجه به اهمیت روز افزون کتاب و کتابخوانی، در اکثر مدارس، کتابخانه ای وجود دارد ولی بیشتر محتوای این کتابخانه ها را کتابهای داستان تشکیل می دهد و کتابهای کمک آموزشی درصد ناچیزی را شامل می شود. در موارد نادری که کتابخانه ای غنی هم وجود داشته باشد، فرهنگ مطالعه نه تنها در دانش آموزان ما، بلکه در کلیه افراد جامعه ما رشد نکرده و جا نیفتاده است باید دانش آموزان را به مطالعه و تشویق و ترغیب نماییم، چنانچه دانش آموزان به مطالعه پایبند و علاقمند باشد، هرگاه با مشکلی در امر تحصیل یا زندگی مواجه شود درجه رفع آن اقدام می نماید و خوش می تواند نقاط ضعف خود را قوت بخشد.
فقدان آزمایشگاه و تجهیزات مناسب: برای دروسی که جنبه علمی دارند (مثل درس علوم و ... ) مدارس نیازمند به یک آزمایشگاه مجهز می باشند، ولی به جرأت می توان گفت که بندرت در مدارس آزمایشگاه وجود دارد یا معلم (مسؤول آزمایشگاه) آزمایش مربوطه را انجام می دهند و دانش آموزان فرصت انجام آزمایش را داد و معلم یا مسؤول آزمایشگاه، جنبه هدایتی وارشادی داشته باشند.
تخته سیاه و میز و نیمکت نا مناسب: در مدارس، بهترین وسیله برای انتقال اطلاعات و مفاهیم از ذهن معلم یا کتاب درسی به دانش آموزان، تخته سیاه می باشد که متأسفانه تخته سیاه های مدارس از کیفیت مطلوبی برخوردار نیستند.
در ضمن میز و نیمکتهایی که دانش آموزان از آنها استفاده می کنند، کیفیت نامطلوبی دارند و حتی در مواردی که آمار دانش آموزان در کلاس بالا می باشد، تعداد زیادی از دانش آموزان از یک میز و نیمکت استفاده می کنند. در چنین حالتی که دانش آموزان با کمبود فضا مواجه می شوند چگونه می توان انتظار داشت که ذهنشان را به مطالب درسی و آموزشی متمرکز نمایند.
3- نامتناسب بودن روش های ارزیابی : در اکثر نظام های آموزشی، پیشرفت تحصیلی
و ارتقاء به کلاس بالاتر بر اساس ارزشیابی ها و امتحاناتی است که به طور فصلی و یا در پایان سال تحصیلی، از دانش آموزان به عمل و نمراتی که دانش آموزان در این امتحانات کسب می کنند، سرنوشت آینده آنان را روشن می سازد که به کلاس بالاتر می روند یا مردود شدهو باید همان کلاس قبلی را تکرار کنند و یا ترک تحصیل گفته از نظام آموزشی خارج شوند. این تأکید زیادی بر نمرات امتحانی می شود.
از سوء دیگر نیز بر کل نظام آموزشی می گذارد یعنی دیگر این تکوین و تکامل فرد نیست که هدف اصلی نظام آموزش و پرورش است، بلکه توانایی یادگیری اموری که قابل اندازه گیری باشند، هدف اصلی بشما می آید و در این صورت نمره، به خودی هدف شده است و نه وسیله ای برای تصمیم گیری دوباره چگونگی کمک به آموزش و پرورش فرد.
نکته مهم دیگری که باید به آن توجه نمود، این است وقتی کار دانش آموز ارزيابي مي شود بجاي تأكيد برآنچه كه دانش آموز صحيح انجام داده است، براشتباهات او تأكيد مي شود.
تغيير وتحول ونوآوري درروش هاي انتخابات وارزيابي پيشرفت تحصيلي بايد ابتدا بصورت تغيير درنگرش معلم، نسبت به كار دانش آموزجلوه گر شود تابجاي شمردن خطاهاي دانش آموز، به آنچه كه صحيح انجام داده توجه نموده وآنها را مورد تأييد وتشويق قراردهد زيرا نتايج پژوهش هاي بسياري از روانشناسان، براين امر دلالت داردكه اگر پاسخ هاي صحيح دانش آموز و پيشرفت هاي جزئي او هرچقدر هم ناچيز باشد مورد توجه وتأييد قرارگيرد عملكرد وپيشرفت او بهبود خواهد يافت.
4) نامناسب بودن مقررات، شرايط وفضاي مدرسه: شرايط نامناسب مدرسه وكلاس، تهديدها وتوبيخ هاي رسمي وغيررسمي وتنبيه ها وجريمه هاي مكرر، ثبات عاطفي ورواني دانش آموزان را مختل نموده، شخصيت آنان را متزلزل كرده وآنان را كينه توز وپرخاشجو ونامتعادل مي سازد. لذا به تقلب، خشونت وبي انضباطي گرايش يافته واين شرايط ومقررات نامطلوب، كارآيي نامناسب مدارس را بصورت مردودي وافت تحصيلي را درپي خواهد داشت.
5) ضعف مديريت : تحقق هدف هاي آموزشي رابطه نزديكي با اثربخشي مديريت دارد، نقش مديران آموزشي سازماندهي مؤثر وبسيج منابع انساني ومالي ومادي وهدايت فعاليت هاي اجرايي برنامه هاي آموزشي است. گرچه عوامل عمده دراين جريان معلمين ودانش آموزان هستند ولي مديران آموزشي مي توانند با ايجاد روحيه وشرايط مناسب، تهيه وتدارك مواد ووسايل آموزشي راهنمايي ومساعدت فكري وارزشيابي عملكردها ونتايج فعاليت هاي آموزشي زمينه اجراي موثر برنامه ها وتحقق هدف ها را فراهم سازند.
مديران آموزشي با اقداماتي نظير موارد زير مي توانند تغييرات چ
الف) هدف هاي كلي نظام آموزشي بصورت هدف داروتحقيق تعريف شوند.
ب) هدف های کلی به هدفهای فرعی تقسیم شوند به طوری که در سطح مدارس قابل درک باشند.
ج) مدیران به کمک معلمان ، هدفها را مجددا به صورت هدف های عملی قابل اجرا در کلاس تعریف نمایند.
د) مدیران با اقدامات مناسب و بالا بودن روحیه کارکنان ف شرایطی فراهم سازند که معلمان
هدفهای شغلی و شخصی خود را با هم پیوند دهند.
ب ) عوامل مربوط به معلم
1- عدم تخصص معلم : در بسیاری از مناطق خصوصاً مناطق روستایی مدارس با کمبود معلمان متخصص مواجه هستند .در نتیجه آنان مجبورند به تدریس دروسی بپردازند که تجربه ومهارت کافی در آن درس را ندارند و همین امر کارایی نظام آموزشی را کاهش میدهد وموجبات افت تحصیلی را فراهم می کند.
2- استفاده از معلمان طرح سربازی (سرباز معلمان ): این واقعیتی است که ما با کمبود معلم مواجه هستیم وآموزش و پرورش وظیفه دارد به تامین معلمان مورد نياز مدارس بپردازند. يكي از طرح هاي آموزش وپرورش براي جبران كمبود معلم، استفاده از ديپلمه ها و ... به صورت طرح سربازي است اگرچه به وسيله اين طرح به ظاهر مشكل كمبود معلم تا حدي جبران مي شود ولي اين طرح خالي از اشكال نيست مهمترين اشكال اين طرح اين است كه سرباز معلم، (خصوصاً معلمان ديپلمه) از مهارت و تجربه كافي در رابطه با درس مربوطه و امر تدريس و آموزش برخوردار نيست. دانش آموزي كه به تازگي ديپلم گرفته است يا دانشجويي كه تازه در رشته اي (غير از رشته هاي دبيري) فارغ التحصيل شده است، بعد از گذراندن يك دوره كوتاه مدت آموزشي به امر مهم و خطير تدريس و آموزش مشغول مي شود در چنين حالتي چگونه مي توانيم انتظار معجره از اين معلمان را داشته باشيم؟ علاوه بر اين مورد، اشكال دوم اين طرح كمبود انگيزه و رغبت اين معلمان به امر آموزش است بيشترين اگيزه داوطلبان طرح سربازي، اين است كه با استفاده از اين طرح،از آموزش در پادگان رهايي پيدا مي كنند و مدت سربازي خود را در خارج از پادگان مي گذرانند.
3- استفاده از روش هاي تدريس نامناسب: تدريس را نبايد به وسيله اي براي انتقال دانش، از ذهن معلم يا محتواي كتاب، به ذهن دانش آموز تلقي نمود بلكه مراد از تدريس فراهم كردن شرايط مناسبي است كه دانش آموزان تحت آن شرايط به يادگيري بپردازند و روش آموختن اكتشافات و تفكر علمي را فراگيرند . امروزه اعتقاد بر اين است كه چنانچه معلم از شيوه تدريس فعال
(يادگيرنده محور) استفاده نمايد، موجبات كاهش افت تحصيلي را فراهم خواهد كرد. اما متأسفانه روشهاي تدريس و يادگيري متداول در اكثر نظام هاي آموزشي بر اساس گوش دادن و بيان لفظي و حفظ كردن مطلب درسي، استوار است به جاي تبادل افكار و بحث درباره امور و پديده ها، معلم مطالب را بيان مي كند و شاگردان گوش مي كنند (يا گوش نمي كنند) و سپس آنها را تكرار مي كنند. به هر حال، ناديده گرفتن اين امور و تأكيد بيش از حدي كه بر روش هاي يادگيري غير فعال (معلم محور) مي شود، ذوق و خلاقيت و ابتكار دانش آموزان را ناديده گرفته، انگيزه ها و علايق آنان را براي آموختناز بين مي برد، آنان را به افرادي منفعل و بي علاقه تبديل مي نمايد كه نتيجه آن
به صورت بي حاصل بودن نظام آموزش و پرورش يا كارايي نامناسب نظام به صورت افت تحصيلي بروز مي كند. به حق مي توان گفت يكي از عوامل افت تحصيلي به ويژه افت كيفي در نظام آموزش و پرورش را بايد در روش هاي تدريس معلمان جستجو كرد.
4- عدم توجه معلمان به روشهاي صحيح تربيتي: كاربرد تنبيه ها، سرزنش دانش آموزان در جلو جمع، عدم توجه به نظرات دانش آموزان، عدم توجه به كاربرد تقويت كننده (تشويق ها) عدم ايجاد انگيزه در كلاس، تأكيد بر اشتباهات دانش آموزان، به جاي تأكيد بر پاسخ هاي صحيح آنان، تأكيد بر نقش عامرانه معلم در كلاس به جاي نقش راهنما و هدايت كننده معلم و ... همگي مي توانند به عنوان علتي براي افت تحصيلي به شمار روند.
5-كمبود امكانات رفاهي معلمان: شايد اين مسئله به طور مستقيم با افت تحصيلي دانش آموزان در ارتباط نباشد، ولي بطور غير مستقيم، در افت تحصيلي دانش آموزان مؤثر است. وقتي معلمان در تأمين معيشت خود، با مشكل مواجه شوند، چگونه مي توانند با خاطر آزاد و باز به امر آموزش و پرورش دانش آموزان بپردازند؟ براي ايجاد جاذبه شغلي در حرفه معلمي، لازم است تدابيري انديشيده وامكانات و شرايطي فراهم گردد تا معلمان چه از نظر مادي و چه از نظر معنوي و اجتماعي، تأمين بيشتري داشته باشند و با خيال راحت و آسوده به امر آموزش و پرورش دانش آموزان بپردازند.
ج) عوامل مربوط به والدين و محيط
1- بي سوادي والدين: دانش آموزان خصوصاً در دوره ابتدايي نيازمند كمك والدين در انجام تكاليف درسي مي باشند و دانش آموزاني كه والدين آنها سواد لازم را نداشته باشند، در مسائل آموزشي و درسي با مشكل مواجه شده و موجبات افت تحصيلي آنان فراهم مي گردد.
2- كمك و دخالت مستقيم والدين : در انجام تكاليف درسي، گاهي والدين به جاي اينكه نقش راهنماي و هدايت كننده را داشته باشند؛ شخصاً تكاليف دانش آموز را انجام مي دهند اين مسأله معمولاً در خانواده هايي رخ مي دهد كه دانش آموز در انجام تك
اليف درسي كوتاهي مي كند و يا آنها را اصلاً انجام نمي دهديا بصورت ناقص انجام مي دهد.
3- فقر اقتصادي والدين : تحقيقات ثابت كرده است بين فقر اقتصادي و افت تحصيلي رابطه مستقيم وجود دارد. خانواده هاي فقير و بي بضاعت در تأمين وسايل اوليه تحصيل فرزندانشان (كيف و كفش و ... ) با مشكل مواجه مي شوند. در بسياري مواقع، خانواده ها به دليل فقر مالي مجبور مي شوند از كودكان خود بخواهند در تأمين زندگي با آنها همكاري داشته باشند، چنين كودكاني بعد از تعطيل شدن مدارس پا به پاي والدين به كارهاي مختلف مثل (واكسي- سيگار فروشي و ... ) مي پردازند و فرصتي براي تحصيل ندارند.
4- اعتياد والدين: تحقيقات، اعتياد والدين را
به عنوان يكي از عوامل افت تحصيلي معرفي كرده است. اگر والدين يا يكي از آنها دچار مشكل اعتياد باشند، نه تنها نمي توانند كودكانشان را در امور تحصيل هدايت و راهنمايي كنند، بلكه خود كودك به خاطر اعتياد والدين (يا يكي از آنها) دچار سرخوردگي و حقارت مي شود و موجبات افت تحصيلي فراهم مي شود.
5- فوت والدين: وقتي دانش آموزي والدين، يا يكي از آنها را از دست مي دهد، به آساني و به راحتي نمي تواند با اين موضوع كنار بيايد و اين مسأله (فوت وابستگان) تمام مسائل كودك از جمله امور تحصيل او را فراهم مي كند.
6- اختلافات موجود در خانواده: خانواده مهمترين مكان براي تأمين امنيت و آسايش كودك است، ولي كشمكش و نزاع در خانواده، تعادل روحي و رواني و فكري كودك را بهم مي زند و آرامش را از دانش آموز كه لازمه يادگيري مي باشد، سلب مي كند. در چنين خانواده اي كودكان ثبات عاطفي و رواني نخواهند داشت و با مشكل مواجه مي شوند. (درهنگام تحصيل حواسشان به درس و امور درسي نيست چون مشكلات خانوادگي آنها را مشغول كرده است) و موجبات افت تحصيلي آنها فراهم مي شود.
7- فرزندان طلاق : كودكاني كه جدا از خانواده خود يا با يكي از آنها زندگي مي كنند احساس پوچي و يأس مي كنند. از آنجا كه والدين از هم جدا شده اند كودك با هر يك از والدين باشد مورد محبت اوليه خانواده قرار نمي گيرد، خصوصاً اگر والدين جوان باشند.چون والدين حق دارند كه دوباره ازدواج نمايند و راه خوشبختي خود را دوباره پيدا كنند اما با وجود كودك خصوصاً مادران براي ازدواج مجدد با مشكل مواجه مي شوند و احتمالاً اگرهم كودك را بپذيرند محبت اوليه را نسبت به او نخواهند داشت و به همين سبب كودك احساس پوچي مي كند و در امور تحصيلي با مشكل مواجه شده زمينه افت تحصيل او فراهم مي شود.
8) تعصب بي مورد نسبت به جنسيت : از ديرباز نسبت به جنس مؤنث تعصب بي مورد وجود داشته است و اين فرهنگ غلط هنوز هم در كشور ما (خصوصاً در مناطق محروم سيستان و بلوچستان ) وجود دارد . خانواده ها معتقدند كه دختر نهايتاً بايد ازدواج نمايد و به كار خانه داري مشغول شود واين وظيفه مرد است كه مخارج منزل را تأمين كند . همين طرز فكر سبب مي شود كه دختران نسبت به امر تحصيل بي تفاوت باشند . هر
چند كه الحمدا بعد از انقلاب اسلامي اين تعصب كم رنگ شده است .
9)ازدواج زود هنگام دانش آموز: در مناطق سيستان و بلوچستان ، معمولاً افراد ، زود ازدواج مي كنند و گاهي دانش آموز زبده و مستعد (دختر و پسر) قبل از پايان رساندن تحصيلات متوسطه به امر ازدواج تن مي دهد . البته ازدواج ، آنگاه به عنوان مشكلي در امر تحصيل چهره مي نمايد كه بدانيم معمولاً دختران ، بعد از ازدواج ، نظام آموزشي را ترك مي كنند و اگر ه
م به نظام آموزشي برگردند ، رغبت اوليه را نسبت به تحصيل ندارند .
10)تحميل رشته تحصيلي به دانش آموز: بيشتر والدين دوست دارند فرزندشان ، آينده درخشاني داشته باشد و اين آينده درخشان را در رشته هاي تحصيلي خاصي (به خصوص علوم تجربي و علوم رياضي ) مي بينند و به همين دليل بدون توجه به علاقه و استعداد كودكشان ، تمايل دارند ، فرزندشان در همان رشته هاي مخصوص به تحصيل بپردازد در چنين مواقع ازآنجا كه فرد در رشته مورد علاقه خود به تحصيل نمي پردازد ، نسبت به امر تحصيل وآموزش بي رغبت شده و موجبات افت او فراهم مي شود .
11) نزديكي به كشورهاي خليج فارس : بسياري از افراد براي جستجوي كار، به كشورهاي خليج فارس سفر مي كنند و مدت طولاني در همان كشورها به سر مي برند، بسياري از دانش آموزان خصوصاً دانش آموزان دوره متوسطه ، همين آرزو را در سر دارند ، كه براي اين كه آينده روشني داشته باشند به كشورهاي خليج فارس سفر كنند و در همان جا مشغول به كار شده و بعد از چند سال بادستاني پر به شهر خود برگردند .
علاوه بر اين مورد از آنجا كه شهرستان چابهاربه راحتي تصاوير سيماي كشورهاي خليج فارس را دريافت مي كند و از اين طريق نوجوانان و جوانان بازرق و برق كشورهاي خليج فارس آشنا مي شوند و از اين كه خودشان از اين امكانات محرومند احتمالاً دچار يأس و سرخوردگي مي گردند .
12) وجود مشاغل كاذب ، وجود منطقه آزاد تجاري براي هركشور يا منطقه اي مي تواند فوايد بسياري را درپي داشته باشد .
ولي همين مسأله سبب بسياري از مسايل از جمله ايجاد مشاغل كاذب مي شود . بسياري از افراد براي خريد به منطقه آزاد تجاري چابهار سفر مي كنند و ازآن جا كه خودشان به تنهايي نمي توانند هر نوع وسايل و به هر مقدار را از منطقه آزاد تجاري خارج كنند ، از كودكان منطقه در ازاي مقداري پول كمك مي گيرند و همين امر سبب روي آوردن كودكان به مشاغل كاذب (به اصطلاح امروزي چتربازي ) مي شود و موجبات افت تحصيلي آنان را فراهم مي سازد .
13) عدم ارتباط والدين با مسؤلان مدارس : در ذهن بسياري از والدين اين تصور غلط وجود دارد هنگامي مسؤلان مدارس از آن ها دعوت مي كنند تا در انجمن اولياء و مربيان شركت نمايند، هدفشان گرفتن پول مي باشد . در صورتي كه آگاه نيستند ،هدف اصلي از اين انجمن ها توجه كردن به مسايل آموزشي است . درصورتي كه اولياءبا مربيان به طور مداوم در تماس
باشند، مشكلات آموزشي دانش آموزان به حداقل خود مي رسد .
د) عوامل مربوط به دانش آموزان
1- دوزبانگي كودك : از آنجا كه بيشتر دانش آموزان منطقه استان سيستان و بلوچستان ، به زبان مادري تكلم مي نمايند كه با زبان رسمي كشور هم در نگارش و هم درگويش ، تفاوت هايي دارد دانش آموزان در هنگام آموزش و تحصيل با مشكل فهميدن مطالب مواجه شوند و موج
بات افت آنان فراهم گردد . اين مسأله (مشكل دوزبانگي ) بيشتر در مقطع ابتدايي رخ مي دهد و در مقاطع راهنمايي و متوسطه تأثير اين عامل در افت تحصيلي كمتر مي باشد . از طريق فرستادن كودكان به مهد كودكها تا حدود زيادي مي توان اين تأثير را كاهش داد .
2- مبهم بودن آينده شغلي دانش آموزان : با توجه به وضعيت اشتغال در كشورو بيكاري فارغ التحصيلان بسياري از دانش آموزان ، آينده مبهمي را براي خود تصور ميكنند و اين فكر گاهي برآنان حاكم مي شود كه الان فارغ التحصيلان دانشگاهي بيكار هستند واي به حال ما .
همين طرز فكر نوعي نااميدي در آنان به وجود مي آورد و سبب مي شود دانش آموزان دست از تلاش و كوشش بردارد وبه مسأله تحصيل بي تفاوت باشد .
3- وجود تفاوت هاي فردي : تحقيقات ثابت كرده است دوقلوهاي همسان هم از نظر عقلاني و خصوصيات ديگر با همديگر تفاوت دارند در نتيجه دانش آموزاني كه ازگروههاي مختلف و خانواده هاي متفاوت فردي بسيار مي باشند و لازم است مشاوران ومربيان در برنامه هاي آموزشي خود تفاوت هاي فردي را در نظر بگيرند . دانش آموزان از نظر علايق ، توانايي ها ، استعداد ها ، نيازهاي آموزشي ، سطح خانوادگي ، موقعيت اجتماعي و ... با هم تفاوت دارند و لازم است كه اين تفاوت ها در نظر گرفته شوند .
4- تغذيه دانش آموزان : بسياري از والدين به امر تغذيه دانش آموزان خصوصاً در زماني كه در مدرسه مشغول به تحصيل هستند توجه نمي كنند .
چه بسا بسياري از دانش آموزان بدون خوردن غذا ، صبحانه يا ناهار به مدرسه مي آيند و اگر نياز اوليه انسان يعني همان نياز فيزيولوژيكي بر طرف نشود ، ديگر نيازها هم برآورده نمي شود . دانش آموزاني كه با شكم گرسنه به امر تحصيل مي پردازند چگونه مي توانند ذهن خود را به امر تحصيل (حدود 5 يا 6 ساعت در روز ) متمركز نمايند . هر چند كه آموزش و پرورش به دانش آموزان بعضي مدارس در طي روز تغذيه مي دهد ، ولي تا زماني كه اين مشكل به طور كلي برطرف نشود نمي توان مشكل افت تحصيل را كاهش داد .
1-علاقه بند ، مقدمات مديريت آموزشي ، تهران بعثت ، 1373 .
افت تحصيلي چيست ؟
بين 10 تا 15 درصد از جمعيت 19 ميليوني دانش آموزان ايران هر سال مردود مي شوند يا ترك تحصيل مي كنند . گرچه اين نسبت رو به افزايش نيست ، با توجه به قدر مطلق عدد و از اين رو كه افت تحصيلي به تلفات نيروي انساني و رشدو پيشرفت و آينده افراد ارتباط دارد ، جا دارد از پيش به آن توجه شود .
مانا لقماني
افت تحصيلي، به عنوان يكي از مسائل نظام آموزشي ، چيست و چه عواملي سبب آن است ؟ به گفته يك دبير " افت تحصيلي كاهش معلومات دانش آموزان نسبت به سال هاي قبل پائين آمدن بازده مطلوب از هر درس با معيارهاي معمول آن درس است ."
زهره احمدي، كارشناس برنامه ريزي ، نظر مي دهد :" چنانچه نمرات دانش
آموزدر مقايسه با خودش رشد منفي داشته باشد يا بناچار ترك تحصيل كند، دچار افت تحصيلي شده است. اگر تعداد اين گونه افراد به حدي باشد كه به توان گفت بخشي قابل توجه از بودجه آموزشي كشور به هدر رفته ، سيستم افت شده است . "
علي مهدي ، در هسته مشاوره منطقه 3 آموزش و پرورش تهران ، افت تحصيلي را اين گونه تعريف مي كند . :" ظرفيت يادگيري دانش آموز پس از يك دوره موفقيت تحصيلي كاهش يابد ، با پايه تحصيلي را تكرار كند وبه طور كلي نمراتش نسبت به ماهها يا سالهاي قبل سير نزولي داشته باشد . "
به نظر دكتر اسماعيل بيابانگرد ، " منظور از افت تحصيلي ، كاهش عملكرد تحصيلي دانش آموز از سطحي رضايت بخش به سطحي نامطلوب است . "
گلناز سعيدي ، مسئول گروههاي آموزشي متوسطه منطقه 3 تهران ، براين عقيده است :"افت تحصيلي به معني پائين آمدن ميزان و ميانگين نمرات يك دانش آموز در يك ماده درسي خاص است اين روند ناگهاني و اتفاقي روي مي دهد . چنانچه اين وضعيت دائمي شود ، در اين صورت افت تحصيلي در اثر عواملي قابل بررسي اتفاق افتاده است . تصور من اين است كه پائين آمدن نمرات قطعاً معلول شرايط و عواملي است كه بايد از جانب كارشناس تعليم و تربيت تجزيه و تحليل شود . "
افت تحصيلي زماني كه در سطحي گسترده روي دهد به كل نظام درسي برمي گردد و نه تنها كارشناسان آموزش بلكه به افراد جامعه نيز ارتباط پيدا مي كند ، نابرابريهاي اقتصادي در جامعه و در روش زندگي افراد گاه به نابرابري آموزشي مي انجامد. فرزنداني كه والدين آنها مي توانند هزينه بيشتري صرف تعليم و تربيت شان كنند و امكانات بيشتري در اختيارشان قرار دهند ، جز در شرايطي خاص و استثنايي ، كمتر دچار افت تحصيلي ناگهاني مي شوند.
از عواملي احتمالي افت تحصيلي مي توان از فقدان تخصص دبير در درسي كه تدريس مي كند ؛ مسائل اجتماعي ، رواني و خانوادگي ، بي انگيزه شدن شاگرد . عدم اميدواري به آينده ، كم اهميت شدن تحصيل ، برنامه ريزي نادرست ، تحولات جامعه ، و ناآشنايي مربيان با شيوه هاي برخورد با خردسالان و نوجوانان در كلاس نام برد .
زهره احمدي علل عمده در افت تحصيلي دانش آموزان را اين گونه بر
مي شمرد :
- تغيير مقطع درسي : معمولاً با تغيير مقطع ، بعضي دانش آموزان دچار افت تحصيلي مي شوند اما با شناخت مقطع جديد و انتظارات مسئولان مدرسه و خانواده : اين مشكل در بيشتر دانش آموزان رفع مي شود .
- مشكلات خانوادگي : تغييرهاي ناگهاني اقتصادي و رواني ، حوادث ناگهاني در خانواده (مرگ يا جدايي ) ، تولد كودك جديد يا مهاجرت .
- آشفتگي هاي فكري : خصوصاً در دوران بلوغ يا بيماريهاي جسمي در يك دوره خاص .
- برقراري دوستي هاي جديد يا ازدست دادن دوستان جديد .
- امكانات و فضاي مدرسه .
- عدم تساوي امكانات آموزشي .
- عدم علاقه به درس و مدرسه : بسياري از محصلاني كه دبيرستان را تمام نمي كنند مي گويند چون به مدرسه علاقه مند نيستند آن را ترك مي كنند . به عبارت ديگر ، نوجوانان درسهايي را مي گذرانند به حال خود مفيد نمي دانند.
- در نظر نگرفتن توانايي هاي دانش آموزان در برنامه ريزي .
- روش تدريس معلم .
جزئيات افت تحصيلي را مي توان چنين برشمرد :
علل فردي : 1) هوش 2) توجه ؛ 3) انگيزه 4) آشفتگي هاي عاطفي و هيجاني ؛ 5) يك يا چند نارسايي جسمي به سبب ضعف بنيه دانش آموز . ضعف در بينايي و شنوايي ، ناراحتي در مراكز عصبي و ناهماهنگي هاي حس و حركتي ، مشكلات ارتباطي .
علل خانوادگي : روابط و نظام ارزشي در خانواده ؛ فقر مالي خانواده ؛ فقرفرهنگي ، بيسوادي يا كم سوادي والدين ؛ فقدان والد با والدين ؛