بخشی از مقاله

دیالوگ زنده در تاریخ بیهقی


چکیده

تاریخ بیهقی کتابی است که علاوه بر وجه تاریخی، وجوه فراوان دیگری نیز دارد و همین آن را از دیگر کتابهـای تـاریخی متمـایز ساخته و توجه اهل تحقیق و پژوهش را به لایه های درونی آن بر انگیخته است. یکی از این لایه ها که کمتر بـدان پرداختـه شـده، ارزشهای نمایشی آن است. دیالوگ نویسی به عنوان یکی از عناصر نمایشـی در تـاریخ بیهقـی نقشـی پررنـگ دارد. ایـن مقالـه بـه دیالوگهای موجود در این کتاب می پردازد و میکوشد نوعی دیالوگ زنده را در آن معرفی کنـد و گوشـه ی دیگـری از ارزش هـای نهفته آن را آشکار سازد.


کلید واژه ها: تاریخ بیهقی، دیالوگ پردازی، دیالوگ زنده، هنر بیهقی


مقدمه

در پهنهی ادب فارسی و در توالی قرونی که ادبیات و فرهنگ ما پشت سر نهاده است، شاید کمتر کتابی را بتوان یافت که مانند تاریخ بیهقی آینهی تمام نمای روزگار خویش باشد . این کتاب تنها تاریخ و سرگذشت روزگار سپری شدهی پادشاهان و امیران و اسیران عصر خود نیست؛ بل شاهکاری است که در نه توی آن میتوان از آشکار و پنهان روزگار غزنویان و از روابط پیدا و پنهان درباریان و بازیهای سیاسی آنها در گستره ای وسیع با خبر شد و البته این هنر نویسندگی بیهقی است که توانسته کتاب خود را چنان بنگارد که جزء شاهکارهای ماندگار تاریخی و ادبی زبان فارسی گردد.

دربارهی تاریخ بیهقی و ارزشهای نهفته در آن سخن بسیار گفته شده و هر یک از پژوهشگران کوشیده اند تا از زاویهای خاص این اثر را تحلیل کنند و بخشی از عظمت آن را بنمایانند. بعضی عبرتهای نهفته در این کتاب را مورد نظر قرار داده اند( بحرالعلومی (67- 53 :1374، برخی ارزشهای اخلاقی آن را ستودهاند ( فرزام(391 -375 :1374، بعضی آن را گنجی از معلومات ادبی و وضعیت اجتماعی معرفی کرده (همایون: ( 778 و بسیاری دیگر از دل آن اطلاعات سیاسی و اجتماعی مانند دیوان رسالت و آیین دبیری( رکنی یزدی (232-1374:220 و یا اصطلاحات اداری و دیوانی دورهی غزنویان (محقق( 631-608 را بیرون کشیده اند. دربارهی هنر نویسندگی بیهقی نیز کم سخن گفته نشده است؛ از جمله غلامحسین یوسفی هنر بیهقی را در میداند که وی» در عین حقیقت پژوهی و نمایش حقایق تاریخش را به صورت رمانی گیرا و دلچسب نگاشته است(802 :1374)«؛ اما آنچه مورد توجه پژوهش حاضر است یکی از ارزشهای سینمایی نهفته در تاریخ بیهقی است که تاکنون به آن پرداخته نشده است و آن دیالوگهای زنده این کتاب است. این نوشته به بررسی این دیالوگها و تاثیر آن در جذابیت این کتاب می پردازد و میکوشد گوشهی دیگری از راز ماندگاری این اثر درخشان را آشکار سازد.

1

دیالوگ

» دیالوگ از دو عنصر((diaبه معنی بین و عنصر

پسوندی (logue)به معنای گفتن، روایت وگاه برابرگفتگو میباشد.(حق شناس، :1388 ذیل دیالوگ)

و »دراصطلاح گفتار بین شخصیتهای نمایشنامه یا داستان است. گفتگو ممکن است میان اشخاص داستان رد وبدل شود و یا در ذهن شخصیت واحدی رخ دهد؛ چنانچه در ذهن شخصیت واحدی رخ دهد یا به طور یک جانبه ادا شود تک گویی است. گفتگو بنیاد نمایشنامه را پی ریزی میکند و در داستان یکی از عناصر مهم یا به عبارتی همسنگ توصیف است؛ زیرا سبب میشود پیرنگ داستان و درونمایه ظاهرشود و شخصیتها معرفی شوند و عمل داستانی پیش برود. از اوایل قرن بیستم درنمایشنامه و داستان از گفتگو به منزلهی عنصری شکل دهنده و با اهمیت استفاده میشود. بسیاری ازنویسندگان معاصردرونمایهی داستان وشخصیتهای آن را با ترکیب گفتگوهای متناسب خلق میکنند. دراین آثار گفتگو جنبه ی فرعی ندارد؛ بلکه عمل داستان را درجهت معینی پیش میبرد، با ذهنیت شخصیتها هماهنگی و همخوانی دارد و احساس طبیعی و واقعی بودن را به خواننده میدهد بی آن که در واقع طبیعی و واقعی باشد. صحبتهای ردوبدل شده بین شخصیتها فعل و انفعال افکار و ویژگی درونی و خلقی افراد رانشان میدهد .واژگان، وزن وضرباهنگ، درازی وکوتاهی و سایر ویژگیهای، جمله ها با گویندگان مختلف آن ارتباط نزدیک و مستقیمی دارد)«داد،406 :1387و .(407

دیالوگ ابزاری ارزشمند برای نویسنده است. وقتی که سخنی از کسی میشنویم کلام او اطلاعات زیادی دربارهی او به ما میدهد. نه فقط این که او آرام صحبت میکند، کم حرف است یا پر حرف؛ بلکه بازتاب دهندهی زندگی درونی او هم هست. چگونگی سخن گفتن فرد میتواند گونهای پیش داوری در ذهن مخاطب ایجاد کند و موجب شود که فرد کلامش سنجیده شود. دامنه لغاتی که هر فرد بکار میبرد و کاربرد خاص او از زبان و نوع استفاده او از جملات، معمولا بازتاب درستی از شخصیت اوست. » عنصر دیالوگ در داستان و نمایشنامه و... پیرنگ را گسترش میدهد و درونمایه را به نمایش میگذارد و شخصیت ها را معرفی میکند و عمل داستانی را به پیش میبرد)«میرصادقی و میمنت میرصادقی، .(231:1377

دیالوگ نویسی در سینما از اهمیت خاصی برخوردار است. به کمک دیالوگ است که بیننده میتواند شخصیتها را بشناسد و با آنها همذات پنداری کند تا وقتی که بر زبان شخصیتها کلامی جاری نشود، شناخت هم کمتر ممکن خواهد بود. علاوه بر راوی یا عناصر خاصی که در داستآنها پیش بینی میشوند، معمولا شخصیتها در فیلمهای داستانی به کمک دیالوگها داستان را پیش میبرند. علاوه بر این دیالوگها باعث میشوند که ترتیب روایی داستان حفظ شده و بیننده در قالب شخصیتهای داستان، بازسازی واقعیتها را به خوبی حس کند. طراحی شخصیتها در داستان با دیالوگ انجام میشود؛ همچنانکه تضادها، تشابهات، زدوخوردها و... موجود در فیلم ها، همگی توسط دیالوگها معنا پیدا میکنند. هرچه این دیالوگها به درونیات شخصیتهای داستان نزدیکتر باشند، بیشتر با تخیل بیننده آمیخته میشوند و در ناخودآگاه او معنا پیدا میکنند. وقتی مخاطب از زبان شخصیت داستان دیالوگی را میشنود میتواند نقش مثبت یا منفی او را در داستان تشخیص دهد و حدس بزند چه مقدار از بار داستان بر دوش او خواهد بود.


»ارسطو در مقام یکی از نخستین منتقدان هنری در بوطیقا، دیالوگ را تبیین و بیان فکر به وسیله الفاظ و صفات در نظم و نثر تعریف میکند. واسطهای برای بیان افکار، احساسات و حالات که در یک اجرای دراماتیک باید توسط بازیگر درست عمل کند تا مفاهیم بی کم و کاست به تماشاگر منتقل شود)« ثمینی،.(63 :1389 به هر جهت استفاده هنرمندانه از این فن برای پیشبرد داستان میتواند یکی از مهمترین عوامل ماندگاری آثار نمایشی باشد.


2

دیالوگ زنده

» نویسندگان معمولا از دو گونه دیالوگ در داستآنها استفاده می کنند دیالوگهایی که فکر و اندیشه را مستقیما بیان میکنند و دیگر دیالوگهایی که در داستان ها جنبه ی نمایشی دارند و افکار و اندیشههای نویسنده را به طور غیر مستقیم بیان میکنند و خواننده باید با حدس و گمان منظور نویسنده را طی گفتگوها دریابد)« داد،.(407 :1387 یکی از هنرمندانه ترین نوع دیالوگها دیالوگی است که علاوه برپیش بردن داستان، توصیفگر صحنه، حرکات و سکنات عناصر و شخصیتهای داستان هم هست . به عبارت دیگر دیالوگها با کمک ابزاری که در صحنهی نمایش وجود دارد ارائه میشود و همین میتواند تاثیرگذاری آنها را افزون سازد و مخاطب را در فضای صحنه نگه دارد. این نوع دیالوگ را می توان » دیالوگ زنده« نامید. اگرصحنهی داستان دریک نجاری باشد و شخصیتهای داستانی یکی نجار و دیگری کسی باشدکه به وی بدهکار است دیالوگهایی که اشاره به اسباب و اثاثیه نجاری داشته باشند دیالوگهای زنده خواهند بود؛ چرا که مخاطب ضمن شنیدن دیالوگها مصداقهای آن را هم درصحنه مشاهده میکند و به عبارت دیگر گفتگو را حس می کند(.(1

دیالوگ زنده در تاریخ بیهقی

در میان آثار کهن ادب فارسی کتابهایی هستند که بنمایههای سینمایی فراوانی دارند. توجه به این ارزشها میتواند موجب پیشرفت تعامل بین ادبیات با سینما و دیگر هنرهای نمایشی میشود و جلوهای دیگر به ادبیات و سینما ببخشد. تاریخ بیهقی از جملهی این کتابهاست که میتوان آن را دیالوگ محور نامید. ابوالفضل بیهقی در جای جای کتابش، دیالوگ را در خدمت پردازش شخصیتها به کار گرفته و با استفاده از آن خواننده را به دنبال داستانها میکشاند و شخصیتها را به شکلی هنرمندانه معرفی میکند. در این کتاب ورود و خروج شخصیتها در داستان، بر محور دیالوگ است، به عنوان نمونه در داستان حسنک وزیر و مجلسی که برای مصادرهی اموالش ترتیب دادهاند، در دو صحنه با دیالوگ های موثری که میآورد دو شخصیت اصلی داستان یعنی بوسهل زوزنی و حسنک را معرفی می کند. یکی از این دو صحنه ها در داخل طارم و بین بوسهل زوزنی و حسنک است هنگامی که با ورود حسنک خواجه احمد حسن از جای برمیخیزد بوسهل به او اعتراض میکند:» خداوند را کرا کند که با چنی سگ قرمطی که بردار خواهند کرد بفرمان امیرالمومنین چنین گفتن؟)«بیهقی،(1389:232 و پاسخ حسنک: »سگ ندانم که بوده است خاندان من و آنچه مرا بوده است از آلت و حشمت و نعمت جهانیان دانند. جهان خوردم و کارها راندم و عاقبت کار آدمی مرگ است، اگر امروز اجل رسیده است، کس باز نتواند داشت که بردار کشند یا جز دار که بزرگتر از حسین علی نیم. اما این خواجه که مرا این میگوید مرا شعر گفته است و بر در سرای من ایستاده است. اما حدیث قرمطی به از این باید که او را بازداشتند بدین تهمت نه مرا واین معروف است من چنین چیزها ندانم)«همان). دیگری صحنهای است که بیهقی و جمعی دیگر بیرون طارم منتظر ایستادهاند. وی با نقل سخن دو نفر از کسانی که از مجلس مصادره اموال بیرون می آیند، در حالی که آن دو را معرفی نمی کند نگرش حضار جلسه را نسبت به بوسهل را به مخاطب میشناساند و هم نکتهی مهم جلسهای را که همه مایلند بدانند در آن چه گذشته است، باز گو میکند:» این مقدارشنودم که دوتن با یکدیگر می گفتند:» خواجه بوسهل را برین که آورد؟ که آب خویش ببرد.)«بیهقی، .(231 :1389


اگرشیوههایی را که بیهقی برای دیالوگهای مورد استفاده بر گزیده است بررسی کنیم، علاوه بر استفاده مکرر از گفتگو، تکگویی درونی را نیز می توانیم مشاهده کنیم. از جمله نمونه های تک گویی درونی در داستان افشین و بودلف است که از زبان احمد بن

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید