بخشی از مقاله
چکیده
هانس بوبک جغرافیدان اجتماعی اتریشی با ارائه نظریه سرمایه داری بهره وری و اعتقاد به اینکه این نظریه برای سده هیجدهم و نوزدهم شرق اسلامی کاربرد دارد، براین نظر است که از طریق ائتلاف حاکمیت وشهر، و بواسطه مناسبات استثماری شهرباروستا، مازاد اقتصادی جامعه روستایی به شهرها منتقل می شود و همین امر سبب توسعه نیافتگی روستاها می گردد. نتیجه این فرض این می شود، که شهرها باید توسعه یابند. مسئله این است که پس چرا توسعه شهری - توسعه اقتصادی شهری - وهمچنین توسعه ملی رقم نخورده است و بررسی ها نشان دهنده این هستند.به دلیل شکل گیری و رشد و توسعه شیوه تولید سرمایه داری وابسته در کشور و قرارگرفتن کشور در وضعیت وابستگی و تهیه و تولید کالاها و مواد خام در بخش کشاورزی برای تأمین نیازهای اقتصاد سرمایه داری جهانی، ارزش افزوده و مازاد اقتصادی کشور از طریق شهرها به خارج از کشور صادر می شده است
بنابراین، شیوه تولید سرمایه داری با تجاری کردن محصولات کشاورزی از طریق شهرها این مازاد را به کشورهای سرمایه داری صادر می نمود ولی شهرها خود بی نصیب از این مازاد اقتصادی بودند. بنابراین توسعه نیافتگی روستایی را باید در وضعیت وابستگی اقتصاد کشور به اقتصاد جهانی سرمایه داری و خروج مازاد اقتصادی جستجو نمود و نه در مناسبات روستاها با شهرها. شهرها نیز در دوره قاجاریه، خود مورد استثمار شهرهای کشورهای سرمایه داری مرکز قرار دارند و رشد ظاهری و فیزیکی آنها ناشی از ایفای نقش برای سرمایه داری مرکز است.نکته ای که مهم است این است که این نظریه، وجود شیوه تولید سرمایه داری و وابسته بوده نظام اقتصادی کشور به اقتصاد سرمایه داری جهانی و به دنبال آن خروج ارزش افزوده تولیدی و مازاد اقتصادی کشور را به فراموشی می سپارد.پس برآن شدیم که براساس شیوه جمع آوری داده ها از طریق کتابخانه و اینترنت و مجله های علمی مناسبات روستا- شهر و دلایل توسعه نیافتگی ایران را در دوره قاجاریه بررسی نماییم.
واژگان کلیدی: مناسبات روستا- شهر، توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی، تجاری شدن کشاورزی، ایران در دوره قاجاریه
مقدمه
هانس بوبک، در نظریه سرمایه داری بهره وری خود، ادعا دارد مناسباتی که بین روستاها و شهرها در جوامع سنتی و ماقبل صنعتی در شرق اسلامی و به ویژه خاورمیانه وجود دارد، مبتنی بر روابط سلطه آمیز شهر با روستا و مبتنی بر استثمار و بهره کشی از آن است. شهر از نواحی روستایی دریافت می نماید، بدون اینکه چیزی به آن بدهد و شهر همانند زالو روستاهای ژیرامون خود را می مکد. شهرها به واسطه اینکه محل استقرار بزرگ مالکان هستند، ارزش افزوده تولیدی روستاها را جذب می نمایند و در واقع، آن را غصب می کنند. پرسش این نوشتار این است که از آنجا که مازاد اقتصادی و ثروت به عنوان یکی از مهمترین عوامل و منابع توسعه و به ویژه توسعه اقتصادی محسوب می شود، اگر آنچنان که بوبک می گوید، منابع مذکور به شهرها منتقل می گردد، پس چرا توسعه شهری با اتکا بر توسعه صنعتی و تجاری و در کل توسعه کشور در دوره قاجار رقم نخورده است؟
چه عواملی در این فرآیند نقش داشته اند ومانع اثرگذاری منابع اقتصادی در تولید ثروت بیشتر و رواج و رونق کارآفرینی شده است؟ آیا مازاد اقتصادی که از روستا به شهرها منتقل می گردید، درهمان شهرها مصرف و یا سرمایه گذاری می شد و یا اینکه به جایی و یا به کشور دیگری انتقال می یافت؟ به عبارت روشن تر، مشکل نظریه بوبک در تبیین مزیت جامعه ایران در دوره قاجار به عنوان یکی از دوره های تاریخی چیست؟ در این گفتار تلاش می گردد، ضمن طرح دقیق نظریه سرمایه داری بهره وری و با تکیه بر شواهد، اسناد و مدارک، به نقد، بررسی و تحلیل آن با توجه به شرایط تاریخی کشور در این دوره زمانی بپردازیم.
منظور بوبک از اصطلاح سرمایه داری بهره وری عبارت از یک مرحله تکامل مستقل میان مرحله جامعه زراعی سازمان یافته - طبقاتی - اربابی و مرحله سرمایه داری تولیدی است. بوبک در تبیین نظریه مراحل شکوفایی اجتماعی- اقتصادی جوامع، به ویژه آنجا که به مرحله پنجم از مراحل طبقاتی خود، یعنی مرحله عناصر شهری قدیمی و سرمایه داری بهره وری می رسد، شهرهای شرقی را به عنوان مصادیق اصلی این مرحله می داند. تعبیر وی از اقتصاد شهری در شهرهای شرقی، اقتصادی است مبتنی بر مالکیت که از ائتلاف و ارتباط تنگاتنگ در منافع مشترک بین حکومت و شهر از طریق تملک و تصاحب بهره یا رانت در فعالیتهای کشاورزی و پیشه وری به دست می آید و از طریق تجاری کردن این بهره، نوعی سرمایه داری به وجود می آید که وی آن را سرمایه داری بهره وری می نامد - اهلرس به نقل از مؤمنی، 313:1377؛ رهنمایی همان منبع:. - 21
این نظریه برپایه شناختی کلی از ساختارهای اجتماعی و اقتصادی شرق اسلامی تدوین شده است و تلاش می نماید که مناسبات وابستگی میان گروههای مختلف اجتماعی را تبیین نماید. اهلرس به عنوان شارح نظریه بوبک می گوید: نحوه دریافت حق مالکانه از محصول در عرصه روستایی و انتقال آن به مراکز شهری، یعنی محل زندگی زمینداران بزرگ، از ویژگی های بنیادی ساختار اجتماعی- اقتصادی سرزمین های شرق اسلامی است - اهلرس،. - 122:1371مؤمنی یادآور می شود که اصول نظریه سرمایه داری بهره وری براین استوار است که در نظام اجتماعی و اقتصاد خاورمیانه، شهر منزلتی ویژه دارد.
بهره کشی اصل مهم حاکم بر روابط و مناسبات بین این شهرها و حوزه نفوذ آنهاست شهر از نواحی روستایی دریافت می کند بی آنکه چیزی پس بدهد بدین معنی که شهر نظیر زالو یا انگل منطقه نفوذ روستاییش را می مکد. مطابق با این نظریه مازاد اقتصادی و تولیدی جامعه روستایی از طریق پیش فروش محصولات کشاورزی به دلالان و تجار شهری در برابر دریافت اعتبارات نقدی - وام - و جنسی به شهرها منتقل می شود و پیامد اینگونه وام دهی عبارت از وابستگی اجتماعی و اقتصادی به صور گوناگون میان روستا و شهر است.
نکات اصلی نظریه سرمایه داری بهره وری در دوران قاجار
اهلرس که در چارچوب نظریه سرمایه داری بهره بری در مورد ایران تحقیقاتی را به انجام رسانده است، اعتقاد دارد، مکانیزم - سازوکار - مناسبات وابستگی بین شهر ومناطق روستایی موجب پیدایش ساختارهای فضایی کاملاً مشخص شده اند که ماهیت شهرنشینی شرق اسلامی را از سرشت شهرنشینی کشورهای صنعتی غرب متمایز می کند. بررسی های میدانی مؤید این است که شهرهای بزرگ به طور روز افزونی درصدداند تا بازرگانی ملی را به طور تمام و کمال به خود اختصاص دهند به منزله مرکز توزیع منطقه ای، بزرگ و مؤثر عمل کنند و بدین وسیله سیطره بی چون و چرای خود را استوارتر کنند. این شیوه اثرگذاری و پیامدهای فضایی روابط شهر و روستا را بیان می کند و تبادل کالا و تولیدات بین شهرها و سلسله مراتب مکان مرکزی حاصله از این روابط را در شهرهای شرقی که ایران هم جزو انهاست، نظام مکان مرکزی سلطه می نامند و آنرا با نظام مکان مرکزی کشورهای صنعتی مقایسه می کنماید و وجوه تمایز این دوساختار را مشخص می کند. او معتقد است که تکامل نظام مکان مرکزی سلطه با خسیسه مناسبات وابستگی سرمایه داری بهره وری مابین شهر و منطقه روستایی یکی دیگر از وجوه بارز و تعویض ناپذیر شهرنشینی در قلمرو شرق اسلامی است - مؤمنی، همان منبع:. - 317
اهلرس در نوشتاری دیگر یادآور می شود که به سادگی می توان نشان داد که شهرهای کوچک و متوسط ایران در چارچوب یک نظام اجتماعی-اقتصادی با ساختاری شدیداً سلسه مراتبی استقرار یافته اند که برخوردی انگلی دارند، اما به نوبه خود حتی در این حالت انگلی نیز، زیر نفوذ و سیطره شهرهای بزرگ و متروپل های کشور یعنی مراکز مسلط اداری هستند. اینگونه سیطره بر شهرهای کوچک و متوسط نه تنها باعث تقویت توان اقتصادی متروپل ها می شود بلکه ارتباط دورافتاده ترین نواحی روستایی به مراکز تعیین کننده استان یا به متروپل های کشور را امکان پذیر می سازد - اهلرس،. - 133:1371 لذا می توان چنین استنتاج کرد که دلایل توسعه نیافتگی پیرامون باید استثمار و غارت منابع آن توسط مرکز باشد و مرکز می بایست توسعه می یافت، در حالی که نه پیرامون و نه مرکز در دوره قاجار توسعه نیافتند.زمینداران ساکن در شهر قسمت اعظم نواحی روستایی را کنترل می کردند و بالطبع سهم عظیمی از تولیدات و محصولات کشاورزی روستا را به خود اختصاص می دادند و این محصولات مستقیماً به شهر سرازیر می شد - پاپلی یزدی و رجبی سناجردی،. - 265:1382