بخشی از مقاله

چکيده
نورالدين عبدالرحمن جامي ملقب به خاتم الشعرا شاعر، اديب و عارف نامدار ايران در قرن نهم هجري قمري است .
منظومه هفت اورنگ سروده ي عبدالرحمن جامي شاعر والاي عهد تيموريان در قرن نهم هجري، براي اولين بار در نيمه دوم قرن دهم و در کتابخانه حاکم مشهد شاهزاده ابراهيم ميرزاي صفوي به صورت نسخه کامل تدوين و مصورسازي شد. پس از اين نسخه باشکوه ، در نيمه دوم قرن دهم تا ابتداي قرن ١١ هجري تعداد زيادي نسخ هفت اورنگ در مکتب کتاب آرايي شيراز مصور و ساخته شدند. هدف از انجام اين پژوهش ، ضمن معرفي شيخ عبدالرحمن جامي به عنوان يکي از مشاهير تاثيرگذار خراسان بر توسعه ادبيات آن روزگار، پاسخ بدين پرسش است که : منظومه هفت اورنگ جامي در توسعه مکاتب کتاب آرايي ايران در قرن دهم هجري چه نقشي داشته است ؟ بدين ترتيب ، پس از معرفي شيخ جامي و منظومه هفت اورنگ ، نسخه هاي تدوين و مصور شده ي اين نسخه در مکاتب کتاب آرايي مشهد و شيراز معرفي و بررسي ميشود. يافته ها حاکي از آن است که مصورسازي نسخه هفت اورنگ در کتابخانه مشهد باعث شکوفايي و توسعه مکتب مشهد شده و بعد از آن با اقتباس هايي که نگارگران شيرازي از نسخه مصور هفت اورنگ مشهد داشته اند، مصورسازي اين نسخه در نيمه دوم قرن دهم هجري در مکتب شيراز توسعه فراواني يافته است .
روش پژوهش توصيفي- تاريخي و شيوه ي گردآوري اطلاعات کتابخانه اي ـ اسنادي است .
کليد واژه ها: شيخ عبدالرحمن جامي، منظومه هفت اورنگ ، مکاتب کتاب آرايي، مکتب مشهد، مکتب شيراز.
مقدمه
در طول تاريخ ايران قرن نهم هجري را که مقارن با دوران حاکميت تيموريان بر اين سرزمين است ميتوان يکي از دوره هاي رشد و شکوفايي ادبيات و هنرها دانست . تيمور و نوادگان او با توجه ويژه اي که به ادبيات و فرهنگ ايران نشان دادند موجب رشد و شکوفايي و گسترش آن شدند. در پايان قرن نهم هجري، سلطان حسين بايقرا و وزير شاعر و فاضل او ميرعليشير نوايي از حاميان هنر و فرهنگ به شمار مي آيند. عبدالرحمن جامي نيز در چنين بستري از ثبات سياسي و تعالي فرهنگي و هنري رشد يافت . هدف از انجام اين پژوهش معرفي يکي از مشاهير برجسته خراسان در عصر تيموري است که با خلق آثار ادبي ممتاز، نه تنها عرصه اي جديد بر ادبيات فارسي عصر تيموري گشود، بلکه بستري مناسب جهت مصورسازي متون ادبي در کارگاه هاي کتاب آرايي ايران فراهم نمود. مصورسازي سروده هاي شيخ عبدالرحمن جامي در نيمه دوم قرن دهم هجري، برخي از ممتازترين آثار نگارگري ايران را به خود اختصاص مي دهند. امروزه نسخه هاي دستنويس و مصور بسياري از آثار شيخ جامي، زينت بخش موزه ها و کتابخانه هاي معتبر دنيا هستند که اغلب با ويژگيهاي ممتاز نگارگري همراهند. در اين مقاله به اين پرسش پاسخ داده خواهد شد که : منظومه هفت اورنگ جامي در توسعه مکاتب کتاب آرايي ايران در قرن دهم هجري چه نقشي داشته است ؟
اهداف اين پژوهش عبارتند از:
ـ بررسي نقش منظومه هفت اورنگ جامي در توسعه مکاتب کتاب آرايي ايران در قرن دهم .
ـ بررسي زندگي و آثار شيخ عبدالرحمن جامي به عنوان يکي از مفاخر خراسان .
در فرضيات اين مقاله به نظر مي رسد که شيخ عبدالرحمن جامي به دليل جايگاه ويژه در دربار تيموري و ميان مردم خراسان از اعتبار خاصي در ميان هنرمندان و اهل ادب برخوردار بوده و همين امر موجب توجه خوشنويسان و نگارگران به آثار او شده و در نتيجه باعث گسترش آثار او در طي قرن دهم و تاثير گذاري بر توسعه مکاتب کتاب آرائي شده است .
پيشينه پژوهش
جستجوهاي کتابخانه اي و الکترونيکي نشان از اين دارند که مطالعات بسياري به منظور معرفي شخصيت و آثار شيخ عبدالرحمن جامي صورت گرفته است . از مهترين منابع مي توان به اين موارد اشاره کرد:
کتاب "جامي" نوشته نجيب مايل هروي يکي از کامل ترين مطالعات انجام گرفته در اين زمينه است که به بررسي زندگي اين شاعر، تحولات عصر او و آثارش مي پردازد(هروي،١٣٧٧).
همچنين کتاب شيخ عبدالرحمن جامي که اطلاعات مفيدي در خصوص زندگي و آثار اين اديب برجسته عصر تيموري در اختيار مي گذارد (پارساي، ١٣٨٧).
در حوزه مصورسازي آثار جامي، سرشناس ترين محقق ، خانم پروفسور ماريانا شرو سيمپسون است که پژوهش هاي بسياري را در اين زمينه انجام داده است . وي در کتاب "شعر و نقاشي ايراني، حمايت از هنر در ايران ، شاهکارهايي از هنر نقاشي قرن دهم هجري" به شرح و توصيف تک تک نگاره هاي هفت اورنگ دربار سلطان ابراهيم ميرزا پرداخته است و بخشي از اطلاعات مورد نياز اين پژوهش را در مورد نسخه فرير، ارائه مي نمايد (شرو سيمپسون ،١٣٨٢). همچنين پروفسور استوارت کري ولچ در کتاب five royal safavid of the sixteenth century"" به توصيف شاهکارهاي هنري دوره صفوي مي پردازد، که هفت اورنگ جامي نيز در آن قرار دارد. شرح داستان بعضي از نگاره ها و شيوه نگارگران اين نسخه در پرداختن به رنگ ، ترکيب بندي، فيگور و شخصيت پردازي مورد بررسي قرار گرفته است (١٩٧٦,cary welch).
متاسفانه تنها اثر مصور معرفي شده در منابع و مطالعات موجود، نسخه هفت اورنگ جامي گالري فرير است و به غير از آن ، هيچ منبع ديگري در خصوص معرفي آثار مصور شيخ جامي وجود ندارد. فقدان مطالعات کافي ضرورت انجام اين پژوهش را دوچندان مي نمايد.
روش پژوهش :
اين پژوهش از حيث ماهيت توسعه اي، از نظر روش توصيفي-تاريخي و روش گردآوري اطلاعات آن به صورت کتابخانه اي ـ اسنادي است .
١) شيخ عبدالرحمن جامي
عبدالرحمن جامي از شاعران مشهور قرن نهم هجري در دوره تيموري است ."جامي در ميانه ي سال هاي ٨١٧ـ ٨٩٨ ه .ق زيسته است چيزي نزديک به هشت دهه يا ٨١ سال (هروي،١٣٧٧)."خاندان جامي اصلا از محله ي دشت اصفهان بودند و از آنجا به ولايت جام در خراسان هجرت کرده و در خرجرد جام سکونت کردند. عبدالرحمن جامي در همين قصبه به سال ٨١٧ ولادت يافت . بعدها به همراه پدر خود به هرات رفت و در محضر علما و دانشمندان آنجا کسب فيض نمود"(مير جعفري،١٣٧٩). او در هرات به مقام و جايگاه والايي رسيد و روابط نزديکي با سلطان حسين بايقرا و وزيرش مير عليشير نوايي برقرار کرد."عمق پيوند جامي با دربار و شگرفي تعلق دربار تيموري هرات با او از آنجا آشکار مي گردد که سلطان تيموري به صرف ستايشگري و مديح گستري جامي قانع نبوده و به نوعي، نظارت او را به عامه ي مردم مي خواسته است "(همان .٢٢) جامي سني حنفي بود و در مذهب خود استوار و پايدار بود. او از معدود شاعراني است که در زمان حياتش مورد توجه مردم و جامعه و حاکمان وقت بود"جامي به سبب علو مقام ادبي و علمي و معنوي که داشت پيش از انکه به دوران کهولت رسد در تمام ممالک زير سيطره ي زبان فارسي، يعني از امپراطوري عثماني تا هندوستان شهرت يافت "(صفا،١٣٨٨). علاوه بر اعتبار شعر جامي در ميان مردم و بزرگان ، مقام بالاي وي در فرقه ي نقشبندي نيز به اعتبار او در ميان عامه مردم و مذهبيون مي افزود. جامي از معدود اديباني است که اشعارش در زمان حيات وي بارها توسط خوشنويسان نگارش يافت و در قالب کتاب صحافي و تذهيب و مصور شد،"اين کتاب ها علاوه بر اينکه اشعار جامي را براي ما حفظ کرده اندنحوه ي عکس العمل معاصرين او نسبت به اشعارش را نيز روشن مي سازند(اشرفي،١٣٨٩). حتي پس از مرگ جامي از شهرت و اعتبار او کاسته نشد و تا روي کار آمدن صفويان که از نظر مذهب با دوره تيموري متفاوت بود از جايگاهي ويژه برخوردار بود. گرايش به مذهب تشيع از آوازه جامي در عصر صفوي کاست .
٢)معرفي آثار شيخ جامي
از عبدالرحمن جامي آثار فراواني در نظم و نثر بجا مانده است . ديوان جامي و هفت اورنگ دو اثر منظوم وي محسوب مي شوند که ديوان جامي در سه بخش فراهم شده است ،" جامي ديوان هاي سه گانه خود را مطابق سه دوره ي حيات خود تنظيم کرد و آنها را به ترتيب ((فاتحه ااشباب )) و ((واسطه العقد)) و (( خاتمه الحيوه )) ناميد"(ميرجعفري، ١٣٧٩).
از ديگر آثار جامي مي توان به بهارستان (داستان هاي کوتاه )، لوايح ، مقالات فلسفي، شرح احوال و مقالات موسيقي اشاره کرد.
٣)منظومه هفت اورنگ
عبدالرحمن جامي در خلق هفت اورنگ به رسم زمان خود در احترام به سنت ها از شعراي پيش از خود به ويژه نظامي گنجوي (٦٠٦ـ ٥٣٥ه .ق ) تاثير بسزايي گرفته است . "جامي در مثنوي سرايي خود را مديون حکيم نظامي و امير خسرو دهلوي دانسته و در غالب مثنويات خويش نام آن دو شاعر بزرگ را به حرمت بسيار ذکر فرموده است "(تجليل و فلاح ،١٣٨٠). "به عبارتي مضمون و محتواي مثنوي هفت اورنگ از انديشه هاي روحاني، فلسفي و اخلاقي صوفيه بويژه فرقه نقشبنديه متاثر است که شاعر در جواني پيرو آن بود. جامي در سال ٨٦١ ه .ق هم مقام پير و هم نقش مرشد فرقه نقشبنديه را در هرات عهده دار بود"(سيمپسون ،١٣٨٢). مثنوي هفت اورنگ از هفت بخش شکل گرفته است که به بررسي مضامين يکايک آنها مي پردازيم :
نخستين اورنگ سلسله الذهب نام دارد. "جامي در نظم سلسله الذهب به طرز و روش و حديقه الحقيقه سنايي غزنوي نظر داشته است . اتفاقا دفتر نخست مثنوي مزبور همچون حديقه متضمن منظومه قانونمند فکري نيست ، بل مجموعه اي است پراکنده از مطالب و مباحث کلامي، عرفاني و اجتماعي" (هروي،١٣٧٧). در دفتر دوم سلسله الذهب به مبحث اساسي عرفان يعني عشق مي پردازد. دومين اورنگ سلامان و ابسال در باب عرفان و اخلاق و همراه با حکايات و تمثيلات .
سومين اورنگ تحفه الاحراراست در وعظ و تربيت همراه با حکايات و تمثيلات ."جامي تحفه الاحرار را به پيروي از مخزن الاسرار نظامي گنجه اي و نسخه ي بدل ارزشمندش ـ مطلع الانوار امير خسرو دهلوي ـ ساخته و نسخه ي بدل او ـ تحفه الاحرارـ به هيچ روي از ارزش هاي ادبي مخزن الاسرار و مطلع انوار برخورداري ندارد، بل منظومه اي است تعليمي و آميزه اي است از نگره ي شريعت و طريقت "(همان ). اورنگ چهارم سبحه الاحرار است در ذکر مقامات سلوک و تربيت و تذهيب همراه با حکايات و تمثيلات . يوسف و زليخا اورنگ پنجم است که "در نظيره سازي بر خسرو و شيرين نظامي است "(صفا،١٣٨٨). ليلي و مجنون ، اورنگ ششم به پيروي از ليلي و مجنون نظامي و بر همان وزن سروده شده است . خردنامه اسکندري آخرين و هفتمين اورنگ در ذکر حکمت ها و موعظه ها از زبان فيلسوفان يونان است ."ماده ي اصلي خردنامه ، داستان زندگي اسکندر است ، البته نه اسکندر تاريخي و واقعي با هويت يوناني، بل اسکندري که جامي از لابلاي قصه ها و حکايت هاي نيمه تاريخي متون عربي و فارسي، او را شناخته بوده است . و مهم تر از اين خردنامه هاي حکيمان و فرزانگان يوناني است که به اسکندر نوشته بوده اند. به واقع اين مثنوي جامي هم گونه اي از همان نصيحت نامه هايي است که پيش از اين در مورد دفتر سوم سلسله الذهب ياد شد، يعني نمودن و ارشاد کردن اهالي زر و زور به اقليم خلق هاي درست حوزه ي کشورداري و تمکين کردن آن از خردمندان عصر" (همان .١٨٢)."عبدالرحمن جامي با ارجح شمردن خلاقيت به حکايات عبرت انگيز روي مي آورد، حکاياتي که در آنها هر شخصيت مظهر نمادين کثري و کاستي يا توانمندي بشري است "(پوکياکووا و رحيمووا،١٣٨١).
٤)منظومه هفت اورنگ جامي و توسعه آن در مکاتب کتاب آرايي ايران
نسخه هفت اورنگ جامي ابتدا به صورت تک منظومه هايي( يک بخش از هفت اورنگ ) مصور و تدوين شده اند. اولين تک منظومه مربوط به مکتب هرات است :"مثنوي هفت اورنگ چنين مي نمايد که در زمان حيات عبدالرحمن جامي به تصوير کشيده شده است . دليل اين امر نسخه اي از منظومه يوسف و زليخا به تاريخ ٨٩٤ ه .ق است که نشان مي دهد دو صفحه براي نگاره اختصاص يافته است که در صفحه نخست به طرح اوليه نگاره يوسف و زليخا در قصر زليخا بر مي خوريم "(سيمپسون ،١٣٨٢). پس از برکناري تيموريان و قدرت گرفتن صفويان و مهاجرت هنرمندان هرات به کارگاه تبريز شروع دوباره ي مصور سازي تک منظومه ها مشاهده مي شود. اين تک منظومه ها در مکاتب قزوين ، مشهد و شيراز در سراسر قرن دهم (١٦ ميلادي) مصور شده اند که برخي از آنها به اين ترتيب مي باشند:
سلسله الذهب : مکتب قزوين . خطاط ، شاه محمود نيشابوري. محل نگهداري در کتابخانه دولتي لنينگراد.
سبحه الحرار: مکتب قزوين . محل نگرداري در کتابخانه دولتي لنينگراد.
سلسله الذهب : مکتب مشهد. موزه دولتي هنر خاور زمين .
تحفه الاحرار: مکتب قزوين (دهه هفتاد قرن ١٦ ميلادي). محل نگهداري در کتابخانه دولتي لنينگراد سلسله الذهب : مکتب قزوين ( ٩٩٥ هجري قمري). محل نگهداري در موزه آرميتاژ
يوسف و زليخا: مکتب شيراز (٩٤٠ـ ٩٤٦هجري). خطاط فريد. محل نگهداري کتابخانه دولتي لنينگراد.
يوسف و زليخا: مکتب شيراز. خطاط ، جمال الدين حسين شيرازي. کتابخانه دولتي لنينگراد( اشرفي،١٣٨٩).
٤ـ١ـ منظومه هفت اورنگ جامي و توسعه آن در مکتب مشهد
پس از روي گرداني شاه طهماسب صفوي از هنر، هنرمندان حامي و پشتيبان خود را در پايتخت و دربار از دست مي دهند.
اين مسئله باعث مي شود تا هنرمندان يا دست از کار بکشند و يا براي پيدا کردن حامي از قزوين به مناطق و دربارهاي ديگر مهاجرت کنند."ظاهرا سلطان محمد سالخورده براي هميشه قلم مو را بر زمين گذاشت . ميرمصور، ميرسيدعلي، عبدالصمد و چند هنرمند ديگر به هند رفتند. محتملا، آقاميرک که از مقربان خاصه بود، هم چنان در دربار باقي ماند ولي ديگران در پايتخت يا شهرهاي ديگر به کارهاي متفرقه پرداختند"(پاکباز،١٣٨٨).
شاه طهماسب در سال ٩٦٤هجري برادرزاده ي خود، ابراهيم ميرزا را به حکومت مشهد در خراسان مي نشاند. او هم چنين دختر خود گوهر سلطان خانم را به همسري حاکم جوان درمي آورد. شاهزاده ابراهيم ميرزا که هنر دوستي و هنرپروري را از پدر خود بهرام ميرزا به ارث برده است در مشهد کارگاهي هنري را بنا مي نهد و بسياري از خوشنويسان و نقاشان را جذب مي کند. چند تن از هنرمندان پايتخت پس از روي گرداني شاه صفوي از هنر عازم مشهد شده و به فعاليت در کارگاه و کتابخانه سلطنتي مشهد مشغول مي شوند.
گردهمايي و همکاري هنرمندان محلي خراساني و هنرمندان مکتب تبريز صفوي درکارگاه مشهد تحول تصويري
جديدي را در سده دهم هجري ايجاد کرد. نگاره هايي که ازاين مکتب در دست داريم يا به مکتب تبريز صفوي نزديک اند و يا حاصل درهم آميختن سنت هاي تصويري محلي خراسان با سبک تبريز هستند. "به طور کلي در نقاشي هاي مشهد به نکاتي تازه برمي خوريم : تاکيدهاي رنگي و ريتم متنوع خطوط و لکه هاي سفيد حالتي پرجنبش به صحنه بخشيده اند، خطهاي نرم منحني به وضوح برتري يافته اند، جوان هاي لاغر با گردن بلند و چهره ي گرد، صخره هاي قطعه قطعه و درختان گره دار کهنسال ظاهر شده اند، شخصيت هايي که هيچ ارتباطي با موضوع داستان ندارند، جاي با اهميتي را در صحنه اشغال کرده اند، با حذف پس زمينه و نماهاي پشت صحنه ، عرصه وسيع تري براي عمل انسان ها به وجود آمده است گهگاه نيز به سبب کشش عناصر به سوي حاشيه ها، ساختار مستحگم تصوير از دست رفته است " (پاکباز، ١٣٨٨).
٤ـ٢ـ نسخه هفت اورنگ گالري فرير(ابراهيم ميرزا)
منظومه هفت اورنگ براي اولين بار بصورت کامل در کتابخانه ابراهيم ميرزا در مشهد تدوين و مصور شد. اين نسخه با وجود آنکه نخستين نسخه مصور ازين منظومه مي باشد ولي از کيفيت مطلوب در زمينه هاي مختلف مضموني، نوشتاري، بصري و ساختاري برخوردار است . ساخت چنين نسخه باکيفيتي در کارگاه هنري مشهد علاوه بر شکوفايي استعداد و قدرت هنري هنرمندان رشته هاي مختلف من جمله نگارگري و خوشنويسي باعث رشد و توسعه ويژگي هاي مکتب نگارگري مشهد در نيمه دوم قرن دهم هجري شده است .
برپاشدن کارگاه سلطنتي در دربار حاکم جوان صفوي، شاهزاده ابراهيم ميرزا، نسخه خطي با شکوه و ارزشمندي به ارمغان آورد. نسخه "هفت اورنگ جامي" که هم اکنون در گالري فرير واشنگتن نگهداري مي شود در خلال بيست سالي که اين کارگاه فعال بود (١٥٥٦تا ١٥٧٦م ) تدوين و مصور شد. "صرفنظر از انگيزه هاي شاهزاده ، تهيه دست نوشته هاي مصور از هفت اورنگ کاري بلند پروازانه ، ديرياب و شايد ناممکن بوده است . تاريخ کتابت مثنوي ها حکايت از آن دارد که تنها خطاطي متن نه سال زمان برده است يعني از سال ٩٦٤ تا ٩٧٣ ه .ق و دست کم پنج خوشنويس در سه شهر مختلف ايران به اين کار مشغول بوده اند"(سيمپسون ،١٣٨٢). بسياري از خوشنويسان ، نگارگران و مذهبان برجسته در کتابخانه سلطنتي ابراهيم ميرزا به خدمت گرفته شدند تا اثري درخور کمال هنري و زيبايي شناختي ساخته شود. "رستم علي( برادرزاده ي بهزاد)، محب علي (پسر وي)، که در مشهد مقام کتابداري را احراز کرده بود و مولانا عيشي (يکي از کاتبان مشهور هرات ) جزء خوشنويسان و شيخ محمد سبزواري، علي اصغر مصور کاشاني و عبدالله مذهب از شيراز در زمره ي نقاشان و مذهبان بودند"(اشرفي،١٣٨٤). علاوه بر اينها نگارگران بزرگ ديگري همچون مظفرعلي، ميرزاعلي، آقاميرک، عبدالعزيز(؟) و نقاش قديمي(؟) که همگي ميراث داران مکتب هنري تبريز بودند را ميتوان نام برد. تاريخ شروع کتابت اين نسخه ٩٦٣ ه .
/ ١٥٥٦م . و خاتمه کتابت آن ٩٧٢ه . /١٥٦٥م . و تعداد نگاره هاي آن ٢٨برگ است . " سبک کار هفت اورنگ ابراهيم ميرزا در قالب مکتب تبريز است . مکتب تبريز در تقابل با مکتب هرات که بيشتر از فضاهاي هندسي، لايه هاي خاکستري رنگ و نيز وقار و ايستايي منحصر به فردي استفاده مي کند، داراي تحرک فزون تر، رنگ هاي درخشان تر و پويايي بيشتر است . اگر واژه ي ايستا بتواند مبين ترکيب بندي هاي مکتب هرات باشد، به يقين واژه ي پويا مبين اغلب ترکيب بندي هاي مکتب تبريز است . اين عامل پويايي مانند خط مرتبطي تمام ٢٨ مجلس هفت اورنگ ابراهيم ميرزا را مانند گردش يک اسليمي، به هم پيوند مي دهد و از آن (با وجود تنوع مضامين ) مجموعه اي هماهنگ و يکدست مي سازد"(حسيني،١٣٨٥).
تصوير١ـ نگاره ي نجات يوسف از چاه ، هفت اورنگ فرير(ابراهيم ميرزا).(سيمپسون ،١٣٨٢)

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید