بخشی از مقاله

چکیده
تاریخ بیهقی از جمله آثار ارزشمند و گرانبهای حوزهی ادب فارسی به حساب می آید که علاوه بر ارزش تاریخی بسیار، از لحاظ زیبایی شناسی و ویژگی های ادبی دارای ارزش و اعتبار فراوانی است. اهمیت این کتاب به قدری است که بسیاری را واداشته تا به شرح مشکلات و دشواری های آن بپردازند و نکات مبهم آن را برای مخاطبان روشن نمایند؛ اما با وجود همه ی این کوشش ها و تلاشها برخی از مشکلات آن هنوز باقی مانده است و عباراتی از آن مشکل مینماید که از جمله آنها فعل بردر زدن است که پژوهشگران و ادیبان بسیاری درباره ی آن توضیحاتی ارائه دادهاند، ولی ابهام آن هنوز پابرجاست و تاکنون معنی درست و دقیقی از اصل و ریشه ی آن مطرح نشده است؛ لذا این پژوهش بر آن است تا به شیوهی تحلیل محتوا و با توجه به تفسیرها و تحلیل های مختلف و گاه ناقص از فعل بردرزدن در تاریخ بیهقی، با بررسی و تحقیق در منابع مختلف اعم از آثار ادبی، گویشهای ایرانی و زبان های کهن، به معنای درستی از این فعل برسد و مشخص کند که این فعل از چه گرفته شده و معنی آن چیست.

.1 مقدمه

تاریخ بیهقی اثر ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی است که در قرن پنجم هجری به رشتهی تحریر درآمده است و دربردارندهی شرح و احوال دودمان و شاهان غزنوی میباشد . این اثر با توجه به آنچه که شواهد نشان میدهد، دارای سی مجلد بوده است و در آن از تشکیل دولت غزنوی تا اوایل ایام سلطان ابراهیم بن مسعود سخن رفته بود؛ ولی اکنون با گذشت زمان، تنها قسمتی از آن که در ارتباط با سلطنت سلطان مسعود غزنوی و تاریخ خوارزم می-باشد، برجای مانده است

بیهقی در این کتاب علاوه بر دقت در نقل حوادث سیاسی و درباری، به ذکر بسیاری از رسوم و عادات و آداب زمان خود پرداخته و اطلاعات ذیقیمتی دربارهی شعرا و نویسندگان و وقایع و حوادث تاریخی دورههای مختلف، ارائه نموده است که همین عوامل باعث اهمیت تاریخی و اجتماعی بسیار این اثر گردیده است - همان - . نویسنده در این اثر تلاش کرده است تا با قلمی فاخر، شیوا و مؤثر، اطلاعات تاریخی مبتنی بر واقعیت را به مخاطب عرضه کند که همین خصیصه سبب شده است که آن را به حوزهی کارهای ادبی سخت نزدیک کند، تا آن پایه که آنها که به مر تاریخ توجه دارند، زبان آراسته و مؤثر بیهقی را که می-تواند خواننده را در جریان حوادث قرار دهد و او را با نویسنده همعنان و همعقیده کند، دور از واقعیت تاریخی دانسته و آن را یکسره اثری ادبی قلمداد کردهاند

یوسفی در همینباره و در توصیف هنر نویسندگی بیهقی، چنین اظهارنظر میکند: » برای نمایش هنر نویسندگی بیهقی تاریخ او را به داستانی دراز مانند کردم. این سخن گزافی نیست. داستان وقتی جذاب است و در ما اثر میکند که نویسنده اشخاص واقعه را خوب بشناسد و هریک از ایشان مطابق سرشت و منش خود در صحنهی ماجرا به حرکت و رفتار درآید و در نتیجه ی برخورد آنها با یکدیگر حوادث و کشمکشها وقوع یابد. بیهقی نهتنها اشخاص داستان و سجایا و خصائل آنان را خوب به جا میآورد، بلکه خواننده را نیز از احوال و افکار آنها باخبر میگرداند

از دیرباز اهمیت تاریخی و ادبی این کتاب بسیاری را واداشته تا به شرح مشکلات و دشواریهای آن بپردازند؛ اما برخی از مشکلات و ابهامات آن هنوز نیز باقی مانده است و بخشی از عبارات و ترکیبات آن مشکل مینماید که از جمله آنها دشواریهای مربوط به فعل بردرزدن است که از بهار گرفته تا اشخاصی چون یاحقی و خطیب رهبر دربارهی آن توضیحاتی دادهاند؛ اما ابهام آن هنوز پابرجاست و تاکنون معنی درست و دقیقی از اصل و ریشهی آن مطرح نشده است.

با توجه به همین موضوع، این پژوهش با قرار دادن این مساله به مثابهی پرسش اصلی تحقیق، در پی آن است تا با توجه به تفسیرها و تحلیلهای مختلف و گاه ناقص از فعل بردرزدن، با بررسی و تحقیق در منابع مختلف اعم از زبانهای کهن، گویشهای ایرانی و آثار ادبی به معنای درست و روشنی از این فعل برسد و مشخص کند که این کلمه از چه گرفته شده و ریشهی اصلی و حقیقی و معنی آن چیست؟. بر همین اساس در این مقاله برای پاسخ به این مساله، ابتدا ضمن بیان پیشینهای در مورد نظرات مختلف شارحان دربارهی فعل بردرزدن و بررسی و نقد آنها، با تحلیل دادههای مختلف، به تحقیق و جستجوی معنای اصلی این فعل پرداختهایم.

-2 پیشینهی تحقیق

از همان ابتدا که بحث از شرح نویسی کتب ادبی و تحقیق و پژوهش علمی در این آثار مطرح شد، بسیاری از استادان حوزهی ادبیات کندوکاوهای دقیقی در آثار ادبی انجام دادند و سعی کردند تا بسیاری از دشواریها و مشکلات این آثار را برطرف نمایند و به صورت اصولی آنها را به دانشجویان و دانشپژوهان ارائه دهند. از جملهی این استادان میتوان به کسانی همچون بهار، خطیب رهبر، دانشپژوه و یاحقی و سیدی اشاره نمود که در مورد موضوع تحقیق یعنی فعل بردرزدن نیز اشاراتی داشته و در مورد آن نظراتی را ارائه نمودهاند.

بهار در کتاب سبک شناسی، در ذیل بحث از سبک تاریخ بیهقی و اشاراتی در مورد بعضی از اصطلاحات آن در مورد فعل بردرزدن چنین میگوید: »و این حلقه که در بیهقی گوید مراد حلقهی فلزین یا چرمی بوده است که بر خریطه یکی یا چند تا افکنده و سپس روی آنرا سرچسب میزدهاند و کلمهی بردر گویا مصحف پروز است یعنی حاشیه و سجاف که همان سرچسب باشد که بر خریطه میزدهاند یا بر طومارها و یا بر هردو یعنی هرگاه نامههای مهم و عمده می-خواستند به پست بدهند، آنها را در کیسهی چرمین - خریطه - نهاده و گرد هر طومار حلقه افکنده و روی حلقه را به طور عمودی پروز - حاشیهی نازک کاغذ - میچسباندهاند و مهر میزدهاند، باز بر خریطه هم حلقه افکنده و روی آن را پروز میزده و مهر میکردهاند، لغت پروز فارسی و به معنی حاشیه است و عرب آن را به فراویز جمع بسته است و به همین معنی استعمال کرده

همانطور که مشاهده میشود، بهار در مورد فعل بردر زدن بر این اعتقاد است که بردر به معنی حاشیه و سجاف است و از پروز فارسی گرفته شده است. دانشپژوه نیز بدون آنکه اشارهای به ریشه و یا معنای فعل بردرزدن داشته باشد، حلقه برافکندن و بردرزدن را به صورت کلی به معنای »کیسهی اسکدار را سر به مهر ساختن« میداند و دیگر اشارهی خاصی به آن نمیکند

خطیب رهبر نیز در شرحی که بر تاریخ بیهقی دارد، این فعل را با شک و تردید مهر زدن معنا میکند - :1373 ج. - 568 /2 یاحقی و سیدی نیز در چاپ جدیدی که از متن تاریخ بیهقی و شرح مشکلات آن ارائه نمودهاند، در توضیح حلقه برافکندن و بردرزدن چنین اظهار نظر میکنند: »دربسته و مهر و موم کرده؛ در اصل چون نامهها مهم را لوله میکرده و میان چوبی عصامانند - اسکدار - جاسازی میکردهاند، دو حلقه بر دو سر چوب میانداخته و مهر و موم میکردهاند

چنان که از شرح یاحقی و سیدی مشخص است، توضیحی در مورد فعل بردرزدن و اصل و ریشهی آن مطرح نشده است و آنها نیز تنها به معنای مهر و موم کردن در اشاره به این فعل بسنده کردهاند و مشکل معنای این فعل به قوت خود همچنان باقی مانده است.
 
-3 بحث اصلی تحقیق

فعل بردرزدن از جمله افعالی است که با ترکیب حلقه برافکندن چندین بار و به صورت مکرر در تاریخ بیهقی آمده است و همان طور که پیش از این نیز بیان شد، این فعل یکی از مسائل بحث برانگیز در تاریخ بیهقی است که تاکنون نظرات گوناگون و مختلفی راجع به آن بیان شده است، ولی آنگونه که باید و شاید، پرده از ابهام آن براشته نشده است. بیهقی این فعل را بیشتر در توصیف اسکدار که حاوی نامههای مهم بوده، استعمال کرده و از آن به همراه ترکیب حلقه برافکندن، به مثابهی توصیفی برای وسیله یا شی حامل نامهها استفاده مینموده است؛ مانند این بخش که در مورد رسیدن نامهی صاحب برید خوارزم است:

»    پس از آن نماز دیگری پیش امیر نشسته بودم، اسکدار خوارزم به دیوان آورده بودند حلقه برافگنده و بردرزده. دیوانبان دانسته بود که هر اسکداری که چنان رسد سخت مهم باشد، آن را بیاورد و بستدم و بگشادم، نامهی صاحب برید بود، برادر بوالفتح حاتمی یا در بخشی دیگر که بیهقی به توصیف اسکدار نامههای امیرک بیهقی میپردازد:

»    و از گلشن استادم به دیوان آمد، اسکدار بیهقی رسید حلقه برافکنده و بردرزده، استادم بگشاد و رنگ از رویش بگشت. رسم آن بود که نامهها رسیدی رقعتی نبشتی و بومنصور دیوانبان را دادی تا به خادم رساند و اگر مهم بودی به من دادی، این ملطفه خود برداشت و به نزدیک آغاجی خادم برد، خاصه

همانگونه که در این عبارات دیده میشد، نامههایی که در دربار سلطان مسعود غزنوی رد و بدل میشده، حاوی دو صفت بوده است که یکی حلقه افکنده و دیگری بردرزده است. معنای حلقه برافگنده مشخص است و پیچیدگی خاصی در آن دیده نمیشود، اما معنای بردرزده مبهم است و مشخص نیست که آیا واقعا این کلمه همچنانکه بهار میگوید به معنای پروز و حاشیه است و یا از چیز دیگری گرفته شده است. رجوع به لغتنامههای متعدد نشان می-دهد که نزدیکترین واژهای که میتواند به این عبارت نزدیک باشد، فعل درزدن است. انوری در فرهنگ سخن با نقل کردن عبارتی از اثر حاسب طبری این فعل را تنها در معنای زدن ذکر میکند: »زدن: چون به شب آن طبل درزنند، همه ددگان از آواز آن طبل بگریزند

این در حالی است که دهخدا برخلاف آنچه که از حسن انوری نقل شد، برای این فعل معناهای متفاوت بسیاری آورده است که عبارتند از :

زدن، افروختن، گرفتن، پنجه انداختن و فرو بردن پنجهها به هم، فرو بردن، متوسل شدن و جدا ساختن - دهخدا. }درزدن.

او همچنین در ذیل لغت بردر، بردرزدن را بیرون شدن، بیرون راندن و بیرون کردن، حمله بر در خانهی کسی بردن، متصل ساختن به دهانهی چیزی و مدخل آن ساختن، مقفل و قفل بر در آن نهاده، معنا کرده است - همان. } بردر. - { علاوه بر اینها، دهخدا در توضیح بردرزده در تاریخ بیهقی اینگونه بیان میکند : » یعنی کیسههای محتوی نامهها را بند کشیدن یا حلقه نهادن و متصل ساختن .

نظیر لاک و مهر و نخکشیشدهی امروز در محمولات و کیسههای پستی یا شاید مهر شده با گل مختوم

همانطور که از کلام دهخدا نیز مشخص است، او نیز معنای بردرزده را با شک و تردید بیان میکند و معناهایی متفاوت را برای شرح آن میآورد و همچنان ابهام ناشی از معنای دقیق و ریشهای این فعل در جای خود باقی میماند. نکتهی جالب توجه در توضیحات لغتنامهی دهخدا این است که با وجود اینکه در این کتاب، فعل درزدن توضیح داده شده و برای آن معناهای مختلفی نیز ذکر شده است، اما مولف در توضیح بر درزدن آن را ترکیب حرف اضافه+اسم+ فعل میداند و به این نکته که احتمالا این ترکیب با درزدن ارتباط داشته باشد، اشارهای نمیکند.

بررسیها نشان میدهد که از میان معانی مختلفی که دهخدا برای توضیح درزدن و بردرزدن آورده است، آنهایی که با عبارت بیهقی سازگار هستند، معانی متوسل شدن یا پیوند دادن، فروبردن و مقفل و قفل بر نهاده میباشند؛ بدین معنی که ما منظور بیهقی از حلقه برافگندن و بردرزدن را، انداختن حلقه بر روی اسکدار و فروبردن، بستن، پیوند دادن و محکم کردن و قفل کردن حلقه بر آن استنباط کنیم

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید