بخشی از مقاله

چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بلوغ عاطفی و رضایت زناشویی در زوجین در آستانه طلاق بود جامعه آماری پژوهش کلیه زوجین متعارض مراجعه کننده به مرکز الغدیر در نیمسال اول سال 1396 بود که به صورت نمونه گیری در دسترس 180 زوج که حاضر به همکاری بودند انتخاب شدند واز انها خواسته شد پرسشنامه بلوغ عاطفی - سینگ و بهارگاوا - ورضایت زناشویی - اینریچ 47 سوالی - را پر نمایند نتایج آمار توصیفی - میانگین و انحراف استاندارد - واستنباطی - پیرسون و رگرسیون - نشان داد بین بلوغ عاطفی و رضایت زناشویی رابطه معنادار - ًٌَ/ً   - P و ٌَّ/ً  ٍR وجود دارد .

مقدمه

همسر گزینی از نخستین تعهدات عاطفی و قانونی افراد و از تصمیمهای مهم زندگی شمرده میشود. ازدواج یک تصمیم موقتی کوتاه مدت و بی هدف در مقطعی از زندگی نیست، بلکه انتخاب مسیری است که توانمندیها و شایستگی های خود را می طلبد. بنابراین تصمیم به ازدواج و زندگی مشترک به ویژه در شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی امروز، نیازمند بلوغ، پختگی و توانمندی در زمینه های گوناگون بوده و این موضوع را تبدیل به موضوعی تخصصی و پیچیده مینماید - شمسایی، . - 1385 رضایت از زندگی زناشویی همان احساس عینی از خشنودی، رضایت و لذّت تجربه شده توسط زن یا مرد است، وقتی که همه جنبه های مشترک زندگی شان را در نظر بگیرند.

رضایت مندی زناشویی یک مفهوم چند بعدی است که عوامل گوناگونی را شامل می شود و این عوامل در رضایت یا ناخشنودی کلی از روابط نقش دارند و به طور کلی هر زوجی از روابط خود انتظارات متفاوتی دارند - لیندسی2، . - 1994 ایجاد خصلت تعهد و پیرو آن توانایی برقراری ایجاد ارتباط صمیمانه با جنس مخالف - همسر - موجب دلبستگی، حمایت، محبت و مشارکت در رابطه عاطفی است که از پختگی ناشی می شود.

همانطور که ازدواج قبل از بلوغ جسمی یا قبل از 15سالگی احتمالاً کاری اشتباه و مشکل آفرین است و باید مورد توجه باشد، بلوغ عاطفی، روانی- اجتماعی نیز باید مورد توجه قرار گیرد اما این موضوع به دو دلیل مورد توجه کافی قرار نمی گیرد: در درجه ی اول، رشد و بلوغ عاطفی و اجتماعی مانند بلوغ جسمی، ملموس و مشهود نمی باشد و در درجه ی دوم، متفاوت با بلوغ جسمی که تا سن 20-25 سالگی به نهایت خود می رسد، رشد و بلوغ روانی، عاطفی و اجتماعی ارتباط کاملاً مستقیم با سن ندارد و گاهاً بعضی افراد تا پایان عمر به این بلوغ دست نمی یابند افرادی که از لحاظ عاطفی بالغ هستند، کنترل عواطف خود را بر عهده دارند.

احساسات موجب تحریک آنها نمی شود و عواطف خود را در زمان مناسب و به شکل مناسب بیان می کنند - آرمسترانگ3، . - 2005 فرانسیسکو - 2005 - 4 می گوید: مراحلی که فرد برای دستیابی به بلوغ عاطفی طی می کند عبارتند از: آگاهی فردی، خود تنظیمی، انگیزه، همدلی و مهارت های اجتماعی. در نتیجه افرادی که به این بلوغ دست می یابند قابلیت مقاومت در برابر تأخیر در ارضای نیازها را پیدا می کنند. آنها تحمل میزان معقول ناکامی را دارند و به طرح و نقشه ای دراز مدت معتقدند و می توانند توقعات خویش را بر مبنای اقتضای موقعیت به تعویق اندازند یا درآن تجدید نظر کنند.

در پژوهش های انجام شده توسط مورای - 1977 - 5 که نشان داد افراد نابالغ احساس رانده شدگی می کنند، همچنین گلمن - به نقل از پارسا، - 1380 که مطرح کرد بلوغ عاطفی یعنی آگاهی داشتن نسبت به احساسات خود در زمان بروز آنها و شلینگ6 و همکاران - 2004 - که به تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی در زوجینی که دچار مشکلات زناشویی بودند و سایر پژوهش ها که در قسمت سوابق به آنها اشاره شده است، خلاء پژوهش درزمینه بلوغ عاطفی را به پژوهشگر خاطر نشان کرد.

تاکنون تحقیقات بسیار محدودی درداخل و خارج از کشور بر روی بلوغ روانی صورت گرفته است و در این تحقیقات تنها اشاره ای به بلوغ عاطفی به عنوان یکی از زیر مجموعه های بلوغ روانی شده است. از آنجایی که بلوغ و پختگی عاطفی خود دارای پنج مؤلفه - عدم ثبات عاطفی- بازگشت عاطفی- ناسازگاری اجتماعی - فروپاشی شخصیت وفقدان استقلال - می باشد که هر کدام از آنها به تنهایی می توانند نقش بسیار مهمی در کیفیت رابطه زناشویی داشته باشند، لذا پژوهشگر بر آن است که به بررسی رابطه بلوغ عاطفی با میزان رضایت مندی زناشویی در زوجین در آستانه طلاق بپردازد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید